#مدح_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
ای کتاب ثنای تو قرآن
ای ثناگوی تو خدای جهان
بذل نان تو می کند نازل
سورۀ "هل اتی علی الانسان"
کیستی تو که مصطفی میگفت
جان بابا فدات فاطمه جان
کیستی ای تجلّی توحید
کیستی ای حقیقت ایمان
برتر از درک و دانش همهای
چه بخوانم ترا که فاطمه ای
کیستی تو بهشت بابایی
کوثر و قدر و نور و طاهایی
دو جهان ذره و تو خورشیدی
همگان قطره و تو دریایی
همصدا با تمامی سادات
شیعه گوید تو مادر مایی
مطلع الفجر بامداد ازل
لیلة القدر حقتعالایی
قَدرت این بس که خالق افلاک
گفته در شأن تو "و ما ادراک"
ای مقامت ز وهمها برتر
قدر و جاهت ز وصف ما برتر
مدح تو بر لب رسول خدا
ذکر نابیست از دعا برتر
رتبۀ توست از زنان بهشت
به خداوندی خدا برتر
جز محمد که دستبوس تو بود
تویی از کل انبیا برتر
حجرهات کعبۀ دل احمد
بیتت از بیت کبریا برتر
خانه ای روشن از کلام الله
سر از آن دو آفتاب و دو ماه
ای به شخصت خدا رسانده سلام
وی نبی پیش پات کرده قیام
خجل از قصهء غمت تاریخ
سرفراز از شهادتت اسلام
عمر هستی به پیش عمر کَمَت
همچنان آفتاب بر لب بام
میرسد از مزار گمشدهات
به هر آزاده این خجسته پیام
سرسپردن به پای دوست، حلال
دست دادن به دست غیر، حرام
آنکه گیرد ز فاطمه تعلیم
پیش ظالم نمیشود تسلیم
ای کلام تو آیت محکم
در حریم تو روح، نامحرم
جان فدای غمت نفس به نفس
سر نثار رهت قدم به قدم
قامت عدل از قیام تو راست
کمر ظلم از کلام تو خَم
پیش سیل ستم به حفظ امام
ایستادی چو کوه مستحکم
گر دفاع تو از امام نبود
از خدا و رسول نام نبود
در دل انبیا امید تویی
بر لب اولیا نوید تویی
مکتب زندهء ولایت را
اولین مادر شهید تویی
آنکه هر روز شرح تاریخش
نهضتی تازه آفرید تویی
آنکه با تیغ احتجاج و بیان
پردۀ کفر را درید تویی
آنکه در راه حفظ جان علی
رنج هستی به جان خرید تویی
آفتابی که با غروبش، رنگ
از رخ مرتضی پرید تویی
مهربان یار باوفای علی
بی تو تاریک شد سرای علی
ای بهشت خدا گل رویت
وی رسول خدا ثناگویت
سورۀ نور، خط پیشانی
لیلۀ قدر، تار گیسویت
وسعت ملک کبریا حرمت
کعبۀ روح انبیا کویت
شرح تفسیر نحن وجهالله
نقش بسته به مصحف رویت
شب معراج مصطفی می دید
باغ جنت پُر است از بویت
روحِ بین دو پهلوی احمد!
به چه جرمی شکست پهلویت؟
گر جسارت نبود میگفتم
هرم آتش چه کرد با مویت
از علیدوستی نشان مانده ست
هم به رخسار هم به بازویت
چشم بیدار تو به ما آموخت
در ره حق چگونه باید سوخت
کاش هفت آسمان شرر میشد
کاش عمر جهان به سر می شد
بر سر روز اگر غمت میریخت
از شب تار تیرهتر میشد
به علی هم نگفتی ای مادر
که چگونه شبت سحر میشد
هر کسی با علی عداوت داشت
به تو در کوچه حملهور میشد
جسم درهم شکسته ات هردم
هدف ضربهای دگر میشد
چشمشان بر علی که می افتاد
ضربههاشان شدیدتر می شد
کاش از دردهای پنهانت
لااقل دخترت خبر میشد
دل شب تاسحر نمی خفتی
درد خود را به کس نمی گفتی
#شاعر_استاد_سازگار
( ترکیب بندی حاصل گلچین و تلفیق سه شعر )
#ساوه1396
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
#التماس_دعای_فرج_و_عاقبت_بخیری
#یافاطر_بحق_فاطمه_عجل_لولیک_الفرج