eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
حجة الاسلام میرزامحمدیروضه روز شهادت حضرت رقیه(س)-1395_1396-8-2-17-49.mp3
زمان: حجم: 8.1M
روضه سوزناک حضرت رقیه سلام الله علیها السلام علیک یا ابا عبدالله ▪️از راه دور سلام میدم ،سمت حرم باهر بهانه ▪️با اشک و ناله تا که بشه کرب و بلا به من حواله ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
السلام علیک یا ابا عبدالله ▪️از راه دور سلام میدم ،سمت حرم باهر بهانه ▪️با اشک و ناله تا که بشه کرب و بلا به من حواله ان شاء الله اربعین ▪️از راه دور سمت حرم سلام میدم با هر بهانه ▪️تا که بشه کرب و بلا با اشک و ناله به من حواله آقا ▪️تویی قتیل العَبرات حسین زهرا ▪️تویی اسیر الکُرُبات حسین عزیز زهرا حنجرت رو خرج کن صدا بزن ▪️تویی قتیل العَبرات حسین زهرا ▪️تویی اسیر الکُرُبات حسین عزیز زهرا ▪️می خوام کنم گریه برات حسین زهرا ▪️فدای خشکیِ لبات حسین زهرا مثل نیمه شب دیشب ، از خواب بیدار شد اگرچه من نمی تونم باور کنم این بچه خوابیده باشد چون گرسنگی ، درد ، زخم ، شکستگی ، آبله ، سوختگی ،تشنگی اینا هیچ کدوم اجازه نمیده بتونه بخوابه فهمیدی چی گفتم؟ دیگه بازش نمی کنم اما آقا آنچه که نوشتند رو ما میگیم و الّا حقیقتش چیز دیگریه امام زمان میدونه و بس وقتی بلند شد گفت عمه ، من بابام رو می خوام اونم نه برای اینکه بگه دلم تنگ شده نه از عصر عاشورا دلتنگ باباش بود توی کوفه سر باباش رو روی نیزه دیده بود اما نگفت عمه من بابام رو میخوام توی تشت طلای ابن زیاد دیده بود اما نگفت من بابام رو میخوام توی مسیر بارها دیده بود که دارند با سر بابا بازی می کنند اما نگفت من بابام رو میخوام اینجا خیلیا تعجب کردند چطور شد اینجا بهانه ی بابا گرفت... فرمود عمه جان دیدم بابام توی تشت طلا داره استغاثه میکنه الله اکبر یعنی اگه مطالبه ی باباهم می کنه نه به خاطر دلتنگیه خودشه به خاطر نجات باباست عمه جان دیدم زیر چوب خیزران یزید ، اونقدر بابام استغاثه می کرد، یه جوری ناله زد، نوشته اند ، یزید رو از خواب بیدار کرد بعضی ها هم گفتند ، سر بریده ، یزید رو از خواب بیدار کرد سر یزید ، روی زانوی طاهر بن عبدالله دِمَشقی بود سر ابی عبدالله هم توی تشت طلا، کنار تخت یزید ، یه مرتبه دیدند از درون تشت ، یه صدایی بلند شد سر بریده ، به سمت خرابه داره نظر می کنه، هی میگه أُختی سَکّتِی إبنَتی یعنی خواهرم ، رقیه ام رو ساکت کن یزید از این صدا از خواب بیدار شد. به من گفت طاهر چه خبره، صدا ، صدای چه بود؟ گفتم امیر هر خبری هست ، سمت خرابه است صدا مگه از خرابه میومد؟ نه صدا مالِ سر بریده بود پس چرا میگی هر خبری هست از خرابه است امیر ، این سربریده داره سمت خرابه نگاه میکنه هر خبری هست مالِ خرابه است نانجیب بی معطلی گفت إرفَعُوا إلَیهٰا رَأسَ أبِیهٰا فهمید ناله مالِ کیه سربریده باباش رو براش ببرید چجوری بردند؟ فقط یه لحظه تصور کن کسی مزاحم خواب یزید شده باشه چجوری بردند اونم ، مأمورهای رومی بردند سر رو وقتی آوردند نوشته اند و أطْرَحُوهُ إلَیهٰا یعنی سر ابی عبدالله رو توی خرابه پَرت کردند آی حسین...... وقتی سر رو بغل گرفت اینجوری زبان حال با بابا سخن گفت ▪️آخ بابا سلام أوَّلُ الکَلام سلامه اما ببین گفت ▪️آخ بابا سلام ، برگشتی ▪️سفرت خوش گذشت بابا جان ▪️مثل یک هاله ی نور می مامند ▪️سر تو ، توی تشت بابا جان ▪️مثل یک هاله ی نور می ماند ▪️سر تو توی تشت باباجان ▪️عمه میگفت زود می آیی . ▪️سرزده سر زدی چرا حالا؟ ▪️تو نبودی خلاصه میگویم ▪️یک نفر گوشواره هایم را برد حسین... حنجرت رو خرج کن حسین..... دیگه این نازدانه توانی نداره ▪️یک نفر زد به صورتم سیلی ▪️چشم خود را بدوز، معلوم است ▪️چند روزی گذشته است اما ▪️جای دستش هنوز معلوم است ▪️کمرم درد می کند اما ▪️نگرانم نباش چیزی نیست ▪️باید عادت کنم چنین دردی ▪️توی این خانواده موروثی ست ▪️دستی از پشت خیمه ها آمد ▪️ناگهان راه چاره ام گم شد ▪️در هیاهوی غارت خیمه ▪️ای پدر گوشواره ام گم شد حسین.... این سر بریده رو بغل گرفت یه نگاه کرد دید تا حالا بابا رو اینجوری نا مرتب ندیده بود قربونِ این موهای مُجَعَّدِت برم تا حالا شونه نکرده ، ندیده بودمت قربونِ این محاسنت برم عمه برام گفته که ، کُنجِ تنور خولی بردنِت قربونِ این چشمای کبودِت این لخته های خون رو چجوری پاک کنم ▪️او که دارد پنجه ای مشکل گشا ▪️قادر نبود چیرو ▪️قادر نبود چشم های بسته ی بابای خود را وا کند بابا میشه چشمات رو به روی من باز کنی نه دخترم این چشم ها رو اونجا بستم که به زینب بگم شرمنده ام شروع کرد از پیشونی بوسه زدن چشما رو بوسه زد بلکه باز بشه ، باز نشد آخ موها رو شروع کرد با دست های کوچکش شانه زدن آخ همینکه رسید به لب ها دید غرق خونِ این لب ها رو اومد ببوسه دید دندون ها شکسته .. گفت بگذار این راز سر به مُهر بسته بمونه لب ها رو گذاشت روی لبهای بابا دیدند سر یه طرف رقیه هم یه طرف آی حسین..... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
record001.mp3
زمان: حجم: 1.9M
سبک: نکنه روبرومی خوش اومدی عزیزم خوش اومدی بابا جون با سر و روی خونی با موهای پریشون خوش اومدی امیدم خوش اومدی خرابه لبای تو پر از خون چشای من پر آبه خوش اومدی بابا کنج ویرونسرای من درد و رنج و بلای من تمومه بابا یه کاری کن تا که دیگه بعد از تو بابا جون دخترت توی این ویرون نمونه بابا منو ببر، منو ببر، دلشکسته ام بابایی منو ببر، منو ببر خیلی خسته ام بابایی بابا حسین، بابا حسین، ای آروم جونم مهدی شریفی✍
. |⇦•خورشیید من... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی ●━━━━━━─────── من یه چی میگم قبل این روضه ای که میخوام بخونم، بعد تو میدونی و حضرت رقیه...همتون یه خلوت کنید با حضرت رقیه...این خانم حق و اختیار انتخاب ویژه داره.یعنی اگه کسیو رقیه چشمشو بگیره رد خور نداره. به هرکی ام نشون بده به باباش به عموش..به هرکی نشون بده، رو حرف این بچه حرف نمی زنن. حرف رقیه زمین نمی مونه. همه میخوان یجوری از دلش در بیارن. آخه این بچه رو خیلی زدن. کربلا تا شام زدنش. با بهانه بی بهانه زدنش. همه میخوان یجوری از دلش دربیارن... * فقط دختر حسین بود شبا از سرما خوابش نمی برد تو خرابه.. روزا از گرما میگفت بابا! همینطور داره صورتم پوست میندازه. از خوشگلی دخترت سراغ نگیر. دخترا اینجوری میگن دیگه. بابا از بَر و رو افتادم! اما من هنوزم دختر قشنگتم مگه نه؟ حالا مونده گریه کنی...* خورشید من آمدی شبانه قدری بغلم کن عاشقانه نشناختمت در اول کار نفرین خدا به این زمانه کی زیر گلوت را عزیزم اینطور بریده ناشیانه * امشب نخوای گریه کنی کِی میخوای گریه کنی؟ تقصیر حرارتِ تنور است این سوختگیِ زیر چانه امروز شبیه موی تو سوخت آن موی بلندِ دخترانه اوضاع مناسبی ندارم چه خوب که آمدی شبانه من که همه عمر رفته بودم تنها به مجالس زنانه رفتم وسطِ شرابخواران کَت بسته به زور تازیانه «آه باباجان... آه باباجان...» برخورده به من چرا نبوده برخوردِ کسی مؤدبانه من دخترِ شاه عالمینم دادند ولی به من اعانه در راه شتر تکان نمی خورد خوردم کتکی به این بهانه هر بار طناب را کشیدند خوردیم زمین دانه دانه من سیر غذا نخوردم اما خوردم دل سیر تازیانه افتاد سرت ز روی شاخه افتاد سرم به روی شانه هر سنگ که بر سر تو میخورد میکرد به سمت ما کمانه «بابایی بابایی بابایی بابایی...» این عین مقتله... از لشکر دشمنه. میگه دیدم یه دختری از وسط این اسرا بلند شد آرام و بی صدا که بقیه بیدار نشن یه وقت، رفت سمت نیزه بابا. همچین دور و برشو نگاه کرد کسی بیدار نشه. هی دست تکون داد اومد رو پنجه هی صدا میزد بابا! بابا! منم منم رقیه. بیا یه بغل به من بده. یه بغل به من بده. من دلم برات تنگ شده. من بغل تو رو نداشته باشم می میرم بابا خوشگلم. راوی قسم میخوره میگه دیدم نیزه خم شد، سر باباشو بغل گرفت. این صورت کبود رو گذاشت جای نیزهٔ خولی. تو نمیگی دل دخترت برات تنگ میشه. دخترت میمیره...* (این روضه مردن داره. کسی نشینه نگاه کنه ها. رفقا! خیلی بلا می بینیم با این روضه بخوایم راحت کنار بیایم. این روضه مردن داره...) با این پای زخم و خونی عمه بگو باید چیکار کرد هرجا میرم سنگه و خاره آخه کجا میشه فرار کرد؟ اگه نیای عمو اباالفضل اهل حرم بیچاره میشن یه عده پخشن توی صحرا یه عده هم توی آتیشن «آه آه بابا ...» بی آبی سخت تر میشه وقتی گیر یه مشت بی آبرویی حالا تو این هجوم دشمن ما چه کنیم با بی عمویی دیگه چی میخوای از وجودم ازم گرفتی تو بابامو نزن نزن یه لحظه وایسا خودم میدم گوشواره هامو «آه آه بابا...» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 توان نمانده بگیرم تو را در آغوشم هنوز درد بد نیزه مانده بر دوشم سر تو خوب شلوغ است،من خبر دارم ولی نگو که مرا کرده ای فراموشم پس از تو ای پدر تشنه لب،لبم شاهد به غیر زخم زبان شربتی نمی نوشم هنوز در اثر مشت های نامحرم تمام روز کنار خرابه مدهوشم چرا شبیه گذشته دگر نمی شنوم؟ صدای عمه ضعیف است یا که من گوشم...؟ از آن شبی که مرا زجر بی حیا ترساند به هر صدای بلندی ز ترس می جوشم خراش پنجه ی آن گرگ هار را بابا ز چشم زخمی تو با دو دست می پوشم ✍ .
4_5883973971384210856.mp3
زمان: حجم: 11.43M
بسم رب الحسین (ع) (س) بند۱: خوابن همه اما من بیدارم بازم ستاره ها رو می‌شمارم با اینکه رو نیزه از من دوری از همین راه دور دوست دارم درده که تو دوری ولی نا محرما نزدیکَمَن محکم بستم روسریمو بیزارم از دیده شدن دوری ولی با تو صحبت دارم حیف که نمیتونم لکنت دارم گم شده بودم و عمه دق کرد خیلی واسه همه زحمت دارم بند۲: دلتنگِ صداتم بابا جونم حرفی بزن باهام مهربونم قرآن می‌خونی از روی نیزه خیلی خیلی بابایی ممنونم از نیزه‌ت دورم میکنن با گریه اصرار میکنم پای نیزه زار میزنم دنیا رو بیدار میکنم سخته ولی بابا حالم خوبه غصه نخوریا حالم خوبه اگه تو بغلت باشم حتی با این کبودیا حالم خوبه بند۳: خوش برگشتی پیشم ای محبوبم حالا که اینجایی خوبِ خوبم با اشکام زخماتو وقتی شستم خاکسترِ موهاتو می روبم ای سر زخمی تو هنوز بابای زیبای منی این ویرونه قصره منه وقتی روی پای منی درد نداره دیگه زخم ابروم درد نداره دیگه دست و بازوم پیش تو بابایی من خوشبختم غم ندارم اگه باشی پهلوم
بخش چهارم - زمینه (ملک و ملکوت عشق، ثارالله) - حاج محمود کریمی.mp3
زمان: حجم: 10.47M
📋 🗓 اجرا:شب سوم محرم ۱۴۰۳ 🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ملک و ملکوت عشق، ثارالله ای ثبت ثبوت عشق، ثارالله نور در بیوت عشق، ثارالله رمز جبروت عشق، ثارالله پاسخ قنوت عشق، ثارالله سرّ لایموت عشق، ثارالله ای صلابت حیدر، ثارالله سرّ هیبت حیدر، ثارالله نور صورت حیدر، ثارالله شمس دولت حیدر، ثارالله تیغ صولت حیدر، ثارالله شیر حضرت حیدر، ثارالله دربار تو از ملائکه، پره والله شأن اسمت، امر إرجعی صَدَقَ الله با یاد تو، گریه می‌کنم؛ آره والله با ذکر تو، سینه می‌زنم؛ بسم الله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷
. 📋 🗓 اجرا شب سوم محرم ۱۴۰۳ 🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زندگی بی‌تو، بی‌معنی بندگی بی‌تو، بی‌توحید عاقبت بی‌تو، بی‌رحمت روزگار بی‌تو، بی‌امّید تو نبودی، غرق تلاطم شده بودم توو شب دریا، گم شده بودم ابی‌عبدالله یا اباعبدالله قدر این حالو می‌دونم تا ابد از تو ممنونم من نمک‌گیر این‌خونم تووی این‌خونه می‌مونم از من این حالو که عاشقونس، نمی‌‌گیری چیزی که دادی به فقیرو، پس نمی‌گیری دل عاشق از خواستن تو، خسته نمی‌شه دری که با دست تو واشه، بسته نمی‌شه ابی‌عبدالله یا اباعبدالله تربت لیلی از عشقه با همین تربت، پاکم کن کربلا، خاک عشّاقه بین عشّاقت، خاکم کن زندگیم بسته به موج پرچم عزاته برای من چایی روضه، آب حیاته بعد مردن هم، وقت رسیدن می‌شه تازه کفن که دستای منو بست، دست تو بازه ابی‌عبدالله یا اباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 .👇
. 📋 🗓 اجرا شب سوم محرم ۱۴۰۳ 🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زندگی بی‌تو، بی‌معنی بندگی بی‌تو، بی‌توحید عاقبت بی‌تو، بی‌رحمت روزگار بی‌تو، بی‌امّید تو نبودی، غرق تلاطم شده بودم توو شب دریا، گم شده بودم ابی‌عبدالله یا اباعبدالله قدر این حالو می‌دونم تا ابد از تو ممنونم من نمک‌گیر این‌خونم تووی این‌خونه می‌مونم از من این حالو که عاشقونس، نمی‌‌گیری چیزی که دادی به فقیرو، پس نمی‌گیری دل عاشق از خواستن تو، خسته نمی‌شه دری که با دست تو واشه، بسته نمی‌شه ابی‌عبدالله یا اباعبدالله تربت لیلی از عشقه با همین تربت، پاکم کن کربلا، خاک عشّاقه بین عشّاقت، خاکم کن زندگیم بسته به موج پرچم عزاته برای من چایی روضه، آب حیاته بعد مردن هم، وقت رسیدن می‌شه تازه کفن که دستای منو بست، دست تو بازه ابی‌عبدالله یا اباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 .👇
◾بنداول سه ساله دخترِ حسینم من عزیزِ شاهِ عالمینم من ز دوریش به شور و شینم من رقیه‌ام من(۲) به شامِ غم در تب و تابم من تو کنجِ ویرانه بخوابم من باعثِ زحمتِ ربابم من رقیه ام من(۲) به شامِ تارِ من سحر آمد برای من که این خبر آمد سر بریده از سفر آمد دلم کبابه.چشام پُر آبه(۱) ◾بنددوم به دیده ی من اشک و آه آمد عمه بیا پدر ز راه آمد به آسمانِ دیده ماه آمد پدر رسیده(۲) من و غم و غصه‌ی در سینه سنگِ جفا و روی آئینه زخمِ زبان و طعنه از کینه دلم کبابه. چشام پُرآبه(۱) به کنجِ ویرانه زمینگیرم سه ساله‌ام ولی ببین پیرم ز دوریت ز جانِ خود سیرم رقیه‌ام من(۲) ◾️بند سوم دیگه ز دردِ خارِ پا بابا نمانده طاقتی مرا بابا امان امان از این جفا بابا بابا کجایی(۲) ببین کبودیِ سر و رویم ز بس عدو کشیده گیسویم دو مشتِ او پُر شده از مویم بابا کجایی(۲) لب و دهان من شده پُرخون ز سیلی صورتم شده گلگون خون زده از معجرِ من بیرون بابا کجایی (۲)
بند1⃣(امام زمانی ثابت ده شب) صاحب عزای محرم‌ها، سرت سلامت سینه زن داغ عاشورا، سرت سلامت برای خون گریه کردن‌هات، بمیرم آقا (سرت سلامت ۲) توو این شبهای پریشونی، آقا جانم توی کدوم روضه مهمونی، آقا جانم کجا داری نوحه می‌خونی، آقا جانم یوسف تنهای زهرا یه سر بیا امشب اینجا قدم بذار رو چشم ما بند2⃣ خوش اومدی ای امید من، صفا آوردی چشای تارم شده روشن، صفا آوردی خورشید من بعد چل منزل، رو نیزه بودن (صفا آوردی ۲) بیا بشین پیش دخترت بابا بابا بگو کجا مونده پیکرت بابا بابا چرا اینقد زخمیه سرت بابا بابا اسم تو رو هر وقت بردم از حرمله سیلی خوردم عمه نبود من میمردم بند3⃣ زخمای روی سرم کار، قوم یهوده منو اینقد کعبه نی زدن، تنم کبوده همه اینا واسه اینه که، تو اون شلوغی (عموم نبوده ۲) اون شبی که گم شده بودم توی صحرا کاشکی میومد عمو جونم  پیشم اما زجر اومد و بی هوا کشیدم رو خارا با اینکه افتادم از پا دووم آوردم تا حالا ولی دیگه خستم بابا شعر: سبک: شعر بند ثابت امام زمانی: