eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴 و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام مداح محمد طاهری 👌 ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ طرف اومد بره دید آقا امیرالمومنین سفرش پهنه، گفت آقا مهمون نمیخوای؟! حضرت فرمود تو نمیتونی از غذای من بخوری گفت چرا نمیتونم شما میخوری من نمیتونم! تا اومد دندون به این نون بزنه انگار میخواست دندونش بشکنه گفت: آقا این چه نونیه؟ حضرت فرمود من که گفتم تو نمیتونی بخوری اما دست خالی نمیری الان معرفیت میکنم یه جاسفرش پهنه همه چی سرسفرش هست برو اونجا دست خالی نمیری، نشونی داد رفت نشست سر سفره امام حسن .. آقا دید یه لقمه میخوره یه لقمه کنار میزاره" گفت عزیزم میخوای ببری ببر برا چی کنار میزاری؟! گفت تو راه میومدم یه آقایی یه نونی داشت میخورد نزدیک بود دندونم بشکنه میخوام برای اون ببرم .. حضرت شروع کرد به گریه کردن گفت سفره برای اون آقاست .. الهی بمیرم امشب خونه دخترش بود، یه خورده نمک آورد شیر آورد حضرت فرمود دخترم کی دیدی بابات با دو جور غذا افطار کنه؟! میگه اومدم گفتم خوب حالا بابا ناراحت میشه، ظرف نمکُ برداشتم فرمود نه بزار نمک باشه شیرُ بردار ببر انگار آقا میدونه بچه یتیما شیرمیارن چند روز غذاش فقط شیره .. میگه دیدم بابا افطار کرد،اومد تو صحن خانه هی نگاه به آسمون ها میکنه، هی صدامیرنه: انا الله واناالیه راجعون .. گفت بابا یه شب مهمون دخترت شدی دلم وخون کردی چرا انقدر آیه استرجا میخونی بابا .. صدا زد دخترم دیگه وقتشه خیلی وقته منتظر یه همچین لحظه ای ام .. دلم برای مادرت خیلی تنگ شده .. حیوانات سر راهشُ گرفتن، مرغابی ها هی میومدن عبایِ آقا رو میکشیدن، خیلی عجیبه والله آقایی که سفارش مرغابی ها رو کرد به دخترش سفارش مارونمیکنه؟!.. از‌ آبُ غذاشون گفت یادت نره دخترم دوباره اومد جلو در، قلاب در جلوی آقا رو گرفته اشیا همه میخوان یه کاری کنن مولا نره به سمت مسجد .. آخ بمیرم‌ .. هرجوری بود خودشُ رسوند مسجد بالایِ ماذنه رفت اذانُ گفت خود حضرت اومد قاتلُ بیدار کرد فرمود: اینطوری که خوابیدی خوابِ شیاطینِ .. الهی بمیرم عجب نمازی خوند .. هنوز اونایی میرن محراب مسجد کوفه کآن آخرین نماز علی رو میفهمن روح اون نمازِ آخر مولا هنوز تو مسجد کوفه هست، چنان نانجیب ابن ملجم ملعون با شمشیر بر فرقش .. گفت: ای تیغ همیشه بی خبر می آیی یک روز به شکل میخ در می آیی امروز تو شمشیری و فردا قطعاً در قالب یک تیر سه پر می آیی یک مرتبه کم شتاب باشی خوب است با قاعده با حساب باشی خوب است فکر دل فاطمه نبودی اما فکر جگر رباب باشی خوب است ناگهان دریای خون محرابُ منبر را گرفت جوی خون سرچشمه ساقی کوثر را گرفت تیغ آن ملعون به یک ضربت دو جا آمد فرود هم علی جان داد هم جان پیمبر را گرفت یک برادر سر به روی سینه بابا گذاشت یک برادر نیز بر زانوی خود سر را گرفت جامعه بعد از امیرالمومنین گمراه شد چون خدا از مردم ناشکر رهبر را گرفت حضرت سر داخل چاه می کرد میگفت خدا اینا لیاقت علیُ ندارن .. علیُ از این مردم بگیر .. هرکی لایقشونِ بر اینا حکومت بکنه .. برو تاریخُ بخون ببین بعد علی چه کسی حاکم شد .. همون که تو کوچه شمشیر به بازوی فاطمه زد تا مغیر اومد کوفه زینب گفت داداش بیا از این کوفه بریم .. حسن جان من دیگه اینجا نمیمونم .. جامعه بعد امیرالمومنین گمراه شد چون خدا از مردم ناشکر رهبر را گرفت وقت رفتن سوی مسجد میخ در مانع نبود دست زهرا بود آنکه شال حیدر را گرفت دست زهرا تا قیامت حافظ جان علیست مثل وقتی که میانِ شعله ها در را گرفت .. *میخوام بااین یه بیت روضه مُ بخونم:* تکیه ی زینب نباید متکی باشد به غیر پس نباید بازوان این دلاور را گرفت تا جلوی درخونه یه طرف زیر بغلشُ امام حسن گرفته، یه طرف ابی عبدالله.. اما تا در خونه رسیدن حضرت فرمود زیر بغل هامُ رها کنید .. چرا باباجان؟! فرمود نمیخوام زینب منو با این حال ببینه .. فکر نکنی فقط علی به فکر دل زینب بود! مادرش زهرا هم وقتی تو بستر بود همین امیرالمومنین کنار بستر نشسته بود داشت گریه میکرد، عرضه داشت علی جان نمیگم گریه نکن گریه کن اما نگاهت به در باشه زینبم نیاد تورو با این حال نبینه ‌‌.. همه مراعات دل زینبُ کردن .. بعضی ها نوشتن پاره های جگرش داخل تشت بود تا صدای پای خواهر شنید فرمود ببرید خواهر نبینه .. همه میدونستن این خواهر چی قراره ببینه همه منتظر این لحظه بودن ، همه دل نگران این لحظه بودن، یه لحظه اومد بالای گودال نگاه کرد: والشِمرُ جالس علی صَدرِک .. ◾️◾️◾️◾️◾️ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور 👌 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹کیست این مرد که شب، کیسه ی خرما می بُرد؟ 🔹روز می آمد و از سینه، نفس ها می برد 🔸کیست این مرد که تا تیغ،به بالا میبرد 🔸رزم را با مدد از حضرت زهرا می برد 🔻این خدا نیست ولی مقصد هر راه هست این 🔻 هست این 💢کیست این شیر کن از خصم،جگر در آورد 💢از میان کمرش تیغ دو سر در آورد 💪از دلیران علی،جمله پدر در آورد 💪در چنان کند و بینداخت که پر در آورد 👌یا علی، روز و شب و شمس و قمر میگویند 👌 ها علیٌ بشر، کیْفَ بَشَر میگویند ✅گاه دریا، گهی بارش و باران میشد ✅گاه بابای یتیمان، دل ویران میشد ⬅️به سر دوش گهی مرکب طفلان میشد ⬅️خوشیه کاسه ی شیر و کفه ای از نان میشد 🔆مثل ما حیف یتیمان همگی تنهایند 🔆همگی منتظر آمدن بابایند ☑️ 🔷وای از امروز، حسن گوشه ی بستر افتاد 🔷باز هم یاد غم بستر مادر افتاد 🔶خواهر افتاد زمین تا که برادر افتاد 🔶یاد روزی که روی مادرشان،در افتاد 😭هیزم و آتش و کابوس،عجب بد دردیست 😭ضرب نامحرم و ناموس، عجب بد دردیست ☑️ ✔️ ✔️ 🔰قنفذ از راه، از آن لحظه که آمد می زد 🔰تازه میکرد نفس را و مجدد می زد ♦️وای از دست مغیره، چقدر بد می زد ♦️جای هر کس که در آن روز، نمیزد می زد ♻️آخرین حرف علی بود که خواهش میکرد ♻️زینبش را به ابالفضل،سفارش میکرد 💠زینبش ماند ببیند،غم حنجرها را 💠ماند تا داد کِشَد غارت پیکرها را ❇️زینبش ماند ببیند،غم حنجرها را ❇️ماند تا داد کِشَد غارت پیکرها را ◀️تا کند جمع تن پاره ی اکبرها را ◀️کرد محکم گره ی معجر دخترها را ⚪️دید در گودیه گودال، حرامی ها را ⚪️تَبَر کوفی و سر نیزه ی شامی ها را 😭😭😭 صاف رفتی تو گودیه قتلگاه،بزار روضه رو اینجوری ادامه بدم 🔹بزا برم به بالای تل خاک غم 🔹بزا برم به بالای تل خاک غم 🔹دوباره ای برادر،برات بگیرم دم 🔹از غمی که دیدم،پیکرم چقد شد خم... 🔸مگه یادم میره،اون لحظه عجیب مقتل 🔸مگه یادم میره دیدم شدی،غریب مقتل 🔸مگه یادم میره خوردی زمین،تو شیب مقتل 😭😭 ♻️مگه یادم میره شَرّی که شمر،اینجا بپا کرد ♻️مگه یادم میره باچکمه هاش، رو سینه جا کرد ♻️مگه یادم میره چند ضربه زد،سرُ جدا کرد 😭😭 🔺مگه یادم میره مُردَم سَره کوچه و بازار 🔺مگه یادم میره نامحرما میدادن آزار 🔺مگه یادم میره خون بود جلو چِشِ علمدار 🔰مگه یادم میره گریم گرفت وسط مردم 🔰مگه یادم میره سوخت چادرم،بجای هیزم 🔰مگه یادم میره اون شبی که رقیه شد گم ✳️مگه یادم میره روی سرش،جای کبودی ✳️مگه یادم میره سنگش زد اون،زن یهودی ✳️مگه یادم میره بزم شراب خودت که بودی ✔️زیر بغلای بابارو گرفتن. نزدیک خونه که رسیدن فرمود حسنم حسینم زیر بغلامو رها کنید ✔️بابا، جون نداری، از بس ازت خون رفت توان راه رفتن نداری ✔️چیجوری میخوای قدم از قدم برداری؟ ☑️فرمود: حسنم حسینم خودمم میدونم حالم چیجوریه اما میدونم اگه زینب منو اینجوری ببینه، میمیره ⬅️اگه زینب منو اینجوری ببینه،دل نداره دختره... 🔘چقد مراعات زینبُ کردن 🔘همه جا مراعات زینبُ کردن 🔘هرچی ندید، کربلا دید 🔺زینب دل نداره فرق شکافته ببینه 🔺اومد بالا تل،،، یه بی حیایی... 🔻 از بالای بلندی خودشو انداخت رو سینه ی حسینش 🔻زینب دل نداره فرق شکافته ببینه 😭چیجوری سر بریده ی حسینُ... 🔆یه چش بهم زد دید 17سر بریده بالا نیزه ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
‍ ‍ ‍ 🏴🏴 مداح مهدی میرداماد👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• وقتی که با نان و نمک افطار می کرد انگار که با فاطمه دیدار می کرد ... *ام کلثوم دید اصلا حواس باباش یه جای دیگه س * هی شیر را از پیش خود میزد کنار و هی دخترش با چشم تر اصرار میکرد *بابا جان شیر بخور ... اخه رنگ و روت پریده ...دخترا میدونن،دختر همه عشقش اینه بابا بیاد خونه افطار سفره براش پهن کنه ... بابا برات شیر آوردم شیر رو زد کنار ... حواس علی جای دیگه ست، دل امیرالمؤمنین یه جا دیگه بهانه میگیره* * هی شیر را از پیش خود میزد کنارو هی دخترش با چشم تر اصرار میکرد در آسمان انگار چیز تازه میدید با اشک دیده چشم را خونبار می کرد امشب ز شب های دگر مظلوم تر بود این را اذان وقت سحر اقرار میکرد *همه کنایه کجا نشستن، همه چیزو نمیشه وا کرد * ( آن پهلوانی که غرورش را شکستن انا الیه الراجعون تکرار می کرد .... ) 2 *سادات منو ببخشن، بریم در خونه حضرت زهرا ، امیرالمومنین بعد سی سال به آرزوش رسید چه خبره تو دل علی؟ بزار بگم:* * (دلتنگ زهرا بود و این شب های آخر گریه به یاد آن در و دیوار میکرد ... ) 2 *می خواست از در بره بیرون ، شال امیرالمؤمنین گرفت به قلاب در، آماده ای یه جایی ببرمت ؟* قلاب در تا بوسه زد بر روی شالش یاد قلاف و زخم دست یار می کرد ... *سی سال پیشم یه نفر این شال رو گرفته بود هی نانجیب با قلاف شمشیر زد ... وای .... برم جلوتر ، *  از بس که دلتنگ نگاه فاطمه بود دیدند قاتل را خودش بیدار میکرد ... *پاشو دیگه فاطمه رسیده، پاشو علی رو خلاص کن ...* از بس که دلتنگ نگاه فاطمه بود دیدند قاتل را خودش بیدار میکرد ... * الله اکبر ... فرق شکافته شد ، تا فرق علی شکافته شد، صدا بلند شد "فزت ورب الکعبه"بابا هر  کی یه ضربه میخوره،بالاخره یه صدا میزنه، هر کی یه ضربه می خوره بالاخره یه ناله ای میزنه،یه اهی، وایی، فریادی .... استقاثه ای ... امیرالمؤمنین سحر نوزدهم وقتی ضربه شمشیر خورد صدا زد "فزت و رب الکعبه" آخ  ... یاد خدا رو زنده کرد تو آون  حالت ، حرفی از درد نزد، اصلا دردش حس نشد ... شمشیر تا ابرو رو شکافت، علی از زخم گله نکرد ، یه اقایی رم سراغ دارم تو گودال قتلگاه ، دیدن زیر لب داره ناله می کنه .... میگه جلو اومدم، دیدم میگه"الهی رِضاً بِرِِضِاکَ... لا معبود سواك یا غیاث المستغیثین ... " نمیدونم اجازه دارم جلوتر برم ... فقط نگفت رضا به رضائک،فقط نگفت یا غیاث المستغیثین ...." امام رضا می گه جد ما  رو با  دوازده ضربه کشتن ... هر ضربه ای که زد یه بار گفت وا اماه ... یه بار گفت وامحمدا ... یه بار گفت واعلیا ... حالا بگو حسین ....
‍ ‍ ‌‌🏴🏴 💔 :حاج منصور ارضی👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• ای آقا جونم، امشب کجا قرآن به سر می گیری؟آیا تو کوفه هستی ، کربلا هستی ، شنیدید ، وقتی همه رو صدا کرد بالای معزنه قرار گرفت ، مناجات کرد ،بعد موقع اذان صبح شد ، الله اکبر ... صداشو همه مردم کوفه شنیدن ، "به امام حسین آگه به اعتقاد خود من و تو باشه ، امشبم شما ها صداشو شنیدید اومدید اینجا" وقتی اومد به نماز ایستاد ، همچین که به سجده رفت ، شنیدید کاری کرد نانجیب ، ابن ملجم صدای همه عالمیان ، سماوات ، عرضی بلند شد ، با جبرییل ناله زدن ... الله اکبر ؛ وقتی صدای امیرالمؤمنین بعد از ضربه بلند شد "فزت و رب الکعبه" قربون تو آقای غریبم ، یه وقت صدای جبرئیل میان زمین و آسمان بلند شد ، صدا زد به خدا علی رو کشتن ، این صدا رو زینب شنید ، حسنین شنیدن ، به سرعت دو تا آقازاده ها سمت مسجد ، وقتی رسیدن دیدن محراب مسجد پر از خونه ... ای علی علی علی ..." نون و نمک بخور ولی به زخم من نمک نزن2 یه شب که مهمون منی،حرف سفر به من شبیه مادرم شدی،تو نیمه جونم می کنی سلام میدی به مادرم،دل نگرونم می کنی دل تو بی قرار زهراست ... همش دلت کنار زهراست ... چشام به چشمات گره خورده چشات به انتظار زهراست بابا بابا بابا بابایی ... بابا بابا بابا بابای تنها ... امون ازین رفتن تو ... امون ز برگشتن تو ... میخ در التماس می کرد ... بابا ، به پیراهن تو ... صحبت میخ در شدو بازم دلم شد پر غم بیا بیا ،به یاد مادرم روضه بخونیم برا هم ( یادم نرفته مادر افتاد شاخه ی یاس پرپر افتاد دیدم که زانو هات میلرزید تا روی مادرم ، در افتاد ) 2 با گریه ایستاد دوباره نگاهش کرد تسبیح را به دست گرفت و دعاش کرد گیسو کشید دخترش ، اما چه فایده زینب به جای فاطمه خیلی تلاش کرد ... شمشیر تا میان دو ابروی صورتش طوری نشسته بود نمی شد جدا کرد ای روزگار،ای روزگار،آخر علی را زمین زدن باید ازین به بعد جگر را فداش کرد وقت وصال بود دوباره خضاب کرد وقت خضاب خون سرش را حناش کرد *عرضم و تمام و التماس دعا بچه ها داخل گلیمی بابا رو جمع کردن ، با سر غرق خون آوردن سمت خانه ، چند قدمی خانه گفت بچه ها بزارید خودم با پای خودم بیام ... آگه زینب منو با این حال ببینه ، میمیره ... دختر طاقت نداره سر خونی بابا رو ببینه ، میخوام بگم علی جان کجا بودی بالا تل زینبیه ، والشمر جالس علی صدره ... " می گفت خواهرش دم گودال قتلگاه این روبه قبله این همه نیزه زدن نداشت ...
▪️مراسم احیا ... ماه مبارک رمضان شب نوزدهم‌ ماه مبارک رمضان، شب اندازه‌گیری و بررسی امور سال آینده ی ماست. شب بیست ویکم شبِ ثبت وضبط امور انسانهاست.وشب بیست وسوم‌ طبق روایات شب امضای ولی الله الاعظم آقا امام زمان است... پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: "أِنَّ اللّهَ تَعالی یَعْمُر الْمَلائِکَه فی هذِهِ الْلَیْلَه"، یعنی لیلةَ القدر، خداوند متعال به فرشتگان خودش امر میکنه:"أَنْ یَحْبِطُ مَعَ جِبرائیل و مِیکائیل مِن سِدْرَةَ المُنتَهی مِنَ الاَرض فِی أرٰبَعَةمَواطِن"همه از سِدرةَ المُنتهی به همراه جبرائیل ومیکائیل علیهم السلام به سمت چهار مکان‌در زمین فرود بیایید."عَلی سَطْحِ الْکَعبَه و عَلی قَبرِ رَسولِ اللّه وفی بَیتِ المَقْدِس وطور سَیْنا".ملائکه بر این‌ چهار مکان فرود میان."ثُّمَّ یَقولُ جَبرَئیلَ تَفَرَّقوا" بعدجبرئیل به فرشتگان می فرماید: که روی زمین پراکنده شوید"فَیَتَفَرَّقون فَلا یَبْغی دارٌ و لا حُجرةٌ فِیها مؤمنٌ أَو مؤمنةٌ الا و تَأتیه مَلائِکَه" ملائکه در زمین پراکنده میشن به نحوی که هیچ جایگاهی در زمین نیست حتی گوشه ی یه اتاقی، گوشه ی یه خونه ای که در آن مؤمن و مؤمنه ای باشند که ملائکه میان سراغ اینا، شروع میکنن به: "یُهَللِونَ یُسَبِّحون‌َ ویَسْتَغْفِرون‌ کُلَّ لَیْلِ أُمَّةِ مُحَمَّد".فرشته ها میان‌دور اینهارو‌میگیرن شروع میکنن تا صبح به استغفار کردن، تحلیل کردن و تسبیح‌کردن.... مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی مي فرمايند: امشب شبی است برای ترمیم‌ گذشته، وترسیم آینده است. قرآنها را باز کنید... بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ. قرآنهارابرسر بگذارید... بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ. بِکَ یا اللّه ... ده مرتبه :بِمُحَمَّدٍ ده مرتبه : بِعَلِیٍ ‏ ده مرتبه‏: بِفَاطِمَهَ ده مرتبه‏: بِالْحَسَنِ‏ ده مرتبه‏: بِالْحُسَیْنِ‏ ده مرتبه‏ :بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ‏ ده مرتبه‏: بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍ‏ ده مرتبه‏: بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ده مرتبه: ‏بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ده مرتبه: ‏بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى‏ ده مرتبه‏: بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍ‏ ده مرتبه‏: بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ده مرتبه‏: بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍ‏ ده مرتبه‌‏: بِالْحُجَّةِ آقا امام زمان ای قطب عالم امکان  يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ. التماس دعای فرج و عاقبت بخیری
. |⇦•باز هم‌ کار غریبه... و ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── باز هم کار غریبه به غریب افتاده نفس آلوده،به پای طبیب افتاده شب قدر آمده، راهی به سحر باز کنید شب وصل است،گدا آمده در باز کنید *من اومدم،مهربون! با شرمندگی هم اومدم* به سرِ آینه سنگ آمده الغوث الغوث دل عشاق به تنگ آمده الغوث الغوث باز کن در، که دراین شهر غریب افتادم نفس آلوده به دنبال طبیب افتادم *بعضیا امشب نوزده شبه دارن با این قافله میان،بعضیام شب اولشونه..تو این ملکوت چه خبره؟ اما آی مردم خدا را خوش نمیاد من عقب بمونم.مردم راه باز کنید من حالم خیلی خرابه.راه باز کنید من دلم رو به موته، من خودمو به زور آوردم امشب...مردم راه باز کنید، منو زودتر راه بندازه..* باز کن در که در این شهر غریب افتادم نفس آلوده به دنبال طبیب افتادم نفس با من به نبرد آمده الغوث الغوث به روی آینه گَرد آمده الغوث الغوث نامه ای دستم، از اعمال سیاه آوردم شب قدر است به سوی تو پناه آوردم چه کند عاصی اگر، غرق در عصیان باشد کاش امشب شب قدری شب جبران باشد *دستتو بیار بالا الهی العفو..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
‍ ‍ •✾﷽✾• 🍁🎊زمزمه و نوحه_ شب نوزدهم،ضربت خوردن امیرالمومنین علیه السلام_ حاج میثم مطیعی🍁🎊 🍁┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄🍁 به مسجد می رود امیرالمؤمنین اقامه می شود نماز آخرین به دنبالش همه تقلا می کنند در و دیوار از او تمنا می کنند خدا بی تاب یار، ملائک بی قرار، علی چشم انتظار (علی جانم علی) در آن محراب سرخ، نشسته نیمه جان امام اول زمین و آسمان شکسته قامت، امام مجتبی که دارد اقتدا، به آن فرق دو تا پس از شیر خدا، شود محشر به پا، امان از کربلا (علی جانم علی) سحرگاه سفر، با پا شد همهمه دل حیدر گرفت، هوای فاطمه بس است ای کوفیان، دل زینب شکست فدا شد مرتضی، وفا داری بس است مرو ای شاه دین، امام المتقین، امیرالمؤمنین (علی جانم علی) شاعر: میلاد عرفان پور 🍁┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄🍁 التماس دعای فرج
▪️مراسم احیا ... ماه مبارک رمضان شب نوزدهم‌ ماه مبارک رمضان، شب اندازه‌گیری و بررسی امور سال آینده ی ماست. شب بیست ویکم شبِ ثبت وضبط امور انسانهاست.وشب بیست وسوم‌ طبق روایات شب امضای ولی الله الاعظم آقا امام زمان است... پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: "أِنَّ اللّهَ تَعالی یَعْمُر الْمَلائِکَه فی هذِهِ الْلَیْلَه"، یعنی لیلةَ القدر، خداوند متعال به فرشتگان خودش امر میکنه:"أَنْ یَحْبِطُ مَعَ جِبرائیل و مِیکائیل مِن سِدْرَةَ المُنتَهی مِنَ الاَرض فِی أرٰبَعَةمَواطِن"همه از سِدرةَ المُنتهی به همراه جبرائیل ومیکائیل علیهم السلام به سمت چهار مکان‌در زمین فرود بیایید."عَلی سَطْحِ الْکَعبَه و عَلی قَبرِ رَسولِ اللّه وفی بَیتِ المَقْدِس وطور سَیْنا".ملائکه بر این‌ چهار مکان فرود میان."ثُّمَّ یَقولُ جَبرَئیلَ تَفَرَّقوا" بعدجبرئیل به فرشتگان می فرماید: که روی زمین پراکنده شوید"فَیَتَفَرَّقون فَلا یَبْغی دارٌ و لا حُجرةٌ فِیها مؤمنٌ أَو مؤمنةٌ الا و تَأتیه مَلائِکَه" ملائکه در زمین پراکنده میشن به نحوی که هیچ جایگاهی در زمین نیست حتی گوشه ی یه اتاقی، گوشه ی یه خونه ای که در آن مؤمن و مؤمنه ای باشند که ملائکه میان سراغ اینا، شروع میکنن به: "یُهَللِونَ یُسَبِّحون‌َ ویَسْتَغْفِرون‌ کُلَّ لَیْلِ أُمَّةِ مُحَمَّد".فرشته ها میان‌دور اینهارو‌میگیرن شروع میکنن تا صبح به استغفار کردن، تحلیل کردن و تسبیح‌کردن.... مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی مي فرمايند: امشب شبی است برای ترمیم‌ گذشته، وترسیم آینده است. قرآنها را باز کنید... بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ. قرآنهارابرسر بگذارید... بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ. بِکَ یا اللّه ... ده مرتبه :بِمُحَمَّدٍ ده مرتبه : بِعَلِیٍ ‏ ده مرتبه‏: بِفَاطِمَهَ ده مرتبه‏: بِالْحَسَنِ‏ ده مرتبه‏: بِالْحُسَیْنِ‏ ده مرتبه‏ :بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ‏ ده مرتبه‏: بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍ‏ ده مرتبه‏: بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ده مرتبه: ‏بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ده مرتبه: ‏بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى‏ ده مرتبه‏: بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍ‏ ده مرتبه‏: بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ده مرتبه‏: بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍ‏ ده مرتبه‌‏: بِالْحُجَّةِ آقا امام زمان ای قطب عالم امکان  يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ. التماس دعای فرج و عاقبت بخیری
‍ ‍ •✾﷽✾• 🍁🎊زمزمه و نوحه_ شب نوزدهم،ضربت خوردن امیرالمومنین علیه السلام_ حاج میثم مطیعی🍁🎊 🍁┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄🍁 به مسجد می رود امیرالمؤمنین اقامه می شود نماز آخرین به دنبالش همه تقلا می کنند در و دیوار از او تمنا می کنند خدا بی تاب یار، ملائک بی قرار، علی چشم انتظار (علی جانم علی) در آن محراب سرخ، نشسته نیمه جان امام اول زمین و آسمان شکسته قامت، امام مجتبی که دارد اقتدا، به آن فرق دو تا پس از شیر خدا، شود محشر به پا، امان از کربلا (علی جانم علی) سحرگاه سفر، با پا شد همهمه دل حیدر گرفت، هوای فاطمه بس است ای کوفیان، دل زینب شکست فدا شد مرتضی، وفا داری بس است مرو ای شاه دین، امام المتقین، امیرالمؤمنین (علی جانم علی) شاعر: میلاد عرفان پور 🍁┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄🍁 التماس دعای فرج
‍ ‍ ‌‌🏴🏴 💔 :حاج منصور ارضی👌😭 ای آقا جونم، امشب کجا قرآن به سر می گیری؟آیا تو کوفه هستی ، کربلا هستی ، شنیدید ، وقتی همه رو صدا کرد بالای معزنه قرار گرفت ، مناجات کرد ،بعد موقع اذان صبح شد ، الله اکبر ... صداشو همه مردم کوفه شنیدن ، "به امام حسین آگه به اعتقاد خود من و تو باشه ، امشبم شما ها صداشو شنیدید اومدید اینجا" وقتی اومد به نماز ایستاد ، همچین که به سجده رفت ، شنیدید کاری کرد نانجیب ، ابن ملجم صدای همه عالمیان ، سماوات ، عرضی بلند شد ، با جبرییل ناله زدن ... الله اکبر ؛ وقتی صدای امیرالمؤمنین بعد از ضربه بلند شد "فزت و رب الکعبه" قربون تو آقای غریبم ، یه وقت صدای جبرئیل میان زمین و آسمان بلند شد ، صدا زد به خدا علی رو کشتن ، این صدا رو زینب شنید ، حسنین شنیدن ، به سرعت دو تا آقازاده ها سمت مسجد ، وقتی رسیدن دیدن محراب مسجد پر از خونه ... ای علی علی علی ..." نون و نمک بخور ولی به زخم من نمک نزن2 یه شب که مهمون منی،حرف سفر به من شبیه مادرم شدی،تو نیمه جونم می کنی سلام میدی به مادرم،دل نگرونم می کنی دل تو بی قرار زهراست ... همش دلت کنار زهراست ... چشام به چشمات گره خورده چشات به انتظار زهراست بابا بابا بابا بابایی ... بابا بابا بابا بابای تنها ... امون ازین رفتن تو ... امون ز برگشتن تو ... میخ در التماس می کرد ... بابا ، به پیراهن تو ... صحبت میخ در شدو بازم دلم شد پر غم بیا بیا ،به یاد مادرم روضه بخونیم برا هم ( یادم نرفته مادر افتاد شاخه ی یاس پرپر افتاد دیدم که زانو هات میلرزید تا روی مادرم ، در افتاد ) 2 با گریه ایستاد دوباره نگاهش کرد تسبیح را به دست گرفت و دعاش کرد گیسو کشید دخترش ، اما چه فایده زینب به جای فاطمه خیلی تلاش کرد ... شمشیر تا میان دو ابروی صورتش طوری نشسته بود نمی شد جدا کرد ای روزگار،ای روزگار،آخر علی را زمین زدن باید ازین به بعد جگر را فداش کرد وقت وصال بود دوباره خضاب کرد وقت خضاب خون سرش را حناش کرد *عرضم و تمام و التماس دعا بچه ها داخل گلیمی بابا رو جمع کردن ، با سر غرق خون آوردن سمت خانه ، چند قدمی خانه گفت بچه ها بزارید خودم با پای خودم بیام ... آگه زینب منو با این حال ببینه ، میمیره ... دختر طاقت نداره سر خونی بابا رو ببینه ، میخوام بگم علی جان کجا بودی بالا تل زینبیه ، والشمر جالس علی صدره ... " می گفت خواهرش دم گودال قتلگاه این روبه قبله این همه نیزه زدن نداشت ... •