زمان:
حجم:
1.86M
#زمینه
#زمزمه
#شور
#حضرت_حمزه #علیه_السلام
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🌸🍃
🎶سبک_شبهای_جمعه_میگیرم_هواتو
شد مُثله جسمت چو آیات قرآن
ریزد سرشکم برایت عمو جان
دیدم وجود چو گل پرپرت را
نقش زمین غرق خون پیکرت را
آه / که با تو چه کرده عدویم
آه / که خون عقده شد در گلویم
آمده درد و غم ها به سویم
(ای، عمو جان عموجان عمو جان)۳
جسم تو خونین و قلبم شکسته
بنگر که زهرا کنارت نشسته
برخیز و بر غربتم کن نگاهی
بی تو عمو جان ندارم سپاهی
آه / ز داغت قدم شد کمانی
آه / عدو میکند شادمانی
از خوشی ها ندارم نشانی
(ای، عمو جان عمو جان عمو جان)۳
✍محمد_مبشری
#شهادت_حضرت_حمزه
با نوای دلنشین مداح اهلبیت ع
#کربلایی_جناب_آقای_جاودان 🎤
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
حذف هشتک نام کانال ممنوع ❌👆
.
#معجزات_امام_رضا_علیه_السلام
داستان دوبرادر
#امام_رضا #علیه_السلام
#معجزات_اهل_بیت_علیهم_السلام
🔹حکایت جالب دو برادر خوب و بد؛ و زیارت حضرت رضا علیه السلام و عنایت آن بزرگوار ....
👌به مناسبت ۲۳ ذیقعده ؛ سالروز شهادت حضرت امام رضا علیه السلام (به روایتی)
.
👇👇👇👇
خاطرم را قصه ای بس جانفزاست
داستانی از کرامات رضاست
.
داستان دو برادر در سفر
او سراپا خیر و این یک بود شر
.
آن یکی دارای تقوا و عفاف
این یکی سرتا قدم غرق خلاف
.
هر دو بودند از محبان رضا
هر دو زوار خراسان رضا
.
آن یکی در بین ره محو خدا
این یکی مست گناه از ابتدا
.
از قضا دست قدر در کار شد
آنکه بود اهل گنه بیمار شد
.
لحظه لحظه گشت حال او خراب
قطره قطره همچو شمعی گشت آب
.
نخل عمرش بی بر و بی برگ شد
روحش از پیکر برون با مرگ شد
.
با کتابی خالی از حسن عمل
عاقبت افتاد در کام اجل
.
زائرین با محنت و رنج و فسوس
رحم آوردند و بردندش به طوس
.
در حریم خسرو گردون مطاف
با دو صد امید دادندش طواف
.
در خراسان گشت مدفون پیکرش
کس ندانستی چه آمد بر سرش
.
با چنان جرم و گناه بی شمار
بود بر حالش برادر غصه دار
.
کای برادر با چنین جرم عظیم
چون کند با تو خداوند کریم؟
.
از قضا در خواب دید او را شبی
صورتش همچون درخشان کوکبی
.
عفو حق گردیده او را سرنوشت
قبر او گردیده باغی از بهشت
.
گفت ای جان برادر این جلال
با چنان اعمال می بودت محال
.
آن عمل، این باغ زیبا، قصه چیست؟
فاش برگو این کرامت لطف کیست؟
.
گفت این لطف امام هشتم است
آنکه جرم خلق در عفوش گم است
.
فاش می گویم که با مقراض مرگ
شد چو اعضای وجودم برگ برگ
.
ز آتش خشم اجل افروختم
پای تا سر شعله گشتم سوختم
.
آب غسل و دست غسالم به تن
گشت آتش وای بر احوال من
.
می زدندم تازیانه دو ملک
آتش از تابوت می شد بر فلک
.
چون مرا بردند در صحن رضا
غرق رحمت گشتم اندر آن فضا
.
شعله های خشم بر من گل شدند
رعدها آوازه ی بلبل شدند
.
تا بگردانند جسمم را همه
دور قبر آن عزیز فاطمه
.
دیدم آن مولا ستاده در حرم
سوی زوارش بود چشم کرم
.
هاتفی گفت ای گرفتار و اسیر
دامن فرزند زهرا را بگیر
.
ورنه چون بیرون روی از این مزار
باز گردی بر عذاب حق دچار
.
چشم بگشودم سوی آن مقتدا
اشک ریزان می زدم او را صدا
.
کای به سویت خلق آورده پناه
روسیاهم روسیاهم روسیاه
.
رحم بر حال تباهم یا رضا
بی پناهم بی پناهم یا رضا
.
هر چه آوردم برون آه از نهاد
یوسف زهرا جوابم را نداد
.
هاتفم گفت ای سراپا اضطراب
گر که می خواهی تو از مولا جواب
.
نام زهرا را ببر در محضرش
ده قسم او را به حقّ مادرش
.
لاجرم آهی کشیدم از جگر
گفتم ای ریحانه ی خیرالبشر
.
تا نرفتم از درت دستم بگیر
جان زهرا مادرت دستم بگیر
.
نام زهرا را چو بردم بر زبان
اشک مولا گشت بر صورت روان
.
برد سوی آسمان دست دعا
گفت ای عفو تو فوق هر خطا
.
بارالها بنده ات در این حرم
بر زبان آورد نام مادرم
.
بگذر از جرم و گناه او همه
عفو کن او را به جان فاطمه
.
نام زهرا عاقبت اعجاز کرد
حق ، در رحمت به رویم باز کرد
🔹🔹🔹🔹
.
یا رضا عبد گنهکار توأم
مجرمی در بین زوار توأم
.
من هم ای سر تا قدم جود و کرم
در حضورت نام زهرا می برم
.
ای همه چشم امیدم بر درت
یک نگاهم کن به جان مادرت
.
حیف، زهر قاتلت، بی تاب کرد
پیکرت را قطره قطره آب کرد
.
چشم در راه جوادت دوختی
سوختیّ و سوختیّ و سوختی
.
بر فلک می رفت آهت یا رضا
حجره ات شد قتلگاهت یا رضا
.
در درون حجره ی دربسته ات
حبس می شد ناله ی آهسته ات
.
کاش بالای سرت معصومه بود
نقل بزمت اشک آن مظلومه بود
.
دیده ها لبریز اشک غربتت
گریه ی «میثم» نثار تربتت
📗شعر از : حاج سازگار
🔹به امید روزی که قلب مبارک حضرت رضا علیه السلام با مژده ظهور موفور السرور فرزند عزیزشان ؛ حضرت بقیة الله ارواحنا فداه، خوشحال و مسرورشود... 🔹.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#کرامات
زمان:
حجم:
632.6K
#نوحه_زمینه_شهادت_امام_حسن_مجتبی #علیه_السلام
در جنان فاطمه سینه زن شد
نوحه خوان در عزای حسن شد
دیده ای که بر او گشته گریان
در قیامت نباشد هراسان
سیدی سیدی ای حسن جان
خون طشت از دلش با خبر بود
قاتلش داغ دیوار و در بود
مثل مادر بود سوز و آهش
خانه ی او شده قتلگاهش
سیدی.....
روزه داری که هنگام افطار
گشته لبهای خشکش شرر بار
غربتش را چنین کرده تفسیر
داغ هفتاد و دو چوبه ی تیر
سیدی....
با نوای
مداح اهل بیت ع🎧
#کربلایی درویشی🎤 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
زمان:
حجم:
198.5K
#نوحه_زمینه_شهادت_امام_حسن_مجتبی #علیه_السلام
در جنان فاطمه سینه زن شد
نوحه خوان در عزای حسن شد
دیده ای که بر او گشته گریان
در قیامت نباشد هراسان
سیدی سیدی ای حسن جان
خون طشت از دلش با خبر بود
قاتلش داغ دیوار و در بود
مثل مادر بود سوز و آهش
خانه ی او شده قتلگاهش
سیدی.....
روزه داری که هنگام افطار
گشته لبهای خشکش شرر بار
غربتش را چنین کرده تفسیر
داغ هفتاد و دو چوبه ی تیر
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
سیدی....
زمان:
حجم:
1.04M
#نوحه_زمینه_شهادت_امام_حسن_مجتبی #علیه_السلام
در جنان فاطمه سینه زن شد
نوحه خوان در عزای حسن شد
دیده ای که بر او گشته گریان
در قیامت نباشد هراسان
سیدی سیدی ای حسن جان
خون طشت از دلش با خبر بود
قاتلش داغ دیوار و در بود
مثل مادر بود سوز و آهش
خانه ی او شده قتلگاهش
سیدی.....
روزه داری که هنگام افطار
گشته لبهای خشکش شرر بار
غربتش را چنین کرده تفسیر
داغ هفتاد و دو چوبه ی تیر
سیدی....#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
با نوای
مداح اهل بیت ع🎧
#کربلایی مجتبی باآبرو🎤
.
#مناجات_با_خدا
#استاد_حاج_اسماعیلی
کلیات اجرا در فضای :
#آواز_بیات_اصفهان
#آواز_دشتی
دلیل دارد اگر
سر به زیر و غمگینم
نمانده باطنی اصلاً
به ظاهر دینم
نگاه کردم و دیدم
تمام شد عمرم
هنوز جاهلم و
بنده ی شیاطینم ...
( خدای من ، خدای من ، خدای من ... شب های ماه رمضان فرصتِ خوبیه با خدا خلوت کنیم ، درد و دل کنیم ، مناجات کنیم ... )
گناه کردم و
از رو نرفتم و حالا
مرا زمین زده
این کوله بارِ سنگینم
قساوتِ دلِ آلوده ام
سبب شده است
امام عصر خودم را
اگر نمی بینم ...
همیشه بر درِ این خانه
محترم بودم
منی که مُستحقِ
ناسزا و نفرینم ...
(« خودم ، اگر چه خودم را دگر نمی بخشم » اگه بخوام خودم به خودم نمره بدهم ، نمره ام خیلی پائینه ، سرمو پائین می اندازم ... )
خودم ، اگر چه خودم را
دگر نمی بخشم
ولی به رحمت پروردگار
« خوش بینم ... »
من اومدم درِ خونه ی اون خدایی که ، خودش فرمود : بیا ... اگر گنهکاری بیا ... اگرآلوده ای بیا ... « این درگه ما ، درگه نومیدی نیست ، صد بار اگر توبه شکستی بازآ ... » ، خودش فرمود : « يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ » از رحمت من ناامید نشید ... « إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا » ( زمر، 53)
اگرچه شیعه نبودم
تمام عمرم را
خوشم به لطف علی
در صفِ « مُحبینم »
شنیده ام که علی
همدم فقیران بود
در آرزوی علی
سال هاست مسکینم
( «خدا کند که بیاید کنار من باشد » هر کی را بخواهی داعا کنی ، اینجوری دعا میکنی ، میگی الهی عاقبت به خیر بشی ، ... من میخوام بگم ، عاقبت به خیری اینه ، لحظه ی آخر ، موقع جون دادن ، آقامون امیرالمومنین بیاد بالا سرمون ... )
خدا کند که بیاید
کنار من باشد
خدا کند که بیاید
زمانِ « تلقینم »
#روضه_حضرت_اباالفضل
#علیه_السلام
مرا به مَرهم و طِبّ و طبیب
حاجت نیست
که اشک روضه ی « عباس »
هست تسکینم
( « اباالفضلم ، اباالفضلم » ... اینجا نباش ، بریم کنار علقمه ... « شکسته ای کمرم را ، بلند شو برویم » ... اباالفضل ، اباالفضل ، اباالفضل ... خدا نکنه هیچ کس داغ برادر ببینه ، خیلی سخته ، خیلی سنگینه ... ابی عبدالله کنار غلقمه ، قدش خم شد ! کمرش شکست ... )
شکسته ای کمرم را
بلند شو برویم
سکینه را چه کنم من ؟
« شهیدِ خونینم » ...
( یه بیت دیگه بخونم ، هر کی حاجت داره ، بگیره ... )
هزار شُکر
که « اُمُّ البنین » نمی بیند
چقدر غنچه ی تیر
از تنِ تو می چینم ...
#شاعرمحمدجواد_شیرازی
آره والله ... « اُمُّ البنین » ندید ، اما هر موقع می اومد کنار قبرستان بقیع ، چند تا صورتِ قبر درست کرده ، بالاسرِ هر کدوم که می نشینه ، هی ناله میزنه : حسییین ... گفتند : « اُمُّ البنین » تو چهار تا پسراتو توو کربلا کُشتند ، بازم برای پسرِ فاطمه گریه میکنی ؟ ... ناله میزد ... آره والله ، چرا گریه نکنم ؟ «کُلُّهُمْ فَداءً لِاَبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن » همه بچه هام فدای حسین ...
عهدی ست بینِ
اُمِّ بنین و خدای خود
غیرِ از رضای دوست
نخواهم برای خود
من دل نبسته ام
به دلِ بچه های خود
اصلا حسین و زینب و
کلثوم جای خود ...
#شاعر_علی_ذوالقدر
.👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#مناجات_با_خداوند
#استاد_حاج_اسماعیلی
کلیات اجرا در فضای :
#آواز_بیات_اصفهان
#آواز_دشتی
دلیل دارد اگر
سر به زیر و غمگینم
نمانده باطنی اصلاً
به ظاهر دینم
نگاه کردم و دیدم
تمام شد عمرم
هنوز جاهلم و
بنده ی شیاطینم ...
( خدای من ، خدای من ، خدای من ... شب های ماه رمضان فرصتِ خوبیه با خدا خلوت کنیم ، درد و دل کنیم ، مناجات کنیم ... )
گناه کردم و
از رو نرفتم و حالا
مرا زمین زده
این کوله بارِ سنگینم
قساوتِ دلِ آلوده ام
سبب شده است
امام عصر خودم را
اگر نمی بینم ...
همیشه بر درِ این خانه
محترم بودم
منی که مُستحقِ
ناسزا و نفرینم ...
(« خودم ، اگر چه خودم را دگر نمی بخشم » اگه بخوام خودم به خودم نمره بدهم ، نمره ام خیلی پائینه ، سرمو پائین می اندازم ... )
خودم ، اگر چه خودم را
دگر نمی بخشم
ولی به رحمت پروردگار
« خوش بینم ... »
من اومدم درِ خونه ی اون خدایی که ، خودش فرمود : بیا ... اگر گنهکاری بیا ... اگرآلوده ای بیا ... « این درگه ما ، درگه نومیدی نیست ، صد بار اگر توبه شکستی بازآ ... » ، خودش فرمود : « يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ » از رحمت من ناامید نشید ... « إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا » ( زمر، 53)
اگرچه شیعه نبودم
تمام عمرم را
خوشم به لطف علی
در صفِ « مُحبینم »
شنیده ام که علی
همدم فقیران بود
در آرزوی علی
سال هاست مسکینم
( «خدا کند که بیاید کنار من باشد » هر کی را بخواهی دعا کنی ، اینجوری دعا میکنی ، میگی الهی عاقبت به خیر بشی ، ... من میخوام بگم ، عاقبت به خیری اینه ، لحظه ی آخر ، موقع جون دادن ، آقامون امیرالمومنین بیاد بالا سرمون ... )
خدا کند که بیاید
کنار من باشد
خدا کند که بیاید
زمانِ « تلقینم »
#روضه_حضرت_اباالفضل
#علیه_السلام
مرا به مَرهم و طِبّ و طبیب
حاجت نیست
که اشک روضه ی « عباس »
هست تسکینم
( « اباالفضلم ، اباالفضلم » ... اینجا نباش ، بریم کنار علقمه ... « شکسته ای کمرم را ، بلند شو برویم » ... اباالفضل ، اباالفضل ، اباالفضل ... خدا نکنه هیچ کس داغ برادر ببینه ، خیلی سخته ، خیلی سنگینه ... ابی عبدالله کنار غلقمه ، قدش خم شد ! کمرش شکست ... )
شکسته ای کمرم را
بلند شو برویم
سکینه را چه کنم من ؟
« شهیدِ خونینم » ...
( یه بیت دیگه بخونم ، هر کی حاجت داره ، بگیره ... )
هزار شُکر
که « اُمُّ البنین » نمی بیند
چقدر غنچه ی تیر
از تنِ تو می چینم ...
#شاعرمحمدجواد_شیرازی
آره والله ... « اُمُّ البنین » ندید ، اما هر موقع می اومد کنار قبرستان بقیع ، چند تا صورتِ قبر درست کرده ، بالاسرِ هر کدوم که می نشینه ، هی ناله میزنه : حسییین ... گفتند : « اُمُّ البنین » تو چهار تا پسراتو توو کربلا کُشتند ، بازم برای پسرِ فاطمه گریه میکنی ؟ ... ناله میزد ... آره والله ، چرا گریه نکنم ؟ «کُلُّهُمْ فَداءً لِاَبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن » همه بچه هام فدای حسین ...
عهدی ست بینِ
اُمِّ بنین و خدای خود
غیرِ از رضای دوست
نخواهم برای خود
من دل نبسته ام
به دلِ بچه های خود
اصلا حسین و زینب و
کلثوم جای خود ...
#شاعر_علی_ذوالقدر
10/1/1402
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#مناجات_با_خدا
#استاد_حاج_اسماعیلی
کلیات اجرا در فضای :
#آواز_بیات_اصفهان
#آواز_دشتی
دلیل دارد اگر
سر به زیر و غمگینم
نمانده باطنی اصلاً
به ظاهر دینم
نگاه کردم و دیدم
تمام شد عمرم
هنوز جاهلم و
بنده ی شیاطینم ...
( خدای من ، خدای من ، خدای من ... شب های ماه رمضان فرصتِ خوبیه با خدا خلوت کنیم ، درد و دل کنیم ، مناجات کنیم ... )
گناه کردم و
از رو نرفتم و حالا
مرا زمین زده
این کوله بارِ سنگینم
قساوتِ دلِ آلوده ام
سبب شده است
امام عصر خودم را
اگر نمی بینم ...
همیشه بر درِ این خانه
محترم بودم
منی که مُستحقِ
ناسزا و نفرینم ...
(« خودم ، اگر چه خودم را دگر نمی بخشم » اگه بخوام خودم به خودم نمره بدهم ، نمره ام خیلی پائینه ، سرمو پائین می اندازم ... )
خودم ، اگر چه خودم را
دگر نمی بخشم
ولی به رحمت پروردگار
« خوش بینم ... »
من اومدم درِ خونه ی اون خدایی که ، خودش فرمود : بیا ... اگر گنهکاری بیا ... اگرآلوده ای بیا ... « این درگه ما ، درگه نومیدی نیست ، صد بار اگر توبه شکستی بازآ ... » ، خودش فرمود : « يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ » از رحمت من ناامید نشید ... « إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا » ( زمر، 53)
اگرچه شیعه نبودم
تمام عمرم را
خوشم به لطف علی
در صفِ « مُحبینم »
شنیده ام که علی
همدم فقیران بود
در آرزوی علی
سال هاست مسکینم
( «خدا کند که بیاید کنار من باشد » هر کی را بخواهی داعا کنی ، اینجوری دعا میکنی ، میگی الهی عاقبت به خیر بشی ، ... من میخوام بگم ، عاقبت به خیری اینه ، لحظه ی آخر ، موقع جون دادن ، آقامون امیرالمومنین بیاد بالا سرمون ... )
خدا کند که بیاید
کنار من باشد
خدا کند که بیاید
زمانِ « تلقینم »
#روضه_حضرت_اباالفضل
#علیه_السلام
مرا به مَرهم و طِبّ و طبیب
حاجت نیست
که اشک روضه ی « عباس »
هست تسکینم
( « اباالفضلم ، اباالفضلم » ... اینجا نباش ، بریم کنار علقمه ... « شکسته ای کمرم را ، بلند شو برویم » ... اباالفضل ، اباالفضل ، اباالفضل ... خدا نکنه هیچ کس داغ برادر ببینه ، خیلی سخته ، خیلی سنگینه ... ابی عبدالله کنار غلقمه ، قدش خم شد ! کمرش شکست ... )
شکسته ای کمرم را
بلند شو برویم
سکینه را چه کنم من ؟
« شهیدِ خونینم » ...
( یه بیت دیگه بخونم ، هر کی حاجت داره ، بگیره ... )
هزار شُکر
که « اُمُّ البنین » نمی بیند
چقدر غنچه ی تیر
از تنِ تو می چینم ...
#شاعرمحمدجواد_شیرازی
آره والله ... « اُمُّ البنین » ندید ، اما هر موقع می اومد کنار قبرستان بقیع ، چند تا صورتِ قبر درست کرده ، بالاسرِ هر کدوم که می نشینه ، هی ناله میزنه : حسییین ... گفتند : « اُمُّ البنین » تو چهار تا پسراتو توو کربلا کُشتند ، بازم برای پسرِ فاطمه گریه میکنی ؟ ... ناله میزد ... آره والله ، چرا گریه نکنم ؟ «کُلُّهُمْ فَداءً لِاَبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن » همه بچه هام فدای حسین ...
عهدی ست بینِ
اُمِّ بنین و خدای خود
غیرِ از رضای دوست
نخواهم برای خود
من دل نبسته ام
به دلِ بچه های خود
اصلا حسین و زینب و
کلثوم جای خود ...
#شاعر_علی_ذوالقدر
.👇
.
#مناجات_با_خدا
#استاد_حاج_اسماعیلی
کلیات اجرا در فضای :
#آواز_بیات_اصفهان
#آواز_دشتی
دلیل دارد اگر
سر به زیر و غمگینم
نمانده باطنی اصلاً
به ظاهر دینم
نگاه کردم و دیدم
تمام شد عمرم
هنوز جاهلم و
بنده ی شیاطینم ...
( خدای من ، خدای من ، خدای من ... شب های ماه رمضان فرصتِ خوبیه با خدا خلوت کنیم ، درد و دل کنیم ، مناجات کنیم ... )
گناه کردم و
از رو نرفتم و حالا
مرا زمین زده
این کوله بارِ سنگینم
قساوتِ دلِ آلوده ام
سبب شده است
امام عصر خودم را
اگر نمی بینم ...
همیشه بر درِ این خانه
محترم بودم
منی که مُستحقِ
ناسزا و نفرینم ...
(« خودم ، اگر چه خودم را دگر نمی بخشم » اگه بخوام خودم به خودم نمره بدهم ، نمره ام خیلی پائینه ، سرمو پائین می اندازم ... )
خودم ، اگر چه خودم را
دگر نمی بخشم
ولی به رحمت پروردگار
« خوش بینم ... »
من اومدم درِ خونه ی اون خدایی که ، خودش فرمود : بیا ... اگر گنهکاری بیا ... اگرآلوده ای بیا ... « این درگه ما ، درگه نومیدی نیست ، صد بار اگر توبه شکستی بازآ ... » ، خودش فرمود : « يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ » از رحمت من ناامید نشید ... « إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا » ( زمر، 53)
اگرچه شیعه نبودم
تمام عمرم را
خوشم به لطف علی
در صفِ « مُحبینم »
شنیده ام که علی
همدم فقیران بود
در آرزوی علی
سال هاست مسکینم
( «خدا کند که بیاید کنار من باشد » هر کی را بخواهی داعا کنی ، اینجوری دعا میکنی ، میگی الهی عاقبت به خیر بشی ، ... من میخوام بگم ، عاقبت به خیری اینه ، لحظه ی آخر ، موقع جون دادن ، آقامون امیرالمومنین بیاد بالا سرمون ... )
خدا کند که بیاید
کنار من باشد
خدا کند که بیاید
زمانِ « تلقینم »
#روضه_حضرت_اباالفضل
#علیه_السلام
مرا به مَرهم و طِبّ و طبیب
حاجت نیست
که اشک روضه ی « عباس »
هست تسکینم
( « اباالفضلم ، اباالفضلم » ... اینجا نباش ، بریم کنار علقمه ... « شکسته ای کمرم را ، بلند شو برویم » ... اباالفضل ، اباالفضل ، اباالفضل ... خدا نکنه هیچ کس داغ برادر ببینه ، خیلی سخته ، خیلی سنگینه ... ابی عبدالله کنار غلقمه ، قدش خم شد ! کمرش شکست ... )
شکسته ای کمرم را
بلند شو برویم
سکینه را چه کنم من ؟
« شهیدِ خونینم » ...
( یه بیت دیگه بخونم ، هر کی حاجت داره ، بگیره ... )
هزار شُکر
که « اُمُّ البنین » نمی بیند
چقدر غنچه ی تیر
از تنِ تو می چینم ...
#شاعرمحمدجواد_شیرازی
آره والله ... « اُمُّ البنین » ندید ، اما هر موقع می اومد کنار قبرستان بقیع ، چند تا صورتِ قبر درست کرده ، بالاسرِ هر کدوم که می نشینه ، هی ناله میزنه : حسییین ... گفتند : « اُمُّ البنین » تو چهار تا پسراتو توو کربلا کُشتند ، بازم برای پسرِ فاطمه گریه میکنی ؟ ... ناله میزد ... آره والله ، چرا گریه نکنم ؟ «کُلُّهُمْ فَداءً لِاَبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن » همه بچه هام فدای حسین ...
عهدی ست بینِ
اُمِّ بنین و خدای خود
غیرِ از رضای دوست
نخواهم برای خود
من دل نبسته ام
به دلِ بچه های خود
اصلا حسین و زینب و
کلثوم جای خود ...
#شاعر_علی_ذوالقدر
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1. شب های جمعه.mp3
زمان:
حجم:
5.07M
#زمزمه_امام_حسین
( علیه السلام )
#حاج_میثم_مطیعی
شبهای جمعه ، فاطمه
با اضطراب و واهمه
آید به دشتِ کربلا
آید به دشتِ نینوا ...
گوید حسین من چه شد ؟
نورِ دو عینِ من چه شد ...
یه دختری رُو مَحملا
خواب اسیری میبینه
خواب میبینه رُو صورتش
گَردِ یتیمی میشینه ...
#زمزمه_حضرت_علی_اصغر
#علیه_السلام
رباب لالایی میخونه
الهی اصغر نمیره ...
( آی ی ی ... مادرت خیلی امید داشت ، اما بِهت آب ندادند ... )
لا ، لا ، لا ، لا
یه کم دیگه دَووم بیار
یه کم دیگه
دندون روی جیگر بزار
#پسرم
مَشک رو یکی بُرده
که بر میگرده زود
وقتی میرفت
همش به فکر خیمه بود
#پسرم_علی_اصغرم
نده با اشک
زندگیمو به باد
آب میرسه اگه خدا بخواد
عمو رسید کنار علقمه
صدای تکبیرش میاد
لالایی ، عموش رفته آب بیاره
( آخ بمیرم ... یه وقت امید مادرش ناامید شد ، سقا دیگه برنمیگرده ، لحنش عوض شد ... )
لالایی ، الهی بارون بباره
#زمزمه_شب_جمعه
#کارگاه_مداحی
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
#نماهنگ_امام_حسین
#علیه_السلام
#کربلایی_مرتضی_پارسا
اَللَّهُمَّ الرْزُقْنَا ، حرم
آرزومه ، کربلا برم
نکنه میخوای ، بگی که
برات نوکر نمیشم
نکنه میخوای ، بگی که
از این بهتر نمیشم
خدا اون روزُ نیاره
که برات ، گریه ام نگیره
خدا اون روزُ نیاره
بی تو قلبم ، میشه تیره
نگو نمیشه ، کربلات بیام
رومو زمین ، نزن حسین
آقا تو صحن و سرات بیام
رومو زمین ، نزن حسین
جلو ضریحِ ، باصفات بیام
رومو زمین ، نزن حسین
اَللَّهُمَّ الرْزُقْنَا ، حرم
آرزومه ، کربلا برم
نکنه میخوای ، بگی که
حرم جای ، بدا نیست
نکنه میخوای ، بگی که
تو که جات ، کربلا نیست
خدا اون روزُ نیاره
اسمم از قلم بیوفته
پس چطور چشای خیسم
آقا به حرم بیوفته
جواب دلم رو ، خودت بده
حرم نرم ، کجا برم ؟
مَرهم این غم رو ،خودت بده
حرم نرم ، کجا برم ؟
برات حرم رو ، خودت بده
حرم نرم ، کجا برم ؟
اَللَّهُمَّ الرْزُقْنَا ، حرم
آرزومه ، کربلا برم
نکنه میخوای ، بگی که
خودی نیستم ، غریبم
نکنه میخوای
بگی بی نصیب از ، بوی سیبم
من رسولِ ترک ، نمیشم
خودتو بِدی نشونم
لحظه ی مرگم بیای و
من آقام گَلدی بخونم
حالا یکی شد ، نوکر بدت
جدام نکن ، رهام نکن
کفتر صحنم ، زِ گُنبدت
جدام نکن ، رهام نکن
این سینه ندیده ، دست رَدِت
جدام نکن ، رهام نکن
اَللَّهُمَّ الرْزُقْنَا ، حرم
آرزومه ، کربلا برم
#صلوات 👉
التماس دعا🙏
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#نماهنگ_امام_حسین
#علیه_السلام
#کربلایی_مرتضی_پارسا
اَللَّهُمَّ الرْزُقْنَا ، حرم
آرزومه ، کربلا برم
نکنه میخوای ، بگی که
برات نوکر نمیشم
نکنه میخوای ، بگی که
از این بهتر نمیشم
خدا اون روزُ نیاره
که برات ، گریه ام نگیره
خدا اون روزُ نیاره
بی تو قلبم ، میشه تیره
نگو نمیشه ، کربلات بیام
رومو زمین ، نزن حسین
آقا تو صحن و سرات بیام
رومو زمین ، نزن حسین
جلو ضریحِ ، باصفات بیام
رومو زمین ، نزن حسین
اَللَّهُمَّ الرْزُقْنَا ، حرم
آرزومه ، کربلا برم
نکنه میخوای ، بگی که
حرم جای ، بدا نیست
نکنه میخوای ، بگی که
تو که جات ، کربلا نیست
خدا اون روزُ نیاره
اسمم از قلم بیوفته
پس چطور چشای خیسم
آقا به حرم بیوفته
جواب دلم رو ، خودت بده
حرم نرم ، کجا برم ؟
مَرهم این غم رو ،خودت بده
حرم نرم ، کجا برم ؟
برات حرم رو ، خودت بده
حرم نرم ، کجا برم ؟
اَللَّهُمَّ الرْزُقْنَا ، حرم
آرزومه ، کربلا برم
نکنه میخوای ، بگی که
خودی نیستم ، غریبم
نکنه میخوای
بگی بی نصیب از ، بوی سیبم
من رسولِ ترک ، نمیشم
خودتو بِدی نشونم
لحظه ی مرگم بیای و
من آقام گَلدی بخونم
حالا یکی شد ، نوکر بدت
جدام نکن ، رهام نکن
کفتر صحنم ، زِ گُنبدت
جدام نکن ، رهام نکن
این سینه ندیده ، دست رَدِت
جدام نکن ، رهام نکن
اَللَّهُمَّ الرْزُقْنَا ، حرم
آرزومه ، کربلا برم
صلوات 👉
التماس دعا🙏
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها