#از_تو_آتیشها_رد_شدیمو
#روضه | #حاج_محمود_کریمی
#وفات_حضرت_زینب_۱۳۹۸
#هیئت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از توو آتیشها رد شدیم و
هر چی داریم از این اعتقاده
توو گرفتاری اسم شمارو
ما صدا میزنیم بیاراده
میگذره این بلا هرچقدرم
احتمالش قوی یا ضعیفه
مطمئنیم ایشالا گرهها
وا میشه با دعای صحیفه
هر چی بیشتر مصیبت ببینیم
بیشتر میشه همبستگیمون
خسته میشیم امّا تا میگیم
یاعلی در میره خستگیمون
عشق آلعلی مثل دارو
توو رگ و ریشه و خونمونه
نوکری شما اهل بیته
اون دوایی که درمونمونه
با نگاه شما دیر یا زود
پاک از دردها سینه میشه
میشکنه این قفس رو نگاتون
غصه هامون قرنطینه میشه
از شما با دل خسته میخوایم
درد هیچکی بی درمون نباشه
کم نشه سایهی والدینو
قلب هیچ مادری خون نباشه
طول کشیده زمستونو توو باغ
گلها پرپر میشن دسته دسته
سوز سرما گرفته زمینو
گرد غم روی عالم نشسته
این مگه اولین باره این خاک
از توی میدون مین گذشته
کم ندیدیم از این اتفاقا
روزای بدتر از این گذشته
تا که سرمایهی عشقو داریم
ناامیدی لزومی نداره
کار دنیا همین بوده و هست
غصه و غم تمومی نداره
عاشقا جز دل و جز محبّت
رهنما و دلیلی ندارن
اهل توحید اونهان که غیر از
حضرت حق وکیلی ندارن
عاشق اونه که توو عمق قلبش
از خودش اختیاری نداره
غير از اون که دلش پیش اونه
با کسی دیگه کاری نداره
قدرت عشقو هر کس ندیده
توو بلا روزگارش سیاهه
واسه ما توی هر ابتلایی
عشق آلعلی تیکه گاهه
شاعر: #محمد_صمیمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@eetazeinab
.
#حیدر_حیدر_اولو_آخر_حیدر
#نوحه | #حاج_محمود_کریمی
#شب_بیستو_یکم #ماه_رمضان_۱۳۹۹
#هیئت_رایة_العباس (علیهالسلام)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حیدر حیدر اول و آخر حیدر
حیدر حیدر ساقی کوثر حیدر
حیدر حیدر ای مظلوم فاتح
حیدر حیدر فاتح خیبر حیدر
افتادی در بستر زهرا بابا
چشمات از اشکت شده دریا بابا
میبینم چه بغضی توی صداته
یازهرا داری روی لب ها داری بابا
قربون دستای لرزونت بابا
پر خونِ زلف پریشونت بابا
اشکات و پاک کن مگه زینب مُرده؟!؟
قربون چشمای گریونت بابا
یاعلی و یاعلی یاعلی
سربند زردت شده هم رنگ روت
رده خون خشکه روی گوشه ی ابروت
اما انگار رفته دلت اونجا که
شب بود و تنهایی و غربت و تابوت
میریزه آب رَوون اسماء ای وای
رو جسم بی جون زهرا ای وای
نیمه ی شب تاریک تاریک تاریک
حیدر مونده تنهای تنها ای وای
عمری این غم قاتل قلبت بوده
وقتی پر زد، دیدی که ابرو کبوده
میسوختی و میگفتی یار جوونم
زهرا جان خیلی برا داغ تو زوده
بابا تو امشب میشی مهمون مادر
از ما بیشتر درد تو میدونه مادر
امشب میشه مرهم زخم سر تو
اشک سرخ چشمای گریون مادر
حیدر حیدر حیدر حیدر
دنیا آبادش صدقه سر حیدر
عالم خاک محضر قنبر حیدر
هم امشب دست هممون رو میگیره
هم روز محشر ما رو میبره حیدر
ای جان دل ها علی مولا مولا
شاه مردان یاعلی مولا مولا
برگه ی بندگی آزادیمو
امشب کن امضاء علی مولا مولا
#شب_هشتم_محرم_۱۴۰۱
#هیئت_رایة_العباس "ع"
#زمینه
🏷 #حضرت_علی_اکبر (ع)
سر ظهره؛ پاشو اذون بگو
اذون غروب عمر عمّههارو
بیا خورشید! رو خیمهها بتاب
نرو؛ یه نگاه کن، اشک دیدههارو
تو برگ اوّل پاییزی
که از اهل حرم میریزی
اذون بگو؛ اذون خزون خیمههارو
وای! حسرت به دل موندم عزیزم، برا صدات
وای! پلکی بزن یکبار دیگه برا بابات
همهی دشت مسحور عطر تو
رو دستام ،شکسته شیشهی گلابم
تکّهتکّه میافته روی خاک
کنارش میافته اشک مستجابم
فدای کاکل خونینت
نمیتونم بدم تسکینت
منو ببخش؛ نمونده برام یه قطره آبم
وای! حیف از تو و این رشحههای پیغمبری
وای! حیف از تو که تفسیر اللهاکبری
دست طوفان، گلبرگ لاله رو
روی داغی زمین، پراکنده
پاشو بابا که قاتلت داره
به حال منه شکسته میخنده
ذبیحمو ببین، ابراهیم
ببین که پای عهد ایستادیم
ببین چطور رو دستم داره چشاشو میبنده
وای! قربانی ما رو نگا کن ای جبرئیل
وای! هذا علی اوّل قتیل از نسل خلیل
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#شب_هشتم_محرم_۱۴۰۱
#هیئت_رایة_العباس "ع"
#زمینه
🏷 #حضرت_علی_اکبر (ع)
سر ظهره؛ پاشو اذون بگو
اذون غروب عمر عمّههارو
بیا خورشید! رو خیمهها بتاب
نرو؛ یه نگاه کن، اشک دیدههارو
تو برگ اوّل پاییزی
که از اهل حرم میریزی
اذون بگو؛ اذون خزون خیمههارو
وای! حسرت به دل موندم عزیزم، برا صدات
وای! پلکی بزن یکبار دیگه برا بابات
همهی دشت مسحور عطر تو
رو دستام ،شکسته شیشهی گلابم
تکّهتکّه میافته روی خاک
کنارش میافته اشک مستجابم
فدای کاکل خونینت
نمیتونم بدم تسکینت
منو ببخش؛ نمونده برام یه قطره آبم
وای! حیف از تو و این رشحههای پیغمبری
وای! حیف از تو که تفسیر اللهاکبری
دست طوفان، گلبرگ لاله رو
روی داغی زمین، پراکنده
پاشو بابا که قاتلت داره
به حال منه شکسته میخنده
ذبیحمو ببین، ابراهیم
ببین که پای عهد ایستادیم
ببین چطور رو دستم داره چشاشو میبنده
وای! قربانی ما رو نگا کن ای جبرئیل
وای! هذا علی اوّل قتیل از نسل خلیل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
📃 فاطمیه هرچی گل یاسه تو دنیا پرپر میشه
🎙 #شور از #حاج_محمود_كريمى
🗓 #شب_اول_فاطمیه_دوم_۱۴۰۱
📍 #هیئت_رایة_العباس "ع"
🏷 #حضرت_زهرا "س"
فاطمیّه هرچی گل یاسه توو دنیا پرپر میشه
فاطمیّه آی نوکرا! اربابمون بیمادر میشه
دلای بیتاب، راهی کربلاشه
مادر ارباب، مادر نوکراشه
دستم به دامنت
مادر! کربلا میخوام
مادر! کربلا میخوام، کربلا
فاطمیّه حس میکنی چادر خاکی، پرچم شده
فاطمیّه حس میکنی باز دوباره مُحرّم شده
یه روز ایشالا که عاقبتبهخیر شم
برا حسینش، یکی مثه زهیر شم
دستم به دامنت
مادر کربلا میخوام
مادر کربلا میخوام کربلا
فاطمیّه با «یاحسین» دم میگیرم تووی هیئتا
فاطمیّه آی عاشقا، وعدهی ما یه شب کربلا
حرم آقا، امید عالمینه
درِ بهشت خدا، بابالحسینه
دستم به دامنت
مادر! کربلا میخوام
مادر! کربلا میخوام، کربلا
#طلیعه_فاطمیه #فاطمیه #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
📃 مسافر از دریا به ساحل میرفت
🎙 #زمینه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 #فاطمیه_دوم_۱۴۰۱
📍 #هیئت_رایة_العباس "ع"
🏷 #حضرت_زهرا "س"
مسافر از دریا به ساحلش میرفت
مجنون میدید لیلی با محملش میرفت
راهی شد از دنیا اونی که توو غمها
علی رو میدید و غم از دلش میرفت
چه کنم چه کنم، شده کار علی
شده کربلا، حجرهی یار علی
فاطمه بود علمدار علی
امشب همه خونه، ستاره بارونه
تنورمون گرم و سفره پر از نونه
بگو بدون تو، توو آشیون تو
به غیر دلتنگی، دیگه چی میمونه
تو بگو تو بگو، توو دعام چی بخوام؟
دیگه دیره بخوام که بمونی برام
حداقل بذا با تو بیام
عجّل وفاتیها انگار اثر کردن
چه عالمی داشتیم؛ ما رو نظر کردن
میدیدی امّا کاش که این دو تا داداش
چجوری از مسجد، منو خبر کردن
تو و عزم سفر، تو و حرف فراق
من و اینهمه غم، من و اینهمه داغ
کشته خزون، بهار و تووی باغ
زهرا! دیدم امشب چی از حسن خواستی
همه دعاهاتو برای من خواستی
فلک به هم پاشید؛ پشت حسین لرزید
وقتی که امشب از زینب کفن خواستی
داری میری و زینبمون یهتنه
مادر حسنین و پناه منه
زار میزنه، حسین بیکفنه
علی میگه دیدی چه کردی با یارت
ببین چقد تنهام؛ خدانگهدارت
قرار بعد ما، غروب عاشورا
میام به اون گودال برای دیدارت
پسرم پسرم، میشه شیون تو
قاتلش میرسه با رسیدن تو
غرقِ به خون میشه دامن تو
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
─⊱✾♡✾⊰─
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
.
📃 خدای کرم، سایهی روی سرم
🎙 #زمینه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 #شب_دوم_فاطمیه_دوم_۱۴۰۱
📍 #هیئت_رایة_العباس "ع"
🏷 #امام_حسن_مجتبی"ع"
خدای کرم، سایهی روی سرم
امیر دلم، ای امام بیحرم
خورشید پشت ابرایی
ماه شبای زهرایی
تو شبنم صبح رو گلهایی
آقایی، مولایی
حسین که احسان قدیمه
محبّتش عین نسیمه
گفت: شما کرم ندیدین
حسن، کریمه
حسین میشنوم هر چه «یاحسن» گویم
دو کوه هست ولی کوه بیصدا «حسن» است
رو سینهی من بعد هر سینهزدن
نوشته میشه وقف حضرت حسن
صبر تو غیرتآموزه
دلدادهی تو پیروزه
توو آتیش فتنه نمیسوزه
مصداقش امروزه
توو دست تو موت و حیاتن
مرید تو برادراتن
رواق منظر چشامون
صحن و سراتن
حسین نهی به قاسم دهد؛ حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا «حسن» است
ولای ولی بوده امر أزلی
ولایت تو شد ولایت علی
محشر پر از شهیداته
اربابم از مریداته
حبّ تو أفضل از مقامات
أحیاء و أمواته
گره میافته به کارم
میرم در خونهی یارم
درد چیه؟ غصّه کدومه؟
من تو رو دارم
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیهی شیرخدا، أباالحسن است
همه عالمین شد به نام حسنین
به امر حسن، عالمی میگه «حسین»
ای سرو سبز آلالله
بعد از علی ولیالله
بعد از تو هم قاسم هم عبدالله
شد تقدیم ثارالله
دلم کبوتر شده بینه
بقیع و بینالحرمینه
حسن حسن ذکر برات
حسین حسینه
شب #امام_حسن #فاطمیه
.👇
#روضه از #حاج_محمود_كريمى
در #شب_شهادت_امام_صادق_۱۴۰۲
#هیئت_رایة_العباس "علیهالسلام"
#امام_صادق (ع)
مقدسات خدا در مدار تقدیست
ملائکه همه شاگردهای تدریست
اساس فقه تشیع رهین تاسیست
گرفته ایم مسلمانی از احادیثت
نشسته ایم همه پای درس دلبری ات
همه فدای دُرستی فقه جعفری ات
کسیکه با تو نباشد تباه شد دینش
بنای تفرقه شد فرقه دروغینش
نثار او شده لعن رسول و نفرینش
ولی محب تو را حق نموده تحسینش
خدا کند که چو هارون مکی ات باشیم
دوباره زائر آن قبر خاکی ات باشیم
کلام توست که احیا کننده دین است
پیام توست که اصل جهاد تبیین است
قیام توست که بنیان کن شیاطین است
قوام درس تو روضه است روضه شیرین است
میان محفل انست حسینیه داری
چه اشتباق عجیبی به مرثیه داری
تو در عمل به عزاداری ام جهت دادی
به اشک های حسینی تو منزلت دادی
میان گریه به ما درس معرفت دادی
تو راهکار شفاعت در آخرت دادی
صدا زدی که برای حسین گریه کنید
به یاد کرببلای حسین گریه کنید
تو درد دیده ای از انفعال بی دردان
تو داغدیده ای آقا میان نامردان
تو بین آتش و در خواب ناز شاگردان
تو پا برهنه میان هجوم ولگردان
دوباره بین مدینه حرم در آتش سوخت
گرفت خانه ات آتش دلم در آتش سوخت
به غیرت تو اگر بین خانه برخورده
گریز روضه ات اول به میخ در خورده
بیاد فاطمه که ضربه بی خبر خورده
دل شکسته تو بی امان شرر خورده
خدا نکرده کسی بین خانه ات که نسوخت؟
کبوتری وسط آشیانه ات که نسوخت
زمانه سخت گرفته به تو کمانت کرد
اسیر سنگدلی پست و بددهانت کرد
تو سالخورده ای و خسته ای ، اهانت کرد
طناب پیچ توی کوچه ها دوانت کرد
میان وضعیتی نامناسبی ای وای
بیاد غربت ام المصائبی ای وای
اگرچه ارث غریبی به تو مدام رسید
گریز روضه ات از کوچه ها به شام رسید
عقیله علویه به ازدحام رسید
به عمه جان شما خیلی اتهام رسید
زنی که بود دو عالم مسخر نامش
حرامزاده مرجانه داد دشنامش
عبا نبردی و گفتی عبا نداشت حسین
ردا نداری و گفتی ردا نداشت حسین
به روی پیرهن از زخم جا نداشت حسین
به زخم نیزه اخنس صدا نداشت حسین
سرِ برهنه تو خواندي برهنه بود حسين
شهيد بي كفن بين صحنه بود حسين
هزارو نهصدو پنجاه زخم خورد حسين
فرات بود ولي بهره اي نبرد حسين
زنان قافله را به خدا سپرد حسين
برای دخترش از غصه مرد حسین
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
به خون حنجرش آغشته شد بمیرم من
عزیز ما نگران کشته شد بمیرم من
.
📃 من و مادر و کوچه و اضطراب
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 #فاطمیه
📍 #هیئت_رایة_العباس "ع"
🏷 #امام_حسن مجتبی"ع"
من و مادر و کوچه و اضطراب
دل آشوبه و بغض و رنج و عذاب
کسی آمد از نسل ابلیس ِ پست
جسورانه با کینهٔ بی حساب
سرِ مادرم داد زد پیش من
حیا داشت مادر؛ ندادَش جواب
غضب کرد و شد دستِ نحسش بلند
شد عالم به روی سر من خراب
بمیرم که زد سیلیِ بیهوا
به مادر! به آیینهٔ در حجاب
نوک پای خود ایستادم ولی
گذشت از سرم دست او با شتاب
چنان خورد که گوشواره شکست
گرفت از دو چشمم همین صحنه خواب
فدک غصب شد پاره شد برگهٔ
قباله به دستانِ مردی خراب
دلم خون شد از خندهٔ ممتدش
از آن دست سنگین، از آن آب و تاب
پس از گوشواره غرورم شکست
پس از آن غمی شد برایم نقاب
مرا میزد ایکاش تا مادرم...
نمیشد از این داغِ پنهانی آب!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
📃 من و مادر و کوچه و اضطراب
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 #فاطمیه
📍 #هیئت_رایة_العباس "ع"
🏷 #امام_حسن مجتبی"ع"
من و مادر و کوچه و اضطراب
دل آشوبه و بغض و رنج و عذاب
کسی آمد از نسل ابلیس ِ پست
جسورانه با کینهٔ بی حساب
سرِ مادرم داد زد پیش من
حیا داشت مادر؛ ندادَش جواب
غضب کرد و شد دستِ نحسش بلند
شد عالم به روی سر من خراب
بمیرم که زد سیلیِ بیهوا
به مادر! به آیینهٔ در حجاب
نوک پای خود ایستادم ولی
گذشت از سرم دست او با شتاب
چنان خورد که گوشواره شکست
گرفت از دو چشمم همین صحنه خواب
فدک غصب شد پاره شد برگهٔ
قباله به دستانِ مردی خراب
دلم خون شد از خندهٔ ممتدش
از آن دست سنگین، از آن آب و تاب
پس از گوشواره غرورم شکست
پس از آن غمی شد برایم نقاب
مرا میزد ایکاش تا مادرم...
نمیشد از این داغِ پنهانی آب!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها