eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ 🔘 🥀 🔘 دلتنگی یعنی کربلا بارون گرفته چند ساله نوکر درد بی درمون گرفته دلتنگیاشو پای این پرچم آورده لیلا خبر داری دل مجنون گرفته تویی فقط پناه من ای روشنی راه من تورو ازم گرفته بود یه مدتی گناه من مثه خودت غریبمو از شما بی نصیبمو کاشکی بیای ببینمت بغل کنم حبیبمو 🥀 آقام آقام آقام حسین من که خراب کردم درستش کن یجوری بی طاقتم اصلا بگوتاکی صبوری دور از تو و دور از حرم این وضعه حالم پیر کرده دیگه نوکرو چند ساله دوری من تو روضت ولی دلم کربلاست زائر حرم من که رفتم ولی حرم ندیده طفلی مادرم به خدا شال من گواست زندگیم وقف روضه هاست شروع زندگیم نجف تهش که ختم به کربلاست 🥀آقام آقام آقام حسین امسال برای اربعین دلشوره دارم کِی میشه آقا سرروی تربت بذارم من نه خودت بهتر میدونی یا حسین تا کرب و بلات حتی جنازم رو میارم با یه سلام حرم بیام با رفیقام حرم بیام جون دلم ازت فقط فقط میخوام حرم بیام دورم ازت چیکار کنم باز باید رو به یار کنم یعنی باید به سمتِ کربلای تو فرار کنم 🥀آقام آقام آقام حسین 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
💫💫 مجموعه کانالها و گروه مادحین و ذاکرین ولایتمدار حضرت زینب سلام الله علیها ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘ http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f 💠🍃💠 کانال اشعار مناجاتی همراه باصوت امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c 💠🍃💠 کانال ختم خوانی یا زینب(سلام الله علیها) http://eitaa.com/joinchat/1358299167C1f58d7c92c 💠🍃💠 عروسی خوانی یا زینب سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/2049966102C1b8f128de6 آیدی مدیر جهت پیشنهاد وانتقادات @Gomnam1038 💠🍃💠 🌺🍃دوستانتان را به گروه دعوت کنید اجرتون با حضرت زینب سلام الله علیها🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یاصاحب الزمان السلام علیکِ یارقیه بنت الحسین (ع) 🌾من رقیــــه دخترشیرین زبان شــــــــاه دینم 🌾غنچه ی پژمرده ی بـــــــاغ امیــــرالمومنینم 🌾هردوعالم دردعا،محتاج دست کوچک مــــن 🌾تاابدحاجـــت رواگردنــــدازیک آمینــــــــــــــــم ◀️وقتی اولادپیغمبروحضرت زهرا....را تو خرابه ی شام جاداند.. این عزیزان رنج کشیده. اسیران داغدیده، صبح و شام برای شهداشون ناله میکردن نوحه میخوندن عصرا.که می شداین بچه های خردسال در خرابه صف می کشیدن می دیدند مردم شام..شاد و خوشحالن دست یچه هاشون وگرفتن.. آب و نان تهیّه کردن به خونه هاشون میبرن. 🥀بچه های اباعبدالله خسته.. مثل مرغای پَر شکسته دامن عمّه را می گرفتند آی عمّه، عمه مگر ما خانه نداریم عمه؟ مگه بابا نداریم عمه؟ 🌾عمه جان، کو منزل و کاشانه ام 🌾من چرا ساکن در این ویرانه ام 🌾آشنایانم همه رفتند و من 🌾میهمان، بر سفره بیگانه ام 🌾عمه جان، بگذار گریم زار زار 🌾 چونکه دیگر پر شده پیمانه ام (بمیرای برای عمه ی سادات) ◀️عمه بادلی پرخون وداغدیده...بایدهم داغش ومخفی کنه هم بچه هارااروم کنه فرمود: عزیزدلم خونه ی شما در مدینه ست، یروزبرمیگردیم.. باباتون رفته سفر..انشالله ازسفرمیاد. ◀️بین این بچه ها..یه دخترسه ساله ست درد هجران کشیده، گرسنگی و تشنگی کشیده..، رنج زیادی دیده داغ پدر دیده، داغ برادر دیده، .. بمیرم براش ...بخدا خیلی سخته بچه سه ساله دست زخمی ..گلوی بریده.. ببینه.. (لاالله الاالله ) 🥀اخه اگه ادم بزرگم باشه داغ عزیزببینه نمیزارن جسم عزیزش وببینه میگن تاعمرداره یادش نمیره توذهنش میمونه.. اخ ...امان ازدل رقیه سواربرشتربرهنه .. کعب نیزه و تازیانه خورده....این ساله مادرنداره...مثل مادرش زهرا.....خیلی به پدرعلاقه داره...وابستگی عجیبی داره... حسینم علاقه ی خاصی به این سه ساله داره..، همیشه این دخترکنار پدر می شست.. دم به دم این دخترومی بوسید، بغل میگرفت...اما چندروزه خبری ازبغل ونوازش بابانیست ..مدام تواین راه بهانه ی بابارامیگرفت... ◀️«أیْنَ أبی وَ والدی وَ الْمُحامی عَنّی». هر جوربود زنها آرومش می کردند، تابه خرابه رسیدن.. بین راه از شتر برهنه اذیت شده بود. به خواهرش سکینه گفت:«أیا أ ُختَ، قَدْ ذابَتْ مِنَ السَّیْر مُهْجَتی» «خواهر این شتر ازبس که منوحرکت داده دل و جگرم آب شد». به این ساربان بی رحم بگو ساعتی شتر را نگاه داره...یا آروم راه بره ما طاقت ندارم، کی می رسیم دیگه خسته شدم...امان امان ... (ببرمت خرابه ی شام والتماس دعا.) ◀️توخرابه، ی شب بیقرارباباشدازشدت دلتنگی سر روی خاکهاگذاشت آنقدر گریه کرد که زمین از اشک چشماش گِل شد. ازبی تابی وشدت گریه ..خسته خوابش بُرد...خواب بابا رادید 🥀از خواب بیدار شد، چنان گریه می کردزجه میزد خرابه نشینان پریشان شدند...بیقراشدن هر چه خواستندآرامش کنند دیدن آروم.نمیشه.. ◀️امام سجاداومد خواهر وبغل کرد .به سینه چسبانید و تسلّا می داد. بازم آروم نشد آن قدر روی دامن حضرت گریه کرد«حَتّی غُشیَ عَلیهْا وَ انْقَطعَ نَفَسُها» « غش کرد نفسش قطع شد». امام سجادم به گریه افتاد. اهل بیت شروع کردن به شیون وزاری . ویرانه غوغاشد... دختر بیهوش افتاده بود عمه ها..رباب سکینه ..زنای خرابه نشین. به سر ومی زدند.. به سینه می کوبیدند. خاکارا برو سروصورت می ریختند..صداشون به قصروگوش یزید رسید. ◀️طاهر بن عبدالله دمشقی میگه: سر یزید روی زانوم بود. سر پسر فاطمه در میان طشت ،درمقابل ما همین که شیون از خرابه بلند شد، دیدم سرپوش از طبق کنار رفت، سر بلند شد تا نزدیک بام قصر، 🥀 به صوت بلند فرمود:«أُخْتی سَکِّتی اِبْنَتی» «خواهرم زینب، دخترم را ساکت کن». طاهر میگه: دیدم سر برگشت رو به یزید کرد و فرمود:ای یزید، من با تو چه کرده بودم، که مرا کشتی و عیالم را اسیر کردی؟!میگه: یزید ازصدای خرابه نشینان حراسان بلندشد پرسید: طاهر چه خبره؟؟ گفتم: نمیدونم تو خرابه چه اتّفاق افتاده ولی دیدم سر حسین از طشت بلند شدگریه میکرد. ◀️خبربرای یزیداوردن دخترحسین بهانه ی بابارارگرفته... گفت: سر باباش و براش ببرید تا آروم بشه سر مطهّر و توطشت قراردادن. واردخرابه کردن ی پرده روی سر کشیدن درمقابل رقیه گذاشتن،                                   شروع کردحرف زدن.. 🌾آرام جان خسته‌دلان پیکرت کجاست؟      🌾جانم به لب رسیده پدرجان سرت کجاست؟ 🌾جـسمت اسیـر فـتـنـۀ یـغـماگـران شده            🌾پـیـراهـن امـانـتـی مـادرت کـجـاست؟ 🌾از چه جواب دخـتر خود را نمی‌دهی             🌾بابای با محـبّـتـم! انگـشـتـرت کجاست 🌾در خیمه هر چه بود به تاراج فتنه رفت             🌾خاکم به سر عمامۀ پیغمبرت کجاست؟ 🌾سوز عطش ز خون تنت موج می‌زند             🌾ای تشنه لب، برادر آب‌آورت کجاست؟ 🌾از دود خیمه تربت شش ماهه گم شده             🌾بابا بگو مزار علی اصغرت کجاست؟
📚بسم اللہ بگو و برخیز روزے خانمے مسیحے دختر فلجے را از لبنان بہ سوریہ آوردہ بود زیرا پزشڪان لبنان از معالجہ دختر فلجش نا امید شدہ و بہ اصطلاح او را جواب ڪردہ بودند.  زن با دختر فلج خود نزدیڪ حرم مطهر حضرت رقیہ (علیها السلام) منزل مے گیرد تا در آنجا براے معالجہ فرزندش بہ پزشڪ دمشقے مراجعہ نماید تا این ڪہ روز عاشورا فرامیرسد و او مے بیند ڪہ مردم دستہ دستہ بہ طرف محلے ڪہ حرم مطهر حضرت رقیہ (علیها السلام) در آنجاست مے روند، از مردم شام مے پرسد: اینجا چہ خبر است؟  مے گویند: اینجا حرم دختر امام حسین (علیہ السلام) است او نیز دختر فلج خود را در منزل تنها گذاشتہ و درب خانہ را مے بندد و بہ حرم حضرت مے رود و بہ حضرتش متوسل مے شود و گریہ مے ڪند تا بہ حدے ڪہ غش نمودہ و بے هوش برزمین مے افتد در آن حال ڪسے بہ او مے گوید: بلند شو و بہ منزل برو چون دخترت تنها است و خداوند او را شفادہ دادہ است. زن برخاستہ و بہ طرف منزل حرڪت مے ڪند وقتے ڪہ بہ خانہ مے رسد درب منزل را مے زند ناگهان با ڪمال تعجب مے بیند ڪہ دخترش درب را باز مے ڪند!  مادر جویاے وضع دخترش مے شود و احوال او را مے پرسد دختر در جواب مادر مے گوید: وقتے شما رفتید دخترے بہ نام رقیہ وارد اتاق شدہ و بہ من گفت: بلند شو تا با هم بازے ڪنیم من گفتم: نمے توانم چون فلج شدہ ام آن دختر گفت: بگو بسم اللہ الرحمن الرحیم تا بلند شوے و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم و دیدم ڪہ تمام بدنم سالم است. او داشت با من صحبت مے ڪرد ڪہ شما درب را زدید. آن دختر ( حضرت رقیہ) (علیها السلام بہ من گفت: مادرت آمد. سرانجام مادر مسیحے با دیدن این ڪرامت از دختر امام حسین (علیہ السلام) مسلمان شد 📚 داستان هایے از بسم اللہ الرحمن الرحیم  بہ نقل از: سحاب رحمت۷۷۷ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۱۲_۱۰_۴۹_۵۵_۸۴۴.mp3
4.83M
آبرو داری کن نذار بگن حرم نرفته 🎙 «لبیک یاحسین»گداتو یاری کن برام یه کاری کن♬♩♫ֆ حرم بده آقا آبرو داری کن♬♩♫ֆ آبرو داری کن خیلی آقا دلم گرفته♬♩♫ֆ آبرو داری کن زندگیمو ازم گرفته♬♩♫ֆ آبرو داری کن نذار بیفتم رو زبونا♬♩♫ֆ آبرو داری کن نذار بگن حرم نرفته♬♩♫ֆ امشبو بشین اشک چشممو ببین♬♩♫ֆ من حرم میخوام رومو تو نزن زمین♬♩♫ֆ ◊ ► ◄ ◊ ► ◄ ◊ ♬♩♫ֆگدای دربارم به تو بدهکارم ♬♩♫ֆبازم میگم آقا خیلی دوست دارم ♬♩♫ֆخیلی دوست دارم میدونی که خیلی خرابم ♬♩♫ֆخیلی دوست دارم فراق تو کرده کبابم ♬♩♫ֆخیلی دوست دارم تو رو خدا بده جوابم ♬♩♫ֆخیلی دوست دارم دیوونه طفل ربابم ♬♩♫ֆبی قرارتم هر شب توی روضه ها ♬♩♫ֆکاشکی اربعین باشم صحن کربلا #
Moghadam-Shab10Moharram1394[04].mp3
7.51M
: نوحه...یاابالفضل.یا حسین الله اکبر..برکرببلا🏴🏴😭 الله اکبر ، برکرببلا سلام من بر،دو گنبد طلا یا ابالفضل یاحسین 4 دلم شده تنگت ، ای کرببلا 2 من میروم اقا، کی کرببلا 2 من گرچه نوکری، نالایق توام 2 هم عبد ساقیم، هم عاشق توام 2 یا ابالفضل یاحسین 4 ضربان قلب من با هرتپش داد می زنه یا ابالفضل یا حسین 4 به سروسینه زنون با گریه فریاد می زنه یا ابالفضل یا حسین 4 دلم تنگه برای حرم نگاهم کن خدای کرم 2 الله اکبر بر کرببلا سلام من بردو گنبده طلا 2 یا ابالفضل یا حسین 4 از کوچیکی اقا شدم سینه زنت 2 کبود شده سینه م به یاد بدنت 2 بس گریه کرده ام یاد صد پاره تنت 2 یا ابالفضل یا حسین 4 کاش میمردم برا بدن بی کفنت 2 چی میشد یه شب بیام تو صحن بین الحرمین یا ابالفضل یا حسین 4 تا حسین حسین بگم یا کاشف الکرب الحسین 4 یا ابالفضل یا حسین 4 دلم تنگه برای حرم نگاهم کن خدای کرم الله اکبر بر کرببلا 2 سلام من بردو گنبده طلا 2 یا ابالفضل یاحسین 4 دل میبره بخدا از خلد برین 2 ایون طلا ی توو یل ام البنین 2 نزده به سینه ایی، ساقیه، تو دست رد 2 هرگرفتاری میگه یا ابوفاضل مدد 2 یاابالفضل یا حسین 4 هرکه بویی از وفا برده میگه یا ابالفضل یاحسین 4 هرکی تو دنیا زمین خوردو میگه 2 یا ابالفضل یا حسین 4 دلم تنگه برای حرم نگاهم کن خدای کرم 2 الله اکبر برکرببلا2 سلام من بر دوگنبده طلا 2 یا ابالفضل یا حسین 4
1_5276655256.mp3
14.05M
زنجیر زنی حضرت عباس علیه السلام 🖤صلی الله علیک یااباالفضل دل با یاد ابالفضل جون میگیره دوباره هرکس که داره حاجت زود بر داره بیاره یه دونه اباالفضل بگو عشق و صفا کن یه دونه اباالفضل بگو دفع بلا کن یه دونه اباالفضل بگو گره هات واکن بگو اباالفضل تا خدانگات کنه بگو اباالفضل تاحسین صدات کنه بگو تا که زائر کربلات کنه یا اباالفضل یا اباالفضل ایـن آقـا تـا نـداره یـــا ابــاالفـضـل 🖤ـ ▪️▪️▪️▪️▪️
🌴🍁💚❤️💔 نوحه حضرت ابوالفضل العباس سبک گهواره خالی قنداقه خونی ✍به قلم مریم صالحی مرزیجرانی باب الحوایج دورت بگردم۲ آقا نظرکن داروی دردم من به امیدی آمدم آقا ابالفضل ۲ باب الحوائج ۳ یک گوشه چشمی آقا به ما کن۲ امشب گدا را حاجت روا کن دست منو دامان تو مولا ابالفضل ۲ باب الحوائج ۳ درمیزنم با صدناله و آه۲ بهر گدایی پیش تو ای شاه مشگل گشا ی عالمینی یاابافضل ۲ باب الحوائج ۳ توشیرحیدر درکربلایی۲ سقای طفلان داد ازجدایی مولا علمدارشهید کربلایی۲ مظلوم حسین جان۳ 🌴🕊❤️💔🌴 💚💔 توسل به حضرت اباالفضل (ع) ... در همهء مجالس اهلبیت به سبک دشتی و هم سینه زنی و زنجیر زنی 💢کرم یک قطره و دریا اباالفضل گرفتاری بگو یک یا اباالفضل 💢بُوَد مشکل گشای خَلق عالم در این دنیا و آن دنیا اباالفضل 💢شفای درد بی درمان عالم بُوَد در تُربت آقا اباالفضل 💢تمام زائرانِ کربلا هم شوند بیمه همیشه با اباالفضل 💢علی بوسید هنگام تولد دو دستانِ توو گفتا اباالفضل 💢امیر لشکر کرببلایی پناه زینبِ کبرا اباالفضل 💢برادر مثلِ تو دیگر نیاید به غمخواری در این دنیا ابالفضل 💢خودم دیدم عزای اَرمنی را به ظهر روز تاسوعا اباالفضل 💢تو را من در شجاعت می نویســـــم *یااباالفضل* * جانـــــم * تورا من در شجاعت می نویسـم چو حیدر لافَتا اِلّا اباالفضل 💢کنار علقمه خوانده به زاری تو را فرزند خود زهرا اباالفضل 💢زهنگام جَزا پَروا ندارم بُوَد تا شافعِ فردا اباالفضل 💢در آنجا فاطمه با هردو دستت به گریه می کند غوغا اباالفضل بُوَد ، ذکر لبِ ( عالم) همیشه سلام الله علیک یا اباالفضل بُود ، ذکر لبِ (گرفتارا) و ذاکرا همیشه سلام الله عیلک یا اباالفضل اباالفضل یا اباالفضل یا اباالفضل ۲ یا کاشِفَ الکَربِ اَن وَجهِ الحسیـن علیه السلام اِکشِف کُروبَنا به حقِ اَخیِکَ الحسیـن علیه اسلام خدایا به حق اون ساعتی که حسین آمد کنار بدن ازهم پاشیده شده برادر زانو زد سرو صورت برادرش را نگاه کرد من نمیدونم اون ساعت چی به دل حسین گذشت.... ای وایــــــــ خاک و خون ها را از رو صورت برادر پاک کــــرد حالاهرچی ارادت داری به آقا ماه منیـر قمر بنی هاشم بلندو جلی صدا بزن یـا ابالفضل یا ام البنیــن یازهرا اللهم عجل لولیک الفرج و عاقبت و نسل الهی آمیــن🕊 التماس دعا از شما بزرگـواران گروه 🙏
❖﷽❖ 🕊فرشتگان كربلا 📜عن أبان بن تغلب، قال: قال أبو عبد اللّه عليه السّلام: إنّ‌ أربعة آلاف ملك عند قبر الحسين عليه السّلام شعث غبر يبكونه إلى القيامة، رئيسهم ملك يقال له: منصور. فلا يزوره زائر إلاّ استقبلوه و لا يودّعه مودّع إلاّ شيّعوه و لا يمرض إلاّ عادوه، و لا يموت إلاّ صلّوا على جنازته و استغفروا له بعد موته. 📝ابان بن تغلب گويد كه امام صادق عليه السّلام گفت: 🕊«چهار هزار فرشته، آشفته و خاك‌آلود، كنار قبر امام حسين عليه السّلام هستند كه تا روز رستاخيز بر او مى‌گريند. 🌠رئيس آنان فرشته‌اى است كه او را «منصور» گويند. ❣ هرزائرى كه حضرتش را زيارت كند، به پيشواز او مى‌شتابند، ❣و هروداع‌كننده‌اى كه او را وداع گويد توديع‌اش مى‌كنند. ❣ هرزائرى كه بيمار گردد عيادتش مى‌كنند. ❣ و اگر زائرى بميرد بر جنازه‌اش نماز مى‌خوانند و پس از مرگش، براى او استغفار مى‌كنند.» 📚مقتل الحسين (ع) به روايت شيخ صدوق (قده)، صفحه 238 کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در تلگرام کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
4_6007812507186499303.mp3
3.09M
مداح:👌😭 : من علی مطلوم خانه نشینم •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• آماده گشتم ای جان جانان اذنم بده تا روم به میدان طاقت ندارم دوری اکبر خواهم سر آید این درد هجران 😭مظلوم عمو جان،مظلوم عموجان،مظلوم عمو جان، مظلوم عمو جان ۲ من ازسبوی عشق تو مستم ای بعد بابا تمام هستم شوق شهادت بین در وجودم دل دیگر از این دنیا گسستم 😭مظلوم عمو... زینب بپوشان روی چو ماهش یوسف در آمد از قعر چاهش او می درخشد چون ماه تابان حیران بماند دشمن سپاهش 😭مظلوم عموجان.... حالا که پا در میدان گذاری بر تن چرا تو زره نداری ای بچه شیرِ شیر جمل تو شیرت حلالت،با این سواری 😭مظلوم عمو... بااینکه عمر تو در پگاهست اندر مصاف تو یک سپاهست این دل گواهی دارد عمو جان بر تو شهادت پایان راهست 😭مظلوم عمو... از پشت اسبش پایین بیفتاد آمد بگوش عمویش فریاد ادرک عمو جان برس بدادم قاسم تو در این ورطه جان داد 😭مظلوم عمو.... شعر:اسماعیل تقوایی •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• 👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾••
‍ قدم چهارم: متن روضه 1👇 👌😭 متن روضه 1 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• ❤️ای حرمت خانۀ معمور دل ❤️ای شجر عشق تو در طور دل 💚نجل علی درّ یتیم حسن ❤️باب همه خلق زمین و زمن امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن... 🌕همچو عمو ماه بنی هاشمی ☀️چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... شاید 13 سال بیشتر نداره... اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: 💔من هوای جبهه دارم ای عمو 😭غصه های خیمه دارم ای عمو شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه... آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 💔این دلم احساس غمگینی کند 😭غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره... فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند... الله اکبر... امان از بلای عظیم... روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم... الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم... عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان... راوی میگه: وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه... تا وارد میدان شد... شروع کرد به رجز خوندن... چنان با شجاعت رجز میخونه... همه لشکر دشمن متحیر موندن... این آقازاده کیه... آی نانجیبها... اگه منو نمیشناسید بدانید... أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى‏ من فرزند قهرمان جنگ جملم... من فرزند حسن بن علیم... ❤️آیینه ی مرد جمل آمد به میدان ☀️یک شیردل مانند یل آمد به میدان جنگ نمایانی کرد... خیلی ها رو به درک واصل کرد... کسی حریف این آقازاده نميشه... چه کار کردند... دور تا دورش رو گرفتند... اول سنگبارانش کردند... یه ظالمی صدا زد... بخدا بهش حمله میکنم... داغش رو به دل مادرش میگزارم... یا صاحب الزمان... تا این نانجیب رسید... ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف ِ آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد... فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ قاسم با صورت به زمین افتاد... همینجا بود صدای ناله اش بلند شد... يا عَمّاه عموجان حسین به دادم برس... 💔افتادم از پشت فرس 😭عمو به فریادم برس ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند... بگم یا نه... نگاه کرد... دید یه قاسمش زیر سم اسبها... هی صدا میزنه عموجان حسین... ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد... نشست کنار یتیم برادر... دید شمشیر به سرش زدند... بدنش رو قطعه قطعه کردند... سنگبارانش کردند... داره نفسهای آخرش رو میکشه... هی پاهاش رو زمین میکشه... چه کار کنه حسین... همه دیدند... وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قاسم رو به سینه چسباند... وای عزیز برادرم قاسم... یادگار حسنم قاسم... 💔اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم 😭جان كَندَنت روي زمين نيست باورم 😭وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد 😭هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم 😭پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو 💔عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم (صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ) •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• 👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾
‍ ◾مرثیۂ دشتی اربعین◾ 🖤🕯🖤🕯🖤 بنال ای دل که امشب اربعین است دو عالم در عزای شاهِ دین است 🕯🕊 بنال ای دل که امشب ناله دارد درون سینه داغ لاله دارد 🕯🕊 بنال ای دل حسین رفته زِ دستم چهل روز است زِداغش من شکستم 🕯🕊 کجا رفتند هفتاد و دوتا گُل زِ باغِ آلِ طاها رفته بلبل 🕯🕊 نمی آید دِگر بوی گُلِ یاس دلم بهرش شده خون ایهاالناس 🕯🕊 صدای زینب آید آه بر گوش که شمع محفلش گردیده خاموش 🕯🕊 بیاید نغمه ی الله اکبر کجا خفتیده اند گلهای پرپر 🕯🕊 دلِ سنگ بهرِ زینب میشود آب شده دریای غم بر دیده گرداب 🕯🕊 بزن(هستی)به روی دفترت رنگ بخواند(پرویزی)چون با دلِ تنگ 🕯🕊 التماس دعای فرج🤲🏻 🖤🕯🖤🕯🖤🕯🖤 بانوای مداح اهل بیت ع🎧 🎤 خدادادی✍
‍ ⚜️🍂⚜️ _ روضه و توسل جانسوز _ شبِ ششم محرم 95 _ روضۀ قاسم ابن الحسن علیه السلام _ حاج میثم مطیعی⚜️🍂 ⚜️ ✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼ ❗️ توجه ❗️: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼ آه،غبار میدون که بشینه از دیدن تو میشه غوغا پاهاتو رو زمین نکش تا نجوشه خون از دل صحرا *آقا رسید کنار قاسم...راوی میگه گرد و غبار به پا شده بود..." وَانجَلَتِ الغَبرَةُ؛ فَإِذا أنَا بِالحُسَينِ عليه السلام قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ"یه وقت دیدند وقتی گرد وغبار فرو نشست،آقای غریب کربلا بالای سر جوون ایستاده... "وَالغُلامُ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ"این بچه داره پا به زمین میکشه... پا نکش بر خاک کاری بر نمی آید ز من میزنی پر پر خجالت میکشم از روی تو..." آقا اومد بالای سرش...ازمون  قبول کن...ما رو به خاطر کم کاریامون ببخش...اگه وضعمون خوبه پس چرا وضع جامعمون اینه؟ اگه ما خوبیم چرا امام زمانمون نمیاد؟ ما از همه بدتریم...بیچاره تریم... راوی میگه امام حسین آمد بالای سرش صدا زد: " بُعداً لِقَومٍ قَتَلوكَ"قاسم! از رحمت خدا دور باشه اونایی که تو رو کشتن... "ومَن خَصمُهُم يَومَ القِيامَةِ فيكَ جَدُّكَ " *اونایی که روز قیامت دشمن اونا پیغمبر خدا میشه،بعد یه چیزی گفت:از اون جگر سوختش ... "عَزَّ وَاللّه ِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ "خیلی برا عموت سخته عموتو صدا بزنی،عمو جواب نده...یا جواب بده، "لا يَنفَعَكَ" فایده نداشته باشه ... عزیز دلم! قاسمم! " هذا یوم كَثُرَ واتِرُهُ وقَلَّ ناصِرُهُ" ببین امروز عموت چقدر دشمن زیاد داره،یاور نداره...* آه،غبار میدون که بشینه از دیدن تو میشه غوغا پاهاتو رو زمین نکش تا نجوشه خون از دل صحرا نذار ببینم، جون دادنت رو نذار ببینم توی خون می زنی پرپر یه بارِ دیگه، بگو عموجان می خوام صداتو بشنوم گل برادر ۲ آه فدای غیرت تو قاسم... آه حسن حسن عزیز زهرا... ✼✾══┄══✧══┄══✾✼
‍ قدم چهارم: متن روضه 1👇 👌😭 متن روضه 1 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• ❤️ای حرمت خانۀ معمور دل ❤️ای شجر عشق تو در طور دل 💚نجل علی درّ یتیم حسن ❤️باب همه خلق زمین و زمن امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن... 🌕همچو عمو ماه بنی هاشمی ☀️چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... شاید 13 سال بیشتر نداره... اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: 💔من هوای جبهه دارم ای عمو 😭غصه های خیمه دارم ای عمو شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه... آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 💔این دلم احساس غمگینی کند 😭غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره... فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند... الله اکبر... امان از بلای عظیم... روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم... الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم... عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان... راوی میگه: وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه... تا وارد میدان شد... شروع کرد به رجز خوندن... چنان با شجاعت رجز میخونه... همه لشکر دشمن متحیر موندن... این آقازاده کیه... آی نانجیبها... اگه منو نمیشناسید بدانید... أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى‏ من فرزند قهرمان جنگ جملم... من فرزند حسن بن علیم... ❤️آیینه ی مرد جمل آمد به میدان ☀️یک شیردل مانند یل آمد به میدان جنگ نمایانی کرد... خیلی ها رو به درک واصل کرد... کسی حریف این آقازاده نميشه... چه کار کردند... دور تا دورش رو گرفتند... اول سنگبارانش کردند... یه ظالمی صدا زد... بخدا بهش حمله میکنم... داغش رو به دل مادرش میگزارم... یا صاحب الزمان... تا این نانجیب رسید... ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف ِ آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد... فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ قاسم با صورت به زمین افتاد... همینجا بود صدای ناله اش بلند شد... يا عَمّاه عموجان حسین به دادم برس... 💔افتادم از پشت فرس 😭عمو به فریادم برس ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند... بگم یا نه... نگاه کرد... دید یه قاسمش زیر سم اسبها... هی صدا میزنه عموجان حسین... ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد... نشست کنار یتیم برادر... دید شمشیر به سرش زدند... بدنش رو قطعه قطعه کردند... سنگبارانش کردند... داره نفسهای آخرش رو میکشه... هی پاهاش رو زمین میکشه... چه کار کنه حسین... همه دیدند... وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قاسم رو به سینه چسباند... وای عزیز برادرم قاسم... یادگار حسنم قاسم... 💔اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم 😭جان كَندَنت روي زمين نيست باورم 😭وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد 😭هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم 😭پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو 💔عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم (صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ) •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• 👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾
‍ ⚜️🍂⚜️ _روضه و توسل جانسوز _ شبِ ششم محرم 95 _روضۀ قاسم ابن الحسن علیه السلام _ حاج میثم مطیعی⚜️🍂 ⚜️ ✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼ ❗️ توجه ❗️: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼ آه،گفتی می خوای فدایِ من شی خواستم نری اما نذاشتی عزیز مجتبا ، بمیرم زره به قامتت نداشتی این کیست که به جای زره با کفن آمد انگار به یاری حسینش،حسن آمد ... *طبری نوشته : حُمَیدبن مسلم راوی صحنه کربلاست؛ میگه : خودم دیدم"خَرَجَ إلَينا غُلامٌ..." دیدم یه نوجوانی آمد میدان "كَأَنَّ وَجهَهُ شِقَّةُ قَمَرٍ" صورتش مثل ماهپاره بود ..." في يَدِهِ السَّيفُ" در دستش شمشیرِ ... (اما...) "عَلَيهِ قَميصٌ وإزارٌ ونَعلانِ" به جای زره تنش پیراهن عربیه ... (برای غربتت بمیرم حسین ...) حتی راوی میگه یادم نمیره ، بند یکی از نعلیناشم پاره شده بود ... "ما أنسى أنَّهَا اليُسرى" میگه : یادم نمیره،بند پای چپش بود ...* آه،گفتی می خوای فدای من شی خواستم نری اما نذاشتی عزیز مجتبا،بمیرم زره به قامتت نداشتی اذن شهادت، از من گرفتی جون عمو رو موقع رفتن گرفتی راضی شدم برو به خدا میسپارمت دور از بلا شود سفرت ای عزیز من میدونی چرا میگه جون عمو رو موقع رفتن گرفتی؟ابوالفرج اصفهانی تو مَقاتِلُ الطّالِبیّین نوشته: "ثمَ خَرجَ قاسم بن الحسن وَ هُوَ غُلام صَغير لم يَبلغُ الحلم"قاسم هنوز به بلوغ نرسیده بود،اومد آماده ی میدان شد، لباس جنگی که نداره،شمشیرش رو برداشت" فَلما نَظرَ الحُسين إليه قد بَرز "وقتی آقا به این برادرزادش نگاه کرد که مثل بچه خودش میمونه "اعتنقه"قاسم رو در آغوش گرفت؛" وَ جَعلا يَبكيان حَتى غشي عَليهِما"این عمو و برادرزاده اینقدر گریه کردند هر دو بی حال شدند..." ثَم استأذن الحُسين في المُبارزة"بعدش به عمو گفت میذاری برم میدون یا نه؟! "فأبى الحسين" اجازه نداد ... تو امانت برادرمی... (من میگم امام حسین به بچه های برادرش خیلی حساس بود؛عبدالله وقتی می اومد امام حسین در گودی قتلگاه بود،در شرف شهادت بود،هی نگاه میکرد میگفت:زینب! این بچه رو بگیر! آقا بهش اجازه نداد؛میدونی قاسم چه کار کرد؟!) " فلم يزل الغلام يُقَبَّلُ يديه و رِجلَيه"اونقدر دستای عمو رو بوسه زد؛اونقدر پاهای امام حسین رو بوسه زد ... (عمو جا میمونم؛ علی اکبر رفت...عمو بذار برم خودمو نشون میدم...بالاخره راضی شد...این جمله رو ببین!) راوی میگه: "فخرج و دُموعُه تَسيلُ على خَدّيه ... وقتی آمد میدون لشگر دشمن دید این بچه داره گریه میکنه... چرا ...؟! هنوز اشکش روان بود...* افتادی از اسب،با گونه بر خاک با خون پاکت عاقبت جوشن گرفتی *راوی میگه:" فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ فصاحَ یا عماه" با صورت به روی زمین افتاد ... صدا زد: عمو ... آی مردم من چند نفر دیگه رو هم میشناسم با صورت به زمین افتادند...اولیشون مادرسادات بود...وقتی بین در و دیوار اون جسارت بهشون شد...خودش فرمود"فَسَقَطتُ لِوَجهی"من با صورت به زمین افتادم...والنّارُ تَصعُر" آتش زبانه میکشید "و تسفَعُ وجهی "صورتم میسوخت... آی مردم! یه نفر دیگرم میشناسم...وقتی امام حسن و امام حسین اومدن کنار مسجد به علی خبر بدن بابا بیا مادر از دنیا رفت...بابا بیا بی کس و کار شدیم..."و رفعا اصواتَهُما بالبکاء"شروع کردند گریه کردن...اصحاب آمدند چی شده آقازاده ها؟! "یَابنَی رسول الله..."بلند صدا زدند"ماتَت امُّنا فاطمَه" مادر از دنیا رفت،راوی میگه:علی شنید "فَوَقَعَ عَلیُّ،علی وجهِه"علی با صورت به زمین خورد ... یکی دیگرم میشناسم،از بالای اسب،بی دست،تیر در چشم ... به روی زمین افتاد ... یه نفر دیگه رم میشناسم ... عزیز فاطمه،پسر فاطمه از اسب سرنگون میگشت،حسین افتاد ... یکی دیگه رم میشناسم ... زینب اومد ... هی افتاد ... هی بلند شد...* آه فدای غیرت تو قاسم .. *قاسم با صورت به زمین افتاد... وسط معرکه تا خاک به پا شد گفتم این که افتاد زمین،قاسم من بود؟نبود ... نبود ادامۀ مطلب در پستِ بعد .....
‍🎴(ع) 🎴 🎙مداح: 🖤═✾♡🥀♡✾═🖤 تا حالا شده اربعین قسمتت تا حالا خوابیدی توی موکبا تا حالا شده پا برهنه بری رو خاکای نجف کربلا موکب به موکب کوله ات زیر سره رفیق یه خواب راحت و عمیق بعد خواب یه چایی عراقی رقیق روضه های نیمه شب گریه های بی ریا نوحه های عاشقی از فراق کربلا یه اتفاق یه اتفاق بی مثل یه طعم خاص شیرین تر از عسل باید باشی تو این بهشت نه میشه گفت نه میشه نوشت جانم حسین حسین ... تا حالا دیدی مردی سایه بشه تا آفتاب نیفته روی زائرا تا حالا دیدی نذر زائر کنه یه بابا همه زندگیشو یه جا موکب به موکب یه عشق و شور بی نظیر یه عالمه دل اسیر یک دلند فقط به عشق یک امیر هیچ موقع نمیشه سرد در قلوب مومنین این حرارت حسین این طنین آتشین فقط حسین فقط امیر کربلا فقط حسین فقط مسیر کربلا باید باشی تو این بهشت نه میشه گفت نه میشه نوشت جانم حسین حسین ... تا حالا شده کربلا جور نشه بشینی و لحظه شماری کنی یه گوشه مثل بچه ها کز کنی به حال خودت گریه زاری کنی فکرم همینه چرا دلم شده سیاه این که شاه نمیده نوکرش رو راه ناله های راستکی گریه های بی صدا کی میدونه حالمو جز همه جا مونده ها باید باشی تو حال من ببینی این مثال و محن فقط حسین فقط امیر کربلا فقط حسین فقط مسیر کربلا یه اتفاق یه اتفاق بی مثل یه طعم خاص ح شیرین تر از عسل 🖤═✾♡🥀♡✾═🖤 ●━━━─── ♾   ⇆.      ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ↻
‍ ‍ 💐💐💐💐💐💐💐 مناجات با امام زمان(عج) اباصالح ، این دل تنگم ، آرزو دارد ، یا اباصالح ببیند روی تو را میلِ ، گفتگو دارد ، یا اباصالح اباصالح ، حاجتم شده این ، که جمال تو را ، من نظاره کنم نیایی از غصِّه می میرم ، این گریبان از غصِّه پاره کنم ببین دل تنگم گل نرگس تویی آهنگم گل نرگس العجل مولا ، العجل مولا اباصالح ، خاک پای توام ، من فدای توام ، مبتلای توام بیا مولا ، تا نبینی من ، مثل یارانم ، جان فدای توام تو خوبی و من بدم مولا به درگاهت آمدم مولا العجل مولا ، العجل مولا من امشب با ، بار ظلم و گناه ، سویِ کوی شما ، آمدم آقا پناهم ده ، تا که آواره ، تر از این دیگر ، نشوم مولا تو را جان مادرت زهرا نکن امشب رد مرا مولا العجل مولا ، العجل مولا 🌸🌸🌸🌸🌸 دلم می خواست هر شب جمعه با امام زمان کربلا باشم به دنبال یوسف نرجس در به در توی کوچه ها باشم مرا کشته درد شیدایی امان از این عشق و رسوایی دلم می خواست قبر گمشده را با امام زمان می شدم زوار اباصالح روضه می خواند ومیزدم من سر بر درو دیوار به یاد آن صورت نیصفو که خورده بود از عدو سیلی دلم می خواست گوشۀ حرمت با امام زمان روضه می خواندم که یک صبح جمعه با مهدی در کنار بقیع ندبه می خواندم رقیه بود و علی اصغر سکینه بود و علی اکبر دلم می خواست یک دعای فرج قسمتم می شد وادی عرفات به هنگام مردنم می شد آب غسل من آب شط فرات پیامبر بود و گل طه علی بود و همسرش زهرا دلم می خواست انتظار فرج با دعای فرج می رسید پایان اگر آید یوسف زهرا درد پهلویش می شود درمان شود قبر گمشده پیدا شود درمان سینه زهرا دلم می خواست یک شب جمعه یک دعای کمیل کربلا باشم دلم می خواست یک شب جمعه یک دعای کمیل در نجف باشم به محراب کوفه من یک شب با امام زمان کربلا باشم دلم می خواست قسمتم می شد یک محرم در کربلا باشم بگیرم یک مشک پر آب و ساعتی دور بچه ها باشم کنم پیدا دست سقا را ببوسم من اشک زهرا را بیا ای حلال مشکلها تو را جان مادرت زهرا یا ابا صالح یا ابا صالح التماس دعا موقع خوندن برای تمام ملتمسین دعا @roze_daftari
روضه شیرخوارگان حسینی   . با سینه ای  گرم از شکایت حرف دارم                                                                                      ای آسمان امشب برایت حرف دارم ای آسمان چشمان هستی پر ستاره است                                                                        امشب شب گریه برای شیر خواره است حتی اگر در این عطش  عمدی نداری                                                                                                                  ای آسمان تو هم باید بباری باید بباری تا علی اصغر بماند                                                                                                                               شش ماهه ای در دامن مادر بماند ای آسمان بشنو صدای آب آب است                                                                                   این آخرین لالاییِ طفل رباب است لب تشنگان را قطره ای یاری نکردی                                                         ای آسمان در کربلا کاری نکردی درکربلا آبی اگر هست آب دیده است                                                                                               مهمان نوازیها به تیغ آبدیده است جز اشک آبی در حرم بهر وضو نیست                                                                دور و بر این خیمه ها دیگر عمو نیست رنگ از رخ مهتاب رفته برنگشته                                                                                                       سقّا بسوی آب رفته برنگشته در کربلا مردی و نامردی محک خورد                                                                      ازتشنگی لبهای اربابم ترک خورد گم شد میان هلهله هل منمعینش                                                                                                                    امّا رسید از خیمه یار آخرینش *وقتی بچه رو روی دست بلند کرد ،یه عده که سنگدل بودند  وقتی نگاه کردند بچه روی دست ارباب بلند شده، بچه اینقدر توان نداشت سر رو روی تن نگه داره،از هر طرف می گرفت سر یه طرف می افتاد، فرمود: ببینید: اگه آب هم بهش برسونید میمیره... امّا برای دل خوشی مادرش... منتظرِ در خیمه ، هنوز حرفهای ابی عبدالله مونده، دید بچه داره دست و پا میزنه، نگاه کرد "فَذُبِحَ الطِفلُ مِن الورِید اِلی الورید ، مِن الُذُنِ اِلیَ الاُذُن..." خدابرا هیچ مردی نیاره شرمنده ی زن و بچه اش بشه، اگه بچه یه چیزی بخواد میگه بابا برات میگیرم... تا بچه رو دادند، ابی عبدالله فرمود: رباب برگرد خیمه ان شاالله سیرابش می کنم میارم ....یه قطره آب به بچه میدن.... آب روی من بستن دیدند ابی عبدالله سریع بچه رو زیر عبا گرفت یک قدم میاد سمت خیمه ها باز بر می گرده، "تو عالم هر کی به چه کنم  می افته در خونه ی حسین میره" وسط میدون خود حسین به چه کنم افتاد،خدا برم سمت خیمه جواب مادرش رو چی بدم؟... دیدن اومد پشت خیمه نشست روی خاکها علی رو نگاه می کنه با غلاف شمشیر یه قبر کوچولو کند، همچین خواست داخل قبر بذاره، دید مخدرات بیرون اومدن، از یه طرف زینب میگه: داداش!... از یه طرف رباب........ بابا! صبر کن.. قرآن کریم چه فرموده؟             مادران دوسال تمام به بچه هاشون شیر بدن ... جانسوز ترین مصیبت عاشورا ، از شیر گرفتن علی اصغر بود ... من اصلا با کربلا و عطش کار ندارم ... از شیرگرفتن بچه برا مادر سخته ... بچه بیتابی میکنه ... اطرافیان تاب نمیارن ... هر چیم از دوسالگی زودتر باشه سخت تره ... غذا رو عوض میکنند ؛ تا بچه تشنه میشه فوری آب میدن ، نوازش میکنند ؛ طفلو با نوازش از شیر میگیرند ؛ کجا از شیر اونو با تیر میگیرن؟! موقعی که میخوان بچه رو از شیر بگیرن ، بچه خوابش کم میشه ؛ گریه ش زیاد میشه ، اگه تشنه شم باشه که این قضیه مضاعف میشه ... خوابوندنش سخت میشه ، با کوچکترین صدا حتی نوازشم از خواب میپره ولی با هیچ نوازشی دیگه زود نمیخوابه ‌... من نمیدونم چه نوازشی تو تیر سه شعبه بود ... حس کرد ناز بوسه ی تیر سه شعبه را                                                           بیدار شد ز خواب و دوباره به خواب رفت ... اومد به زینب گفت: زینب! بچه رو بیار ..من یه سوال دارم : چرا ربابو صدا نکرد؟ رباب کجا بود؟ من میگم شاید خجالت کشید ... آقا رو اینطور ببینه ؛ بچه ش تشنه ست ... سقا دیگه برنمیگرده ... گفتم رباب خجالت کشید آقا رو اینطور ببینه ... از آقا درخواستی کنه که مولا نتونه انجام بده ... آی مردم! این خانوم عروس همون حضرت زهراست که پدرش بهش سفارش کرده بود کاری از دخترت نخوای که نتونه انجام نده ... برا همین دخترش بین در و دیوار فضه رو صدازد ، علی رو صدا نزد ... صدا زد : "یا فضة خُذینی ..."
🕊﷽🕊 🌷 🕊 🌷 🕊 🌷 🕊 🌟ماهدیه کنیم بروح احمدصلوات 🌟برآدم و نوح وهم محمدصلوات 🌟بر جمـه انبیا و اوصیا باد سلام 🌟بر خاتم انبیا محمــــد صــلوات () 🔸 🔸 🔸 🔸 🔸 🔹 ..3 🌾خوشا روزی که غمخوار من آید 🌾شبـــــی آقا به دیـــــدار من آید 🌾خوشــــا روزی که ماه من بیاید 🌾به پایان آن شـــب تار من آید ♻️آقا جان..امروز به هزار امید اومدیم تو مجلس.. مگه میشه مولا جوابمون رو نده؟ 🌾خوشاروزی که دردل غم نباشد 🌾شـــب شادی دلــــدار مـــن آید آقا جان.. 🌾بجزدیدارتو آقاجان کاری ندارم 🌾بیــــا تا آخـــــرِ کار من آیـــــــد 🌷.. ⏪ان شاالله بیاد اون روزی که امام زمان تکیه به دیوار خانهٔ کعبه بزنه.. لحظه ای که صدا میزنه.. 🌷.. (همه صدا زدند) ⬅️ماه ماه شعبانه.. (ماهی که پیامبر اکرم می فرماید: ماه شعبان ماهیه که اعمال انسانها بالا می ره..در حالیکه مردم از اون غفلت می کنند) بهترین و خالص ترین عمل چیه پیش خدا؟ گریه برا مصائب اهل بیته.. مخصوصا یکی یه دونهٔ خدا ابی عبدالله.. قدر اشک چشمتُ بدون.. ⬅️تو همین ماه شعبان دو تا قنداقه رو ملائکه به آسمونا بردند.. یکی قنداقه ابی عبدالله بود.. یه وقت بی‌بی دوعالم نگاه کرد دید حسینش تو گهواره نیست.. (مضطرب شد نگران شد..مادره دیگه دل نگران میشه) ⏺پیغمبر فرمود فاطمه جان نگران نباش، آسمونیا چشم انتظار حسینت بودن.. ملائکه عاشق زیارت پسرت بودند..آسمونیا میخواستن حسینتو ببینند.. بعد از سه روز قنداقه ابی عبدالله رو سالم آوردن برای مادرش، خانم فاطمه زهرا.. 🍁(دومین قنداقه که به آسمان برده شد میدونی کدوم قنداقه بود) ⬅️قنداقهٔ نازدانهٔ امام عسکری و نرجس خاتون.. اصلا نازدانه همه عالمه.. ولی نعمت همه مونه... قنداقه آقا صاحب الزمان رو هم به آسمان بردند،، بعد مدتی برگردوندن.. اما اما اما.. (هااا...بعضیا فهمیدن چی می خوام بگم..جلو جلو رفتن تو روضه...) ⬅️آخ من یه مادری رو سراغ دارم تو خیمه.. رو خاک ها نشسته..هی دست رو دست میزنه.. میگه ای خدایی که یوسف رو به یعقوب برگردوندی، ،پسر منم بهم برگردون.. ای (رباب)3 .. (امان دل از دل رباب)2 نام باب الحوائج علی اصغر امام حسینه.. 🔆🔅به نیت اونایی که التماس دعا گفتن.. آی مریض دارا.. حاجت دارا.. آی جوون دارا..آی گرفتارا.. بندِ قنداقهٔ این آقازاده رو بگیر.. (علمای بزرگ وقتی حاجت بزرگی داشتن متوسل میشدن به روضهٔ علی اصغر ع) آی آبرو دارا..آی آرزومندان کربلا.. اما یه وقت دیدن ابی عبدالله وسط میدان حیرانه.. ♻️( خدا نیاره برا هیچکس به چه کنم ،چه کنم بیفته) ⏪آره والله،، همه کارهٔ عالم،، چاره ساز عالم،، ارباب من و شما نمی دونه چکار کنه.. یه قدم سمت خیمه برمی داره.. دوقدم برمی گرده.. نمی دونه چی جواب مادر علی اصغر رو بده.. اما دیدن قنداقهٔ علی اصغر رو زیر عبا پنهان کرد.. بجای اومدن به خیمه.. آخ رفت پشت خیمه.. داره برا علی اصغرش قبر آماده میکنه.. آاااخ..الهی هیچ بابایی به روز حسین نیفته.. الهی هیچ بابایی برا جگر گوشه اش قبر آماده نکنه.. ⚜آخ گُلِ نشکفته ام راچید دشمن ⚜سپس براشک من خندید دشمن ⚜الهــــــی که نبیـــــند باغبانـــی ⚜شـــود یاس سپیدش ارغــوانی ⬆️(اوج)اومدن گفتن رباب.. اگه می خوای یه بار دیگه بچه تو ببینی.. زود برو پشت خیمه.. اما یه وقت رسید.. دید حسین، علی رو داخل یه قبر کوچولو گذاشته.. می خواد خاک بریزه.. صدا زد مهلا مهلا یابن الزهرا.. آقا جااان.. اجازه بده یه بار دیگه صورت قشنگ  اصغرمو ببینم.. آقا جان مادرم طاقت ندارم.. بزار یه بار دیگه علی مو ببینم.. آخ مادر سیرابت کردند مادر.. با تیر سه شعبه آبت دادن مادر.. آخ علی جان.. 🦋(دشتی) 🍂لالایی کودکِ ناخورده شیـــرم 🍂شدی سیرابِ خون طفلِ صغیرم 🍂دعا کــــن بعد تو مادر بمیـــــرد 🍂نباشــد قبـــر تو در بر بگیــــرد ✅خدابه حق ابی عبدالله ع.. به حق شیرخوارهٔ حسین...علی اصغرع.. به حق ناله های دل خانم رباب.. هرکسی با هر حاجتی اومده.. امروز کسی دست خالی برنگرده.. ⏹همهٔ حاجات مد نظر، رأس همه حوائج فرج آقامون مولامون صاحب الزمان،از عمق وجودت ناله بزن..بگو.. ⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️ 🦋هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🦋 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈