eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔹مصیبت بی بی دو عالم آنقدر سنگین است که کمر امیرالمومنین (علیه السلام) زیر بار این مصیبت خم شده. در طول این چند روز چه بر امیرالمومنین (علیه السلام) گذشت؟ 🔸حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خم می‌شد و دستش را می‌بوسید و به استقبالش می‌رفت و او را در جای خود می‌نشانید؛ سینه اش را می‌بویید و می‌فرمود: «فِدَاهَا أَبُوهَا»، بوی بهشت را از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) می‌شنوم. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که حضرت درباره او می‌فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَهَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا»؛ به کسی یا چیزی یا امری غضبناک شود خدا غضب می‌کند. اگر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) راضی شد، خدا راضی می‌شود. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که حضرت می‌فرمود: «إِنَّ فَاطِمَهَ بَضْعَهٌ مِنِّی، وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ»؛نگویید حضرت فاطمه (سلام الله علیها) روح من و جان من است. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که می‌آمد درب خانه اش، حضرت اجازه می‌گرفت و وارد می‌شد. بی اجازه وارد خانه نمی‌شد. 🔹حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که پیغمبر خدا وقتی مسافرت می‌رفت، آخرین خانه برای وداع، خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود. وقتی برمی گشت، اولین خانه‌ای که وارد می‌شد خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود. 💠آیا این حقایق تاریخ رد کردنی است؟ در مدینه طوری غریب شود که بریزند خانه اش را آتش بزنند. او را بین در و دیوار بگذارند. نامحرم‌ها در کوچه او را محاصره کنند. ▪️از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد: آقا! سبب وفات حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چه بود؟ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که جوان بود. فرمود: قنفذ فلانی به دستور او حضرت را هدف قرار داد؛ وقتی آمد کمربند امیرالمومنین (علیه السلام) را گرفت، دومی دستور داد مغیره، دست حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را کوتاه کن. چه کردند؟ هجوم دسته جمعی به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بردند. ▪️تعبیری که از امام مجتبی (علیه السلام) نقل شده، این است که حضرت به مغیره رو کرد و فرمود: تو همان کسی هستی که آنقدر مادرم را زدی که غرق در خون شد. 🔹امیرالمومنین (علیه السلام) صحنه‌ها را دیده و طبق پیمانی که ازش گرفته شده صبر کرد. در نقل کافی شریف هست که وقتی بعضی از این صحنه‌ها را جبرئیل نقل کرده که یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم) باید امیرالمومنین (علیه السلام) میثاق به صبر کند. حضرت به رو افتاد و بعد عرض کرد: یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم)! اگر خدا می‌خواست باید صبر کنم، صبر می‌کنم. امیرالمومنین (علیه السلام) صبر کرد. ▪️وقتی امشب بدن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را غسل و کفن کرد، تحویل رسول خدا داد. دیگر صبر امام علی (علیه السلام) کم شد و عرض کرد: «قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِی»؛ فرمودی صبر کن، تحمل کردم، ولی دیگر صبر امام علی (علیه السلام) کم شده. «یَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ»؛ دیگر غصه من پایان پذیر نیست؛ اما دیگر تا آخر عمر از این غصه خواب به چشم امام علی (علیه السلام) راه ندارد. ▪️ یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خودت می‌دانی چه بر ما گذشته. «وَ سَتُنْبِئُکَ ابْنَتُکَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا»؛ به زودی دختر عزیزت به تو خواهد گفت که امت تو پشت به پشت هم دادند که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نباشد و او را نابود کنند. یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم)! با امام علی (علیه السلام) اسراری است که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در میان می‌گذاشت. تو از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) سؤال کن چه بر سر ما آمد و ما در این میثاق و عهدمان کنار شما ایستادیم. تعبیرم این است که یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم) تو مرا وصیت کردی. آن چنان خاموش که کار حرف زدن به اشاره افتاده؛ اگر می‌بینی مخفیانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را آوردم و دفن کردم؛ اگر می‌بینی همه را دعوت به سکوت و آرامش می‌کنم که مبادا دشمن با خبر شود، این‌ها از وصیت و سفارش شماست یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم) به وصف غربتم این بس بود که با سیلی ز گوش همسر من گوشواره افتاده
روضه شهادت آقا امیرالمومنین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مهتاب خوش بتاب به کاشانه ی علی                      خاموش گشته روشنی خانه علی عالم سیاه پوش بود از عزای او                                تنها نگشت کوفه عزا خانه ی علی باشد علی چو شمعی و اطراف بسترش                   اطفال خسته دل همه پروانه علی ریز دزدیده اختراشک از غم پدر                                 زینب که هست گوهر یکدانه علی تاریخ شاهد است که مظلومی علی                                  پیدا بود ز دفن غریبانه علی گردیده در شگفت جهان و جهانیان                             از عزم جزم و همّت  مردانه علی امشب شب شهادت امیر المؤمنین است ، امشب برای غریبی علی گریه کنید ،از همین جا دلها را بریم خانه غم گرفته ی علی ، با بچه های علی هم ناله شویم ، شب قدر است .(یاد شهدا ،اموات ، عزیزانی که سالهای قبل بین شما بودند برای علی گریه می کنند و سینه می زدند ) امشب فرزندان علی بدن بابا را غسل دادند ، کفن کردند ، خدا بدن علی را شبانه کجا بردند ؟ آخر این بچه ها  یک شبی هم در مدینه بدن مادر راشبانه حرکت دادند ، لذا داغ دلشان تازه شد . امشب علی و فاطمه دیدار می کنند                         درک حضور احمد مختار می کنند زهرا به زخم سینه ، علی با شکاف سر                   با هم حدیث غربت و ایثار می کنند اما حسین و زینب و کلثوم و مجتبی                         با اشک چشم و خون دل افطار می کنند بدن مطهر علی را بیرون آوردند ، زینب و ام کلثوم ضجه و ناله می کردند خواستند بیایند ابی عبدالله مانعشان شد فرمود : برگردید ،آرام باشید آی دلها ی آماده ،شب زیارتی امام حسین ، ان شاء الله چنین شبی کنار قبر شش گوشه امام حسین عرض ادب کنیم . روز عاشوراء وقتی عزیز فاطمه وداع آخر کرد می خواست به میدان برود زن و بچه دورش گرفتند فرمود : علیکُنَّ بالصبر : عزیزانم صبر کنید *  ان البکاء اما مَکُنَّ : شما گریه ها در پیش دارید . همه صدا بزنید حسین جان . *
‍ ❣﷽❣ 🔲 🔳 🔲 گریز به روضه تنور خولی ⭕️مقدمه: امام صادق فرمود نزدیک ترین راهی که می تونه تو رو در خونه خدا برسونه از روضه جد ما ابی عبد الله است. اومد خدمت امام صادق عرضه داشت آقا جان شب قدر از دستم رفت نتونستم عبادتی کنم خواب موندم نزدیک بود نماز صبحمم قضا بشه. دل نگران بود؛ چقدر خوبه آدم یه سعادتی ازش فوت میشه دل نگران بشه بی خیال نباشه. اگه یه شب دیدی جات تو مجلس امام حسین خالیه دل نگران باش بگو چیکار کردم آقا اسمم رو خط زده. آقا فرمود ناراحت نباش دیشب یه عملی داشتی افضل اعماله منِ جعفر ابن محمد راضیم نماز شبم رو با اون عمل تو عوض کنم. فرمود نصف شب تشنه شدی از خواب بیدار شدی بلند شدی یه ظرف آبی برداشتی یه مقدار آب خوردی گفتی بابی العطشان یا ابا عبدالله... ➖بریز آب روان عباس به جسم باغبان یاس ولی آهسته آهسته ➖بریز آب روان سقا به فرق خونی مولا ولی آهسته آهسته ➖حسینم ای کس و کارم عزیز سر به دیوارم بزن ناله عَلَمدارم ولی آهسته آهسته ➖صدای خواهرم گریه همه دور و برم گریه بمیرم آید آن روزی شود کار حرم گریه ➖همه دور تن بابا غریبه نیست بین ما بمیرم زینبم تنها شود ما بین دشمن ها ➖غمی بر قلب من مانده شب هق هق زدن مانده من و بابا کفن داریم حسینم بی کفن مانده ⬅️امام حسین آب می ریخت، امام حسن بدن بابا رو غسل می داد، یاد مادر زنده شد، اونجا حسن و حسین نگاه می کردند، (کنایه فهما) محل غسل یه آبراهه داره، اسماء میگه من آب می ریختم اما از زیر مغتسل، خونابه جاری بود، ای وای وای... با چه حالی بدن بابا رو غسل دادند، تا رسیدن به پیشانی ورم کرده، این پیشانی ورم کرده رو می دونی کی ارث برد؟ بماند... ⬅️بدن مولا رو با پنج جامه کفن کردن، (چیه چرا گریه می کنی من که چیزی نگفتم) ای بی کفن حسین... حالا می خوان بدن و داخل قبر بذارن، با چه حالی، (می خوان صورت علی رو رو خاک بذارن) پرده ای از سندس روی قبر کشیده شد، امام حسن از بالای سر پرده رو کنار زد دید انبیا اومدن، حضرت آدم اومده، ابراهیم اومده، پیغمبر اکرم اومده، امام حسین از پایین پا پرده رو کنار زد دید مخدرات اومدن، حضرت حوا اومده، آسیه حضرت مریم، یه وقت یه نگاه کرد دید مادرش فاطمه اومده... ⏺این جا بود انبیاء و اولیا اومدن یه جا هم زن خولی می گه: «ديدم از مطبخ نور به آسمان رفته، در مطبخ و باز كردم ديدم دور تنور چهار خانم مجلله نشستن. يكي مي‌گه: "حسين حوا برات بميره"، يكي مي¬گه: "حسين هاجر برات بميره"، يكي مي‌گه حسين: "آسيه برات بميره"، يكي مي‌گه: "حسين مريم برات بميره"، دارن سينه مي¬زنن.» مي‌گه: «ديدم يه وقت از آسمان هودجي از نور پائين آمد، آرام آرام انگار رو بال جبرئيل نشست (الله اكبر) ديدم اين چهار تا خانم طرف هودج رفتن يه خانم قد خميده‌اي آرام از هودج پياده شد، پاهاش داره مي‌لرزه دستاش داره مي‌لرزه، اين خانمها دست به سينه، يه دستم به زير بغل هي مي‌گن: "خانم جان بفرمائيد"، اين خانم اومد كنار تنور نشست ناله اش بلند شد:‌ "حسين مادرت برات بميره".» ... 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
425.7K
نوحه امام علی علیه السلام سبک: بی_تو_یا_زهرا...... اوّل و آخر،شافع محشر، یا علی و یا علی و یا علی حیدر جان پیغمبر،سَیّد و سَروَر، یا علی و یا علی و یا علی حیدر سلام ما به محضرت،به آیه های کوثرت دعا کن آقا که بشیم،عبد ِ غلام ِ قنبرت ای گوهر نایاب آقا، شیعه هات و دریاب آقا عنایتی جان زهرا، یـــــا مولا علی علی یا حیدر 3 یا مولا افتخار حق،ذولفقار حق، ای نگار و ای شعار و شهریار حق ای مسیر تو،در مدار حق، ای نگار و ای شعار و شهریار حق کلام تو کلام حق،عمل تو معیار حق لبیک َ یا علی علی،لبیکَ یا سردار حق ای عاشق و عشق معبود، وادی ِ تو راه ِ حق بود به کعبه ی اطهر مولود، یا مولا علی علی یا حیدر 3 یا مولا آبروی من،آرزوی من، ای دعا و ای نماز و ای وضوی من باده ی عشقت،در سبوی من، ای دعا و ای نماز و ای وضوی من می سوزی عُمری یا علی، به یاد داغ کوچه ها غلاف و تازیانه و آتیش و دود و شعله ها برات بمیرم مولا، با سر ِ شکسته آقا روضه میخونی به زهرا، واویلا علی علی یا حیدر 3 یا مولا شاعر: امیر_عباسی
shahadat emam ali.karimi.mp3
4.06M
🏴🏴🏴😭😭😭😭💔 یتیما با ظرف شیر ساکتند و سر به زیر غم رو شونه هاشون؛ اشک چشماشون روی گونه هاشون… ناله میکنن از غم باباشون؛ علی علی یا علی… اون که شب میومد تک و تنها؛ روی شونش نون و خرما حالا فهمیدم که کی بوده! اون که شب ها با حالِ خسته؛ میومد با روی بسته حالا فهمیدم علی بوده… علی علی یا علی… تیره شده آسمون، دل همه غرقه خون در دل خرابه چشمای گرسنه به راه بابا… از کسی به جز او؛ غذا نمیخوان بی وجودش از دنیا سیرن؛ برای بابا میمیرن همه سراغشو میگیرن 🏴🏴🏴 خرابه ها تاریک و سرده؛ بابا دیگه بر نمیگرده یتیما با ظرف شیر در خونه امیر غم رو شونه هاشون؛ اشک چشماشون روی گونه هاشون ناله میکنن از غم باباشون؛ علی علی یا علی… دلم شده پر امید شب وصالم رسید؛ شب شب مراده! انقدر نکن گریه دختر من؛ اشک شوقه تو چشمای تر من فاطمه ام میاد دنبال من، خبر داره از حال من امشب میاد به استقبال من؛ به انتظارش بیدارم کنار این کوله بارم… درد دلای چندید ساله من؛ نور دل تنگ من پسر قشنگ من؛ ای امید بابا پیش من بیا تا بذارم امشب؛ دستتو تو دست حسین و زینب تا حسینو یاری کنی؛ براش علمداری کنی باید که آبرو داری کنی هر جایی باشی کنارش که حتی با یک اشاره اش؛ خونتو بر زمین جاری کنی 🏴🏴🏴🏴😭😭😭
الهی العفو.mp3
7.03M
🏴🏴 مناجات نوای آقای کریمی 😭😭😭 من بنده دست بخشنده ات هستم از بس که بخشیدی شرمنده ات هستم منم بنده تو عبد شرمنده تو منم غرق شرم از دست بخشنده تو الهی العفو الهی العفو الهی العفو با عشق و با امید در میزنم امشب چون ضامن آهو شد ضامنم امشب گدایم گدایم من گدای رضایم اسیر رضا و عاشق کربلایم ای ماه تابانم یاسین قرانم خیمه پریشان شد گیسو پریشانم خرامان خرامان میروی سوی میدان علی جان علی جان میبری از حرم جان مهلا مهلا گل لیلا گل حیدر گل زهرا سرو و سپیدارم یار علمدارم رفتی نشد بابا چشم از تو بردارم سوار رشیدم از تو من دل بریدم امیدم امیدم بعد تو نا امیدم بالا بلند بابا گیسو کمند بابا
. |⇦•جانِ دو جهان امام کاظم .. و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام علیه السلام _سید محمد جوادی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ بسم الله الرحمن الرحیم عمری بر آن سرم که شوم خاکِ پایِ دوست تا هستی ام غبار شود در هوایِ تو روزی هزار بار اگر جان دهم کم است در شوق لحظه ای که بمیرم برایِ تو کویِ تو را به ملک دو عالم نمی دهم آری گدای توست همیشه گدایِ تو تو برتری از آن که شوی آشنا به من من کمترم از این که شوم آشنایِ تو با این همه زِ کویِ تو جایی نمیروم باشد سرم همیشه به خاکِ سرایِ تو یک بار هم مرا به رَه خویش کن فدا ای صد هزار مرتبه عالم فدایِ تو ایام شهادتِ باب الحوائج آقا موسی ابن جعفر .. آی گرفتارا ، آی مریض دارا ، آی اونایی که گره به کارتون خورده ، بسم الله .. خاکِ رَهِ زائرت اَعاظِم جانِ دو جهان امام کاظم ارباب کمال زیرِ دینت چشم همه سمتِ کاظمینت عیسی زِ دم تو دم گرفته جود از کف تو کرم گرفته موسی به امیدِ نخلِ نورت نعلین براورد به طورت زنجیرِ تو حلقۀ وصالت تا عشرِ خداست اتصالت آبِ وضویِ تو اشک هایت خون است روان زِ ساقِ پایت *چهارده سالِ از این زندان به آن زندان، اما زندانِ آخر با زندان هایِ دیگه فرق داشت، یه ملعونی به نام سندی ابن شاهک زندان بانِ حضرتِ .. بسیار شقی و بی ادبِ .. هر بار با تازیانه واردِ زندان میشد .. یا امام رضا دارم روضۀ باباتُ میخونم .. حیا میکنم بگم با این آقا چه میکرد اما هر وقت بر میگشت میدیدن تازیانه خون آلوده .. یا موسی ابن جعفر .. با این که عیال واره اما ملاقاتی نداره .. _(چرا؟) آخه ممنوع الملاقاتِ .. یه وقت صدا میزنه پسرم، یه وقتایی هم صدا میزنه دخترم معصومه دلم برات تنگ شده .. میگه این زندانِ آخری تاریک بود، نمور بود حضرت با علم امامت شب و روزُ تشخیص میداد .. ای غریب آقام .. پشتِ در زندانِ بغداد جمع شدن ، گفتن چی شده؟.. گفتن هارون نامه نوشته گفته موسی ابن جعفر رو آزاد کنید .. شیعیان جمع شدن .. یکی گفت موسی ابن جعفرُ ببینم رو پاهاش می افتم .. یکی گفت دستاشُ میبوسم، صورتشُ میبوسم .. آخ بمیرم یه وقت دیدن درِ زندانِ بغداد باز شد (ان شالله کاظمین ..) دیدن چهار تا حمال یه بدنِ بی جانیُ رو تختۀ در دارن میارن ، هی صدا میزنن «هذا امام رفض» این بدنِ امام شیعیانِ .. ظاهراً بدن حجمی نداره اما بازم سنگینه .. (بگم حاجت دارا ، گرفتارا صدا ناله شون بلند شه؟..) عباشُ کنار زدن دیدن هنوز تو غل و زنجیرِ .. کاش غربت به همین جا ختم میشد .. یا صاحب الزمان .. آوردنش گذاشتن رو جسرِ بغداد رها کردن و رفتن .. آی آقام .. سلیمان پنجرۀ قصرُ باز کرد دید یه بدن غریب افتاده .. گفت بدنِ کیه کسی کاری نداره؟!گفتن سلیمان این بدنِ موسی ابن جعفرِ .. دیدن از قصر دوان دوان داره میاد این بدنِ پسر فاطمه ست .. زیرِ این بدنُ بگیرید بلند کنید .. هذا طیب ابن طیب .. این بدنِ پاک پسرِ پاکِ، محترمانه کفن آوردن دفنش کردن، همۀ روضه ها باید ختم به کربلا بشه، بریم کربلا ..چی گذشت به زینبِ کبری وقتی ببینه بدنِ بی سرِ برادر رو خاکِ کربلا .. دیگر چه زینبی چه عزیزی چه خواهری وقتی نمانده است برایش برادری من مانده ام چگونه تو را غسل میدهند وقتی نمانده است برایِ تو پیکری در زیرِ سم اسب چه ها میکنی حسین با تو چه کرده اند در این روزِ آخری بنی اسد اومدن دیدن اَبدان غارت شده بدون سر رو خاکِ گرم کربلا .. بدنی که سر نداره، بدنی که غارت زده ست قابل شناسایی نیست .. یااباعبدالله، خدایا چه کنند اینا که بدن ها رو نمیشناسند .. یه وقت دیدن یه سوارِ آمد از مرکب پیاده شد، بنی اسد دست نگه دارید من این بدن ها رو خوب میشناسم .. این بدنِ بریرِ، این بدنِ ظهیرِ، این بدنِ حبیبِ .. یک یک بدن ها رو معرفی میکنه .. به یه بدن رسید دیدن زانوهاش بی رمق شد رو خاکا افتاد .. اقا این بدنِ کیه؟! فرمود زود برید بوریا بیارید .. آی بمیرم حصیر آوردن .. بدن که ارباً ارباست، هم زخم خورده با شمشیر و نیزه و سنگ هم با اسب از این بدن رد شدن .. چیزی باقی نمانده ، حضرت حصیر رو از زیرِ بدنِ ارباًاربا رد کرد ، بدنُ تو خانه ی قبر گذاشت .. ما مسلمونا یه رسمی داریم گونه راستُ رو خاک میزاریم اما عزیز فاطمه سر در بدن نداره .. بنی اسدی ها دیدن زین العابدین از خونۀقبر بیرون نمیاد اومد جلو سر رو جلو آورد دید آقا خم شده لب ها رو به رگ های بریده .. هرجا نشستی صدا بزن ای حسین .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
زندانی غریب / نوحه در زیر زنجیر گل گشته پرپر افتاده از پا موسی بن جعفر یوسف زهرا - بوده به زندان ها جان داده او اکنون - از کینه ی اعدا آه و واویلا صد آه و واویلا صد آه و واویلا صد آه و واویلا از کنج زندان آید نوایی گوید رضا جان بابا کجایی آید از زندان - آوای خون افشان جان داده در غربت - مولای ما یاران آه و واویلا صد آه و واویلا صد آه و واویلا صد آه و واویلا قعر سیه چال کرب و بلا شد آخر ز زندان مولا رها شد طایر قرآن - بیرون شد از زندان با پیکر مجروح - با پیکر بی جان آه و واویلا صد آه و واویلا صد آه و واویلا صد آه و واویلا غرقِ عزا شد بیت امامت بقیة اللّه سرت سلامت روی تخته در - گل می رود پرپر بنشسته بر لب ها - یا موسی جعفر آه و واویلا صد آه و واویلا صد آه و واویلا صد آه و واویلا ** محمود تاری «یاسر» ٢۶ بهمن ماه ١۴٠١
272K
در زیر زنجیر🌺گل گشته پرپر افتاده از پا موسی بن جعفر(ع)