.
#روضه حضرت زهرا(ع)و حضرت #رقیه س
گریز به خرابه ی شام
انجام كار خانه مرا سخت گشته است
دیگه خودم نمی تونم برا بچه هام نون درست كنم...
نمی تونم خودم لباس های بچه هام رو بشورم...
بابا چند وقت ِ زینب میاد جلو بسترم...
توقع داره مثل همیشه بغلش كنم...
موهاش رو شونه بزنم...
آخ كه دیگه دستم بالا نمیاد...
بابا برا علی نمیتونم بگم،بچه ها هم كه طاقت ندارن...
اومدم برا تو بگم بابا
انجام كار خانه مرا سخت گشته است
می دونی چرا بابا؟
ضرب غلاف بال و پرم را گرفته است
همسایه ها عیادت نمی اومدند،ای كاش نمی اومدند،وقتی می اومدند،می رفتن بیرون،زینب میشنید،هی با خودشون می گفتن،این خانم دیگه موندنی نیست،این روزها روزهای آخرشه،
همسایه ها همه فهمیده اند كه مرگ
سر تا به پای محتضرم را گرفته است
فاطمه هجده ساله از دیوار كمك میگرفت،می اومد كنار قبر بابا،این روزها وقتی از بابا حرف می زدن دلتنگ میشد،می گفت:علی جان پیراهنی كه بابام رو در اون پیراهن غسل دادی،بده من بوی بابام و استشمام كنم،امیرالمؤمنین علیه السلام می دونه فاطمه چقدر دلتنگه،هی امتانع میكرد،هی زهرا اصرار،پیراهن رو آورد،روایت نوشته،تا پیراهن رو بو كرد،دیدن خانم غش كرد،رو زمین افتاد،می خوام بگم بی بی طاقت نداشتی،پیراهن بابا رو ببینی،من بمیرم برا اون سه ساله ای كه تا بهانه ی بابا رو گرفت،دیدن نانجیب ها از در خرابه یه طبقی دارن میارن،قول بده ناله هات تموم نشه برای باقی شعر،همچین كه رو پوش رو كنار زد،بچه ترسید،عمه جان این سر كیه؟ آخه حق داره بچه،باباش این طوری نبود،همه صورت زخمی ِ،لبها تركیده،بی بی كنار قبر بابا با باباش حرف می زد،اما این سه ساله،كنار سر بریده بابا، گفت:بابا،خیلی درد و دل دارم باهات بابا،
درشام بی كسی مرا داد می زند
زخمی كه بال چشم ترم را گرفته است
اگه كسی تا حالا برا رقیه سلام اللله علیها گریه نكرده باشه،با این بیت تلافیش رو در بیاره.
هر جا زقافله عقب افتاده ام
ضجر از روی اسب موی سرم را گرفته است.
هر جا رقیه رو می زند رو می كرد به عمه جانش میگفت:اگه عموم بود،اینها جرأت نداشتن من و بزنن
دق مرگ كرده حرمله ام بس كه در برم
بر نی سر عموی حرم را گرفته است
این یكی رو به اندازه ی غیرتی كه پا روضه ی بی بی داری باید پاش ناله بزنی.
انگشت های طعنه امانم بریده است
خیرات شهر دور و برم را گرفته است
این كه بی تاب ِ
رو زمین خواب ِ
دختر شاه ِ
شده بی بابا
اما حالا
با كیا همراه ِ
اونجا اگه تو مدینه،غربت اگه بود،اما علی بود سلمان بود،اباذر بود،اینجا هر وقت سر از محمل بیرون میكرد،باید سرهای بریده رو میدید،یا باید شمر و خولی رو می دید.
شده بی بابا
اما حالا
با كیا همراه ِ
نزنید اینقدر
بی گناهه
توی ویرونه
یه ریز می خونه
كجایی بابا
كی میگه بابا
نوه ی زهرا
بی كس و كاره
یتیم تنها كه نشسته
با لباس پاره
آخه كی گفته
خنده داره
آفتاب از كدوم طرف در اومده
كه بابام با سر اومده
لب تشنه بریده حنجر اومده
كه بابام با سر اومده
غریب مادر اومده
حسین رو، مادرش براش گریه می کنه..."بُنَیَّ! قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مِنَ المَاءِ مَنَعوک .." عصر عاشورا خواهرش در کنار پیکر پاره پاره اش به مادرش سلام می کنه...*
*باباش علی میرفت صفین؛از کربلا عبور کرد.اینقدَر برای کشته ی کربلا گریه کرد.اشک چِشمانش جاری شد.مادرش زهرا به علی سفارش کرده بود:علی! "ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِی"علی برای حسینم زیاد گریه کن..
قربون امام زمان برم که فرمود:اگر اشک چشم نداشته باشم برات خون گریه می کنم:" بَدَلَ الدُّموعِ دَما..." *
#روضه_حضرت_زهرا
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_زهرا_سلام الله و گریز به روضه حضرت رقیه سلام الله علیهما _ 🎤حجت الاسلام انصاریان
یه روز دور ِ بسترش رو گرفتن، فقط علی و بچه هاش، امیرالمؤمنین از دختر پیغمبر خواستن آن دارویی كه یه مقدار درد تون رو تسكین میده چیه؟ این مطلب رو محدث قمی نقل میكنند، عرض كرد: علی جان،اگر محبت كنید پیراهن بابامو به من بدهید، من این پیراهن رو روی سرم بندازم،رو صورتم بندازم، بوی محبوبم رو استشمام كنم، شاید در آرامش ِ من مؤثر باشه، رفتن پیراهن مبارك پیغمبر رو آوردند بچه ها دیدن تا مادر چشمش به پیراهن افتاد،این پیراهن رو گرفت و روی سر انداخت، صدا زد حسن جان پاشو بیا جلو،حسین ِ من بیا جلو، دست ِ این دوتا بچه رو تو دستش گرفت، عزیزان ِ من چرا دیگه صدای ِ جدتون به گوشم نمیرسه؟ چرا اون كسی كه با دست ِ مباركش گرد و و غبار از صورت شما پاك می كرد،دیگه نمیآد خانه ی ما؟ چرا اون مرد مهربانی كه شما رو بغل می گرفت، مسجد می برد دیگه اون رو بین خودمون نمی بینیم؟. دیگه این پیراهن غوغایی برپا كرده بود تو اون خونه،شما با دیدن پیراهن بابا اینقدر منقلب شدید، ولی اون دختر سه ساله ای كه سر بریده ی بابارو بهش دادن چه كرد با سر، دیگه با دیدن سر عمرش زیاد ادامه پیدا نكرد، وقت به نماز صبح نرسیده بود،كه دیگه صداش خاموش شد،خیال كردن خوابش برده،ولی زین العابدین از گوشه ی خرابه فریاد زد عمه،بچه از دنیا رفت.
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
متن نوحه ای ماهی دریا برایت گریه کرده از محمود کریمی
ای ماهی دریا برایت گریه کرده ♮▴♩
پیغمبر و زهرا برایت گریه کرده ♮▴♩
عالم محیط غربتت، زائر ندارد تربتت ♮▴♩
مظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان ♮▴♩
ای اولین مظلوم عالم، بعد بابا ♮▴♩
در خانه خود هم غریب از جور اعدا ♮▴♩
شریک زندگانیت، گردیده خصم جانیت ♮▴♩
مظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان ♮▴♩
با آنهمه صِدق و صفا و پاکی دل ♮▴♩
شــــد مُزد خوبیهای تو زهر هلاهل ♮▴♩
پیوسته شد خون بر دلت، تا همسرت شد قاتلت ♮▴♩
مظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان ♮▴♩
هنگام تشییعت به جای ذکر و تکبیر ♮▴♩
تابوت و تن با هم یکی گردیده از تیر ♮▴♩
کنار قبر مادرت، شد تیر باران پیکرت ♮▴♩
خالی بودن صحن غم افزای بقیعت ♮▴♩
بر زائرینت بسته درهای بقیعت ♮▴♩
سلام ما به قبر تو، درود ملا به صبر تو ♮▴♩
شبها بود زوار قبرت گرد صحرا ♮▴♩
آبـی نمی ریزد بر آن جز اشک زهرا ♮▴♩
فدای لطف و کرمات، ما را رسان در حرمت ♮▴♩
مظلوم حسن جان ♮▴♩
نوحه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴
در خانه اش مولا حسن خونین جگر شد
خون از گلو، اشکش روانه از بصر شد
مسموم گردید، با دست همسر
غریب دوران، فرزند حیدر
مظلوم حسن جان...
💚🕊
زینب چو از حال برادر باخبر شد
گفتا خدا، بار دگر خاکم بسر شد
عزیز مادر، جانم فدایت
بی تو چه سازم، با بچه هایت
مظلوم حسن جان...
💚🕊
امشب عزیز فاطمه در احتضار است
حسین کنار بستر او بیقرار است
قاسم نهاده، سرش به دیوار
دستش به دست، عمو علمدار
مظلوم حسن جان...
💚🕊
کریم آل مصطفی رفته زدنیا
شد تیرباران نعش او از سوی اعدا
عزیز زهرا، خونین کفن شد
نصیب زینب، رنج و محن شد
مظلوم حسن جان...
💚🕊
✍اسماعیل تقوایی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
حاجی خلیل نوکر آقا امام حسین علیه السلام
.
|⇦•من سائلم...
#سینه_زنی وتوسل به کریم اهل بیت #امام_حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
من سائلم ای شاه کریم
گدای لطف توام من از همون قدیم
سینه زدنم تو صحن تو
شده رویای من از روزای بچگیم
حسن اصل کَرَم حسن تاج سرم
حسن لطف علی الدوام
حسن هر نفسم حسن همه کَسَم
حسن غمش مستدام
آسمونا می گن حسین و
کهکشونا می گن حسین و
روضه خونا می گن حسین و
حسین میگه یا حسن یا حسن
از غصه ی تو بی طاقتم
خدا می دونه تو حسرت زیارتم
کاشکی که یه شب آقا بیام
روبرو گنبد طلات برای ساعتم
حسن ماه تمام حسن مهر مدام
حسن برکت زندگیم حسن
حسن خدا حسن پناه ما
حسن عشق همیشگیم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شهادت_امام_حسن
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#هفتم_صفر
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
من سائلم ای شاه کریم.mp3
5.26M
|⇦•من سائلم..
#سینه_زنی و توسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید امیر حسینی
❇️🎤نوحه شهادت امام حسن مجتبی.ع
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یه نوحه خونم نداری یه سینه زن هم نداری
وای حرم نداری
یه سنگ قبر شکسته چرا ضریحم نداری
وای حرم نداری
حرم برات میسازیم همیشه هستم یادت
یه روز دخیل میبندم به پنجره فولادت
رو به کربلا میدیم همه سلامی به نیابتت اقا
مثل اربعین پای پیاده ما میایم زیارتت اقا
اقام اقام حسن غریب ترین امام حسن
****
دره بقیع و که بستن همه دلا رو شکستن
وای حرم نداری
به روی خاکای قبرت یه مشت کبوتر نشستن
وای حرم نداری
ماه صفر ها میشیم به سوی قبرت عازم
اذن دخول میخونیم کنار باب القاسم
جانم به تو حسن دست کریمت همیشه سایه سرم
همراه مادرت یادت نره بیای تو لحظه های اخرم
اقام اقام حسن غریب ترین امام حسن
****
کریم ال عبایی داری یه عالم فدایی
وای حرم نداری
تو جا نشینی علی و تو بانی کربلایی
وای حرم نداری
تو قاب چشمای تو یه عکس نیلی بوده
همیشه تو گوش تو صدای سیلی بوده
وای از دلت اقا دیدی که خونتون پر از اتیش و دود شده
وای از دلت اقا دیدی که صورت فرشته ای کبود شده
یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن
داغی که گیسوان حسن را سپید کرد
**
غریب اونی که هم دم اشک و اهه
دیده که مادرش تو کوچه بی پناه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روضه و توسل جانسوز _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام _96_سید مهدی میرداماد
خواندن روضه ات از بس که جگر می خواهد
کار هر بی هنری نیست ؛ هنر می خواهد
یا کریمی به تمنای کریمی که تویی
پرشکسته به بقیع آمده؛ پر می خواهد
* ای خدا! چی میشه ما یه غروب هفت صفر پشت پنجره های بقیع،اصلاً قول میدیم داد نزنیم،قول میدیم بلند گریه نکنیم،همین جوری فقط به سینه بزنیم،بگیم:ای غریب آقا....*
ابرها روی مزارت دلشان می گیرد
باد هم از سر کوی تو خبر می خواهد
گرچه بی شمع و چراغ است مزار تو ولی
شبِ ماتم زدگان از تو سحر می خواهد
ای وجودت همه اکسیر نفهمیده تو را
یارت از دشمن اگر کیسه ی زر می خواهد
*نوشتن یه کنیزی یه شاخه گُل داد به آقا امام حسن مجتبی،آقا گل رو گرفت،فرمود:تو در راه خدا آزادی،دیگه نمیخواد کنیزِ این خانه بشی...گفتن:آقا! یه شاخه گل داد آزادش کردید؟ فرمود:آری او به اندازه کَرَمِش به ما عطا کرد،ما هم به اندازه ی کَرَمِمون...
یا امام حسن! به ما هم یه کربلا بده...دلِ ما پرپر میزنه برا کربلا....به داداشت حسین سفارش مارو بکن،شما برادر بزرگِ حسین هستید،شما امام او هستید...*
حرز بازوی پسر داشت نشان از این که
سرفرازی همه جا اذن پدر می خواهد
*قاسم هی رفت و اومد دید عمو به این راحتی اجازه نمیده،برگشت پیش مادرش،مادرش گفت:حالا که کار به اینجا کشید بذار این حرز رو برات باز کنم،ببین رو بازوت بابات برات چی یادگاری گذاشته،برات دست خط نوشته...
ابی عبدالله تا نگاه کرد به دست خط برادرش،اشک ریخت،قاسم رو بغل کرد،عبارت میگه:این عمو و برادر زاده تو بغل هم گریه کردن"حتی غُشِیَ علیهما..." اینقدر حسین گریه کرد از حال رفت...این جا یه بار قاسم رو بغل کرد از حال رفت،قاسمی که سالم بود،زخم نداشت،ساعتی بعد همین قاسم رو از زیر پای اسب ها...سینه ی شکسته اش رو به سینه چسباند...یه صحنه ای دید ابی عبدالله شروع کرد داد زدن"کانَ یَفحَصُ بِرِجلَیه..." دید این بچه هی داره پاهاش رو میکشه رو زمین،هی میگه: عمو استخونام شکست...
حسین....وسط شعر امام حسن دلت رفت کربلا... این دلم تنگم عقده ها دارد....*
صحبت از عاشقی قاسم و عبدالله است
صحبت از وادی عشق است که سر می خواهد
روضه ات با جگر و تشت فقط کامل نیست
روضه ات بی کسی و کوچه و در می خواهد
می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمی زند
*یه صحنه ای که هیچکی ندید،به هیچکی نگفت...یه موقع است یه صحنه ای رو می بینی برا این و اون میگی،دلت آروم میشه،اما مادرش فاطمه گفت:حسن جان! مواظب باش حرفی از کوچه به کسی نزنی...
یه لحظه میگه:دیدم مادرم قدم هاش رو بُرد عقب،نمیدونم چی از رو سرم رد شد،صدایی شنیدم، مادرم محکم به دیوار خورد...افتاد رو خاکِ کوچه...وای مادرم...روضه امام حسن همینِ...وای مادرم...*
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
••✾•🌿🌺🌿•✾••