eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
358 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه 1 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد یا ابوالفضل العباس 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد 🔸سقای حرم سید و سالار نیامد یاابوالفضل العباس باب الحوائج... اقا جان.... امشب اومدیم در خونه شما اقای من... آقا امشب کلیمی ها... امشب مسیحی ها میان در خونتون... دست خالی ردشون نمیکنی آقا... من که یه عمره گدای در خونه شمام.... میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا.... خدا ميدونه ... اینها همشون عاشق شما هستند... امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا... به یه امیدی اومدند آقا... خیلی ها مریض دارند... گرفتارند...حاجت دارند... 🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد... ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر... صدازد ‌آقا جانم... قَدْ ضَاقَ صَدْرِي دیگه سینه ام تنگ شده... دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم... ‌ اجازه میدان بده ... ابی عبدالله فرمودند.. برادرم... يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي تو علمدار منی .‌.. تو پرچمدار منی .. عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری... تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم... این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند... هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند... فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم... صدا زد سمعا و طاعتا مولای... عباس علمدار مشک و گرفت... حرکت کرد... اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده... هی بچها میگن االعطش العطش... خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس... رفت به سمت شریعه ی فرات... دیدن مشک رو پر از آب کرد ... دست برد زیر آب... میخواد آب بنوشه اما... ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته یادش اومد از لب تشنه ی حسین... یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله... آی عباس تو میخای آب بنوشی... درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند... صداشون به ناله بلنده... هی میگن العطش... برگشت به سمت خیمه ها... یه نانجیبی خدا لعنتش کنه... دست راست حضرت رو قطع کرد... صدا زد... وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم... یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد... (یارب مکن امید کسی را تو ناامید) همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه... 🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن 🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن 🔸من وعده آب تو به اصغر دادم 🔸یک جرعه برای او نگهداری کن چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند... هرکسی تیری از کمان رها میکنه... یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد... آب روی زمین ریخت..‌. ‌یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد... آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا... فَوَقَف متحیرا متحیر ایستاد... دیگه دست دربدن نداره... آب هم نداره... با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها... در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.... ای وای... ای وای... هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد... سر رو خم‌ کرد... ‌‌ نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد... صدای ناله اش بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین به فریادم برس یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا... هر کسی از بلندی بر زمین میخوره... اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه... عباس که دست در بدن نداشت... بمیرم باصورت به زمین افتاد... تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید... خودش رو سریع رساند کنار برادر... خدایا چکار کردن با برادرم... اومد کنار بدن عباسش نشست... صدا زد... 🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم 🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است آی برادر خوبم... بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم... بگید عموجانمون عباس برگرده... 🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید‌ برادر ببین دیگه قدم خمیده... 🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است نگاه کرد به بدن عباسش... دید دستهای برادر رو قطع کردن... تیر به چشم عباسش زدند... عمود آهنین به فرقش زدند... بدن رو قطعه قطعه کردند... طاقت نیاورد... دستهاش رو گذاشت روی کمر... صدا زد... اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی الان کمرم رو شکستند... بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده... 🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود 🔸دشمنم در کربلا ناکام بود 🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود 🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود 🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند 🔸دستها آماده سیلی شدند
متن روضه 1 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد یا ابوالفضل العباس 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد 🔸سقای حرم سید و سالار نیامد یاابوالفضل العباس باب الحوائج... اقا جان.... امشب اومدیم در خونه شما اقای من... آقا امشب کلیمی ها... امشب مسیحی ها میان در خونتون... دست خالی ردشون نمیکنی آقا... من که یه عمره گدای در خونه شمام.... میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا.... خدا ميدونه ... اینها همشون عاشق شما هستند... امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا... به یه امیدی اومدند آقا... خیلی ها مریض دارند... گرفتارند...حاجت دارند... 🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد... ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر... صدازد ‌آقا جانم... قَدْ ضَاقَ صَدْرِي دیگه سینه ام تنگ شده... دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم... ‌ اجازه میدان بده ... ابی عبدالله فرمودند.. برادرم... يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي تو علمدار منی .‌.. تو پرچمدار منی .. عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری... تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم... این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند... هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند... فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم... صدا زد سمعا و طاعتا مولای... عباس علمدار مشک و گرفت... حرکت کرد... اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده... هی بچها میگن االعطش العطش... خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس... رفت به سمت شریعه ی فرات... دیدن مشک رو پر از آب کرد ... دست برد زیر آب... میخواد آب بنوشه اما... ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته یادش اومد از لب تشنه ی حسین... یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله... آی عباس تو میخای آب بنوشی... درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند... صداشون به ناله بلنده... هی میگن العطش... برگشت به سمت خیمه ها... یه نانجیبی خدا لعنتش کنه... دست راست حضرت رو قطع کرد... صدا زد... وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم... یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد... (یارب مکن امید کسی را تو ناامید) همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه... 🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن 🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن 🔸من وعده آب تو به اصغر دادم 🔸یک جرعه برای او نگهداری کن چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند... هرکسی تیری از کمان رها میکنه... یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد... آب روی زمین ریخت..‌. ‌یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد... آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا... فَوَقَف متحیرا متحیر ایستاد... دیگه دست دربدن نداره... آب هم نداره... با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها... در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.... ای وای... ای وای... هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد... سر رو خم‌ کرد... ‌‌ نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد... صدای ناله اش بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین به فریادم برس یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا... هر کسی از بلندی بر زمین میخوره... اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه... عباس که دست در بدن نداشت... بمیرم باصورت به زمین افتاد... تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید... خودش رو سریع رساند کنار برادر... خدایا چکار کردن با برادرم... اومد کنار بدن عباسش نشست... صدا زد... 🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم 🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است آی برادر خوبم... بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم... بگید عموجانمون عباس برگرده... 🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید‌ برادر ببین دیگه قدم خمیده... 🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است نگاه کرد به بدن عباسش... دید دستهای برادر رو قطع کردن... تیر به چشم عباسش زدند... عمود آهنین به فرقش زدند... بدن رو قطعه قطعه کردند... طاقت نیاورد... دستهاش رو گذاشت روی کمر... صدا زد... اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی الان کمرم رو شکستند... بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده... 🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود 🔸دشمنم در کربلا ناکام بود 🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود 🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود 🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند 🔸دستها آماده سیلی شدند
خدای متعال ان شاء الله این قدمها رو به زودي زود به سوریه کنار حرم باصفای بی بی رقیه سلام الله علیها برساند خشنودی روح مطهره بی بی و همه شهدای مدافع حرم عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. -
4_5886597839919778723.mp3
637.1K
❣﷽❣ ‌‌‌‌⚜️ کبوتر من مپر ز لانه ♦️ کشم خجالت ز ناتوانی جوانی از من ،من از جوانی غم دو عالم به دوشم افتاد چنان ز سیلی خروشم افتاد که گوشواره ز گوشم افتاد فتادم ازپا به ناتوانی ⚜فاطمه جانم فاطمه جانم فلک به من فتنه بی گنه کرد۶ اسیر خصمم میان ره کرد عدو مرا زد حسن نگه کرد گرفته ام دست گهی به پهلو گهی به دیوار گهی به زانو گهی به صورت گهی به بازو گهی عیانی گهی نهانی کبوترمن مپر زلانه مبر صفا را زآشیانه ز جوجه گانت چرا بریدی روی زلانه چرا شبانه مزن شرارم مبر شکیبم تمام، دردم تویی طبیبم میان دشمن،ببین غریبم مکن کناره ازین میانه ⚜فاطمه جانم … کتاب عشقم ورق ورق شد غروب گونه رخ شفق شد چه شد که دست تو بی رمق شد که موی زینب نکرده شانه زمن تو خود راجدا نکردی به چنگ دشمن رها نکردی نشان گرفتی به سینه امّا نشان ندادی به من نشانه ⚜فاطمه جانم … کسی چه داند چه کرده دشمن چه گشته باتو چه کرده با من ترا کشانده میان کوچه مرانشانده به کنج خانه دو زانویم در بغل نشسته درانتظار اجل نشسته که خرمن جان ز بعدجانان بجز امید شرر ندارد ⚜فاطمه جانم … ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گرفته قلب همه ، اذان بگو‌ ای بلال به خاطر فاطمه ، اذان بگو‌ ای بلال وقت اذان شد اذان ، به اذن زهرا بگو اشهد ان علیا ولی الله بگو بگو که حق با علیست ، امام زهرا علیست یازهرا یازهرا ..... مدینه یادش به خیر ، همیشه وقت اذان می آمد اول نبی ، بر در این آستان بگو چرا بعد از او ، لگد بر این در زدید سیلی بر صورت ، دخت پیمبر زدید بگو که حق با علیست ، امام زهرا علیست نهیازهرا یازهرا ....... نام نبی را ببر ، بگو به مردم همه مگر سفارش نکرد ، به حرمت فاطمه فاطمه و میخ در ، مزد نبی این نبود جواب خوبی او ، غلاف سنگین نبود بگو که حق با علیست ، امام زهرا علیست یازهرا یازهرا ....... مادر ما کرده غش ، اذان نگو‌ ای بلال شرر نزن بر دلش ، اذان نگو‌ ای بلال فاطمه از حال رفت ، نام پدر را شنید رقیه پس چی کشید ، سر پدر را که دید
🏴 🏴 🎤مداح :حاج مهدی سلحشور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اگه دردم یکی بودی چه بودی اگه غم اندکی بودی چه بودی ای وای‎ ای وای ای وای ببالینم طبیبی یاحبیبی‎ ‎ ازاین هردویکی بودی چه بودی‎ ‎ یا زهرا یا زهرا... (قمر از ابر غم باشد سیه پوش)۲ چراغم کرد سوسو گشته خاموش، تااومد بدن راتوقبربذاره گفت:زمین ازاین بدن چیزی نمانده😭 زمین ازاین بدن چیزی نمانده، بگیرای قبر جان من درآغوش، تااومدبدن راتوقبربذاره، یه وقت دیددوتا دست، شبیه دستای پیغمبر‎) ‎ص) از قبر بیرون اومد کنایه ازاین که علی امانت منوبه من برگردون،😭 جاداره بگه علی 9سال پیش این امانتو به تودادم پهلوش شکسته نبود، بازوش ورم کرده نبود، 🏴 یازهرا‎.... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🏴🏴🏴🏴🏴 🏴 دفتری_حضرت_فاطمة_الزهرا سلام الله بسم‌الله الرحمن الرحیم یا رحمن یارحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک وکفنا یا قاضی الحاجات و یا کافی المهمات انک مجیب الدعوات . انک علی کل شیء قدیر السلام علیک یا صاحب الزمان آقای من مولای من قربون دونه دونه اشکات برم یا صاحب الزمان😭 قربون عبای خاکیت برم،که هر وقت میری سر قبر مادرت عبات خاکی میشه،یه ذره از اون خاکارو سر ما هم بریزی شاید آقای من شاید ما هم درست بشیم آدم بشیم 😭گم شدیم بنده ی خود را بگوو یا زهراا با دلی عاشق، سحرگاه بگوو یا زهراا😭 هر زمان از نظر حق افتادی زود به هنگام بزنگاه بگوو یا زهراا..هر زمان مادری آمد برود از گذری ، گر زمین خورد سر رااااه بگوو یا زهراا😭😭 بزار بهت بگم چرا ما میگیم یا علی وقتی می خواهیم بلند شیم ؟ چون مادر ما وقتی زمین خورد ذکر یا علی گفت و بلند شد چون مادر ما وقتی زمین خورد گفت یا علی.😭 اما یه جایی بگو یا حیدر دیده ات خورد به مسمار بگو یا حیدر😭 دیده ات خورد به در بگو یا زهرا یا زهرا😭 صاحب قبر بی نشون سلام ماااادر😭 وقتی روضه ی هر عمه ای رو می خونیم، می گیم دلاتون رو ببرین صحن و سرای با صفاش .بریم یه گوشه از حرمش بشینیم اما برای روضه ی ماااادر،عزیز دلم بگم کجا ببرمت ؟ نه حرمیییی،نه بارگاهیییی.😭 صاحب قبر بی نشون سلام 😭 برا زیارتت کجا بیام مادر؟ بمیییرم برات😭 مادر حتی یه قبری ام نداری 😭عزیز دلت بیاد ، بالای سر قبرت،بشینه گریه کنه نااااله بریزه😭😭😭 بمیرم ای یاس کبود چرا یه قبر خاکیم مدینه صحن تو نبود ؟ دل من این باورشه: باید بگم غریب تر از امام حسن مادرشه مدینه فرقه با نجف نمی دونه که زائرت سلام بده کدوووم طرف😭 بزار که بارووون بزنههههه بهار هوااایی بشه و سر به زمستووون بزنه قسم به سقای حسین وقتی میای بین الحرمین ببین چه حال خوبی بهت دست میده ؟! یه طرف حرم قشنگ سقا ، یه طرف حرم قشنگ ارباااابه الهی امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) بیاد برای ام بنین م حرم بسازه برا مادرمون حرم بسازه . بریم بین الحرمشون بشینیم قربون صدقه ی عزیزای دلشون بریم 😭قسم به سقای حسین حرم با ام بنین میشینه بین الحرمین کاشکی به دادم برسی، نزار بگیره توو دلم ، جای حسینت رو کسی حالا بیا دل حضرت زهرا رو یه کوچولو شاد کنیم اسم حسنش میااد دلش آرووم میشه .گفتم کرم،یاد حسن کردم رفتم کنار قبرهای تاریک،گفتم حسن دل یاد مادر کرد کجااا؟😭 آخ مدینه، مدینه، آی مدینه، آی مدینه آی مدینه،کوچه ای تنگ و دل سنگ مغیره😭بزار این روایت رو برات تعریف کنم: زینب اوومد گفت :حسن جان چرا اینقدر امروووز پریشااانی؟ گفت: زینب هر وقت نانجیب من و توو کوچه های بنی هاشم میبینه؛ عباش و میزنه کنار، زینب هنوز غلاف شمشیرش و عوض نکرده😭 آی حسن حسن بمیرم برات.حسن همان جایی که قباله ی فدک و پاره کردن😭 همان جایی که به مادرش سیلی زدن😭 همون جا دلش ریش شد ،جگرش پاره شدبعد از چهل ساااال حسن نمیدونست این جگری که پاره پاره شده همچون جگریه که تو کوچه های بنی هااااشم پاره شد.. السلام علیک یا حسن ابن علی ایها المجتبی بابن رسول الله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴
در بیت در بستـه بـا سینــۀ خسته مولا علی گرید ولی آهسته آهسته 🥀ای یار تنهایم مظلومه زهرایم با اشک پیوسته،دست از جهان شسته یـاد آرد از ضــرب در و پهلــوی بشکسته 🥀ای یار تنهایم مظلومه زهرایم ای هست و بــود من، یـاس کبـود من با رفتنت بگسسته از هم تار و پود من 🥀ای یار تنهایم مظلومه زهرایم  می سوزم از آهت بر روی چون جـان علی گــردد فــدای عمر کوتاهت 🥀ای یار تنهایم مظلومه زهرایم حامی دین گشتی، نقش زمین گشتی بـا جـان خـود یــار امیـرالمومنین گشتی 🥀ای یار تنهایم مظلومه زهرایم ای شمـع خــاموشم یـار کفن پوشم داغ تو و محسن نمی گردد فراموشم 🥀ای یار تنهایم مظلومه زهرایم وای از شــرار نـــار از صدمــۀ مسمــار ای کاش بـودم جای تو بین در و دیوار 🥀ای یار تنهایم مظلومه زهرایم
29799.mp3
1.5M
مهربان امامم رسیده آخر کار آخرین کلامم علی خدانگهدار کار من تمام است که دیگر آیینه ای شکسته ام یک نفس نمانده علی جان به سینه ی شکسته ام خسته حالم علی کن حلالم علی آه از این غم جدایی ------- آخرین نفس ها غم تو کرده پیرم شوهر غریبم ز غربتت بمیرم با تو زیر یک سقف  گذشته تمام زندگانی ام با همه وجودم نمودم  فدای تو جوانی ام خسته حالم علی کن حلالم علی وای از این غم جدایی 🎤کربلایی جواد مقدم
با رودها قرینی و با دشت‌ها قرار ای مرد کوه و جنگل و دریا و آبشار نامت هزار مرد بزرگ است در میان (کوچک)، ولی به وسعت دریا و آسمان (کوچک) ولی تمامی جغرافیا در اوست آزادی از اسارت طاغوت‌ها در اوست تاریخ سبز نهضت جنگل به رودها گیلان شورها و شرر در سرودها پیروز جنگ روسیه و بلشویک‌ها در جنگ تن به تن شده همچون چریک‌ها فرمان‌گذار نهضت مشروطه‌خواه‌ها سردار رزم عرصه‌ی بر ضد شاه‌ها روحانی مبارزه در سنگری دگر اسلام زنده گشت به خون سری دگر نامت هنوز روی زبان سرخ مانده است یک عصر از حماسه‌ی سبز تو خوانده است ای میرزا! امیر شب دشت‌های خیس با اسب و کفش‌های بلند و قبای خیس باروت و بوی خاک و تفنگت هنوز هست خاکی که مانده با دل تنگت هنوز هست طالش، کجور... تا تنکابن بهاری است آوازه‌های رشت پر از استواری است جنگل قرین شده است به نام تو سال‌ها خان بزرگِ رستم و دستان و زال‌ها حلاج عشقِ رفته به پابوس دارها! سر از تنت جداست چنان سربدارها دشتی که رنگ خون تو را در دهان کشید فریاد درد را به دل آسمان کشید سرمای آذر از تن گرمت عبور کرد شیرینی دهان تو را غرق شور کرد آشفته گشت سرو تنت دست بادها گیسوی تو به شانه‌ی سرمست بادها از چاک نای خون تو دریا چکیده شد شاید خزر به نیت تو آفریده شد نامت شهید جنگل و دریا و دشت شد اسطوره‌ی مقاومت شهر رشت شد آذرماه ۹۰
شاعرانه✍️ . سبز شد رد مسیر تو،زمین آباد شد جنگل اصلا از قدمهای شما ایجاد شد . سروها پشت سر تو ایستاده صف به صف تا بخوانی تو نماز عشق را با این هدف . که نباشد میهن ما زیر پای اجنبی خواب ما مضطر نگردد با صدای اجنبی . راه رفتی غیرت از رفتار تو تکثیر شد واژه ی مردی پس از پیکار تو تفسیر شد . بازهم با ما بگو از آن حماسه در نبرد باز هم مردانگی را صرف کن ای گیلمرد . تو نرفتی نه، همیشه خاطرت در جان ماست تا همیشه رد پایت بر تن گیلان ماست . نهضت تو نهضت اسلامی آزاده هاست نهضت جنگل همان راه حسین و کربلاست . گم شدی در مه ولی در قلبها پیدا شدی سر اگر دادی ولی سردار جنگلها شدی . بعد تو غصه درون قلب زندانی شده از غمت گیلانِ ما ابری و بارانی شده . نهضت تو ماند اما ظلم ها نابود شد اشک جنگل از غمت جاری و نامش رود شد . ای نماد عشق گیلان، راه تو پاینده است میرزا کوچک بدان نامت همیشه زنده است ✍️ سیدمهدی بنی هاشمی . ✅ تصویر توسط هوش مصنوعی و بر طبق ابیات این شعر کشیده شده است . مثل میرزا کوچک کارو تمام میکنم ❤️ .
😭آقاجان آیا کسی هست باهاش درد دل کنی... السلام علیک یاصاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کمی از دردهای خود بگو، آرام تر باشی نباید ای امام عصر، دائم خون جگر باشی تمام عمر، سرگردان ِکوه و دشت و صحرایی چرا صبح و مساء،در روضه باید محتضر باشی نداری همدمی دلسوز در صحرا کنار خود ولی باید تو غمخوار تمامی ِبشر باشی نشان غربتت اینست که با غفلت شیعه خودت در انتظار سیصد و اندی نفر باشی تو از بابای مظلومت علی، مظلومتر هستی بگو تا کی همیشه وارث درد پدر باشی کنار چند هیزم؛ سالهای سال، حقت نیست همیشه یاد زخم سینه و مسمار در باشی تو می بینی همیشه مادرت را زیر دست و پا بیا ای منتقم، یار علی بین گذر باشی میان بسترش، آهسته مادر گفت: زینب جان صبوری کن که باید روضه خوان؛ شام و سحر باشی سر پاک حسینم را ببینی بر سر نیزه وَ تا شام بلا با قاتلینش همسفر باشی نصیبت می شود کوه حیا ، بزم شراب شام پریشان از لب پاره میان طشت زر باشی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیکِ یاصدیقة الشهيده نُه سال با تو شد سپری روزگار من تنها تو بوده ای همه جا غمگسارمن نُه سال با تو زندگی ام عاشقانه بود من مرد خانه بودم و تو خانه دار من ناراحتی من همه این است ؛ می روی خوشحال می شوم نروی از کنار من از آن زمان که خورد به بازوی تو غلاف خانه نشین شده به خدا ذوالفقار من هر روز گریه گریه فقط گریه کار تو هر روز گریه گریه فقط گریه کار من باشد برو ! " ز خاطر من که نمی رود نه سال با تو شد سپری روزگار من "
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 🔸 ای که بی‌یاری، بگو: یا فاطمه ای که بیماری، بگو: یا فاطمه درد اگر داری، بگو: یا فاطمه قبلِ هر کاری، بگو: یا فاطمه طالبِ یاری؟ بگو: یا فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) او ز هر رجس و پلیدی، پاک بود قدر و شانش برتر از ادراک بود نور چشم‌خواجه‌ی لولاک بود علت پیدایش افلاک بود نور می‌بخشد به دل‌ها فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) فاطمه، تطهیر و قدر و کوثر است او جوابِ طعنه‌های ابتر است مایه‌ی آرامش پیغمبر است بر پدر، هم دختر و هم مادر است چون بُوَد امّ ابیها فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) حاجب کاشانه‌اش جبریل بود خادم آن خانه، میکاییل بود سائل درگاهش اسرافیل بود خطبه خوانش ز امر حق، راحیل بود بود تنها کفوِ مولا فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) فاطمه، رونق به قرآن می‌دهد شیعیان را درس عرفان می‌دهد جان برای حفظ جانان می‌دهد فاطمه بر مردگان، جان می‌دهد دم دهد بر صد مسیحا فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) هستیِ هستی، همه از هست اوست دست حق، یعنی علی، پابست اوست با امیر المومنین پیوست اوست روز محشر، کارها در دست اوست کار ما آنجا بُوَد با فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) کیست زهرا؟ قره العینِ رسول طاهره، منصوره، صدیقه، بتول انبیا دارند فضلش را قبول از ملالِ او، نبی گردد ملول هست آری، روحِ طه فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) ( هَل اتی ) یک سوره در تکریم اوست مصطفی، مامور بر تعظیم اوست سیرِ گردون نیز با تنظیم اوست چار عنصر، یک به یک، تسلیم اوست هست مهرِ عالم آرا فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) نیمه شب، با خالق بنده نواز چون کند خلوت، پیِ راز و نیاز لعن گوید در قفای هر نماز بر دو شیخِ کفر کیشِ فتنه ساز داده اینسان درس بر ما فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) ( ایزدی ) خدمتگزار فاطمه است شکر لله، جیره خوار فاطمه است تا قیامت، داغدار فاطمه است متن اشعارش، شعار فاطمه است طبعِ او، کرده شکوفا فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم رخت عزا بر تن، عرش مُعَّلی شد گهواره‌ی محسن، تابوت زهرا شد مولای ما هرچند، مظلوم‌وتنها بود با رفتن زهرا، تنهای تنها شد بر تن فراوان داشت، زخم از دورویی‌ها کاری‌ترین اما، حالا هویدا شد شب شمع مآه آورد، پای بساط او هر روز تاریکش، با گریه فردا شد آن‌شب علی خود را، در خاک تدفین کرد یعنی برای او، پایان دنیا شد راز کبودی‌ها، شد برملا در غسل با گریه‌ی مولا، حل معما شد ما شمع بودیم و، در داغ او سوزان پرونده‌ی این عشق، با اشک امضا شد یک‌روز می‌آید، مردی و می‌گویند؛ زخمی که بر دل بود، حالا مداوا شد.
بسم الله الرحمن الرحیم کاری کن ای در من مانده‌ام تنها، مرا یاری کن ای در خود را سپر کن در حق من قدری فداکاری کن ای در از همسر من در بین دشمن‌ها نگه‌داری کن ای در من که غریبم حدّاقل تو آبروداری کن ای در او باردار است ازضربه بر پهلوش خودداری کن ای در در بستر افتاد حالا بیا از او پرستاری کن ای در از شرم زهرا از چشم‌هایت اشک خون جاری کن ای در زهرای من رفت فکری به حال این گرفتاری کن ای در
فضائل حضرت فاطمه تنها رسول خدا (ص) و امیرالمومنین (ع) و امامان بعد از او که علوم خود را از منبع وحی می گرفته اند می توانند شخصیت فاطمه را آن گونه که سزاوار است بیان کنند و دیگران هر چه بگویند به اندازه شخصیت و استعداد خود گرفته اند و نخواهند توانست تمام شخصیت و مقام آن با نو را تبیین کنند، از این رو باید به سخنان رسول خدا (ص) و ائمه طاهرین مراجعه نمود تا بتوان فضایل و ارزشهای آن با نوی یکتا عالم وجود را که سرور زنان عالم و اسوه و پیشوا و بانوی نمونه عالم است بیان نمود. از همین رو علامه مجلسی در کتاب بحار از خصال شیخ صدوق از حضرت رضا(ع) نقل می فرماید که رسول خدا (ص) فرمودند حسن و حسین بعد از من و بعد از پدرشان امیرالمومنین بهترین مردان روی زمین و مادر آنها فاطمه (ع) بهترین زنان عالم است. پیامبر (ص) نیز فرمودند: دخترم فاطمه (ص) اول کسی است که داخل بهشت می شود. فاطمه (ع) حوراء انسیه ای است که رسول خدا (ص) هر زمان مشتاق بوی بهشت می شدند او را می بوییدند و می فرمودند «هر گاه فاطمه را می بوسم‌‌، بوی درخت طوبی را از وی استشمام می کنم». فاطمه (ع) عبد مطیع و بنده صالح پرورگار است که رسول الله (ص) درباره وی فرمودند «خداوند قلب و جوارح دخترم را از ایمان و یقین پر کرده است». فاطمه (ع) بانوی برگزیده و عفیفه ای است که خود می فرمودند «بهترین چیز برای زن این است که نه او مردی را ببیند و نه مردی او را». و نیز می فرمودند: «هنگامی زن قرب به پروردگار خواهد کرد که در خانه اش پنهان شود». علم فاطمه (ع): اهل بیت (ع) مظهر تجلی صفات حق و گنجوران و خزان علم الهی می باشند و حضرت فاطمه (ع) عالمه ای است که علم خود را در مکتب و کلاسی نیاموخت جز آن که پرورش یافته دامان پیامبر اکرم (ص) و حامل وحی بود. مبانی اصیل و سخنان ژرفی که از حضرت فاطمه (ع) به جا مانده است خود حاکی از علم الهی ایشان است مثل خطبه ها، دعاها و برخی روایات. دلیل دیگر نقش تربیتی و سیره عملی حضرت در رابطه با تربیت فرزندان‌، همسر داری، هدایت و الگو بودن برای امت به ویژه زنان مسلمان‌، حاکی که از درجه والای دانش و علم آن حضرت می باشد. حضرت فاطمه (ع) بر بسیاری از علوم قرآن و مسائل و مطالب ادیان و شرایع پیشین آگاهی و احاطه داشت و خواندن و نوشتن نیز می دانست و نیز آن حضرت به سوالات مذهبی و احکام زنان پاسخ می داد. مصحف آن حضرت نیز دلایل دیگری بر ظرفیت بالای آن حضرت در پذیرش علوم و معارف الهی است که چون ظرف و مظروف باید مطابقت داشته باشند، بر ما معلوم می شود که حضرت فاطمه (ع) تا چه اندازه قدرت درک و جذب حقایق عالم خلقت را داشته اند. فاطمه (ع) را از آن رو فاطمه نامیدند که پروردگار از دانش خود آن قدر به او نوشاند که از هر استادی بی نیاز شد. فاطمه (ع) به علی (ع) گفت: نزدیک بیا، تا به تو از حوادث گذشته و حال و آینده تا روز قیامت، آن هنگام که قیامت برپا می شود خبر دهم. فاطمه را بدان سبب بتول نامیده اند که از نظر فضل و دین و حسب، سرآمد تمامی زنان بود. خداوند ده چیز را به ده زن تفضل کرد برای فاطمه (ع) دانش را؛ بهترین شاهد و نمونه بر علم بی کران زهرا(ع) همان خطبه ها و سخنرانی های اوست به ویژه خطبه آن حضرت در مسجد مدینه در مقابل مهاجر و انصار در احتجاج با ابوبکر. این خطبه همتای خطبه هایی است که حضرت علی (ع) بیست و پنج سال بعد برای اهل کوفه می خواندند.