eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
358 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
Meisam motiee - Khabar Dari (320).mp3
4.09M
ندارم آروم که اربعین شد ♩♬♫ خبر داری که عاشقت خونه نشین شد به دل میگفتم؛ میریم زیارت ♩♬♫ یه دلخوشی داشتیم و بس؛ آخرش این شد نگو که مهمون نمیخوای؛ مهربون آقا ♩♬♫ نگو که بد زائرایی بودیم برات، ما خودت بگو؛ بغضمونو کجا بباریم ♩♬♫ دانلود نوحه میثم مطیعی ندارم آروم که اربعین شد خودت بگو؛ چیکار کنیم با دل شیدا ♩♬♫ عراقیا؛ یادش بخیر صوت شما اهلا و سهلا راه نجف تا کربلا تو موکبا؛ اهلا وسهلا ♩♬♫ یه روز میایم باز با همون شور و نوا؛ اهلا و سهلا از راه دور سلام آقا… سلام دلشکسته ها ♩♬♫ خدا بخیر بگذرونه؛ این اربعین دور از شما زوروا عنا فی الاربعين ♩♬♫ ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── میثم مطیعی ندارم آروم که اربعین شد
( سلام الله علیها ) همیشه دنبال بود ، سرِ بابارو نگاه میکرد ، آرزو داشت ، این سر یک شب بیاد بغل دخترقرار بگیره ، التماس میکرد بابا بیا پیشم بابا بابا ، یه شب دعاش مستجاب شد ، اون شبی که سرِ بریده آمد توو خرابه ، بابا : برنیزه ها از دور می دیدم سرت را بابا تو هم دیدی دو چشم دخترت را چشمانم از داغ تو شد باغ شقایق در خون رها وقتی که دیدم پیکرت را ای کاش جای آن همه شمشیر و نیزه یک بارمیشد من ببوسم حنجرت را دختر منتظره بابا برگرده ، با بابا دردل کنه اما این دختر با همه دخترها فرق داره ، چرا ؟ درداش رو با کسی نمیگه مثل مادرش فاطمه ی زهرا که به امیرالمومنین هم نگفت یاعلی پهلوم شکسته ، نگفت یاعلی بازوم وَرم داره ... این دختر هم مثل مادرش فاطمه ، نگفته بود به عمه سرم شکسته شده ...دل شکسته ی عمه مگرکه طاقت داشت ؟ اِ ی ی ی ... درداشو توو دلش نگهداشت به هیچ کسی هم نگفت ، اما اون شب که سرِ بریده ی بابارو دید ، تا نگاه به سرِ بریده کرد ، دردای خودش یادش رفت ، تا یه نگاه کرد ، دید پیشانی شکسته... من از شما سئوال میکنم ، دختر آیا طاقت داره سرِ بریده بابارو ببینه ؟ دختر حتی طاقت نداره سرِ بریده ی سالم بابارو ببینه ، چه برسه به اونجایی که دختر ببینه سرِ بابا شکسته ، ببینه بابا محاسنش خاکستریه ... من می بینم یه دختر خانم کوچولو اینجا ایستاده ، داره دل میبره ، چادر مشکی سرش کرده ... من خواهش میکنم این دختر روبغل کن ، مردم ببینندش ، وقتی ببینی ، میفهمی سیلی با این صورت کوچولو چه کرده ، وقتی نگاه به این دختر میکنی ، اون موقع داد میزنی میگی تازیانه با این بدن چه کرد ؟ حسییین ...کسی هست امشب ناله نداشته باشه ؟ وقتی نگاه به پای کوچولوش میکنی ، وقتی رو خار مغیلان میدوید ، هی صدا میزد : بابا بابا بابا ... بابا جان ، باباجان ، باباجان ... سر رفته دیگه حوصله ، بابا پایم شده پُرآبله ، بابا رو نیزه ، تو خیلی سریع میری نمیرسم به قافله ، بابا با پای خونین ، خودت میدونی پشت سرِ نیزه ی تو دویدم تا بابا گفتم ، از تازیانه حرف بد شنیدم تورو ندیدم ، توروندیدم ، توروندیدم اصلا تصور کن این دختر هی زمین بخوره وبلند بشه ، بگه بابا ، هی زمین بخوره بگه بابا ، من جا موندم ، عمه ، جا موندم ، عمه عمه عمه ... زخمی شده بال و پرش ای وای سپید شده موی سرش ای وای ( آخ آخ ... قربون بدنِ کبود شده ات خانم ، امشب با این اشک هاتون ، مَرهم زخمهای پای این خانم سه ساله باشید ) غسلِ تنِ کوچک تو سخته از بس کبوده پیکرش ای وای به یاد مادر ، با حال مُضطر زینب بریز آب روان ز دیده شبیه زهرا ، غریب و تنها شد دختر برادرت ، شهیده موهاش سپیده ، موهاش سپیده ... میگن وقت غسلش ، زن غساله پرسید : بدنش چرا کبوده ؟ ... گفتم همه چیزش مثل مادرش فاطمه است ، دردهاشو به کسی نمیگفت ... بدنش هم مثل بدن مادرش بود ، اما خیلی فرق داشت ، اون شبی که امیرالمومنین بدن مادررو غسل میداد ، یه مرتبه بچه ها دیدند بابا دست از غسل دادن برداشت ، ... سیدا کجا نشستند ؟ ... دیدند بابا سرش رو روی دیوار گذاشت ، هی داره صدا میزنه فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ... اسماء ، اسماء ، اسماء ...اسماء دستم رسید به وَرم بازوی زهرا ... حالا هر کجا نشستی بگو : یازهرا ، یازهرا ... میشوید امشب پیکرِ مجروح زهرا مجروح زهرا با اشکِ چشم خود ، علی تنهای تنها ، تنهای تنها .. حاجاتت رو مد نظر بگیر ، این خانم گِره باز میکنه ...
emam_kazeam_karimi.mp3
6.12M
موسی ابن جعفر یا باب الحوائج ♫ ♪♪ من و توسل به صحن و سرای موسی ابن جعفر ♫ ♪♪ سر ارادت نهادم به پای موسی ابن جعفر ♫ ♪♪ یا موسی ابن جعفر یا باب الحوائج ♫ ♪♪ قسم به جان رضایش بکوش بهر رضایش ♫ ♪♪ رضای حق را بجو در رضای موسی ابن جعفر ♫ ♪♪ ز دیدگان اشک ریزد نوای العفو خیزد ♫ ♪♪ دل سحر از طنین صدای موسی ابن جعفر ♫ ♪♪ یا موسی ابن جعفر یا باب الحوائج ♫ ♪♪ خدا گواهی ز دردم چه می شود دفن گردم ♫ ♪♪ به دامن تربت با صفای موسی ابن جعفر ♫ ♪♪ ز گریه بسته گلویم کجا روم با که گویم ♫ ♪♪ که خون روان شد به زندان ز پای موسی ابن جعفر ♫ ♪♪ یا موسی ابن جعفر یا باب الحوائج ♫ ♪♪ سیاه چال آشیانه به کتف و گردن نشانه ♫ ♪♪ غروب ها تازیانه غذای موسی بن جعفر ♫ ♪♪ چو باغبان در غم گل ز هجر و سنگینی غل ♫ ♪♪ خمیده گردیده قدّ رسای موسی ابن جعفر ♫ ♪♪ جنازه بر تخته ی در مشیّعش گشته مادر ♫ ♪♪ فتاده زاری کنان در قفای موسی ابن جعفر ♫ ♪♪ رضا کند آه و زاری به موج غم گشته جاری ♫ ♪♪ ز چشم معصومه اشک عزای موسی ابن جعفر ♫ ♪♪ یا موسی ابن جعفر یا باب الحوائج
برات گریه میکنم ، به پات گریه میکنم تو که گریه میکنی ، باهات گریه میکنم . چرا گریه میکنی پسر عمو بیا درداتو به من بگو نبینم سرت روی زانوته ،ببین فاطمه هم  روبروته . ای جونم فدات تو فقط گریه نکن میمیرم برات ، تو فقط گریه نکن جون بچه هات تو فقط گریه نکن پسر عمو گریه نکن ، گریه نکن. علی مولای منی ، علی دنیای منی علی آقای منی ، منم مجنون توو تو هم لیلای منی اگه زهرا خسته است فدا سرت دل من شکستهاست فدا سرت اگه خونمون سوخت فدا سرت دل فاطمه ات سوخت فدا سرت می خندم برات تو فقط گریه نکن میگیره صدات، تو فقط گریه نکن پیش بچه هات تو فقط گریه نکن. پسر  عمو گریه نکن ، گریه نکن …. عجل داره میرسه ، جونم بر لب میرسه بیا تا گریه کنیم ، الان زینب میرسه. بیا تا که بیصدا گریه کنیم برا داغ کربلا گریه کنیم . برای دم آخر حسین که تنها میشه خواهر حسین میگه خواهرم ، تو فقط گریه نکن …جون مادرم تو فقط گریه نکن … رو نی رفت سرم ، تو فقط گریه نکزینب به سر زنان سوی که میدود او را چه میشود نام که میبرد عزیزم حسین ، عزیزم حسین
213.9K
# نوحه چاووشی کربلا (سبک با نوای کاروان ) میرسد بوی حسین میروم سوی حسین(2) زوار کوی تو شور و نوا دارد " این کاروان عزم کرب و بلا دارد " مولا حسین جانم (2) با همه شور و نوا از نجف تا کربلا(2) موکب به موکب ما سوی تومی آئیم پای پیاده تا کوی تو می آئیم مولا حسین جانم (2) بر لب ما زمزمه یا حسین فاطمه (2) در راه تو مولا ما جان به کف داریم اذن دخولت از شاه نجف داریم مولاحسین جانم (2) حج ما کویت بود قبله ام سویت بود(2) حجاج این وادی خونین پر و بال است حاجی این صحرا بی سر به گودال است مولاحسین جانم (2) جان به قربانت کنم یاد طفلانت کنم(2) مولا نظر کن بر این آه سرد من ای خاک زوارت درمان درد من مولا حسین جانم (2)
. چشم خشکم را بخر، پابوس زمزم رفته است عمر این نوکر به پای روضه و غم رفته است گاهگاهی حال و احوال گدا را هم بپرس لطف کردی ... لطف تو بسیار یادم رفته است هرکسی دنبال عشقش بوده اما سال هاست این دل دیوانه ام دنبال پرچم رفته است در مقام روضه، گریه می کنی هر صبح و شام مثل زهرا ناله ات تا عرش اعظم رفته است زخم ها خوردم ولی شلاّق هجران بدتر است من به خود تا آمدم، دیدم محرّم رفته است آی مردم! حسرتش را می خورد روز جزا آنکه در دنیا طواف کربلا کم رفته است زود جانم را بگیر و اربعینم را بده جان من بی اربعین، فوراً به یک دم رفته است در پی آن نیزه داری که کمی سر به هواست کربلا تا شام، زهرا با قد خم رفته است پیش مادر، موی سر را بر درختی بسته اند در تنور و دیر و خورجین آه، درهم رفته است تا که بی معجر نبیند خواهرش را بین شام آن سر صد پاره تا خطّ مقدم رفته است عج ✍ . ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
📌 هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است... ▫️ دلم گرفته خدایا در انتظار فرج دو دیده‌ام شده دریا در انتظار فرج ▪️ هنوز می‌رسد از کوچه‌های شهر حجاز صدای گریۀ زهرا در انتظار فرج ▫️ هنوز در همه عالم میان دشمن و دوست علی‌ست بی‌کس و تنها در انتظار فرج ▪️ هنوز می‌رسد از چاه‌های کوفه به گوش صدای نالۀ مولا در انتظار فرج ▫️ هنوز ناله کشد از جگر امام حسن گشوده دست دعا را در انتظار فرج ▪️ هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج ▫️ هنوز می‌رسد آوای دلربای حسین ز نوک نیزۀ اعدا در انتظار فرج ▪️ هنوز تشنه‌لبان اشکشان بود جاری کنار کشتۀ سقا در انتظار فرج ▫️ هنوز خون شهیدان کربلا جاری‌ست ز چشم زینب کبری در انتظار فرج ▪️ هنوز نالهٔ «میثم» رسد به گوش که هست چو چشم فاطمه، دنیا در انتظار فرج ✍ استاد غلامرضا سازگار اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
. |⇦•دارم‌ میام.. و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفس حاج‌ امیر عباسی ●━━━━━━─────── دارم میام به سمت کربلایِ تو دارم میام، بمیرم از غمایِ تو دارم میام، شبیه بچه هایِ تو دارم میام ... فصلِ پرکشیدنِ، فصلِ کوچِ عاشقا از سراسرِ زمین، سمتِ شهرِ کربلا .. پرستویِ مهاجرِ حسینی ام تو راهِ آسمونِ سرخِ کربلام تنم فدایِ خستگیِ زینبت سرم فدایِ داغِ شاهِ سر جدا دارم میام، به سمت کربلایِ تو دارم میام، بمیرم از غمایِ تو دارم میام، شبیه بچه هایِ تو دارم میام ... حرمتِ تو واجبِ، مثلِ خونۀ خدا با عنایتِ توِ، استجابتِ دعا به جز مسیرِ روشنِ تو یا حسین قدم تو راهِ دیگه ای نمیزارم تو اینقدر برایِ من مقدسی که هرکی عاشقِ توِ دوسش دارم دارم میام، به سمتِ تو قدم قدم دارم میام، با عشق و شور و ذکر و دم دارم میام، تا عشقمُ نشون بدم دارم میام ... دارم میام، به سمت کربلایِ تو دارم میام، بمیرم از غمایِ تو دارم میام، شبیه بچه هایِ تو دارم میام .. اشک و شورِ روضه ها اوجِ لذتِ برام نوکری برایِ تو ، عینِ عزتِ برام تا روزی که خدا خدایی میکنه شکوهِ و سربلندیِ تو باقیِ زمین نمیخوره خدایی پرچمت تا وقتی بیرقِ تو دستِ ساقیِ دارم میام، به اذنِ ساقیِ حرم دارم میام، بیوفته زیرِ پات سرم دارم میام، که از جوونیم بگذرم دارم میام .. دارم میام به سمت کربلایِ تو دارم میام، بمیرم از غمایِ تو دارم میام، شبیه بچه هایِ تو دارم میام ... ــــــــــــــــــ 🎤 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
4_5999161502454514083.mp3
15.8M
|⇦دارم میام... و توسل اجرا شده به نفس حاج امیر عباسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ . اشهد انک قد اقمت الصلوة مهر سجادمه تربت کربلات من سرباز فارس الحجازم باب القبله قبلهء نیازم ای کاش باشه روز اربعینت زیر قبه آخرین نمازم حی علی حی علی نماز ظهر اربعین کربلا من ار به قبله رو کنم به عشق روی او کنم اقامه صلاة را به گفتگوی او کنم __ اشهد انک قد اقمت الصلوة گریه واست ردم میکنه از صراط هستم زیر بیرقت حسین جان قربون محبتت حسین جان تسبیحاتمو میگم همیشه با تسبیح تربتت حسین جان حی علی حی علی نماز ظهر اربعین کربلا دعای خیر همرهم که خاک بوس این رهم نماز شد بهانه تا به تربت تو سر نهم ____ ✍ . ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍پاسخ : سپاهیان معاویه وقتی به شکست نزدیک شدند، به پیشنهاد عمروعاص و به دستور معاویه، قرآن‌‏ها را بر نیزه کردند و شعار دادند که حاکم بین ما کتاب خدا باشد. در میان سپاه امام علی(ع) نیز دو دستگی پدید آمد، و برخی شعار «لا حکمَ الّا لله» سر دادند. هر چقدر امیرالمؤمنین(ع) فرمود که این نیرنگ است، و «أنا القرآنُ الناطقُ» من کلامُ الله ناطق هستم، نتیجه نداد. حتی سپاهیان امام علی(ع)، حضرت(ع) مجبور به پذیرش حکمیت کردند. آنان گفتند : 📋《يَا عَلِىُّ! اَجِبِ الْقَومَ اِلَى کِتابِ اللهِ وَ اِلَّا قَتَلْنَاکَ》 ♦️اى على(ع)! دعوت اين قوم را براى حکميّت کتاب الله بپذير! و الاّ تو را مى کشيم!(۱) سرانجام حضرت(ع) بالاجبار ضمن نامه‏‌ای به معاویه با قید اینکه ما می‌دانیم تو اهل قرآن نیستی، حکمیت قرآن را پذیرفت. پس قرار شد که از طرفین دو حَکَم، انتخاب کنند، تا سرانجام جنگ به حکمیت سپرده شود. حکم شامیان «عمرو عاص» و حکم اهل عراق که گزینه دلخواه امام(ع) نبود، «ابوموسی اشعری» شد. تاریخ حکمیت نیز ‏به ماه رمضان (یعنی هشت ماه بعد) موکول و شهر «دومة‏ الجندل» به عنوان مکان آن تعیین شد. بعد از مذاکره این دو حَکَم، قرار بر این شد که عمروعاص معاویه را و ابوموسی، امام علی(ع) را عزل کند و انتخاب خلیفه را به شورا واگذار کنند. عمروعاص نظر ابوموسی را در حین مذاکره پرسید. ابوموسی اشعری گفت : 📋《رَأْيِي أَنْ أَخْلَعَ هَذَيْنِ اَلرَّجُلَيْنِ عَلِيّاً(ع) وَ مُعَاوِيَةَ ثُمَّ نَجْعَلَ هَذَا اَلْأَمْرَ شُورَى بَيْنَ اَلْمُسْلِمِينَ يَخْتَارُونَ لِأَنْفُسِهِمْ مَنْ شَاءُوا وَ مَنْ أَحَبُّوا》 ♦️نظر من این است که هر دو را یعنی معاویه و علی(ع) برکنار کنم و انتخاب در این امر را به اهل شورا بسپارم و آنان هرکسی را که دوست دارند، انتخاب کنند. عمرو عاص نیز به ظاهر این امر را پذیرفت و گفت : 📋《اَلرَّأْيُ مَا رَأَيْتَ》 ♦️رای و نظر همان است که گفتی! سرانجام روز اعلام نتیجه فرا رسید. عمرو عاص برای اجرایی‌ کردن نقشه‌ای که در سر داشت، ابوموسی را فریفت و او را برای اعلام نتیجه بر خودش مقدم کرد و ابوموسی به منبر رفت. ابن عباس و مالک اشتر تلاش زیادی کرد تا ابتدا عمرو عاص نتیجه را اعلام کند؛ اما ابوموسی به هشدارهای ابن عباس توجهی نکرد و به او گفت : 📋《إِنَّا قَدِ اِتَّفَقْنَا》 ♦️من و عمرو عاص توافق کرده‏‌ایم! سپس ابوموسی بر بالای منبر رفت و بعد از حمد و ثنای پروردگار، گفت :‌ 📋《يَا أَيُّهَا اَلنَّاسُ! قَدْ أَجْمَعَ رَأْيِي وَ رَأْيُ صَاحِبِي عَمْرٍو عَلَى خَلْعِ عَلِيٍّ وَ مُعَاوِيَةَ وَ أَنْ نَسْتَقْبِلَ هَذَا اَلْأَمْرَ فَيَكُونَ شُورَى بَيْنَ اَلْمُسْلِمِينَ فَيُوَلُّونَ أُمُورَهُمْ مَنْ أَحَبُّوا وَ إِنِّي قَدْ خَلَعْتُ عَلِيّاً وَ مُعَاوِيَةَ فَاسْتَقْبِلُوا أَمْرَكُمْ وَ وَلُّوا مَنْ رَأَيْتُمْ لَهَا أَهْلاً》 ♦️ای مردم! ما در این مساله به شور نشستیم و راى ما بر اين قرار گرفت كه على و معاويه را خلع كنيم و كار را به شورا واگذاريم. من على(ع) و معاويه را خلع كردم، شما نیز بروید و هر كسی را که اهل مى‏ دانيد، به خلافت‏ برگزينيد. سپس خطبه خود را تمام کرد و نشست. وقتی نوبت به عمرو عاص رسید، به بالای منبر رفت و او نیز بعد از حمد و ثنای خداوند، خطاب به حاضرین گفت : 📋《إِنَّ هَذَا قَالَ مَا قَدْ سَمِعْتُمْ وَ خَلَعَ صَاحِبَهُ وَ أَنَا أَخْلَعُ صَاحِبَهُ كَمَا خَلَعَهُ وَ أُثْبِتُ صَاحِبِي مُعَاوِيَةَ فِي اَلْخِلاَفَةِ فَإِنَّهُ وَلِيُّ عُثْمَانَ وَ اَلطَّالِبُ بِدَمِهِ وَ أَحَقُّ اَلنَّاسِ بِمَقَامِهِ》 ♦️اين شخص آنچه گفت‏ شنيديد، او رئيس خود را خلع نمود من نيز او را خلع مى‏ كنم، همانطور كه او خلع كرد و رئيس خود معاويه را به مقام خلافت اثبات مي نمايم‏. معاویه ولىّ عثمان و خونخواه و سزاوارترين مردم به مقام عثمان است. ابوموسی عصبانی شد و گفت : 📋《مَا لَكَ لاَ وَفَّقَكَ اَللَّهُ قَدْ غَدَرْتَ وَ فَجَرْتَ إِنَّمَا مَثَلُكَ مَثَلُ اَلْكَلْبِ : «إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ»》  ♦️حقیقتا که تو حیله کردی و خیانت ورزیدی! مَثَل تو همچون سگ هار است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز، و زبانش را برون می‌آورد، و اگر او را به حال خود واگذاری، باز همین کار را می‌کند.(اعراف ۱۷۶) عمرو عاص نیز گفت : 📋《إِنَّمَا مَثَلُكَ مَثَلُ : «اَلْحِمٰارِ يَحْمِلُ أَسْفٰاراً»》 ♦️و همانا مَثَل تو مانند دراز گوشی است که کتابهایی حمل می‌کند.(جمعه ۵)(۲) به این ترتیب، بدون آنکه سخن از قرآن و سنت رسول اکرم(ص) باشد، ماجرای «حکمیت‏» منشا اختلاف دیگری در میان شام و عراق شد. 📚منابع: ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۶۴ ۲)وقعه صفین ابن مزاحم، ص۵۴۴/ الطبقات الكبرى ابن سعد، ج۴، ص۱۹۴/ شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۵۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽 🎞سکانسی از ماجرای حکمیت و فریب خوردن ابوموسی توسط عمرو عاص در قسمتی از سریال امام علی(ع) ساخته جناب میرباقری : 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅عبدالله بن قیس می گوید : 📋《كُنْتُ مَعَ مَنْ غَزَا مَعَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ(ع) فِي صِفِّينَ وَ قَدْ أَخَذَ أَبُو أَيُّوبَ الْأَعْوَرُ السُّلَمِيُ‏ الْمَاءَ وَ حَرَزَهُ عَنِ النَّاسِ فَشَكَا الْمُسْلِمُونَ الْعَطَشَ فَأَرْسَلَ فَوَارِسَ عَلَى كَشْفِهِ فَانْحَرَفُوا خَائِبِينَ فَضَاقَ صَدْرُهُ》 ♦️من با آن افرادى كه در صفين در ركاب حضرت امیر المومنین(ع) مي جنگيدند، بودم. ابوايوب اعور سلمى شامی شريعه را گرفت و آب را به روى کوفیان بست. مسلمانان به حضرت امیر المومنین(ع) از تشنگى شكايت كردند، آن بزرگوار چند نفر سوار را براى گرفتن شريعه فرستاد، ولى ايشان نا امید بازگشتند، حضرت امیر المومنین(ع) ناراحت شد. در این هنگام، حضرت امام حسين(ع) عرض کرد : 📋《أَمْضِي إِلَيْهِ يَا أَبَتَاهْ!》 ♦️پدر جان! اجازه می دهى من به دنبال اين مأموريت بروم؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《امْضِ يَا وَلَدِي!》 ♦️اى فرزندم برو! 📋《فَمَضَى مَعَ فَوَارِسَ فَهَزَمَ أَبَا أَيُّوبَ عَنِ الْمَاءِ وَ بَنَى خَيْمَتَهُ وَ حَطَّ فَوَارِسَهُ وَ أَتَى إِلَى أَبِيهِ وَ أَخْبَرَهُ فَبَكَى عَلِيٌّ(ع)》 ♦️امام حسين(ع) با صد نفر سوار رفت و ابوايوب را از شريعه خارج كرد، آنگاه بر لب شريعه خيمه زد و سواران خود را پياده نمود. هنگامى كه حضرت امیر المومنین(ع) آمد و با اين منظره مواجه گرديد، گريان شد. به حضرت(ع) گفتند : 📋《مَا يُبْكِيكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ وَ هَذَا أَوَّلُ فَتْحٍ بِبَرَكَةِ الْحُسَيْنِ(ع)؟!!》 ♦️يا اميرالمؤمنين(ع)! براى چه گريان شدى در حالى كه اين اولين پيروزى است كه به دست امام حسين(ع) انجام گرفت؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《ذَكَرْتُ أَنَّهُ سَيُقْتَلُ عَطْشَاناً بِطَفِّ كَرْبَلَاءَ حَتَّى يَنْفِرَ فَرَسُهُ وَ يُحَمْحِمَ وَ يَقُولَ الظَّلِيمَةَ الظَّلِيمَةَ لِأُمَّةٍ قَتَلَتِ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّهَا》 ♦️به خاطرم آمد كه حسينم با لب تشنه در كربلا شهيد خواهد شد. كار او به جایى مي رسد كه اسبش رم مي كند و همهمه مي نمايد و مي گويد : فرياد از ظلم و ستم امتى كه پسر دختر پيامبر(ص) خود را كشتند.(۱) 👤خوارزمی می نویسد : امیرمؤمنان علی(ع) هنگامی که به صِفّین می رفت، در کربلا فرود آمد و به ابن عبّاس فرمود : 📋《أَ تَدرِی مَا هَذِهِ البُقعَهُ؟》 ♦️می دانی این مکانْ کجاست؟ ابن عبّاس گفت : نه! امام(ع) فرمود : 📋《لَو عَرَفتَها لَبَکَیتَ بُکَائِی! ثُمَّ بَکَی بُکَاءً شَدِیدَاً! ثُمَّ قالَ : مَا لِی وَ لِآلِ أبِی سُفیَانَ؟!》 ♦️اگر این مکان را می شناختی، همچون من می گریستی! و آن گاه، گریه شدیدی کرد و فرمود : من با آل ابوسفیان، چه کار دارم؟! 📋《ثُمَّ التَفَتَ إلَی الحُسَینِ(ع) وَ قَالَ : صَبرَاً یَا بُنَیَّ! فَقَد لَقِیَ أبُوکَ مِنهُم مِثلَ الَّذی تَلقَی بَعدَهُ!》 ♦️آن گاه امیر مؤمنان(ع) به امام حسین(ع) رو کرد و فرمود : شکیبا باش! پسر عزیزم! پدرت هم از آنان، همانند آنچه تو پس از او خواهی دید، می بیند.(۲) 📚منابع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۸۴ ۲)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۱، ص۱۶۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال6️⃣7️⃣:منظور از «لَيْلَةُ اَلْهَرِيرِ» در چه بود؟👇