⚜️🍂⚜️#قسمت_پایانی _ روضه و توسل جانسوز _ شبِ ششم محرم 95 _ روضۀ قاسم ابن الحسن علیه السلام _ حاج میثم مطیعی⚜️🍂 ⚜️
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
❗️ توجه ❗️:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
آه،غبار میدون که بشینه
از دیدن تو میشه غوغا
پاهاتو رو زمین نکش تا
نجوشه خون از دل صحرا
*آقا رسید کنار قاسم...راوی میگه گرد و غبار به پا شده بود..." وَانجَلَتِ الغَبرَةُ؛ فَإِذا أنَا بِالحُسَينِ عليه السلام قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ"یه وقت دیدند وقتی گرد وغبار فرو نشست،آقای غریب کربلا بالای سر جوون ایستاده... "وَالغُلامُ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ"این بچه داره پا به زمین میکشه...
پا نکش بر خاک کاری بر نمی آید ز من
میزنی پر پر خجالت میکشم از روی تو..."
آقا اومد بالای سرش...ازمون قبول کن...ما رو به خاطر کم کاریامون ببخش...اگه وضعمون خوبه پس چرا وضع جامعمون اینه؟
اگه ما خوبیم چرا امام زمانمون نمیاد؟
ما از همه بدتریم...بیچاره تریم...
راوی میگه امام حسین آمد بالای سرش صدا زد:
" بُعداً لِقَومٍ قَتَلوكَ"قاسم! از رحمت خدا دور باشه اونایی که تو رو کشتن... "ومَن خَصمُهُم يَومَ القِيامَةِ فيكَ جَدُّكَ "
*اونایی که روز قیامت دشمن اونا پیغمبر خدا میشه،بعد یه چیزی گفت:از اون جگر سوختش ...
"عَزَّ وَاللّه ِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ "خیلی برا عموت سخته عموتو صدا بزنی،عمو جواب نده...یا جواب بده، "لا يَنفَعَكَ" فایده نداشته باشه ... عزیز دلم! قاسمم! " هذا یوم كَثُرَ واتِرُهُ وقَلَّ ناصِرُهُ" ببین امروز عموت چقدر دشمن زیاد داره،یاور نداره...*
آه،غبار میدون که بشینه
از دیدن تو میشه غوغا
پاهاتو رو زمین نکش تا
نجوشه خون از دل صحرا
نذار ببینم، جون دادنت رو
نذار ببینم توی خون می زنی پرپر
یه بارِ دیگه، بگو عموجان
می خوام صداتو بشنوم گل برادر ۲
آه فدای غیرت تو قاسم...
آه حسن حسن عزیز زهرا...
✼✾══┄══✧══┄══✾✼
قدم چهارم:
متن روضه 1👇
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام👌😭
متن روضه 1
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
❤️ای حرمت خانۀ معمور دل
❤️ای شجر عشق تو در طور دل
💚نجل علی درّ یتیم حسن
❤️باب همه خلق زمین و زمن
امشب بریم در خانه ابن الکریم...
میوه دل امام حسن...
🌕همچو عمو ماه بنی هاشمی
☀️چشم و چراغ شهدا، قاسمی
امشب صاحب عزا...
خود امام حسنه...
آقای کریم ماست...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم... مریض دارم...
امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر...
امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده...
مگه ميشه...
برا میوه دلش اشک بریزی...
برا قاسمش اشک بریزی...
آقا دست خالی برت گردونه...
آماده ای بریم کربلا بسم الله...
شاید 13 سال بیشتر نداره...
اومد کنار ابی عبدالله...
صدا زد:
💔من هوای جبهه دارم ای عمو
😭غصه های خیمه دارم ای عمو
شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین...
عرضه داشت آقا...
یه سوال دارم...
آیا منم فردا شهید میشم یا نه...
آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه...
💔این دلم احساس غمگینی کند
😭غربتت درسینه سنگینی کند
عزیز دل برادرم...قاسمم...
مرگ رو چطور میبینی...
صدا زد:
احلی من العسل...
آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره...
فرمود عزیز دلم...
فردا تو رو به بلای عظیم میکشند...
الله اکبر...
امان از بلای عظیم...
روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله...
صدا زد عموجانم حسینم...
الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا...
دیگه طاقت ندارم...
ابی عبدالله چکار کنه...
صدا زد قاسمم...
عزیز برادرم...
چطوری اجازه بدم...
آخه تو یادگار حسنمی...
تو امانت برادرمی...
اصرار کرد...
هر طوری بود...
اجازه گرفت...
رفت به سمت میدان...
راوی میگه:
وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر
یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه...
تا وارد میدان شد...
شروع کرد به رجز خوندن...
چنان با شجاعت رجز میخونه...
همه لشکر دشمن متحیر موندن...
این آقازاده کیه...
آی نانجیبها...
اگه منو نمیشناسید بدانید...
أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى
من فرزند قهرمان جنگ جملم...
من فرزند حسن بن علیم...
❤️آیینه ی مرد جمل آمد به میدان
☀️یک شیردل مانند یل آمد به میدان
جنگ نمایانی کرد...
خیلی ها رو به درک واصل کرد...
کسی حریف این آقازاده نميشه...
چه کار کردند...
دور تا دورش رو گرفتند...
اول سنگبارانش کردند...
یه ظالمی صدا زد...
بخدا بهش حمله میکنم...
داغش رو به دل مادرش میگزارم...
یا صاحب الزمان...
تا این نانجیب رسید...
ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف
ِ
آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد...
فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ
قاسم با صورت به زمین افتاد...
همینجا بود صدای ناله اش بلند شد...
يا عَمّاه
عموجان حسین به دادم برس...
💔افتادم از پشت فرس
😭عمو به فریادم برس
ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند...
بگم یا نه...
نگاه کرد...
دید یه قاسمش زیر سم اسبها...
هی صدا میزنه عموجان حسین...
ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد...
نشست کنار یتیم برادر...
دید شمشیر به سرش زدند...
بدنش رو قطعه قطعه کردند...
سنگبارانش کردند...
داره نفسهای آخرش رو میکشه...
هی پاهاش رو زمین میکشه...
چه کار کنه حسین...
همه دیدند...
وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ،
قاسم رو به سینه چسباند...
وای عزیز برادرم قاسم...
یادگار حسنم قاسم...
💔اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم
😭جان كَندَنت روي زمين نيست باورم
😭وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد
😭هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم
😭پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو
💔عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم
(صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ)
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
👇
••✾•🌿🌺🌿•✾
⚜️🍂⚜️#قسمت_دوم _روضه و توسل جانسوز _ شبِ ششم محرم 95 _روضۀ قاسم ابن الحسن علیه السلام _ حاج میثم مطیعی⚜️🍂 ⚜️
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
❗️ توجه ❗️:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
آه،گفتی می خوای فدایِ من شی
خواستم نری اما نذاشتی
عزیز مجتبا ، بمیرم
زره به قامتت نداشتی
این کیست که به جای زره با کفن آمد
انگار به یاری حسینش،حسن آمد ...
*طبری نوشته : حُمَیدبن مسلم راوی صحنه کربلاست؛ میگه : خودم دیدم"خَرَجَ إلَينا غُلامٌ..." دیدم یه نوجوانی آمد میدان "كَأَنَّ وَجهَهُ شِقَّةُ قَمَرٍ" صورتش مثل ماهپاره بود ..." في يَدِهِ السَّيفُ" در دستش شمشیرِ ... (اما...) "عَلَيهِ قَميصٌ وإزارٌ ونَعلانِ" به جای زره تنش پیراهن عربیه ... (برای غربتت بمیرم حسین ...) حتی راوی میگه یادم نمیره ، بند یکی از نعلیناشم پاره شده بود ... "ما أنسى أنَّهَا اليُسرى" میگه : یادم نمیره،بند پای چپش بود ...*
آه،گفتی می خوای فدای من شی
خواستم نری اما نذاشتی
عزیز مجتبا،بمیرم
زره به قامتت نداشتی
اذن شهادت، از من گرفتی
جون عمو رو موقع رفتن گرفتی
راضی شدم برو به خدا میسپارمت
دور از بلا شود سفرت ای عزیز من
میدونی چرا میگه جون عمو رو موقع رفتن گرفتی؟ابوالفرج اصفهانی تو مَقاتِلُ الطّالِبیّین نوشته:
"ثمَ خَرجَ قاسم بن الحسن وَ هُوَ غُلام صَغير لم يَبلغُ الحلم"قاسم هنوز به بلوغ نرسیده بود،اومد آماده ی میدان شد، لباس جنگی که نداره،شمشیرش رو برداشت" فَلما نَظرَ الحُسين إليه قد بَرز "وقتی آقا به این برادرزادش نگاه کرد که مثل بچه خودش میمونه "اعتنقه"قاسم رو در آغوش گرفت؛" وَ جَعلا يَبكيان حَتى غشي عَليهِما"این عمو و برادرزاده اینقدر گریه کردند هر دو بی حال شدند..." ثَم استأذن الحُسين في المُبارزة"بعدش به عمو گفت میذاری برم میدون یا نه؟!
"فأبى الحسين" اجازه نداد ... تو امانت برادرمی...
(من میگم امام حسین به بچه های برادرش خیلی حساس بود؛عبدالله وقتی می اومد امام حسین در گودی قتلگاه بود،در شرف شهادت بود،هی نگاه میکرد میگفت:زینب! این بچه رو بگیر!
آقا بهش اجازه نداد؛میدونی قاسم چه کار کرد؟!)
" فلم يزل الغلام يُقَبَّلُ يديه و رِجلَيه"اونقدر دستای عمو رو بوسه زد؛اونقدر پاهای امام حسین رو بوسه زد ...
(عمو جا میمونم؛ علی اکبر رفت...عمو بذار برم خودمو نشون میدم...بالاخره راضی شد...این جمله رو ببین!) راوی میگه:
"فخرج و دُموعُه تَسيلُ على خَدّيه ...
وقتی آمد میدون لشگر دشمن دید این بچه داره گریه میکنه...
چرا ...؟! هنوز اشکش روان بود...*
افتادی از اسب،با گونه بر خاک
با خون پاکت عاقبت جوشن گرفتی
*راوی میگه:" فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ فصاحَ یا عماه"
با صورت به روی زمین افتاد ... صدا زد: عمو ...
آی مردم من چند نفر دیگه رو هم میشناسم با صورت به زمین افتادند...اولیشون مادرسادات بود...وقتی بین در و دیوار اون جسارت بهشون شد...خودش فرمود"فَسَقَطتُ لِوَجهی"من با صورت به زمین افتادم...والنّارُ تَصعُر" آتش زبانه میکشید "و تسفَعُ وجهی "صورتم میسوخت...
آی مردم! یه نفر دیگرم میشناسم...وقتی امام حسن و امام حسین اومدن کنار مسجد به علی خبر بدن بابا بیا مادر از دنیا رفت...بابا بیا بی کس و کار شدیم..."و رفعا اصواتَهُما بالبکاء"شروع کردند گریه کردن...اصحاب آمدند چی شده آقازاده ها؟!
"یَابنَی رسول الله..."بلند صدا زدند"ماتَت امُّنا فاطمَه" مادر از دنیا رفت،راوی میگه:علی شنید "فَوَقَعَ عَلیُّ،علی وجهِه"علی با صورت به زمین خورد ...
یکی دیگرم میشناسم،از بالای اسب،بی دست،تیر در چشم ... به روی زمین افتاد ...
یه نفر دیگه رم میشناسم ... عزیز فاطمه،پسر فاطمه از اسب سرنگون میگشت،حسین افتاد ... یکی دیگه رم میشناسم ... زینب اومد ... هی افتاد ... هی بلند شد...*
آه فدای غیرت تو قاسم ..
*قاسم با صورت به زمین افتاد... وسط معرکه تا خاک به پا شد گفتم این که افتاد زمین،قاسم من بود؟نبود ... نبود
ادامۀ مطلب در پستِ بعد .....
🎴#نوحه_امام_حسین(ع)
🎴#سبک_شور
🎙مداح: #جواد_مقدم
🖤═✾♡🥀♡✾═🖤
تا حالا شده اربعین قسمتت
تا حالا خوابیدی توی موکبا
تا حالا شده پا برهنه بری
رو خاکای نجف کربلا
موکب به موکب کوله ات زیر سره رفیق
یه خواب راحت و عمیق
بعد خواب یه چایی عراقی رقیق
روضه های نیمه شب
گریه های بی ریا
نوحه های عاشقی
از فراق کربلا
یه اتفاق
یه اتفاق بی مثل
یه طعم خاص
شیرین تر از عسل
باید باشی تو این بهشت
نه میشه گفت
نه میشه نوشت
جانم حسین حسین ...
تا حالا دیدی مردی سایه بشه
تا آفتاب نیفته روی زائرا
تا حالا دیدی نذر زائر کنه
یه بابا همه زندگیشو یه جا
موکب به موکب یه عشق و شور بی نظیر
یه عالمه دل اسیر
یک دلند فقط به عشق یک امیر
هیچ موقع نمیشه سرد در قلوب مومنین
این حرارت حسین این طنین آتشین
فقط حسین فقط امیر کربلا
فقط حسین فقط مسیر کربلا
باید باشی تو این بهشت
نه میشه گفت نه میشه نوشت
جانم حسین حسین ...
تا حالا شده کربلا جور نشه
بشینی و لحظه شماری کنی
یه گوشه مثل بچه ها کز کنی
به حال خودت گریه زاری کنی
فکرم همینه چرا دلم شده سیاه
این که شاه نمیده نوکرش رو راه
ناله های راستکی گریه های بی صدا
کی میدونه حالمو جز همه جا مونده ها
باید باشی تو حال من
ببینی این مثال و محن
فقط حسین فقط امیر کربلا
فقط حسین فقط مسیر کربلا
یه اتفاق
یه اتفاق بی مثل
یه طعم خاص
ح
شیرین تر از عسل
🖤═✾♡🥀♡✾═🖤
●━━━─── ♾ ⇆.
◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ↻
💐💐💐💐💐💐💐
مناجات با امام زمان(عج)
اباصالح ، این دل تنگم ، آرزو دارد ، یا اباصالح
ببیند روی تو را میلِ ، گفتگو دارد ، یا اباصالح
اباصالح ، حاجتم شده این ، که جمال تو را ، من نظاره کنم
نیایی از غصِّه می میرم ، این گریبان از غصِّه پاره کنم
ببین دل تنگم گل نرگس
تویی آهنگم گل نرگس
العجل مولا ، العجل مولا
اباصالح ، خاک پای توام ، من فدای توام ، مبتلای توام
بیا مولا ، تا نبینی من ، مثل یارانم ، جان فدای توام
تو خوبی و من بدم مولا
به درگاهت آمدم مولا
العجل مولا ، العجل مولا
من امشب با ، بار ظلم و گناه ، سویِ کوی شما ، آمدم آقا
پناهم ده ، تا که آواره ، تر از این دیگر ، نشوم مولا
تو را جان مادرت زهرا
نکن امشب رد مرا مولا
العجل مولا ، العجل مولا
🌸🌸🌸🌸🌸
دلم می خواست هر شب جمعه با امام زمان کربلا باشم
به دنبال یوسف نرجس در به در توی کوچه ها باشم
مرا کشته درد شیدایی امان از این عشق و رسوایی
دلم می خواست قبر گمشده را با امام زمان می شدم زوار
اباصالح روضه می خواند ومیزدم من سر بر درو دیوار
به یاد آن صورت نیصفو که خورده بود از عدو سیلی
دلم می خواست گوشۀ حرمت با امام زمان روضه می خواندم
که یک صبح جمعه با مهدی در کنار بقیع ندبه می خواندم
رقیه بود و علی اصغر سکینه بود و علی اکبر
دلم می خواست یک دعای فرج قسمتم می شد وادی عرفات
به هنگام مردنم می شد آب غسل من آب شط فرات
پیامبر بود و گل طه علی بود و همسرش زهرا
دلم می خواست انتظار فرج با دعای فرج می رسید پایان
اگر آید یوسف زهرا درد پهلویش می شود درمان
شود قبر گمشده پیدا شود درمان سینه زهرا
دلم می خواست یک شب جمعه یک دعای کمیل کربلا باشم
دلم می خواست یک شب جمعه یک دعای کمیل در نجف باشم
به محراب کوفه من یک شب با امام زمان کربلا باشم
دلم می خواست قسمتم می شد یک محرم در کربلا باشم
بگیرم یک مشک پر آب و ساعتی دور بچه ها باشم
کنم پیدا دست سقا را ببوسم من اشک زهرا را
بیا ای حلال مشکلها تو را جان مادرت زهرا
یا ابا صالح یا ابا صالح
التماس دعا موقع خوندن برای تمام ملتمسین دعا
#روضه_دفتری
@roze_daftari
روضه شیرخوارگان حسینی .
با سینه ای گرم از شکایت حرف دارم ای آسمان امشب برایت حرف دارم
ای آسمان چشمان هستی پر ستاره است امشب شب گریه برای شیر خواره است
حتی اگر در این عطش عمدی نداری ای آسمان تو هم باید بباری
باید بباری تا علی اصغر بماند شش ماهه ای در دامن مادر بماند
ای آسمان بشنو صدای آب آب است این آخرین لالاییِ طفل رباب است
لب تشنگان را قطره ای یاری نکردی ای آسمان در کربلا کاری نکردی
درکربلا آبی اگر هست آب دیده است مهمان نوازیها به تیغ آبدیده است
جز اشک آبی در حرم بهر وضو نیست دور و بر این خیمه ها دیگر عمو نیست
رنگ از رخ مهتاب رفته برنگشته سقّا بسوی آب رفته برنگشته
در کربلا مردی و نامردی محک خورد ازتشنگی لبهای اربابم ترک خورد
گم شد میان هلهله هل منمعینش امّا رسید از خیمه یار آخرینش
*وقتی بچه رو روی دست بلند کرد ،یه عده که سنگدل بودند وقتی نگاه کردند بچه روی دست ارباب بلند شده، بچه اینقدر توان نداشت سر رو روی تن نگه داره،از هر طرف می گرفت سر یه طرف می افتاد، فرمود: ببینید: اگه آب هم بهش برسونید میمیره... امّا برای دل خوشی مادرش... منتظرِ در خیمه ، هنوز حرفهای ابی عبدالله مونده، دید بچه داره دست و پا میزنه، نگاه کرد "فَذُبِحَ الطِفلُ مِن الورِید اِلی الورید ، مِن الُذُنِ اِلیَ الاُذُن..."
خدابرا هیچ مردی نیاره شرمنده ی زن و بچه اش بشه، اگه بچه یه چیزی بخواد میگه بابا برات میگیرم... تا بچه رو دادند، ابی عبدالله فرمود: رباب برگرد خیمه ان شاالله سیرابش می کنم میارم ....یه قطره آب به بچه میدن.... آب روی من بستن
دیدند ابی عبدالله سریع بچه رو زیر عبا گرفت یک قدم میاد سمت خیمه ها باز بر می گرده، "تو عالم هر کی به چه کنم می افته در خونه ی حسین میره" وسط میدون خود حسین به چه کنم افتاد،خدا برم سمت خیمه جواب مادرش رو چی بدم؟... دیدن اومد پشت خیمه نشست روی خاکها علی رو نگاه می کنه با غلاف شمشیر یه قبر کوچولو کند، همچین خواست داخل قبر بذاره، دید مخدرات بیرون اومدن، از یه طرف زینب میگه: داداش!... از یه طرف رباب........ بابا! صبر کن..
قرآن کریم چه فرموده؟
مادران دوسال تمام به بچه هاشون شیر بدن ...
جانسوز ترین مصیبت عاشورا ، از شیر گرفتن علی اصغر بود ...
من اصلا با کربلا و عطش کار ندارم ... از شیرگرفتن بچه برا مادر سخته ...
بچه بیتابی میکنه ... اطرافیان تاب نمیارن ... هر چیم از دوسالگی زودتر باشه سخت تره ... غذا رو عوض میکنند ؛ تا بچه تشنه میشه فوری آب میدن ، نوازش میکنند ؛ طفلو با نوازش از شیر میگیرند ؛ کجا از شیر اونو با تیر میگیرن؟!
موقعی که میخوان بچه رو از شیر بگیرن ، بچه خوابش کم میشه ؛ گریه ش زیاد میشه ، اگه تشنه شم باشه که این قضیه مضاعف میشه ... خوابوندنش سخت میشه ، با
کوچکترین صدا حتی نوازشم از خواب میپره ولی با هیچ نوازشی دیگه زود نمیخوابه ... من نمیدونم چه نوازشی تو تیر سه شعبه بود ...
حس کرد ناز بوسه ی تیر سه شعبه را بیدار شد ز خواب و دوباره به خواب رفت ...
اومد به زینب گفت: زینب! بچه رو بیار ..من یه سوال دارم : چرا ربابو صدا نکرد؟ رباب کجا بود؟ من میگم شاید خجالت کشید ... آقا رو اینطور ببینه ؛ بچه ش تشنه ست ... سقا دیگه برنمیگرده ...
گفتم رباب خجالت کشید آقا رو اینطور ببینه ... از آقا درخواستی کنه که مولا نتونه انجام بده ...
آی مردم! این خانوم عروس همون حضرت زهراست که پدرش بهش سفارش کرده بود کاری از دخترت نخوای که نتونه انجام نده ... برا همین دخترش بین در و دیوار فضه رو صدازد ، علی رو صدا نزد ... صدا زد : "یا فضة خُذینی ..."
🕊﷽🕊
🌷#روضه_امام_زمان_عج
🕊#روضه_امام_حسین_ع
🌷#روضه_حضرت_علی_اصغر_ع
🕊#گریز_به_حضرت_علی_اصغر_ع
🌷
🕊#شعبان
🌟ماهدیه کنیم بروح احمدصلوات
🌟برآدم و نوح وهم محمدصلوات
🌟بر جمـه انبیا و اوصیا باد سلام
🌟بر خاتم انبیا محمــــد صــلوات
(#دعایفرج)
🔸 #السلامعليكيامولایصاحبالزمانيابنرسولالله
🔸 #السلامعليكيابنأميرالمؤمنين
🔸 #السلامعليكيابنفاطمهالزهراءسیدهنساءالعالمين
🔸 #السلامعليكيابنالأئمهالحججعلىالخلقأجمعين
🔸 #السلامعليكیامولای
🔹 #یاصاحبالزمان..3
🌾خوشا روزی که غمخوار من آید
🌾شبـــــی آقا به دیـــــدار من آید
🌾خوشــــا روزی که ماه من بیاید
🌾به پایان آن شـــب تار من آید
♻️آقا جان..امروز به هزار امید اومدیم تو مجلس..
مگه میشه مولا جوابمون رو نده؟
🌾خوشاروزی که دردل غم نباشد
🌾شـــب شادی دلــــدار مـــن آید
آقا جان..
🌾بجزدیدارتو آقاجان کاری ندارم
🌾بیــــا تا آخـــــرِ کار من آیـــــــد
🌷#یابن_الحسن..
⏪ان شاالله بیاد اون روزی که امام زمان تکیه به دیوار خانهٔ کعبه بزنه..
لحظه ای که صدا میزنه..
#یااهلالعالماناالمهدی
#یااهلالعالمانجدیالحسینقتلوهعطشانا
🌷#یابنالحسن..
(همه صدا زدند)
⬅️ماه ماه شعبانه..
(ماهی که پیامبر اکرم می فرماید: ماه شعبان ماهیه که اعمال انسانها بالا می ره..در حالیکه مردم از اون غفلت می کنند)
بهترین و خالص ترین عمل چیه پیش خدا؟
گریه برا مصائب اهل بیته.. مخصوصا یکی یه دونهٔ خدا ابی عبدالله..
قدر اشک چشمتُ بدون..
⬅️تو همین ماه شعبان دو تا قنداقه رو ملائکه به آسمونا بردند..
یکی قنداقه ابی عبدالله بود..
یه وقت بیبی دوعالم نگاه کرد دید حسینش تو گهواره نیست..
(مضطرب شد نگران شد..مادره دیگه دل نگران میشه)
⏺پیغمبر فرمود فاطمه جان نگران نباش، آسمونیا چشم انتظار حسینت بودن.. ملائکه عاشق زیارت پسرت بودند..آسمونیا میخواستن حسینتو ببینند..
بعد از سه روز قنداقه ابی عبدالله رو سالم آوردن برای مادرش، خانم فاطمه زهرا..
🍁(دومین قنداقه که به آسمان برده شد میدونی کدوم قنداقه بود)
⬅️قنداقهٔ نازدانهٔ امام عسکری و نرجس خاتون..
اصلا نازدانه همه عالمه..
ولی نعمت همه مونه...
قنداقه آقا صاحب الزمان رو هم به آسمان بردند،،
بعد مدتی برگردوندن..
اما اما اما..
(هااا...بعضیا فهمیدن چی می خوام بگم..جلو جلو رفتن تو روضه...)
⬅️آخ من یه مادری رو سراغ دارم تو خیمه.. رو خاک ها نشسته..هی دست رو دست میزنه..
میگه ای خدایی که یوسف رو به یعقوب برگردوندی، ،پسر منم بهم برگردون..
ای (رباب)3 ..
(امان دل از دل رباب)2
نام باب الحوائج علی اصغر امام حسینه..
🔆🔅به نیت اونایی که التماس دعا گفتن..
آی مریض دارا.. حاجت دارا.. آی جوون دارا..آی گرفتارا.. بندِ قنداقهٔ این آقازاده رو بگیر..
(علمای بزرگ وقتی حاجت بزرگی داشتن متوسل میشدن به روضهٔ علی اصغر ع)
آی آبرو دارا..آی آرزومندان کربلا..
اما یه وقت دیدن ابی عبدالله وسط میدان حیرانه..
♻️( خدا نیاره برا هیچکس به چه کنم ،چه کنم بیفته)
⏪آره والله،، همه کارهٔ عالم،، چاره ساز عالم،، ارباب من و شما نمی دونه چکار کنه..
یه قدم سمت خیمه برمی داره..
دوقدم برمی گرده..
نمی دونه چی جواب مادر علی اصغر رو بده..
اما دیدن قنداقهٔ علی اصغر رو زیر عبا پنهان کرد..
بجای اومدن به خیمه..
آخ رفت پشت خیمه..
داره برا علی اصغرش قبر آماده میکنه..
آاااخ..الهی هیچ بابایی به روز حسین نیفته..
الهی هیچ بابایی برا جگر گوشه اش قبر آماده نکنه..
⚜آخ گُلِ نشکفته ام راچید دشمن
⚜سپس براشک من خندید دشمن
⚜الهــــــی که نبیـــــند باغبانـــی
⚜شـــود یاس سپیدش ارغــوانی
⬆️(اوج)اومدن گفتن رباب..
اگه می خوای یه بار دیگه بچه تو ببینی.. زود برو پشت خیمه..
اما یه وقت رسید.. دید حسین، علی رو داخل یه قبر کوچولو گذاشته..
می خواد خاک بریزه..
صدا زد مهلا مهلا یابن الزهرا..
آقا جااان..
اجازه بده یه بار دیگه صورت قشنگ اصغرمو ببینم..
آقا جان مادرم طاقت ندارم..
بزار یه بار دیگه علی مو ببینم..
آخ مادر سیرابت کردند مادر..
با تیر سه شعبه آبت دادن مادر..
آخ علی جان..
🦋(دشتی)
🍂لالایی کودکِ ناخورده شیـــرم
🍂شدی سیرابِ خون طفلِ صغیرم
🍂دعا کــــن بعد تو مادر بمیـــــرد
🍂نباشــد قبـــر تو در بر بگیــــرد
✅خدابه حق ابی عبدالله ع..
به حق شیرخوارهٔ حسین...علی اصغرع..
به حق ناله های دل خانم رباب..
هرکسی با هر حاجتی اومده..
امروز کسی دست خالی برنگرده..
⏹همهٔ حاجات مد نظر، رأس همه حوائج فرج آقامون مولامون صاحب الزمان،از عمق وجودت ناله بزن..بگو..
#یاحسیــــــــن
⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️
🦋هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🦋
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
♨️ #دفتری_علی_اصغر_ع (3)
♨️ #روضه_حضرت_علی_اصغر_ع
♦بر نور جمال پاک احمد صلوات
♦برعطر وجود حی سر مد صلوات
♦بر وجه نکوی وخلق نکوی رسول
♦برخاتم انبیاء محمدوآل محمد صلوات
( #دعای_فرج )
☇ای اهل عزا اجر شما با علی اصغر
☇مهمان حسینیم بگو یا علی اصغر
☇این کودک شش ماهه گل باغ رباب است
☇پرپر شده درگلشن زهرا علی اصغر
☇ای سینه زنان دامن شش ماهه بگیرید
☇چون کرده به هر درد مداوا علی اصغر
☇طفلش مشماری که بود باب الحوائج
☇پرونده ما را کند امضاء علی اصغر
🔲 السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ..
المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ...
المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ
⬅️بریم در خانه ی باب الحوایج ، شیرخواره ابی عبدالله ..
بریم کربلا...
کنار قبر شش گوشه ارباب بی کفن ...
اون آقایی که پایین پاش علی اکبر ع خوابیده...
آخ رو سینه اش علی اصغر ع ...
امان از دل حسین ...
یا حسین 3
⬅️در حالات میرزای قمی نوشتن گاهی 10 روز روضه میگرفت سفارش میکرد ..
میگفت هر 10 روز روضه علی اصغر رو بخونند ..
(گفتن آقا کسای دیگه هم بودند کربلا که شهید شدند.. علی اکبر بوده .. قاسم .. ابالفضل بوده چرا هر ده روز روضه علی اصغر (چرا؟؟))
فرموده بودند..برا اینکه علیاصغر مظلوم بود..
اونایی که تو کربلا بودن زبون داشتند.. از عطش ناله میکردند..
شمشیر داشتن جنگ میکردند..
اما علی اصغر شش ماهه زبون برای حرف زدن نداشت ...
آخ مرد جنگ نبود .. لباس رزم به تن نکرد..
تو آعوش ابی عبدالله پرپر شد..
🔰 بعد فرمودند اگه مشکل دارید اگه هر دری میزنید مشکلتون حل نمیشه..
روضه علی اصغر ع بگیرین ..
خیلی در خونه علی اصغر امام حسینو بزنید ..
امان از دل ابی عبدالله ..
بمیرم برا دل داغدارت یا حسین ..
🎇آی حاجت دارا... جوون دارا ..آی مریض دارا...
( یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..)
☆هر چه آمد به سرم دست به زانو نزدم
☆جزخداوند به عمرم به کسی رو نزدم
☆روی دستم گل بی برگ و برم را کشتن
☆رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن
☆حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود
☆کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود
⬅️(راوی میگه دیدم ابی عبدالله زیر عبا قنداقه ی خونی پنهان کرده ..متحیره)
آخ یه قدم سمت خیمه برمیداره دو قدم برمیگرده ..
(میگه اینقده دلم برای حسین سوخت منم براش گریه کردم)
با خودم گفتم چرا نمیره سمت خیمه ها ..
دیدم یه عده زن و بچه جلوی خیمه ها منتطرند .. چشم براهند علی برگرده ..
🍁بچه ها دست بابا خونی شده
🍁گمونم شیش ماهه قربونی شده
🍁عبارو طوری رو اصغر کشیده
🍁معلومه خیلی خجالت کشیده
⬅️میگه دیدم ابی عبدالله اومد پشت خیمه ها با غلاف یه قبری کند ..
این بدن مطهرو دفن کرد..
(یه جمله بگم آقا جان یا اباعبدالله..)
آقا جان زخمی ندیده بود این بدن ..
(فقط یه تیر خورد ،، )
نخواستی این بدن رو کسی ببینه ،،
نخواستی خواهراش ببیننه ..
آقا جان نخواستی مادرش رباب ببینه ..
نخواستی عمه اش زینب ببینه ..
آقا جان ...
بمیرم برا اون ساعتی که همه ی این زن و بچه اومدن قتلگاه...
دیگه حرف یه زخم نبود..
(تو ناحیه مقدسه داریم)
فرقةٌ بالسيوفِ ..
فرقةٌ بالرماح ..
فرقةٌ بالحجارةِ ..
فرقةٌ بالخَشَبِ والعصا ..
یه عده با شمشير زدن، یه عده با نيزه، یه عده اى با سنگ، عده اى هم با چوب وعصا
چه کردند با عزیز برادر زینب ...
◾️خاک عالم به سرم کز اثر تیغ سنان
◾️جای یک بوسه ی من بر همه اعضای تو نیست
⚜صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
یا لیتنا کنا معک فافوز فوزا عظیما
دعا👇👇
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ
وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ
وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِه
ِوَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ
وَ الفائزینَ بلِقائه
🔰جهت شادی روح امام و دو فرزند امام علما صلحا شهدا
گذشتگان علی الخصوص گذشتگان این جمع و بانی محترم مجلس
بخوانید رحمه الله من یقرا الفاتحه مع الصلوات
هنگام پخش صلوات حذف نشه لطفا👇👇
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
متن روضه دفن ابدان مطهر شهدای کربلا ویژۀ شب جمعه
زمانِ دفن شهیدان و سیدالشهداست
سه روز پیکرشان روی خاک کرب و بلاست
بنی اسد متحیر شدند و در ماندند
میان اینهمه جسم بدون سر ماندند
سواری از طرف عرش بر زمین آمد
برایِ دفن پدر، زین العابدین آمد
امام گفت: که من وارث شهیدانم
نشانی همه را خوب خوب میدانم
روی تن شهدای سپاه افتادند
بنی اسد پی آقا به راه افتادند
به روی خاک تنی همچنان پیمبر بود
تن نواده ی زهرا علی اکبر بود
امام گفت که این تن، امام زاده ماست
علی عزیزترین عضو خانواده ی ماست
یکی از این شهدا رَدّی آشنا دارد
میان هر دو کف دست خود حنا دارد
تن یتیم حسن روی خاک افتاده است
امام گفت که این قاسم است و داماد است
رسیده است به مقتل کنارِ عبدالله
و گریه کرد کنار مزارِ عبدالله
نشسته است کنارِ یتیم های حسن
امام سینه زنی میکند بجای حسن
امام آمد و بالای قتلگاه رسید
زمانِ دفن تن چاک چاکِ شاه رسید
“بنی اسد! پدرم در میان گودال است
تنش به زیر سُم اسب رفته پامال است
هنوز داخل گودال نیزه و تیر است
چقدر روی تنش جای زخم شمشیر است
*نزدیک به هزار و نهصد و پنجاه زخم بر بدنِ ابی عبدالله زده بودن، ببین چه کردن با بدنِ اربابِ ما، زخم روی زخم میزدن..*
بنی اسد! پدرم تشنه کام جان میداد
چه سخت در وسط ازدحام جان میداد
حسین را ته گودال گیر آوردند
برای دفن تن او حصیر آوردند
امام جسم پدر را درون قبر گذاشت
سر مزار دو رکعت نماز صبر گذاشت
*به هر سختی بود بدن بابا رو رویِ حصیر جمع کرد، اما دیدن آقا مستاصل شده، هی این پا و اون پا میکنه، سئوال کردن آقا چی شده برا چی مُعطل کردید؟ امام زین العابدین فرمودن: توی دینِ ما رسمِ صورتِ مَیّت رو، رو به قبله میذارن، من چیکار کنم با این بدن که سر نداره؟…
چرا؟ آخه خولی سر رو جلو جلو بُرده جایزه اش رو بگیره… دیدن آقا زین العابدین رگهای بریده رو، رو به قبله گذاشت…*
امام رفت بیارد شهیدِ آخر را
امام رفت بیارد علی اصغر را
گذاشت جسمِ علی رابه روی جسم پدر
نوشت اسمِ علی را به روی اسم پدر
خلاصه داشت کنار شهیدها میمرد
تَنِ تمامی اصحاب را به خاک سپرد
هنوز پیکر فرزند فاطمه مانده
تن برادر زینب در علقمه مانده
کنار جسم عمو، مشک آب افتاده
به روی خاک، امید رباب افتاده
ترک ترک شده الماس را تکان ندهید
بنی اسد تنِ عباس را تکان ندهید
در علقمه به عمویم هجوم آوردند
نگاه کن چه به روز عموم آوردند
*اربعین وقتی قافله برگشت کربلا، زین العابدین میگه: دیدم رباب داره از پشتِ نخلها میاد از طرف علقمه، اومد جلو گفت: آقا! ممنونتم، ما نبودیم اون روزی که شما ابدان رو دفن کردید، پسرِ من رو خوب جایی دفن کردید… گفتم: خانوم جان! اشتباه متوجه شدی ، من پسر شمارو علقمه دفن نکردم… دیدم با یه تعجبی داره به من نگاه میکنه، گفت: آقاجان! من همه مزارهارو دیدم، فقط یه مزار کوچیک بود، گفتم: حتما این قبرِ پسرِ منه… گفتم: خانوم جان! من علی اصغررو روی سینه ی بابام دفن کردم، اما اون قبر کوچکی که دیدی اون قبرِ عموم عباس بود…*
مزارت عشق را بی تاب كرده
فلك را بنده ی سرداب كرده
گواهی می دهد این قبر كوچك
كه مَردی را خجالت آب كرده
*حالا زین العابدین میخواد رویِ بدنها خاک بریزه، اما مگه دلش میاد، میخواد بدنِ بابارو زیر خاک کنه، آروم آروم اشک میریزه، بنی اسد هم کمک میکنن، بدن رو که خاک کرد، دیدن داره رویِ قبر مینویسه با انگشتِ اشاره: “هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشانا” بابام رو تشنه کشتن… بلند بگو:حسین…
روضه اربعین🖤🖤
یک گوشه ای جابر دست به گردن
😭😭😭💔💔
امام سجاد و امام سجاد دست به گردن جابر دارن گریه می کنن یه گوشه ی ه گوشه ی دیگری یه خواهر دل سوخته ای خودش رو رو خاک قبر حسینش انداخته حسین بلند شو با من حرف بزن حسین خیلی دلم برات تنگ شده حسین من یک روز که تو رو نمی دیدم بی قرار تو بودم حسین حالا چهل روزه تو رو ندیدم چهل روزه با من حرف نزدی حسین یک کلمه با من حرف بزنی حسین چرا خوابیده ای و با من حرف نمی زنی هی گفت و گفت برات ماجرای کربلات رو می گم بعد تو چه گذشت ماجرای کوفه رو گفت ماجرای کوفه تا شامو گفت ماجرای شامو گفت بعد حسین من نگاه کن تو صحرا ببین تمام قافله رو سالم آوردم ببین تمام کاروانو سالم آوردم به خدا هر وقت می خواستن بچه هاتو سیلی بزنن خودم سپر می شدم به من سیلی می زدن حسین هر وقت می خواستن بچه هاتو تازیانه بزنن من سپر می شدم و تازیانه می خوردم اگه نامحرمان اینجا نبودن پیرهانم رو کنار می زدم جای کبودی تازیانه ها رو به تو نشون می دادم.حسین من عزیز من ولی اگه نگاه می کنی می بینی بین این قافله دختر سه ساله ت نیست شرمنده ام حسین به خدا تقصیر من نبود حسین هر چه اومدم مانع بشم سر بریده ی تو رو تو دامنش قرار ندم نگذاشتن سیلیم زدن تازیانه م زدن سر بریده ی تو رو توی دامن دختر سه ساله ت رقیه گذاشتن به خدا کنار سر بریده ت جان داد حسین. 😭😭😭😭
عرض دعای من میگن سه روز و سه شب قافله در کربلا موند وقتی قافله آماده ی حرکت شد همه سوار بر محمل ها دیدند سکینه نیومده کجاست سکینه امام سجاد سوال کرد کجاست گفتند کنار قبر باباش حسینه فرمود بگید بیاد قافله می خواد حرکت کنه زینب اومد عمه سکینه بلند شو قافله آماده ی حرکته یک دفعه سکینه با اون چشمان گریانش برگشت عمه زینب برو از برادرم امام سجاد اجازه بگیر من کنار قبر بابام خیمه بزنم و بمونم
آی آی😭😭😭
یک طرف دیگه هم امام سجاد داره برای جابر میگه
جابر اینجا بود که بابام علی اصغر رو روی دستش بلند کرد جلوی دیدگانش تیر سه شعبه به گلوی شش ماهه داداشم زدند.
اینجا بود علی اکبر رو بدنش رو قطعه قطعه کردند
جابر آنجا بود که قاسمم پاهاش رو روی زمین می کشید و جان می داد
جابر بیا تو رو ببرم کنار نهر علقمه آنجایی که بدن بی دست عباسم افتاده
بدن بی دست عموم عباس افتاد
برا مریض ها دعا یادت نره
جابر بیا بر غربت بابا بنالیم
در اربعین با یاد عاشورا بنالیم
جابر منم سجاد و زین العابدینم
بعد از حسین تشنه لب سالار دینم
من آمدم از راه پر درد اسارت
اینک کنم قبر عزیزانم زیارت
هر جای این صحرا نشان از عشق دارد
ناگفته های جاودان از عشق دارد
جابر همین جا مقتل جا عون و بریر است
این بوی خون جعفر و حر و زهیر است
اینجا حبیب بن مظاهر جان فدا کرد
مسلم به جسم پاره رو سوی خدا کرد
جابر علی اکبرم را یاد داری
اینجا مزار اوست باید سر گذاری
جابر مپرس از اصغر شیرین زبانم
آتش زند داغ گلویش قلب و جانم
لب تشنه بود اصغر کسی آبش نمی داد
یک دمی نمی خوابید از آن ظلم و بیداد
شش ماهه بود و از عطش رخساره اش زرد
ای کاش این سان خصم سیرابش نمی کرد
جابر همین جا که پر از شور و شین است
معراج گاه باب مظلومم حسین است
جابر بر او با لب عطشان سر بریدند
جابر سر او با لب عطشان بریدند
اسبان خصم از کینه بر جسمش دویدند😭😭😭😭
آن کس که هر دم مونسش روح الامین بود
دیدم سه شب بر روی زمین بود
جسم عزیزان بی کفن در دشت دیدم
فریاد رودم رودم از زهرا شنیدم
صد پاره تن بودند یاران در بیابان
سرهای پر خون روی نی چون ماه تابان
ای بی کفن
حسین وای
ای تشنه لب
حسین وای
دور از وطن
حسین وای
کو اصغرت
حسین وای
کو اکبرت
حسین وای
کو قاسمت
حسین وای
کو عباس
حسین وای
حسین وای
حسین وای
😭😭😭😭
بابا منم سکینه دخترت
جانم فدای جسم بی سرت
بابا منم سکینه دخترت
جانم فدای جسم بی سرت
از شام پر بلا رسیده ام
بر خاک قتلگاه اطهرت
بابا منم سکینه دخترت
جانم فدای جسم بی سرت
ببارم از دو دیده خون چو بر مزارت
که اشک دیدگان خود کنم نثارت
بیا و جای من نما دمی کنارت
قربان تربت معطرت
جانم فدای جسم بی سرت
بابا منم سکینه دخترت
جانم فدای جسم بی سرت
😭😭😭😭😭
بانوای مداح اهلبیت ع 🎤
#جناب_کربلایی_رضا_صمدی👌
🌴🌴🌴
◾روضۂ جانسوز دفتری اربعین◾
👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻
چهل روز است دل دلبر ندارد
حسین انگشت و انگشتر ندارد
چهل روز است زهرا گشته گریان
حسین برخون خودگردیده غلطان
چهل روز است زینب میکشد آه
کنار علقمه شرمنده شد ماه
چهل روز است مولا سر ندارد
ربابِ باوفا اصغر ندارد
چهل روزاست آل الله غریب است
نوای کاروان امن یجیب است
چهل روز است دل منزل ندارد
بگو دریای غم ساحل ندارد
◾با پای دل بریم کربلا ،خوشبحال اونایی که الان کربلان، خوشبحالِ اونایی که حسین حسین گفتن و سینه زدن و راه افتادن رفتن کربلا، نوبت ما هم میرسه، منکه به این نتیجه رسیدم غیرِ کربلا خبری نیست، کربلا نری باختی...
خواستم این اربعین را کربلا باشم نشد
از نجف پای پیاده کربلا باشم نشد
امروز کربلا یه عده زائر دلسوخته داره، همه ی شما اهل روضه اید، اربعین یعنی مرور روضه های گذشته چون همه ی روضه ها رو امروز زینب برا حسین خونده،اربعین یعنی از اول محرم هر چی روضه شنیدی دوباره تکرار کنی و داد بزنی، روضه خوانِ کربلا بی بی زینبه، روضه رو باید از زبان زینب شنید، روضه خونی که همه ی مصیبت ها را شاهد بوده، امروز اگه دوای درد میخوای دامان زینب رو بگیر بگو یا زینب
این چنین ایامی بود که وارد زمین کربلا شد سر دو راهیِ مدینه و کربلا صدا زد: بشیر ما رو ببر کربلا حسینمُ ندیدم میخوام برم کربلا با حسینم دیداری کنم، وارد زمین کربلا شدن آه امان از دل زینب یادش اومد خاطرات روز عاشورا شروع کرد با قبر برادر درد دل کردن ، حسین جان خیلی دلم برات تنگ شده😭😭😭حسین اگه یه روز نمی دیدمت بیقرارت بودم حالا چهل روزه تو رو ندیدم، چهل روزه با من حرف نزدی، یک کلمه با من حرف نزدی، حسین چرا خوابیدی و با من حرف نمیزنی، بذار خاطرات کربلا رو برات بگم که بعد از تو چی گذشت، ماجرای کوفه رو گفت، ماجرای کوفه تا شام رو گفت حسین جان:
کاش تیری کز کمانِ خصم جست
جای تو بر قلب زینب می نشست
کاش آن گه چوب میزد بر لبت
شرم میکرد از نگاه زینبت
مگه نمی دونستن من خواهر توأم مگه نمی دونستن من چقدر دوستدارم که به اون لبهایی که مادرم زهرا بوسه زده بود و جدم پیغمبر بوسه زده بود چوب میزد حسین بخدا رو ندارم برگردم مدینه😭😭😭جواب اهل مدینه رو چی بدم؟ به ام البنین چی بگم؟ به ام لیلا چی بگم؟
(کاش می مُردم نمی رفتم وطن)2
حسین جان نگاه کن ببین تمام قافله رو سالم آوردم، بخدا هر وقت میخواستن بچه هاتو سیلی بزنن خودمو سپر میکردم میگفتم اینا داغ دیدن، یتیمن، داغ بابا دیدن داغ عمو دیدن به من سیلی و تازیانه بزنید😭😭😭حسین اگه نامحرم نبود جای کبودی تازیانه رو نشونت میدادم حسین جان اگه نگاه کنی در این قافله دختر سه ساله ت نیست شرمنده م بخدا تقصیر من نبود حسین هر چی اومدم مانع بشم سر بریده ی تو رو تو دامنش قرار ندم نذاشتن سیلی ام زدن تازیانه ام زدن ، سر بریدتو تو دامن رقیه گذاشتن بخدا کنار سر بریدت جان داد😭😭😭حسین حرف آخرم اینه:
وقتی برادرم ابالفضل بخون غلطید فریاد زدی کمرم شکست ، من هم الان جاداره که بگم با رفتن شما و تمام برادرام کمرم شکست، از دنیا سیرم، دعا کن خواهرت زینب بمیره بعد از تو زنده نمونه😭😭
هر کجا نشستی با سوز دل سه مرتبه بگو یا حسین(3)
صداتُ برسون کربلا، حسین جان به پهلوی شکسته ی مادرت زهرا(س)به برادرت ابالفضل بگو اسمِ اینارم بنویس، اینام زائرِ اربعینن
«صلی علی علیکَ یا ابا عبدالله»
AUD-20220914-WA0014.mp3
13.22M
ویس روضه دفتری اربعین
بانوای مداح بختیاری استاد پرویزی
ㅤ
↻
کرم کردی مرا ای دوست با خود آشنا کردی
جدا از بیگانه و با خویش آشنا کردی
به سائل رشک بردم تا که در کویت قدم می زد
به شاهان ناز کردم تا مرا بر خود گدا کردی
*حسين جانم! من اون گدايي هستم كه دَرِ هر خونه اي رو نميزنم، من اون گدايي هستم كه دستم رو هر جايي دراز نميكنم...*
کم از آنم که با یاد تو خود را آشنا سازم
نمی دانم چرا با خود تو من را آشنا کردی
*اين همه آدم حسابي، اين همه آدمِ خوب، چرا من رو تحويل گرفتي؟...*
ندانستم چه گویم تا قبولِ درگهت افتد
سخن ناگفته، بر رويم دَرِ رحمت تو وا كردي
*هنوز باهات حرف نزده بودم، هنوز اسمت رو صدا نزده بودم جوابِ من رو دادي...*
من آن بودم که در دارالشفایت درد آوردم
تو آن بودی که دردِ بي دوايم را دوا کردی
*حسين جان!...*
حالا که از تعلقِ خود کنده آمده
حالا که از گناه سرافکنده آمده
در واکنید نوكرِ شرمنده آمده
آلوده ای فراری و یک دنده آمده
مثل همه مرا بپذیری چه میشود
امشب اگر که دست بگیری چه میشود
درسینه ام هزار و یکی راز مانده است
دام گناه پیشِ رویم باز مانده است
بااین که کم به ساعت پرواز مانده است
آقا گدات روی پله ی آغاز مانده است
*يه ذره هم مثل شهدا بشيم بد نيست، مي گفت: شهيد بني عامريان، شانزده سال سن داشت، تركش خورده بود، خون زيادي ازش رفته بود، مدام بي هوش ميشد و به هوش مي اومد، اما به جاي اينكه هر وقت به هوش ميآد كمك بخواد، هي مي گفت: اذان گفتن يا نه؟ من هنوز نماز نخوندم...*
اینجا همیشه اهل کَرَم جود می کنند
اینجا همه بدون ضرر سود می کنند
گفتی به دل جلا بده، گفتم به روی چشم
گفتی که دل به ما بده، گفتم به روی چشم
گفتی به من بُکا بده، گفتم به روی چشم
گفتی به من بها بده، گفتم به روی چشم
پس نوبت تو آمده من را صدا بزن
پایینِ نامه ام سفر کربلا بده
ازمون گرفتن اون سحرارو
شلوغي هاي نجف كربلارو
روز و شب فكرم اينه كه خدايا!
كي گرفته تو حرم جايِ مارو
خنده ميشنه رو لبهام زوري
من دارم از دست ميرم اينجوري
منو به بابُ القبله برگردون
دارم آتيش مي گيرم از دوري
با دوري از حرم دل خونمون نكن
صاحب خونه از خونت بيرونمون نكن
يا دافِعَ البلاء، سلطانِ كربلا...
*مي دونيد اولين زائر امام حسين جابر بوده كه نابينا هم بوده، عطيّه ميگه: من و جابر با يكي از غلام ها حركت كرديم اومديم كربلا، جابر با آبِ فرات غسل كرد، دست جابر رو گرفتم اومديم كنارِ قبر، جابر صدا زد: عطيّه! دستِ من رو بذار روي قبر، دستش رو گذاشتم روي قبر، سه بار صدا زد: يا حسين!... از هوش رفت، به هوش اومد، يه گِله كرد از امام حسين، گفت: حسين! ديگه جوابِ دوستت رو نمي دي؟ من صدات كردم، بعد خودش جواب خودش رو داد، گفت: جابر! چه توقعي داري، چطور جوابت رو بده، سر كجاست؟ بدن كجاست؟...
عطيّه ميگه: ديدم از دور سياهي داره مياد، گفتم: جابر! از دور سياهي مي بينم، دشمن نباشه؟ جابر به غلامش گفت: برو جلو ببين كيه... برو اگه خطري باشه سريع به ما بگو، اما اگه امام زين العابدين باشه، من به اين شكرانه تو رو آزادت ميكنم، رفت و برگشت، گفت: جابر! علي بن الحسين داره مياد، كاروان اُسرا برگشته...
ديدن اين اين زن و بچه ها نرسيده به قبر خودشون رو روي زمين ميندازن، جابر پاي برهنه رفت به استقبال امام زين العابدين، بعد امام سجاد بعد از ديدن جابر شروع كرد از كربلا براش گفتن، صدا زد: "يا جابر! وَ اللَّه قُتِلت رِجالُنا " جابر! مرداي مارو كشتن" وَ ذُبِحَت أطفالُنا " اطفالِ مارو ذبح كردن" وَ سُبيَّت نِسائُنا" جابر زنهاي مارو به اسارت بردن...
امون از بي كسي، خدا نكنه يه مرد بالا سَرِ يه زن نباشه، خدا نكنه يه بچه بي بابا بشه، اي دادِ بيداد، بميرم برا اون سه ساله اي كه همش بغل عموش بود، آخه بزرگ زاده بود، كمتر از گُل بهش نگفته بودن، اما يه روزي رسيد گوشه ي خرابه، گفت: عمه! اين بچه هاي شامي دارن ميرن خونه هاشون، اين مردها كي هستن همراهشون؟ عمه ي سادات فرمود: رقيه جان! اين مردا باباهاشونن، دارن ميرن خونه... گفت: عمه جان! مگه ما خونه نداريم؟ عمه! مگه من بابا ندارم؟ اي حسين!...*
ــــــــــــــــــ
#اربعین
#حاج_مجتبی_رمضانی
❣﷽❣
🥀 #روضه_حضرت_زینب_س 4
🥀 #دفتری_زینب س 4
🥀#بازگشت_کاروان_به_مدینه
🌿بر نور دل و دیده زهرا صلوات
🌿بر دخت گرانمایه مولی صلوات
🌿برمظهر صبروحلم وایمان وشرف
🌿بر یاورِ دین زینبِ کبری صلوات
❤️(#دعای_فرج)
💥السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب س💥
🌾کسی که رنج فراوان کشید زینب بود
🌾کسی که شادیِ دوران ندید زینب بود
🌾به چهار سالگی یتیمی از غم مادر
🌾کسیکه رنجچهل سالهکشیدزینب بود
🌾به راه کرببلا تا زِ راه شـــام خـــراب
🌾کسی که پای برهنه دوید زینــب بود
🌾بدید بر سر نی، رأس پُر زخون حسین
🌾کسیکهسرشبهمحمل شکستزینب بود
🌾میان آن در و دیــوار و شعـلهٔ آتش
🌾کسی که نالهٔ مـــادر شنیــد زینب بود
⬅️امروز دلهارو ببریم حرم بیبی زینب..
ان شالله یه روزی کنار حرمش ناله بزنی..
امروز از چشات بخواه برا بی بی زینب گریه کنه، زینب ام المصائبه، پیغمبر بشارت داده برا کسی که برا خانم زینب گریه کنه..
🌿فرمود: پاداش اون مثل کسیه که برا حسین ع گریه کنه،
⬅️یه روز آقا امیرالمومنین فرمود زینب جان ، پسر جعفر طیار عبدالله ازت خواستگاری کرده،،
فرمود بابا هر چی شما بفرمایید،،
فرمود واقعا دنبال رو باباش طیاره. گفت:بابا هر چی شما بگین من قبول میکنم،،
فقط یه شرط دارم، اونم چون شرط مال مادرمه میگم، اگه قبول کرد منم برای ازدواج مانعی نمی بینم،
بابا من از حسینم جدا نمیتونم باشم...
اگه حسینم سفری داشته باشه، همراه حسین باید برم...
از الان اجازه شرعیشو به من بده قبول میکنم..
به عبدالله گفتن، گفت: من غلام شما خاندانم، هر چی شما بگین همونه..
آقا امیرالمومنین اومدن پیش بیبی زینب،،
فرمودند:زینب جان عبدالله قبول کرد.
⬅️سوز⬅️صدا زد بابا من نمیتونم بدون جسینم زندگی کنم،
لذا از وقتی که تو مدینه بودند روزی یک بار باید حسینو میدید
⏪شاید شنیده باشید ام سلمه میگه،،
اومدم خونه عروس دیدم داره گریه میکنه،،
(خانم جان تازه عروسی چرا گریه میکنی..تازه عروس که گریه نمیکنه)
یاد مادر افتادید.، (نه، بالاتر از مادرم)
خانم جان یاد پدر افتادید،( نه بالاتر)
(چه شده خانم جان)
⬅️سوز⬅️
فرمود سه روزه حسینمو ندیدم..
ام سلمه میگه الان میرم این خبرو به حسینت میدم،
⬆️اوج و سوز⬆️میگه اومدم دیدن امام حسین..
دیدم داره گریه میکنه، صدا ام سلمه سه روزه زینبم رو ندیدم..
هر دو عاشق هم بودن علاقهٔ شدیدی به هم داشتن،
🔅آخ میون همه دلها امون از دل زینب🔅
(زمزمه کن)➡️
🔶آی دلای کربلایی، دل عالمی بسوزه برا دل زینب..
کدوم روضه رو بخونم نام بیبی زینب نباشه، هر روضه ای شما بخونی نام بیبی زینب میاد
♦️♦️((هر روضه رو میشه اینجا خوند ))
🔅مدینه زینبه...( روضه پیامبر، حضرت زهرا س، امام حسن ع)
🔅آخ کربلا زینبه(روضه کربلا حضرت عباس ..حضرت علی اکبر..حضرت علی اصغر...هر چی....)
🔅آخ قتلگاه زینبه(روضه قتلگاه)
🔅دم دروازه کوفه زینبه(روضه اسرا... وقایع شام...)
🔅خرابه شام زینبه(روضه حضرت رقیه س)
🔅آخ اربعین کربلا زینبه(روضه اربعین)
🔅برگشت کاروان به مدینه زینبه
آخ ..
یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا...
⬅️لحظه ای کاروان برگشت مدینه، عبدالله ابن جعفر همسر بیبی زینبه، دوید جلوی کاروان ، آی کاروانیا بگید ببینم همسرم زینب کجاست..
یه کَجاوِه ای رو نشونش دادن گفتن خانمت زینب تو این کجاوه نشسته..
رفت جلو پردهٔ کجاوه رو زد بالا
یه خانمی رو دید..
صدا زد خانم بگو ببینم همسرم زینب کجاست..
آی جوون دارا...آی حاجت مندا...آی گرفتارا...آی مریض دارا...
بگم و التماس دعا
⬅️ سوز و اوج⬅️
یه وقت عبدالله نگاه کرد دید صدای ناله ای بلند شد..
عبدالله..
عبدالله..
من زینبم عبدالله، چرا نمیشناسی؟؟
صدا زد:
(دشتی)
🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت
( مگه نمیگفتی بی حسین نمیتونم باشم )
🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت
🌾اگر تو زینبی کو نور عینت
🌾اگر تو زینبی چرا رنگت پریده
🌾اگه تو زینبی چرا موهات سپیده
✨ حسینت کو✨
الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه..
خواهر برادر و خیلی دوست داره..
الهی نبینی اونچه که زینب دید..
صدا زد عبدالله داغ برادر دیدم عبدالله..
تن بی سر حسینم رو دیدم عبدالله...
رأس حسین به نیزها دیدم عبدالله...
🍂آخ میون همه دلها امون از دل زینب🍂
🌾تمام ذکر زینب یا حسیــــن است
🌾وجودش لحظه لحظه با حسین است
🌾قنــــوت نیــــمه شبهای خواهــــر
🌾زیارتنامـــهٔ مولا حسیـــــن است
🍁هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله به ناله های دل بیبی زینب به اشک و آه و گریه های خانم زینب کبری سه مرتبه ناله بزن بگو🍁
✨ یا حسیـــــــن✨
👇 لطفا صلوات حذف نشه👇
💥هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)💥
#روضه_دفتری
🥀 #روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
🔅خوندید یادم کنید🔅
💥السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب س💥
🌾کسی که رنج فراوان کشید زینب بود
🌾کسی که شادیِ دوران ندید زینب بود
🌾به چهار سالگی یتیمی از غم مادر
🌾کسی که رنج چهل ساله کشید زینب بود
🌾به راه کرببلا تا زِ راه شام خراب
🌾کسی که پای برهنه دوید زینب بود
🌾بدید بر سر نی، رأس پُر زخون حسین
🌾کسی که سرش به محمل شکست زینب بود
🌾میان آن درو دیوار و شعلهٔ آتش
🌾کسی که نالهٔ مادر شنید زینب بود
⬅️امروز دلهارو ببریم حرم بیبی زینب،
ان شالله یه روزی کنار حرمش ناله بزنی
امروز از چشات بخواه برا زینب گریه کنه، زینب ام المصائبه، پیغمبر بشارت داد برا کسی که برا زینب گریه کنه،فرمود: پاداش اون مثل کسیه که برا حسین ع گریه کنه،
⬅️یه روز آقا امیرالمومنین فرمود زینب جان ، پسر جعفر طیار عبدالله ازت خواستگاری کرده، فرمود بابا هر چی شما بفرمایید، فرمود واقعا دنبال رو باباش طیاره. گفت:بابا هر چی شما بگی من قبول میکنم، فقط یه شرط دارم، اونم چون شرط مال مادرمه میگم، اگه قبول کرد منم برای ازدواج مانعی نمی بینم،
من از حسینم جدا نمیتونم باشم، اگه حسینم سفری داشته باشه، همراه حسین باید برم،
از الان اجازه شرعیشو به من بده قبول میکنم، به عبدالله گفتن، گفت: من غلام شما خاندانم، هر چی شما بگین همونه.
آقا امیرالمومنین اومدن پیش بیبی زینب،
فرمودند:زینب جان عبدالله قبول کرد.
⬅️سوز⬅️صدا زد بابا من نمیتونم بدون جسینم زندگی کنم، لذا از وقتی که تو مدینه بودند روزی یک بار باید حسینو میدید
⏪شاید شنیده باشید بارها ام سلمه میگه، اومدم خونه عروس دیدم داره گریه میکنه،
خانم جان یاد مادر افتادی، (نه، بالاتر از مادرم) خانم جان یاد پدر افتادید،( نه بالاتر)
⬅️سوز⬅️فرمود سه روزه حسینمو ندیدم، ام سلمه میگه الان میرم این خبرو به حسینت میدم،
⬆️اوج و سوز⬆️میگه اومدم دیدن حسین...
دیدم داره گریه میکنه، صدا ام سلمه سه روزه زینبم رو ندیدم.
هر دو عاشق هم بودن علاقهٔ شدیدی به هم داشتن،
🔅آخ میون همه دلها امون از دل زینب🔅
(زمزمه کن)➡️
آی دلای کربلایی، دل عالمی بسوزه برا دل زینب،
کدوم روضه بخونم نام بی بی زینب نباشه،(هر روضه ای شما بخونی نام بیبی زینب میاد انواع روضه رو میشه خوند)
🔅(مدینه، روضه پیامبر، روضه حضرت زهرا س، امام حسن ع
انواع روضه ها رو میشه اینجا خوند)
🔅آخ کربلا زینبه(روضه کربلا)
🔅آخ قتلگاه زینبه(روضه قتلگاه)
🔅دم دروازه کوفه زینبه(روضه اسرا)
🔅خرابه شام زینبه(روضه حضرت رقیه)
🔅آخ اربعین کربلا زینبه(روضه اربعین)
🔅برگشت کاروان به مدینه زینبه
آخ .....
⬅️لحظه ای کاروان برگشت مدینه، عبدالله ابن جعفر همسر بیبی زینبه، دوید جلوی کاروان ، آی کاروان بگید ببینم همسرم زینب کجاست،
یه کَجاوِه ای رو نشونش دادن گفتن خانمت زینب تو این کجاوه نشسته،
رفت جلو پردهٔ کجاوه رو زد بالا
یه خانمی رو دید ، صدا زد خانم بگو ببینم همسرم زینب کجاست
⬅️ سوز و اوج⬅️یه وقت عبدالله نگاه کرد دید صدای ناله بلند شد
عبدالله....
عبدالله....
من زینبم عبدالله، چرا نمیشناسی
صدا زد:
(دشتی)
🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت
( مگه نمیگفتی بی حسین نمیتونم باشم )
🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت
🌾اگر تو زینبی کو نور عینت
🌾اگر تو زینبی چرا رنگت پریده
🌾اگه تو زینبی چرا موهات سپیده
✨ حسینت کو✨
اللهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه،، خواهر برادر و خیلی دوست داره
صدا زد عبدالله داغ برادر دیدم عبدالله،
تن بی سر حسینم رو دیدم
رأس حسین به نیزها دیدم عبدالله
🍂آخ میون همه دلها امون از دل زینب🍂
🌾تمام ذکر زینب یا حسین است
🌾وجودش لحظه لحظه با حسین است
🌾قنوت نیمه شبهای خواهر
🌾زیارتنامهٔ مولا حسین است
🍁هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله به ناله های دل زینب به اشک و آه و گریه های زینب سه مرتبه ناله بزن🍁
✨ یا حسین✨
4_1100273662348493378.MP3
7.14M
🌾🌾🌾🌾#اربعین
➖➖➖➖➖➖➖زنجیر زنی زیبا
🔴🔴♻️♻️❇️❇️✳️✳️⚫️⚫️🔴🔴
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو
برادرجان برادرجان حسینم/۲
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
حسینم واحسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم
چه در زندان، چه در ویرانة شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم
برادرجان برادرجان حسینم۲
➖➖➖➖➖➖➖➖✔️
برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم
اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم
برادرجان برادرجان حسینم۲
➖➖➖➖➖➖➖➖✔️
حسین جان آمدم اندر بر تو
همه همراه من جز دختر تو
زجاخیز و ببین جای کبودی
زده دشمن زکینه خواهرتو
برادرجان برادرجان حسینم ۲
تدوین واضافه کردن بند آخر جناتیان قادیکلائی
اجرا مداح خوش صوت کربلایی مقصودی از ساری
🖤🖤🖤🖤🖤
4_1023486175446302808.mp3
3.23M
#رقیه_{س}
😭😭😭😭
لای لای ای ناله سی آفاقه چاتان نازلی بالا
لای لای ای پاره حصیر اوسته یاتان نازلی بالا
لای لای ای گوز یاشینی قانه قاتان نازلی بالا
لای لای ای عمه لرین گوزدن آتان نازلی بالا
عمون اولسون سنه قربان یارالی جان یارالی
یارالی جان یارالی جان یارالی جان یارالی
عمون اولسون سنه قربان یارالی جان یارالی
لای لای ای غصه قرارین آلانیم نازلی بالا
لای لای ای درده ربابی سالانیم نازلی بالا
لای لای ای نیمه شبلر یوخودا نازلی بالا
قارداشی اصغره لای لای چالانیم نازلی بالا
گئدوسن اصغره مهمان یارالی جان یارالی
یارالی جان یارالی جان یارالی جان یارالی
عمون اولسون سنه قربان یارالی جان یارالی
♦السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)♦ #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
درده دوا رقیه
مشکل گشا رقیه
روحه صفا رقیه
شیرین لقا رقیه
آدون دا سوزه سازه
عالم فدا رقیه
🏴😭🏴😭🏴
دییرم هر شام و سحر
رقیه مهتاببمدی منیم
حرمی دنیایه دیر
دختر اربابیم دی منیم
😭
بو خانیم اربابیم حسینین روحی دی
ریحانی دی
بو خانیم اون اوچ سنی وار ملک غمین
سلطانی دی
بو خانیما منکر اولان انسانلارا
لعن ایلرم
آخی رقیه شیعه نین هم جانی هم جانانی دی
دییرم هر شام و سحر
رقیه مهتاببمدی منیم
حرمی دنیایه دیر
دختر اربابیم دی منیم
😭
خرابه ده آچیلدی بیر غملی استخاره
گونون باشی آلاندا دامانیلن ستاره
ستاره باشدا قاره گون لبلرینده یاره
😭
ددی ایشیقلاندی بابا
سنین جمالینن اتاقیم
منی گذشت ایله اگر
اسیر الیم تیتریر دوداقیم
😭
بابا دمیردین باش چکیم
چوللرده کی آواره مه
بابا دمیردین گوی گدیم
چاره قیلیم بیچاره مه
😭
بابا منه سیلی وریبلار
یاخشی گورمور گوزلریم
بابا عدو رحم ایتمدی
اکبر آلان گوشواره مه
😭
بابا منم او قیز کی
آچاردی جانمازین
ندن روا بیلیرسن
پنهان قالا بو رازیم
اولمیا ذبح ائدوبلر
دالدان سنین بوغازین
😭
بوغازیوا من باخدیخجا
بیبیم کیمین قدیم بوکولور
نئجه کسوبلر کی اونو
دامارلارینان قان توکولور
😭
بابا گلوب ویرانه نی
سن ایله دون وادی طور
اوجالور عطشان حنجرینن
گویلره هفت واج نور
😭
بابا مگر خولی سنی
هاردا یاتیردوب کوفه ده
نیه گلور قانلی باشینان
بوی نان بوی تنور
😭
دییرم هر شام و سحر
رقیه مهتاببمدی منیم
حرمی دنیایه دیر
دختر اربابیم دی منیم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🌴🌾🌴🌾🌴
علیرضا اسفندیاری.mp3
7.04M
🔳 #استودیویی احساسی #رقیه
🌴درده دوا رقیه
🌴مشکل گشا رقیه
🎙 #علیرضا_اسفندیاری
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1_6060390392.mp3
4.36M
😭😭😭
شاه بی کفن... 💔
#اربعین
شعر مداحی ای شاه کفنت کو محمود کریمی
💫من کجا در بین خون و خاک دنبالت بگردم
💫آمدم تا دور جسمِ بی پرو بالت بگردم
پا به پای من آمدند می آمدم و میزدند آواره شدم وای حسین
ای شاه کفنت کو عقیق یمنت کو
💫بگو پیروهنت کو تنت کو
💫تا که لب را میگذارم روی رگهای بریده
میزد فواره خون زخم اعضای بریده
تو که دست و پا میزدی
💫وقتی زیر رو میشدی
💫صیحه زد تمام فلکوای حسین
ای شاه قمرت کو
کنارت پسرت کو
💫ردا و سپرت کو سرت کو
💫ای شاه کفنت کو
عقیق یمنت کو
آمدم اما به سختی
💫این نفس بالا می آید
💫من که رفتم از کنارت
مادرم زهرا می آید
پاشیده ز هم پیکرت از هم میربایند سرت
💫سینه میزند مادرت وای حسین
💫ای پیکر عریاندر این شام غریبان
ببین ناله طفلان… حسین جان
ای شاه کفنت کوعقیق یمنت کو
💫بگو پیروهنت کو تنت کو #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_465935489837302266.mp3
5.07M
شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها ☝️
بانوای زنده یاد حاج محمد باقر منصوری 😭😭🖤🖤
شهادت حضرت رقیه (س) زبانحال حضرت زینب (س)
ای دشت کربلانون زیبا نگاری لایلای
اوغلی ئولن روبابین دارو نداری لایلای
یوللاردا آت دوشونده از بس قاچوب یورولدون
قربانون اولسون عمون یرزقون قناری لایلای
ای باغریقان رقیه آرام جان رقیه
دور دلبرون گلوبدی شیرین زبان رقیه
ایتمه گلایه مندن بوشدی الیم کفندن
باشی بلالی عمون شرمنده اولدی سندن
بیر دفعه قسمت اولسا گلم دوباره شامه
بیر یاخشی گوشواره آللام سنه وطندن
ای باغریقان رقیه آرام جان رقیه
دور دلبرون گلوبدی شیرین زبان رقیه
کرب و بلایه گیتسم عباسه چوخ سوزوم وار
دوزدورکی قالدی قولسوز ئوز عشقینه وفادار
اما گرک گلیدی قیزلاره باش چکیدی
گلسیدی قمچی آلتدا ئولمزدی خردا قیزدا
ای باغریقان رقیه آرام جان رقیه
دور دلبرون گلوبدی شیرین زبان رقیه
اثر: حاج حسین غفاری اردبیلی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها