eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
4_465935489837302266.mp3
5.07M
شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها ☝️ بانوای زنده یاد حاج محمد باقر منصوری 😭😭🖤🖤 ‍ ‍ شهادت حضرت رقیه (س) زبانحال حضرت زینب (س) ای دشت کربلانون زیبا نگاری لایلای اوغلی ئولن روبابین دارو نداری لایلای یوللاردا آت دوشونده از بس قاچوب یورولدون قربانون اولسون عمون یرزقون قناری لایلای ای باغریقان رقیه آرام جان رقیه دور دلبرون گلوبدی شیرین زبان رقیه ایتمه گلایه مندن بوشدی الیم کفندن باشی بلالی عمون شرمنده اولدی سندن بیر دفعه قسمت اولسا گلم دوباره شامه بیر یاخشی گوشواره آللام سنه وطندن ای باغریقان رقیه آرام جان رقیه دور دلبرون گلوبدی شیرین زبان رقیه کرب و بلایه گیتسم عباسه چوخ سوزوم وار دوزدورکی قالدی قولسوز ئوز عشقینه وفادار اما گرک گلیدی قیزلاره باش چکیدی گلسیدی قمچی آلتدا ئولمزدی خردا قیزدا ای باغریقان رقیه آرام جان رقیه دور دلبرون گلوبدی شیرین زبان رقیه اثر: حاج حسین غفاری اردبیلی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ
4_5796251218573527160.mp3
5.18M
‍ واحد...... 🥀🕊🥀🕊🥀 ای ذکر رایج    والا مدارج هرکی مریض داره بگه باب الحوائج یا باب الحوائج رو قله ی دل علمت  ابوالفضل منو ببر به حرمت ابوالفضل کلید حل مشکلات ابوالفضل همون دو دست قلمت ابوالفضل (ای شه مشکل گشا یا ابوالفضل بی دست کربلا یا ابوالفضل)2 ای سفره ی بزم   پر برکت و فضل ای ساقی لب تشنگان جانم ابوالفضل ای جانم ابوالفضل صاحب روز تاسوعا ابوالفضل ذکر لب علم کشا ابوالفضل آب میاره ساقی برات ابوالفضل اگه بگی واعطشا ابوالفضل (ای شه مشکل گشا یا ابوالفضل بی دست کربلا یا ابوالفضل)2 مولانا عباس  کارم با عباس ناله ی اهل حرم جیب الماء عباس لسکینه یا عباس میگم عموم پهلوونه ابوالفضل به خیمه آب می رسونه ابوالفضل مشک و بگیر و زود بیا ابوالفضل رباب دیگه نمی تونه ابوالفضل (ای شه مشکل گشا یا ابوالفضل بی دست کربلا یا ابوالفضل)2 🌴🌲🌴🌴🌲🌴 هرکی مریض داره بگه یا باب الحوائج😭😭😭 التماس دعا🤲 حاجت روا🤲 از کتاب مداحی نو حو علی الحسین ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
2. به کمک عمه.mp3
6.22M
( علیه السلام ) به کمک عمه جونت بچه ها رو خوابوندم توو سخت ترین شام غریبون عالَم حالا توی این بیابون دنبال تو میگردم گل نازم خیلی پریشونِ حالم کجایی گل نازم ؟ صدا کن منو بازم بیا تا برات از دستام گهواره بسازم لالایی لالایی یعنی الان کجایی لالایی لالایی کجای کربلایی ؟ لالایی لالایی یعنی الان کجایی لالایی لالایی نگی رو نیزه هایی عمه حتما می‌دونه این راز رو از چشمای سرخش معلومه هر کُشته ای گریه کُن داره اما ای وای ، بچم مظلومه لالایی لالایی یعنی الان کجایی لالایی لالایی کجای کربلایی ... ؟ محرم
سلام آقای دلم حسین حسین حسین سلام آقای دلم یا اباعبدالله عجینه با تو دلم یا اباعبدالله توی عالم لذتِ حرمت پیچیده همه جا آوازه ی کرمت پیچیده۲ حسین /میگیری دستامو حسین /میبینی اشکامو حسین/ تو قلبم میمونی حرفامو میخونی ازچشمای خیسم، دردامو میخونی (مَن لی غیرُک حسین)۳ (مَن اِمامُک حسین)۳ حسین وای وای وای حسین وای وای وای من اگه از تو نگم، زبونم میگیره روتو که برگردونی کنیزت میمیره اسیر دنیا شدم نذار اینجور باشم چجوری دلت میاد از حرم دور باشم حرم/ روز و شب اشکامه حرم/ تو قاب چشمامه حرم/ رویای نوکرهاست وقتی عباس اونجا تو شب های جمعه از زائرها غوغاست انتَ سلطان حسین سنه قربان حسین حسین وای وای وای حسین وای وای وای جوونیم رفت و داره کنیزت پیر میشه برای من کاری کن که داره دیر میشه نمیخوام این چند صباح اسیر دنیا شم نمیخوام به هیئتت بی تفاوت باشم حسین/ نعم الامیر من حسین/ عشقت تقدیر من حسین/ با یاد تو مستم نوکر تو هستم نگیری دستم رو ،خالی میشه دستم مَن لی غَیرُک حسین مَن اِمامُک حسین حسین وای وای وای حسین وای وای وای
4_5890868003779643797.mp3
1.48M
🍃🌹🍃 خوانم حدیثِ کسا،در مدح آل عبا بر خَمسهٔ طیّبه،گویم درود و ثنا عشق این ها بُوَد در روح و جانم اِنَّما یُریدُ الله بر زبانم یا فاطمه یا زهرا... بیتِ اُمُّ السَّلَمه،جَنّتِ کبریا شد محل اجتماعِ،جمعِ آل عبا شد تحت کسا به امرِ حیّ دادار شد جای احمد و عترتِ اَطهار یا فاطمه یا زهرا... طبقِ حدیث کسا،که نورِ راهِ همه است مِحوَرِ اهل بیت و،کُلّ عالَم فاطمه است یار رب دلها را غرقِ تَوَلّیٰ کن ما را فداییِ راهِ زهرا کن یا فاطمه یا زهرا... این زهرا با این مقام،با این شُکوه و وَقار پهلویش بشکسته شد،در بین در و دیوار ‌شد در راه علی قَدِّ خمیده محسنش شهید و خودش شهیده یا فاطمه یا زهرا... شاعر: 👇 🍃🌹
*حدیث کساء که بصورت شعر نوشته شده است*💥 این حدیث آمد ز زهرای بتول ، فاطمه صدیقه بنت الرسول ، روزی آمد خانه ما مصطفی ، گفت با حالی شبیه التجا ، ضعف دارم جان بابا دخترم ، پهن کن بابا عبایی بر سرم ، آن عبایی را که دارم از یمن ، آن عبا بر من بکش ای ممتحن ، گفتمش بابا بلا دور از شما ، در پناه مهر و الطاف خدا ، من کشیدم آن عبا بر روی او ، یک نظر کردم به ماه روی او ، صورتی زیبا تر از قرص قمر ، روشن و زیبا نکو تر از سحر ، ساعتی بگذشت و آمد مجتبی ، گفت ای مادر سلام و صد دعا ، گفتمش مادر سلامم بر شما ، نور چشمم ای عزیز با وفا ، گفت مادر خانه دارد عطر گل ، هست بوی جد ما ختم رسل ، گفتمش ای نور چشمم بوی او ، آمده در خانه با گیسوی او ، رفت نزد حضرت خاتم حسن ، گفت بابا جان فدایت جان و تن ، گفت بابا صد سلام و صد درود ، بر شما ای خاتم رب ودود ، با اجازه رفت در تحت کسا ، در کنار مصطفی شد مجتبی ، بعد از آن آمد حسین و با سلام ، گفت بوی جدم آید بر مشام ، گفتمش ای نور چشمانم حسین ، ای عزیز فاطمه ای نور عین ، جدتان در خانه در زیر کسا ، آمده امروز شد مهمان ما ، با اجازه رفت در زیر کسا ، در کنار مصطفی شد با حیا ، بعد از آن آمد علی مرتضا ، گفت زهرا جان سلامم بر شما ، بوی یار مهربان آید همی ، بوی جوی مولیان آید همی ، گفتم او را یار ختمی مرتبت ، صاحب خُلقِ عظیم و مرتبت ، آمده مهمان ما بابای من ، آمده مانند جان در جسم و تن ، رفت نزد احمد و گفت این سوال ، چیست رمز و راز این وقت و مجال ، با اجازه رفت در زیر کسا ، در کنار مصطفی شد مرتضا ، بعد از آن رفتم کنار اهل خود ، تا بجویم با عزیزان وصل خود ، ما همه بودیم در زیر کسا ، دست خود برداشت بابا بر دعا ، گفت یارب اهلبیتم را ببین ، بهترین خلق خدا روی زمین ، خونشان با خون پاک من قرین ، جسم و جان دارند از من با یقین ، جسمشان را از بدیها دور کن ، قلبشان را خانه ای از نور کن ، لطف کن بر خاندانم با کرم ، تا ابد آباد گردان این حرم ، دشمن آنها مرا هم دشمن است ، پیش چشمم جلوه اهریمن است ، هر که در دل حُبِّشان دارد به جان ، می شود محبوب من در دو جهان ، بانگ حق برخاست از عرش برین ، کای ملائک بشنوید این با یقین ، هر چه را من آفریدم در جهان ، این زمین و جمله هفت آسمان ، کوه و دریا را اگر من ساختم ، نه فلک را اینچنین پرداختم ، هر چه زیبائیست در شمس و قمر ، ظلمتِ شبها و نور در سحر ، ساختم اینها به عشق مصطفی ، ساختم با مهر این اهل کسا ، بانگ زد جبریل مَن تَحت الکسا ، صاحب کرسیُّ و مجد و کبریا ، بانگ حق برخاست زهرا س و پدر ، معدن ایمان و کان هر گوهر ، حیدر و فرزند پاکش مجتبی ، هم حسینِ بنِ علی در کربلا ، گفت جبرائیل ای رب جلی میروم من نزد زهرا و علی ، با اجازه نزد ما زیر کسا آمد و می خواند ، پیغام خدا گفت ای پیغمبر عالی مقام ، می رساند حق به درگاهت سلام ، هر چه که در کل عالم خلق شد ، از برای اهل زیر دلق شد ، گفت از این خانواده تا ابد دور شد ناپاکی و هر فعل بد ، جسم و روح خاندانت پاک شد ، نامشان بر تارک افلاک شد ، گفت حیدر چیست رمز جمع ما ، چیست مزد راوی این وضع ما گفت هر کس نقل کرد این ماجرا ، در میان دوستان مرتضا هر غمی دارد خدا شادی کند ، بر اسیران بانگ آزادی کند مشکلات جمعشان حل می شود ، سحر درد و غصه باطل می شود ، گفت مولا رستگارانیم ما همچنان گل در بهارانیم ما ، شیعه با این نقل می گردد سعید بهتر از این مژدگانی کس ندید ، شفای تمامی مریضها و رفع بلای عظیم کرونا بحق پنج تن آل عبا "🌹 " التماس دعا "
🍀حدیث کساء که بصورت شعر نوشته شده است🍀 تقدیم به شما محب اهل بیت که عاشق این خاندان معظم ومعزّز هستید لطفأ تا انتها با تأمل وتفکر بخونید لذت می‌برید و بیشتر پی به ارزش معنوی حدیث شریف کساء می‌برید ✅این حدیث آمد زِ زهرای بتول ، فاطمه؛ صدیقه بنت الرسول ، روزی آمد خانه ما مصطفی ، گفت با حالی شبیه اِلتجا ، ضعف دارم جان بابا دخترم ، پهن کن بابا عبایی بر سرم ، آن عبایی را که دارم از یمن ، آن عبا بر من بکش ای مُمتَحَن ، گفتمش بابا بلا دور از شما ، در پناه مهر و الطاف خدا ، من کشیدم آن عبا بر روی او ، یک نظر کردم به ماه روی او ، صورتی زیبا تر از قرص قمر ، روشن و زیبا ؛نکوتر از سحر ، ساعتی بگذشت و آمد مجتبی ، گفت ای مادر سلام و صد دعا ، گفتمش مادر سلامم بر شما ، نور چشمم ای عزیز با وفا ، گفت مادر خانه دارد عطر گل ، هست بوی جدّ ما ؛ختم رسل ، گفتمش ای نور چشمم بوی او ، آمده در خانه با گیسوی او ، رفت نزد حضرت خاتم؛ حسن ، گفت بابا جان فدایت ؛جان و تن ، گفت بابا صد سلام و صد درود ، بر شما ای خاتم رب ودود ، با اجازه رفت در تحت کسا ، در کنار مصطفی شد مجتبی ، بعد از آن آمد حسین و با سلام ، گفت بوی جدّم آید بر مشام ، گفتمش ای نور چشمانم حسین ، ای عزیز فاطمه ای نور عین ، جدّتان در خانه در زیر کسا ، آمده امروز شد مهمان ما ، با اجازه رفت در زیر کسا ، در کنار مصطفی شد با حیا ، بعد از آن آمد علی مرتضی ، گفت زهرا جان سلامم بر شما ، بوی یار مهربان آید همی ، بوی جوی مولیان آید همی ، گفتم او را یار ختمی مرتبت ، صاحب خُلقِ عظیم و مرتبت ، آمده مهمان ما بابای من ، آمده مانند جان در جسم و تن ، رفت نزد احمد و گفت این سوال ، چیست رمز و راز این وقت و مجال ، با اجازه رفت در زیر کسا ، در کنار مصطفی شد مرتضی ، بعد از آن رفتم کنار اهل خود ، تا بجویم با عزیزان وصل خود ، ما همه بودیم در زیر کسا ، دست خود برداشت بابا بر دعا ، گفت یارب اهلبیتم را ببین ، بهترین خلق خدا روی زمین ، خونشان با خون پاک من قرین ، جسم و جان دارند از من با یقین ، جسمشان را از بدیها دور کن ، قلبشان را خانه ای از نور کن ، لطف کن بر خاندانم با کَرم ، تا ابد آباد گردان این حرم ، دشمن آنها مرا هم دشمن است ، پیش چشمم جلوه اهریمن است ، هر که در دل حُبِّشان دارد به جان ، می شود محبوب من در دو جهان ، بانگ حق برخاست از عرش برین ، کای ملائک بشنوید این با یقین ، هر چه را من آفریدم در جهان ، این زمین و جمله هفت آسمان ، کوه و دریا را اگر من ساختم ، نُه فلک را اینچنین پرداختم ، هر چه زیبائیست در شمس و قمر ، ظلمتِ شبها و نور در سحر ، ساختم اینها به عشق مصطفی ، ساختم با مِهر این اهل کسا ، بانگ زد جبریل مَن تَحت الکسا ؟، صاحب کرسیُّ و مجد و کبریا؟ ، بانگ حق برخاست: زهرا و پدر ، معدن ایمان و کان هر گوهر ، حیدر و فرزند پاکش مجتبی ، هم حسینِ بنِ علی در کربلا ، گفت جبرائیل ای ربّ جلی میروم من نزد زهرا و علی ، با اجازه نزد ما زیر کسا آمد و می خواند ، پیغام خدا گفت ای پیغمبر عالی مقام ، می رسانَد حق به درگاهت سلام ، هر چه که در کلّ عالم خلق شد ، از برای اهل زیر دَلق شد ، گفت از این خانواده تا ابد دور شد ناپاکی و هر فعل بد ، جسم و روح خاندانت پاک شد ، نامشان بر تارک افلاک شد ، گفت حیدر چیست رمز جمع ما ، چیست مزد راوی این وضع ما گفت هر کس نقل کرد این ماجرا ، در میان دوستان مرتضی هر غمی دارد خدا شادی کند ، بر اسیران بانگ آزادی کند مشکلات جمعشان حل می شود ، سِحر درد و غصه باطل می شود ، گفت مولا رستگارانیم ما همچنان گل در بهارانیم ما ، شیعه با این نقل می گردد سعید بهتر از این مژدگانی کس ندید ، 🍀 شفای تمامی مریضها به حق پنج تن آل عبا "🌹 " التماس دعا
یازهرا🥀: یگانه: شعر برای شروع حدیث کساء ✨مرا شفاعت این پنج تن بسنده بود 🍃که روز محشر به این پنج تن رهانم تن ✨بهین خلق و برادرش و دخترو دو پسر 🍃محمد و علی و فاطمه و حسین و حسن ✨ایا کسی که شدی معتصم به آل رسول 🍃زهی سعادت تو لاتخف ولا تحزن التماس دعا معمولا حدیث کسا و ترجمه بکارمیبرند ﻋﺎﻟﻢ ﮐﻮﻥ ﻭ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﺒﺮﯾﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮐﺮﺩ ﺧﻠﻘﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺁﺏ ﻭ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭﺁﺗﺶ ﻋﺮﺵ ﻭ ﻓﺮﺵ ﻭ ﻣﻤﮑﻨﺎﺕ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﻭﻻﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﺣﯿﺪﺭ ﻣﮑﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﮐﺴﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﯾﻘﻪ ﻭ ﻫﻢ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺷﺪ ﭼﻮ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺭ ﮐﺴﺎ ﺳﺮ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻋﺸﻖ ﺧﺎﻣﺲ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﮔﻠﮕﻮﻥ ﻗﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺁﻧﺪﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺫﻥ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﮔﺸﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺩﻭﻟﺖ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﯿﻞ ﻣﻠﮏ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﺎﯼ ﺣﯽ ﮐﺮﯾﻢ ﭼﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﻭﺣﯽ ﺁﻣﺪ ﺁﻧﺰﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺧﻠﻖ ﻋﺎﻟﻢ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮐﺴﯿﺘﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺞ ﺗﻦﺍﯼ ﻣﺎﻟﮏ ﺭﻭﺯ ﺷﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻧﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻣﺼﻄﻔﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻠﯽ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﻮﺭ ﭼﺸﻤﺶ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺧﺴﺮﻭ ﮐﺮﺏ ﻭﺑﻼ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺴﯿﻦ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺖ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻥ ﻟﻮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺣﻖ ﺯﻫﺮﺍ ﻭ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻣﺼﻄﻔﯽ، ﺍﻭﻻﺩﺷﺎﻥ ﺣﺎﺟﺖ ﺑﺎﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﯾﮏ ﻣﮑﺎﻥ ﺯﯾﺮ ﮐﺴﺎ ﯾﮏ ﺟﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﻗﺘﻠﮕﺎﻩ ﮐﺮﺑﻼ ﮔﺮﺩﯾﺪﺷﺎﻥ ﻣﺎﺗﻢ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮔﻔﺖ ﺯﻫﺮﺍﺍﯼ ﻏﺮﯾﺐﺍﯼ ﮐﺸﺘﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﺴﯿﻦ ﮔﺸﺘﻪﺍﯼ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﭼﺮﺍﺍﯼ ﺑﺎ ﻭﻓﺎﯼ ﭘﻨﺞ
. اربعین و به روضه حضرت 🔸آه از آن ساعت که با صد شور و شین 🔸زینب آمد بر سر قبر حسین امان از اون لحظه ای که بی بی زینب کبری وارد کربلا شد... 🔸بر سر قبر برادر چون رسید 🔸ناله و آه و فغان از دل کشید یا صاحب الزمان... تا اهلبیت به کربلا رسیدند... مثل برگهای خزان... خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختند... هر کدوم قبر عزیزی رو در آغوش گرفت... یکی قبر علی اکبر رو بغل گرفته... یکی قبر قاسم رو گرفته... یکی کنار قبر عباس... یک مادری هم کنار قبر علی اصغر... اما بین جمعیت دیدند زینب هم داره دنبال قبر حسین میگرده... 🔸با زبانِ حال، آن دور از وطن 🔸گفت با قبر برادر این سخن 🔸السلام ای کشته راه خدا 🔸السلام ای نور چشم مصطفی داداش ببین خواهرت برگشته... 🔸بهر تو امروز مهمان آمده 🔸خواهرت از شام ویران آمده داداش نبودی ببینی.. بعد از تو با ما چه کردند... 🔸چون تو رفتی بی‌کس و یاور شدم 🔸دستگیر فرقه ی کافر شدم داداش طاقت داری بگم یا نه... 🔸بعد قتل و غارت اموال تو 🔸تاخت دشمن بر سر اطفال تو 🔸بس ‌که سیلی شمر زد بر رویشان 🔸گشت نیلی صورت نیکویشان جات خالی بود این نامردها که رحم نداشتند... چشم برادرم عباس رو دور دیده بودند... هر وقت بچه ها بهانه میگرفتند بهشون تازیانه میزدند... بهشون سیلی میزدند... بزار اینطوری بگم... 🔸 یاسها را جوهر نیلی زدند 🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند همه بچه ها رو زدند... 🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند داداش همه این مصیبتها یک طرف مجلس یزید یه طرف... 🔸آه از آن ساعت که از روی غضب 🔸زاده ی سفیان یزید بی‌ادب 🔸در حضور خواهر گریان تو 🔸چوب می‌زد بر لب و دندان تو داداش حسین خیلی برام سخت گذشت... مجلس یزید ملعون... وقتی نانجیب با چوب خیزران به لب و دندانت میزد... شرمنده حسین جان... نتونستم کاری کنم... آخه دستهای خواهرت رو با غل و زنجیر بسته بودند آی غریب حسین... خوب با داداشش درد دل کرد و گزارش سفر داد. بعد به امام سجاد فرمود : قبر برادرم عباس کجاست. امام سجاد ، عمه رو برد کنار علقمه و یه قبر کوچیک نشون حضرت داد... حالا مگه گریه ی زینب قطع میشه.... گفت :یادگارِ برادرم ... داداشم عباس رشید بود ... این قبر کوچیک چیه دیگه؟ امام زین العابدین فرمود :عمه جان همینقدر برات بگم که من خودم بدنِ عموم عباس رو ، ورق ورق روی هم چیدم .... آخه عموم اربا اربا شده بود.* آی حسین...... الا لعنه الله علی القوم الظالمین. *(مرحوم حاج حسن جمالی میگفت من قدم سند این روضه رو در کتب قدما دیدم) .
‍ ‍ 💐💐💐💐💐💐💐 مناجات با امام زمان(عج) اباصالح ، این دل تنگم ، آرزو دارد ، یا اباصالح ببیند روی تو را میلِ ، گفتگو دارد ، یا اباصالح اباصالح ، حاجتم شده این ، که جمال تو را ، من نظاره کنم نیایی از غصِّه می میرم ، این گریبان از غصِّه پاره کنم ببین دل تنگم گل نرگس تویی آهنگم گل نرگس العجل مولا ، العجل مولا اباصالح ، خاک پای توام ، من فدای توام ، مبتلای توام بیا مولا ، تا نبینی من ، مثل یارانم ، جان فدای توام تو خوبی و من بدم مولا به درگاهت آمدم مولا العجل مولا ، العجل مولا من امشب با ، بار ظلم و گناه ، سویِ کوی شما ، آمدم آقا پناهم ده ، تا که آواره ، تر از این دیگر ، نشوم مولا تو را جان مادرت زهرا نکن امشب رد مرا مولا العجل مولا ، العجل مولا 🌸🌸🌸🌸🌸 دلم می خواست هر شب جمعه با امام زمان کربلا باشم به دنبال یوسف نرجس در به در توی کوچه ها باشم مرا کشته درد شیدایی امان از این عشق و رسوایی دلم می خواست قبر گمشده را با امام زمان می شدم زوار اباصالح روضه می خواند ومیزدم من سر بر درو دیوار به یاد آن صورت نیصفو که خورده بود از عدو سیلی دلم می خواست گوشۀ حرمت با امام زمان روضه می خواندم که یک صبح جمعه با مهدی در کنار بقیع ندبه می خواندم رقیه بود و علی اصغر سکینه بود و علی اکبر دلم می خواست یک دعای فرج قسمتم می شد وادی عرفات به هنگام مردنم می شد آب غسل من آب شط فرات پیامبر بود و گل طه علی بود و همسرش زهرا دلم می خواست انتظار فرج با دعای فرج می رسید پایان اگر آید یوسف زهرا درد پهلویش می شود درمان شود قبر گمشده پیدا شود درمان سینه زهرا دلم می خواست یک شب جمعه یک دعای کمیل کربلا باشم دلم می خواست یک شب جمعه یک دعای کمیل در نجف باشم به محراب کوفه من یک شب با امام زمان کربلا باشم دلم می خواست قسمتم می شد یک محرم در کربلا باشم بگیرم یک مشک پر آب و ساعتی دور بچه ها باشم کنم پیدا دست سقا را ببوسم من اشک زهرا را بیا ای حلال مشکلها تو را جان مادرت زهرا یا ابا صالح یا ابا صالح التماس دعا موقع خوندن برای تمام ملتمسین