eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
424 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج مسعود پیرایش 4_6030397408028921780.mp3
زمان: حجم: 10.16M
🎧نماهنگ: مسير خدایی 🎤مداح: حاج مسعود پیرایش 📝به قلم: محمد کاظمی نیا 🎬تنظیم: علی افسری 🎞تدوین: تهیه شده در گروه رسانه هیئت صاحب العصرعج و مجموعه صراط
. ای خدای عشق آمد از سفر پیغمبرت نیمه جان برگشته  ای آرام جانم خواهرت خواهرم اما نه آن خواهر که رفت از کربلا زینبم اما نه آن زینب که بشناسی مرا شمه ای گویم که از داغت چه سان سرگشته ام با لوای عشق رفتم با عصا برگشته ام بین همراهان ز داغت قد کمان باشد بسی لیک از زینب کمانی تر نمی باشد کسی از علمدارت نشانی مانده باقی یا حسین پوستی بر استخوانی مانده باقی یا حسین بس که تا شام بلا بر من جسارت کرده اند شام تا کرببلا طفلان مرا آورده اند آن قدر زخم زبان بر قلب تنگم می زدند ای برادر شکر می کردم که سنگم می زدند بار ها کردم دعا از ما جدا گردد سرت  تا نبینی زیر شلاق اوفتاده خواهرت عشق تو هر سو کشاندم ور نه ای روح حجاب دختر زهرا کجا و بزم ننگین شراب سر بزیرم از امانت داریم ای پیر عشق زا ن که جا مانده یکی از غنچه هایت در دمشق حاج حیدر توکلی✍ .
_ عزای فاطمه بنت اسد سلام الله علیها نوحه سنتی _ واحد مادر حیدر و مادر احمد مولاتی فاطمه یا بنت اسد در عزای تو گرید مرتضی آه و واویلا آه و واویلا بقیع از داغ تو گشته نوحه گر کفنت شد پیراهن پیغمبر کعبه زین ماتم شد نوحه سرا آه و واویلا آه و واویلا خوانده پیغمبر در ، قبر تو تلقین گفت از خدا و امیرالمومنین بر جسمت نماز خوانده مصطفی آه و واویلا آه و واویلا
1. دشتی 1387.mp3
زمان: حجم: 3.55M
با دشتی شروع میکنند اما در ادامه وارد دستگاه شور میشوند ، خصوصا اون شعر : بعد از تو ای ماه مدینه ... که سبک گل پونه هاست ... جانسوز_حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و سلام الله علیها _ ویژه شب جمعه _سید مهدی میرداماد 🍂 اخی .... الا مادر به قربون جمالت اخ رخ چون بدر و ابروی هلالت آخ ... آخ ... شنیدم کام عطشان جان سپردی گل ام البنین شیرم حلالت .... ای حسین ..... گل ام البنین شیرم حلالت .... 2 🍂 شد آسمانم بی ستاره سوغاتی زینب شده یک مشک پاره .... *زینب برا ام البنین سوغاتی آورده ... سوغاتی زینب شده یک مشک پاره .... آمد شب دلگیری من ... ( ای دریغا )2 رفته عصای پیری من ... ( ای دریغا ) 2 بعد از تو ای ماه مدینه من ماندم و شرم از سکینه ..... 2 در خواب دیدم (عباسم خواب دیدم،ان شاالله درست نباشه) در خواب دیدم در منایی ...(پیش زهرا)2 دیدم سوار نیزه هایی ... ( پیش زهرا ) 2 حسین ..... 🍂 کربلا بگو حسین ..... مدینه بگو حسین ..... شفای مریض ها بگو حسین ..... فرج امام زمان(عج) بگو حسین ..... به ابوالفضل (ع) یا الله .... .
. مدینه! کاروانی سوی تو با شیون آوردم ره‌آوردم بُوَد اشکی که دامن‌دامن آوردم مدینه! در به رویم وا مکن چون یک جهان ماتم نیارد ارمغان با خود کسی، تنها من آوردم مدینه! یک گلستان گل اگر در کربلا بردم ولی اکنون گلاب حسرت از آن گلشن آوردم اگر موی سیاهم شد سپید از غصّه، می‌دانی که مظلومیّت خود را، گواهی روشن آوردم اسیرم کرد اگر دشمن، به جان دوست! خرسندم که پیروزی به کف در رزم با اهریمن آوردم مدینه! این اسارت‌ها نشد سدّ رَهم، بنْگر چها با خطبه‌های خود به روز دشمن آوردم مدینه! گر اثر از زخمِ زنجیر ستم خواهی امام عاشقان را طوقِ گل بر گردن آوردم مدینه! از بنی‌هاشم نگردد با‌خبر یک تن که من از کوفه، پیغام سَرِ دور از تن آوردم مدینه! یوسف آل علی را بردم و با خود اگر او را نیاوردم، از او پیراهن آوردم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» .
. دیده گریان دل غمین از ماتم آلاله ها شد روان سوی مدینه دختر شیر خدا میرود از کربلا ، بی حسین و اقربا دیده داغ شش برادر را در این دشت بلا عقده ها در سینه دارد از جفای اشقیا آن همه ظلم و ستم کی بوده در حقش روا شد غریبانه ز یاران و عزیزانش جدا میرود از کربلا ، بی حسین و اقربا با دلی آکنده از غم ها و حیران می رود از گلستان پر از عطر شهیدان می رود با قد خم قلب بی تاب و پریشان می رود کرده پیرش محنت و رنج ره شام بلا میرود از کربلا ، بی حسین و اقربا میرود پیش پیمبر عقده اش را وا کند آنچه دیده در سفر را نزد او افشا کند شکوه از نامردمی و کینه ی اعدا کند بی ابوالفضل رشید و اکبر نیکو لقا میرود از کربلا ، بی حسین و اقربا دختر زهرای اطهر مثل سردار حنین خطبه هایش کرده احیا نهضت سرخ حسین کرده دینش را ادا در راه شاه عالمین بر همه عهدی که بسته با خدا کرده وفا میرود از کربلا ، بی حسین و اقربا بارالها حرمت مظلومی زینب قسم سینه ی اهل ولا کن خالی از رنج و الم یک نظر بر "سید" بیچاره فرما از کرم از غم سالار مظلومان به دل دارد عزا میرود از کربلا بی حسین و اقربا .
. یا محمد(ص) از سفر برگشته ام از سفر بی همسفر برگشته‌ام با حسین رفتم من از شهر شما آمدم با سوز داغ کربلا کوفیان بی وفا و بی حیا راه را بستند بر خون خدا یا محمد سوخت از داغش دلم زد شرر داغ حسین بر حاصلم روز عاشورا نبودی کربلا شد در آنجا شورش محشر بپا جان فدا کردند همه احباب او کشته گشتند از ستم اصحاب او اربا اربا شد علی اکبرش طفل او شد پاره از کین حنجرش پرپر از کین غنچه های یاس شد از ستم نقش زمین عباس شد شد علمدار شه کرب و بلا بهر یاری حسین دستش جدا روز عاشورا حسینت شد غریب ماند تنها، بی کس و یار و حبیب سنگ کین پیشانی او را شکست بین مقتل در میان خون نشست ناله اش بر گوش جانم می رسید دشمنش با تیر کین قلبش درید در میان قتلگه افتاده بود شمر بالای سرش استاده بود ناگهان شمر لعین خنجر کشید از قفا رأس حسینت را برید بین مقتل خنده بود و هلهله سربریدند از حسین فاطمه آن ستمکاران عالم از جفا رأس پاک او زدند بر نیزه ها جان فدای جسم بر خاک حسین پاره پاره شد تن پاک حسین در خیامش شعله ها افروختند بین خیمه کودکان می‌سوختند نانجیبان کودکان را میزدند از جفا لب تشنگان را می‌زدند زین مصیبت ها نگر قدم خمید بین موج خون حسینت آرمید از زبان من سخن گوید (رضا) کن شفاعت از (رضا)روز جزا .
. مدینه در دل خود، غیرازمحن ندارم جزسینۀ پُراز درد، بیت الحزن ندارم پروانه ای ندارم ، من شمع شعله بارم، ازبس که گریه کردم، تاب سخن ندارم با باغ لاله رفتم، من ازمدینه امّا باغم گرفته آتش، گُل درچمن ندارم قاسم به خاک خفت و ، عبداللهم زکف رفت یک لالۀ دگر ازباغ حسن ندارم عباس من فداشد، دستش زتن جدا شد دیگر خبرمن از آن، گلگون بدن ندارم علی اکبرم را، درخاک وخون کشیدند جز درد وداغ چیزی، زان یاسمن ندارم راهم مده مدینه، کزبعد لاله هایم دلبستگی دگربر، خاک وطن ندارم گرخسته وکمانم، رفته زکف توانم جانم به خاک خفته، جانی به تن ندارم مانده تنش به صحرا، سررفته روی نی ها ازیوسفم به غیراز یک پیرهن ندارم با اشک غم«وفایی» گفت از زبان زینب چون شمع جمع کاری ،جزسوختن ندارم .
. آه از ان دم که کاروان امید دم دروازه مدینه رسید سوی آن کاروان به صدها آه بادلی خسته آمد عبدالله اشک حسرت زدیدگانش سفت تسلیت برامام چارم گفت بعد ازآن هرطرف نظر انداخت زینبش را درآن میان نشناخت ناگه از دل کشید زینب آه گفت با همسرش که عبدالله منم آن جان آمده برلب به کجا می روی منم زینب آبله پا وخسته آمده ام قدخمیده ، شکسته آمده ام گربپرسی چرا خمیدم من یک جهان بارغم کشیدم من زینب تو که جامه اش نیلی است چهره او کبود از سیلی است تو چه دانی که من چه غم دیدم دستهایی زتن قلم دیدم یک طرف قاسمم فدا گردید یک طرف اکبرم به خون غلطید غرق خون تا گلوی اصغر شد حنجر خشک او زخون تر شد تن در خون شنا ندیدی تو سرازتن جدا ندیدی تو سوره والضحی به نی دیدم سراز تن جدا به نی دیدم فلکی پرستاره دیدم من بدنی پاره پاره دیدم من شمع جانم اگر که آب شده سینه من زغم کباب شده آه ازجان ودل کشیدم من ناله فاطمه شنیدم من گه گلم را به گریه بوئیدم گه گلوی بریده بوسیدم گرچنین پیرم و زمین گیرم گرده داغ حسین من پیرم ازغم یوسفم سخن دارم درکفم کهنه پیرهن دارم گربه شام وبه کوفه رفتم من بی بهار وشکوفه رفتم من بردلم داغ وغم فزونتر شد چون گلم در خرابه پرپر شد دلم از داغ لاله ها افروخت صدجگر خسته چون «وفایی» سوخت .
. کعبه رفتیم و زیارت در منا حولهء احرام شد رخت عزا سنگ خوردیم از میان نیزه ها هدیه آوردیم از کرببلا زینبت برگشته یا ام البنین جای تو خالی! که خوردم بر زمین چار فصل من بهاری داشت، نیست این دل عاشق، نگاری داشت، نیست زینب غمدیده یاری داشت، نیست محمل من پرده داری داشت، نیست هی نپرس از صورت نیلی فقط خورده ام از این و آن سیلی فقط من از اینجا گرچه سنگین رفته ام بین صدها مرد بی دین رفته ام از بلندی رو به پایین رفته ام تا ته گودالِ خونین رفته ام شمر بود اما سر یارم نبود نیمه شب، انگشتر یارم نبود آمدم با معجری محکم شده آمدم با این کمر که خم شده سینهء ام ویرانه ای از غم شده دختری از کاروانم کم شده یادگار مادرم، یادت که هست آن سه ساله دخترم، یادت که هست این سفر، بد حرمت ما را شکست بر سر نیزه، سر سقا شکست در دل آتش دل زهرا شکست حرمت من پیش دخترها شکست چند سوغاتی به حاجی ها رسید گوشواره تا حراجی ها رسید روضهء چاک گریبان را نپرس غربت قاری قرآن را نپرس رد شدم از کوچه ها، آن را نپرس سکوی برده فروشان را نپرس با یهودی ها که سنگم می زدند بی هوا یک عده چنگم می زدند آه، سر گردانی من را ببخش خسته ام، ویرانی من را ببخش این پریشان خوانی من را ببخش روضهء پایانی من را ببخش در پی اشرار رفتم با حسین مجلس اغیار رفتم با حسین .