eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
# مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، روضه حضرت زهرا سلام الله علیها ❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ الا،که صاحب عزای تمام غم های دوباره فاطمیه آمده نمی آیی *مولا ی من...* برای ،گریه به غم های مادرت آقا نه اینکه فکر کنم ،مطمئنم اینجایی *ای آقا ....آقا جان ....آقای من....* کجا سیاه به تن کرده ای،غریبانه کجا به سینه ی خود میزنی به تنهایی *دیدی اونهایی که تازه داغ می بینن مشت به سینه میزنن امشب هی بچه های علی به سینه زدن آخ مادر مادر .....وای مادرم وای مادرم .....* کجا،سیاه به تن کرده ای غریبانه کجا،به سینه ی خود میزنی به تنهایی *آقاجان* کجا شبیه علی سر به چاه غم بردی کجا شبیه علی روضه خوان زهرایی *خوش به حال اونایی که صدای مولا رو میشنون،سرشو تو چاه میکنه از امشب به بعد....* الا ای چاه یارم را گرفتن *با من میگی* الا ای چاه یارم را گرفتن همه دار و ندارم را گرفتن میان کوچه ها ........ *این شب ها به اعتقاد من سخت ترین شبای عمر علی بود،خدا هیچ مردی رو به روز علی نندازه،بمیرم برات،قهرمان خیبر باشی،دلدل سوار عرب باشی،لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار باشی،تو یه روز نود تا زخم بخوری خم به ابرو نیاری ،اما امشب کار علی به جایی رسید ، میخواست بدن رو بشوره دستاش میلرزید....." اسماء داره آب میریزه،یه دفعه دیدن علی سر به دیواره میزنه....،آقا چتون شد ، شما دستور دادید بچه ها گریه نکنن، دیدن هی زیر لب میگه الهی دستت بشکنه قنفذ ،ببین با بازوی فاطمه چه کردن، منتظر روضه ای، بگم؟حالا داد بزن ... آی مردم ،یه بدنو بخوان دفن کنن،تا پزشک اجازه نده،دفن نمی کنن دکتر باید مجوز صادر کنه،دکتر باید امضا کنه ، امضا برا چی؟ باید زیر برگه دفن بنویسه علت مرگ چی بوده"؛سکته بوده،تصادف بوده،سرطان بوده.... تا دکتر زیرش امضا نکنه،اجازه نمیدن بدن دفن بشه،از امام باقر پرسیدن مادر هجده ساله شما چرا به شهادت رسید؟حضرت گفت سبب شهادت مادرم اون ضربه های غلافه تو کوچه هاست ..... آی ..... وای..... حالا وقتشه ، بگم برات ،میخوام بگم بهتر ناله بزنی آگه مادرو تو کوچه ها با غلاف شمشیر زدند ،حسین شو تو گودال با خوده شمشیر زدن .....اونم نه یه شمشیر حسین....... آگه روزی فاطمیه میخوای بلند بگو حسین ........
‍ ‍ مجلس کامل از شروع تا ختم . دانلود جناب استاد صفری بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام وادب واحترام حضور همه عزیزان وبزرگواران وعرض تسلیت وتعزیت به ساحت مقدس امام زمان (عج)وهمه عزاداران ایام فاطمیه انشاء الله همه ما از کنیزان ومحبین حضرت باشیم وتوفیق عزاداری خالصانه نصیب وروزی همه ماشود. جمال نورانی منتقم اهلبیت (ع)به جهت تعجیل درفرجش وسلامتی وجودش صلواتی زیبا عنایت بفرمایید . برکوکب آسمان عصمت صلوات برفاطمه گوهر نبوت صلوات برمادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات اللهم صل علی فاطمه وابیها وبعلها وامها وبنیها وسرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک. یارب به زهرا ،بحق زهرا،اشف صدرزهرا بظهور الحجه دعای سلامتی امام زمان (عج) به اشک دیده کوثر بیا ای یوسف زهرا به حق غربت حیدر بیا ای یوسف زهرا به دست بسته حیدر به آن محزون غم پرور به خون سینه مادر بیا ای یوسف زهرا آقاجون ایام فاطمیه ست قربون شال عزات بشم ، عزیزدلم اگه دوست داری با امام زمان (عج)عزادارمادرش باشی امروز به این چشمات التماس کن . چندقطره از این چشمات اشک بگیر ذخیره آخرتت بشه. حالا اگه دلت آماده شده چشم سر راببند با پای دل بریم مدینه خونه بی بی دوعالم. اما بعضی که مدینه نرفتن میگن کدوم خونه ؟؟ بزاربگم برات همون خونه که آقاش با غصه خلوت میکرد از غربت وبی کسی به چاه شکایت میکرد امروز توی اون خونه گلها ماتم گرفتند ستاره ها خم شدن گلدونا غم گرفتند یاس سفید خونه مهمون آسمون شد قدعلی اعلی توماتمش کمون شد توماتم یاسمون ستاره ها شکستند پروانه ها گرد یاس یک شب تا صبح نشستند نه زجه های حسین ،نه گریه های زینب سکوت رابر هم نزد تونیمه های اون شب آخ بمیرم ! یه وقت دیدن درخونه علی باز شد ،غریبانه یه تابوت رابیرون آوردند. پشت سر این تابوت اون کسی که بیشتر از همه دلهارو آتیش میزد یک خانوم ۵-۴ساله بود چادرخاکی مادر روسرش کرده بودچادر هی به پاش میپیچید وروی زمین میفتاد هی صدا میزد :مرو مادر مرو مادر غنچه ها روی شونه بوته یاس رابردند هدیه آسمون رادست زمین سپردند همه دیدید وشنیدیدکه وقتی یه بدن راتشییع میکنن میگن بلند بگین لا اله الا الله! امام زمان ببخشید منو اما اون شب تومدینه مولامون امیرالمومنین (ع)میفرمودند: آرام ،آرامتر کسی صداتون رانشنوه نکنه دشمن باخبر بشه.. ناله داری یانه؟ هر کجای مجلسی از سویدای دلت سه مرتبه بگو یا زهرا. گر نگاهی به ما کند زهرا دردها رادواکند زهرا بردل وجان ما صفا می بخشد گوشه چشمی به ما کند زهرا کم مخواه از عطای بسیارش هرچه خواهی عطا کند زهرا صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا (س) هدیه این روضه ۱۰ گل صلوات هدیه به ساحت مقدس امام زمان (عج) #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
‍ ❣﷽❣ 🔘 ⚫️ (5) 🔘 حضرت علی اصغر ع ⚫️ 🔘 💥برکوکب آسمان عصمت صلوات 💥بر فاطمه گوهر نبوت صلوات 💥بر مادر یازده  امام  برحق 💥ازصبح ازل تابه قیامت صلوات ⛥(دعای فرج) 💠ومولاتنا.... 🌾اسم زهـرا  آبروی عالم است 🌾 اسم زهـرا چون نگين خاتم است 🌾 اسم زهـرا يادگاری نبی ست 🌾 اسم زهـرا دلخوشیهای علی ست 🔶درجهان تازنده ام گویم ثنای فاطمه 🔶دست حاجت میبرم،سوی خدای فاطمه 🔶گر برای ، درد بی درمان مداوا طالبی 🔶رایگان درمان کند دار و الشفای فاطمه دلتو ببرم مدینه .. بریم در خانه خانم فاطمه زهرا... بریم برا غربت بی بی ناله بزن.. برا غربت امیرالمومنین.. برا غربت یتمان زهرا ناله بزن..  امان از بی مادری .. (شام غریبان بی بی زهراست ..امشب دیگه این محفل روضه خون نمیخاد) چشم سرتو ببند چشم دلتو باز کن بریم دم در خانه خانم فاطمه زهرا س ..زینب سه ساله رو میبینی..حسنین رو میبینی ..ام کلثوم رو میبینی... هر کدوم زانوای غم بغل گرفتن ...  آروم آروم دارن گریه میکنند.. دیگه خونه مولا صفا نداره...بچه ها غریب و تنهان... (یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..) ⬅️بمیرم برا اون لحظه ای که بچه های فاطمه، از دفن مادر برگشتند،،  چه حالی داشتند .. آقا امیرالمومنین دست بچه ها رو گرفت چجور جلوی در رسیدن  چجور بچه ها میخوان وارد خونه ای بشن که مادر نداره (بخدا خیلی سخته...اونایی که داغ مادر دیدن درک میکنند... میدونن من چی میگم) ♻به یاد همه ی اموات .. گذشتگان اونایی که بودن بین ما اما جاشون الان خالیه امان امان3 بچه ها اومدن کنار هم نشستن سر در گریبان هم فرو بردند (خونه ای که مادر نداره همینه) آخ ناله میکردند ..مظلومانه گریه میکردند.. ◾️آی خوشا آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم 🔺آخ کیا مادر ندارن.. کیا صورت مادرشونو رو خاک گذاشتن.. (ناله داری یا نه) ◾️آی خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم ◾️دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم مادر مادر.. ◾️هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی ◾️ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم  ⬅️کدوم شب ،همون شبی که بچه های فاطمه مظلومانه بدن مادر تشییع کردن.. زینب تو کوچه ها میدوه ،مادر مادر میگه (اما زبون حال بی بی زینب و التماس دعا) ()(خدایا عاشقان را..)👇 (اوج) 🔅الا ای مادر پهلو شکسته 🔅ببین که زینبت درغم نشسته 🔅ببین مادرکه من گریان و زارم 🔅بجای مادرم من خانه دارم 🔅بیامادر ببین بابا غریبه 🔅بیامادر ببین دل بی شکیبه 🔅زبعد تو پدر خونه نشینه 🔅دل زینب به درد وغم عجینه ای مادر مادر مادر.. 🔅آخ بیامادر حسن قلبش شکسته 🔅حسین یک گوشه ای تنها نشسته 🔅بیامادر ندارم بی تو یاری 🔅ندارد دخترتو غمگساری 🔅به یادت با دلی خونبار، گریم 🔅کنار آن درو دیوار، گریم 🔅به یادمحسن شش ماهه گریم 🔅به یاد مادرم با ناله گریم ✍(یوسف لاطف.آمل) (شعر طولانیه مختصر کنید بهتره👆) 💥امان امان..3 اگه خانمی از دنیا بره. ، غالبا بین ما رسمه میان لباساشو جمع میکنند از خونه بیرون میبرن (یادگاریاشو جمع میکنند) (میگن بچه ها.نبینند داغشون تازه بشه،، بخصوص اگه بچه کوچیک داشته باشه) ♦بمیرم برا غربت امیرالمومنین شاید گفته باشه فاطمه جان شاید بتونم لباساتو مخفی کنم شاید بتونن چادرتو مخفی کنم اما فاطمه جان با درب سوخته چه کنم با خونهای رو در دیوار چه کنم بچه ها می اومدن رد بشن..نگاه میکردند.. یادشون می افتاد.. آخ همین جا مادرمون زمین خورد...آخ همین جا میخ در به سینه مادرمون نشست. 💥امان امان.. آخه فاطمه چند تا یادگاری از خودش بجا گذاشت.. الباب و الجدار و الدما شهود صدق ما به خفا یکی دره.. یکی دیواره ..یکی هم خون های روی در و دیوار .. 🌿آی حاجت دارا.. جوون دارا..آی درد دارا.. آی ناله دارا.. آی دلای کربلایی دلتو ببرم کربلا... اونایی که آرزوی کربلا به سینه دارن کجا نشستن اوتایی که دلتنگ کربلان کجا نشستن این یه یادگاریه که بی بی گذاشت.. یه یادگاریم کربلا بود... آخ امان از دل رباب 2 .. 🌾من میگم..حتما لباسای علی اصغرو بغل میگرفت ...ناله میکرد گریه میکرد.. لای لای میگفت. ⛤لالا لالا لالا ای مهربونم ⛤لالالالالالا آروم جونم ⛤لالا میگم گلم راحت بخوابی ⛤لالالالا گل شیرین زبونم ⛤لالا لالا لالا ای نازنینم ⛤لالا لالا لالا ای مه جبینم ⛤لالا لالا لالا ماه شب افروز ⛤شبم با گریه میشه صبح هر روز ⛤دلم از رفتنت آتش گرفته ⛤دلی از غم همه سوز و همه سوز ♨هر چقدر ناله داری آخ مریض داری ،گرفتاری ،درد داری، حاجت داری، آخ جوون داری..سه مرتبه ناله بزن بگووو 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈    
🍂🍂🍂🍂🍂 ﷽ (س) علیک یا فاطِمَةَ الزَّهْراءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهَةً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللهِ دو چشمش بسته اما درد دارد یقیناً بیش از اینها درد دارد بریز آب روان بر سنگ غُسلش ولی آرام اسماء درد دارد نسیم آرامتر خوابیده بانو مزن پروانه پر خوابیده بانو دگر رخصت نیازی نیست جبریل مزن دیگر به در خوابیده بانو دو چشمت را به دست بسته بستم تو را با هق هقی پیوسته بستم مبادا پهلویت خونین شود باز خودم بند کفن آهسته بستم ندارد چاره با آهم بسازم فقط با درد جان اهم بسازم ز چوبی که نشد گهواره باشد دوتا تابوت میخواهم بسازم * خیلی سخته آدم بخواد عزیزش رو خودش غسل بده...از غروب هی میگفت بچه ها آروم گریه کنند...علی امشب خیلی تنهاست...با اسماء دوتایی کارها رو آماده کردن...کفن و آب و بچه ها دارن نگاه میکنن...همه آستینها به دهانشون...علی میخواد غسل بده...میخوام خودت روضه بخونی...* بریز آب روان اسماء به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته نگه کن زردی رویش ببین بشکسته بازویش لگد خورده به پهلویش اسماء میگه من آب میریختم...ولی یه وقت دیدم علی ‌دست‌ از غسل زهرا کشید...‌‌‌‌‌‌هی نگاه میکنه هی صورت به دیوار میذاره بلند بلند گریه میکنه...آقا جان شما به بچه ها گفتی آروم گریه کنن...چی شده داد میزنی...فرمود: همچین که غسل می دادم... دستم رسید به بازوی ورم کرده ی فاطمه... امشب تا میتونی داد بزنی بگو وای مادر... وای مادر وای مادر... شروع کرد زهرا را کفن کردند... یه وقت علی نگاه کرد دید بچه‌ها مات مبهوت... تا معجر زهرا را باز کرد دادش بلند شد... میگفت: یه خانوم هجده ساله موهاش سفید شده... زهرا روش و از علی میگرفت...تا کبودی صورتش رو علی نبینه... انشالله خدا مادراتون رو براتون نگه داره... یه نگاه کرد دید بچه ها نگاه می کنند گفت بیاید... بچه‌های فاطمه برای آخرین بار مادرتون و ببینید... بچه ها آمدند جلو حسنین و زینبین خودشون رو روی بدن مادر انداختند... شیخ عباس قمی میگه: همچین که انداختن خودشونو یه وقت دستای زهرا بیرون اومد بچه ها رو بغل گرفت... منادی بین زمین و آسمان صدا زد: علی... بچه ها رو از مادرشون جدا کن...چرا؟میدونی چرا... چون این بچه ها طاقت ندارن و ملائکه طاقت ندارن گریه بچه های فاطمه رو ببینن... علی با احترام بچه ها رو بغل گرفت... ناز و نوازش میکرد... حسن جان خدا صبرت بده... حسین جان خدا صبرت بده...زینب جان منم بی مادر شدم...به همه عالم خواست یاد بده یادتون باشه هر وقت دیدی بچه خودش رو روی بدن عزیزش انداخت باید با احترام بلندش کنی... یه گودال بود...تو اون گودال یه بابای بی سر بود...یه دختری اومد خودش رو روی بدن انداخت...هی صدا زد بابا بلند شو ببین گوشواره هامو بردن... بابا بلند شو ببین خیمه ها رو آتیش زدن... دیدن دسته حسین بالا آمد این دختر رو بغل گرفت...مگه علی یاد نداده بود چه جور جدا کنند...ریختن تو گودال...آنقدر تازیانه زدن...هر چه بادا باد امشب میگم... یه وقت این دختر بلند شد گفت: بابا دارن منو میزنن.. بابا بلند شو رو دارن عمه رو... حسین* شکسته بال و پری ز آشیانه می بردن تنی ضعیف غریبان به شانه می بردن جنازه ای که همه انبیا به قربانش چه شد که هفت نفر مخفیانه می بردن مدینه فاطمه را روز روشن آزرده چه شد جنازه ی او را شبانه میبردن به جای گل که گذارند به روی قبر رسول برای او اثر از تازیانه می بردن * سلمان میگه وسطای نماز بودم...دیدم یکی داره محکم درو میکوبه... ترسیدم چه خبر شده...زودی نماز رو سلام دادم...در رو باز کردم دیدم حسن ابن علی...سلمان کجایی بیا... گفتم آقا زاده چه خبر شده... گفت سلمان بابام خیلی تنهاست...مادرم و غسل داده...بیا بریم تشییع جنازه... هفت نفر بیشتر نبودند...علی بدن زهرا رو برداشت...میخواد بدن و تو قبر بذاره... سلمان و دیگران محرم نبودند... بچه‌های فاطمه هم که با اون وضعیت، علی تک و تنها بود...باید یکی تو قبر بایسته بدن و دست به دست بدهند، علی تنهاست... یه وقتی دید از تو قبر دوتا دست شبیه دستای پیغمبر...کنایه از اینکه علی جان بده امانت منو... نیمه شب علی با خجالت این پیکرو به دستای مبارک پیغمبر داد...خجالت کشید یا رسول الله... اون روزی که زهرا وارد خونه من شد صورتش کبود نبود... بازوش ورم کرده نبود...من از همین جا یه گریز بزنم...زینب این صحنه ی جا دیگه براش تداعی شد... اونم تو خرابه بود... زن غساله گفت خانوم دست نمیزنم تا به من نگی این بچه چرا کبوده😭 الا لعنت الله علی القوم‌الظالمین
نشر بدون هشتک نام کانال👈 و نام شاعر و مداح شرعاً مجاز نمی باشد.🚫 http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c لطفاً اشتراک گذاری کنید👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا همراهتان شد با همان کودک که در زنبیل... خدا همراهتان بود و چه آسان رد شدید از نیل... خدای مهربان روزی‌ّتان را مَن‌ّ و سلوا کرد برای تشنه‌هاتان چشمه‌های روشنی وا کرد چه نعمت‌ها که با دست خودش در سفره‌هاتان چید کلیمش را فرستاد و کلامش را نفهمیدید تمام دفتر تاریختان غرق جهالت بود شما از ابتدا هم کارتان کفرانِ نعمت بود شما با نور حق سوسوی مشعل را عوض کردید چرا با سامری موسای مرسل را عوض کردید؟ بهانه بر بهانه، غم به موسای نبی دادید شما دنبال ماهی‌های روز شنبه افتادید شما از ظلم و از طغیان و نامردی پُرید آری که از چنگ شما جاری شده خون‌های بسیاری شما ای ابن‌سعدان! آب را بر کودکان بستید شما میراث‌دار حرمله در این زمان هستید شما کِشتید بادی را شبیه داس اهریمن شده حالا دگر هنگامه‌ی درو کردن از این پس جانتان از غیرت ما در خطر باشد که از شمشیرتان ایمان ما برّنده‌تر باشد * * بترسید از صدای ما که می‌گوییم یا حیدر که نزدیک است فتح باشکوهِ خیبری دیگر
114K
نگار نازنین آقام حسین حسین نگار نازنین          اقام حسین حسین بهار دلنشین          اقام حسین حسین امیر ملک دین          اقام حسین حسین امان امان امان علملرون اسور اسنده پرچمون قراریمی کسور ………………………………. سینونده اصغرون          گوزل ستاره دی دگوبدی اوچ پر اوخ          بوغازی یاره دی عطرلی تربتی          مریضه چاره دی امان امان امان وفالی اصغرون باتوبدی قانینه یارالی اصغرون ………………………………. عزالی قلبیوه          عزالی لر فدا یارالی سینووه          یارالی لار فدا وفالی اوغلووا          وفالی لر فدا دگنده اوخ سنه مناده تیتره دی شرفلی اکبرون عباده تیتره دی ………………………………. دئدون بو اوخ بو من          الهی راضی اول بو مقتلیم بو سن          الهی راضی اول بو من بو باش کسن          الهی راضی اول صدا گلوب حسین جنان سنونکیدی منیم نئیم واریم اینان سنونکیدی ………………………………. یارالی باشیووی          قویاندا تپراقا توکولدی عرشیدن          فرشته لر اقا نماز عشقووه          مناده باخماقا یارالی سینووه فلکلر اغلادی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 کبوتر من مپر ز لانه مبر صفا را ز آشیانه زجوجه هایت چرا بریدی روی ز لانه چرا شبانه مزن شرارم مبر شکیبم تمام، دردم تویی طبیبم میان دشمن ببین غریبم مکن کناره ازین میانه کتاب عشم ورق ورق شد غروب گونه رخ شفق شد چه شد که دست تو بی رمق شد که موی زینب نکرده شانه کسی چه داند چه کرده دشمن چه گشته با تو چه کرده با من ترا کشاند میان کوچه مرا نشانده به کنج خانه علی انسانی
7. دعای آخر مجلس.mp3
3.08M
دستت رو بیار بالا برا فرجش دعا کن ، فرمود فرج من فرج شماست ، آقا بیاد گِره هارو باز میکنه : أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ ... ( نمل 62 ) ، ... به محمد و آل محمد ، وقتی میگی یاالله ، جوابت میاد ، ... به محمد و آل محمد « یاالله » ... یَااَرْحَمَ الرَّاحِمین ، يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ... اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ ، وَ الْعَافِیةَ وَ النَّصْر ... خدایا ایمان و معرفتِ به حضرت رو به ما عنایت بفرما ، یاالله ، مارو لایق دیدار جمال حضرت قراربده ، خدایا همه مریض ها ، گرفتارها ، جانبازان عزیز ، همشون رو شفا عنایت بفرما ، خدایا خدمتگذاران به اسلام و قرآن ، خصوصا مقام معظم رهبری را در پناه امام زمان ، از گزند بلیات ، مصون و محفوظ بدار ، حافظان امنیت مارا یاری بفرما ، مشکلات جوانها را برطرف بفرما ، اونایی که بچه دار نمیشن ، حاجت رواشون بگردان ، ارواح طیبه شهدا ، گذشتگان از جمع حاضر ، از منِ حقیر ، علمای گذشته ، امام راحل از این مجلس بهرمند بدار ، یاالله ، روح بی بی مان حضرت معصومه را از این مجلس خشنود بدار ، وَعَجِّلِ الّلهُمَّ فی فَرَجِ مَولانا صاحِبَ الزَّمان ... 18/8/1400
دیدن روی تو آسوده مُیسر نشود این عطا بر منِ آلوده مُقدَّر نشود ... ادبم رنگ ریا دارد و « بی اخلاصم ... » عمَلم همقدمِ امرِ تو دلبر نشود ! هرکسی ، سمتِ ظهورِ تو قدم بردارد دلش از ظلمت ایام مُکدَّر نشود ...
سر می کنم بدون تو شب های تار را هر شب قصیده می شوم این انتظار را در حسرت بقیه ی خوبان روزگار سر می کنم بقیه ی لیل و نهار را هی چنگ می زنم به ِغزل های ناگزیر هی شعر می شوم کلمات دچار را خورجین من پر از غزل انتظار شد هر شب به دوش می کشم این کوله بار را با گریه گشته ام  صد و ده بار بیشتر دنبال رد پای تو هر شب بحار را (باز امشب ای ستاره ی تابان نیامدی) تکرار می کنم غزل شهریار را از بس که بی تو گل به نظر خار می رسد ترجیح می دهم که نبینم بهار را ای آرزوی گم شده باید نگاه کرد بی تو کدام پنجره ی بی بخار را؟ خشکیده زنده رود من آخر کجا برم؟ عصر سه شنبه گریه ی بی اختیار را سرشار غربتم به تو آورده ام پناه دریاب این پرنده ی بی برگ و بار را من بارها بدون تو در خواب دیده ام کابوس بی پرندگی این دیار را سوهان روح من شده قم ای بهار من سرسبز کن طبیعت این شوره زار را تا کی بدون روی تو گل های کاغذی از خود در آورند ادای بهار را هی جمعه های بی خبر از راه می رسند باید چه کرد این خبر ناگوار را؟ سبحان آنکه روز ازل عاشقانه ریخت در چشم مستت این هیجان خمار را سبحان آنکه در شب گیسوی تو کشید زیبایی رها شده در آبشار را ای کاش در مدار خودش زیر و رو شود منظومه ای که با تو ندارد قرار را چل شب کشیده ام به هوای تو مثل ابر تا کوه خضر گریه دنباله دار را در حسرت نگاه تو بیرون کشید اشک از چشم من چهل غزل آبدار را ایاک نعبد دل تسبیح پاره شد ایاک نستعین چه کنم داغ یار را ای آبروی هر دو جهان در قنوت من آبی بریز این جگر داغدار را کو آن‌نسیم جمعه ی موعود تا سحر قد قامت الظهور بخواند بهار را یا ایهاالعزیز مرا کشت این فراق کوته کن این حکایت دنباله دار را بعد از هزار و یکصد و هشتاد و چار سال بر هم بزن معادله ی روزگار را یک روز می رسد که به خونخواهی حسین رو می کنی اراده ی پروردگار را یک روز می رسد که به تاوان مجتبی سیراب می کنی جگر ذوالفقار را دنیا نشسته تا بتکانی فقط خودت از چادر غریبی مادر غبار را دارد غروب می شود و باز هم ندید در امتداد جاده کسی آن سوار را
❄️❄️❄️ جامانده ز خوبان شده ام! گریه ندارد؟ مجنون و پریشان شده ام! گریه ندارد؟ با بارکجِ روی دلم بین مسیرم وامانده و حیران شده ام! گریه ندارد؟ گفتم که زرنگی کنم اما ته چاهم بازی خور شیطان شده ام! گریه ندارد؟ آن سینه زن اهل نماز شب تو مُرد! بدجور هوسران شده ام ! گریه ندارد؟ دور از علمایم وَ چه نزدیک به مرگم چون قصه ی پایان شده ام! گریه ندارد؟ با زمزم اشک سحرم زمزمه دارم همخانه ی هجران شده ام! گریه ندارد؟ هی غرق شدم در دل دنیای مجازی هی دور ز قرآن شده ام! گریه ندارد؟ دیگر به لبم خاطره ایی از شهدا نیست من ننگ شهیدان شده ام! گریه ندارد؟ با اینکه بدم باز به من روضه چشانید سرمست حسین جان شده ام! گریه ندارد؟ 📣مناجات خوانی حاج منصور أرضی ❄️❄️❄️
زمزمه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای یوسف زهرا بیا آقا ببین که ما خیلی گرفتاریم در گیر و دار سخت این دنیا یابن الحسن فقط تو را داریم ای دلبر صحرا نشینِ ما بی تو گره بر کار ما خورده بیچاره از فرط گنه هستم لطفی بر این عبد زمین خورده نگاه رحمتی،نما بر حال من به اشک و سوز دل،چنین گویم سخن بیا یابن الحسن... خورشد پشت ابر ما برگرد دلگرمیِ خیرالنسا برگرد ای انتقامِ صورت مادر در قتلگاهِ کوچه ها برگرد مثل تمام سوره های عشق کوثر صدایت میزند مهدی بین در و دیوار آن خانه مادر صدایت میزند مهدی میان شعله ها،بسوزد یاسمن به قدّ خم شده چنین گوید سخن بیا یابن الحسن...
بسم‌الله الرحمن الرحیم دلم آشفته و حالم مشوش دو چشمم غرق خون، قلبم پر آتش به درگاهت پناه آورده‌ام من شکايت دارم از اين نفس سرکش فقير و بي‌نوا، اَشکُو اِليکَ اسير و مبتلا، اَشکُو اِليکَ نشد از خوف تو پُر اشک، هيهات ز چشم بي‌حيا، اَشکُو اِليکَ شدم بي‌بال و پر بين قفس‌ها دگر تنگ است در سينه نفس‌ها پناه آورده ام سوي تو امشب من از دست هواها و هوس ها
زمزمه مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یا حُجّت الله،بقیةَ الله اسمت روی لبهامونه با ناله و آه تو بی کرانی،صاحب زمانی تنها امیدِ همهٔ منتظرانی یابن الحسن بیا بیا ای دلخوشیِ دلها بیا بیا ای دلبرِ دل آرا بیا بیا ای آرزوی زهرا یابن الحسن یابن الحسن یا مهدی... دوای دردم،دورت بگردم ببین که دل شده اسیر مِحنت و غم آه از جدایی،شَهِ وفایی تو غصه دارِ روضه های کربلایی هر صبح و شام گریه کنی بر زینب و اسارت بازار شام و کوفه و جسارت آل علی و ظلم و جور و غارت یابن الحسن یابن الحسن یا مهدی...
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 زهرای من ازبسترخودپاشدنی نیست آن زخم سره سینه مداواشدنی نیست این بسترمرگ است که افتاده به خانه این خانه ی ویران شده زیباشدنی نیست دیدی که فتاده گره درزندگی من این گم شده ی خانه که پیداشدنی نیست باگریه ی زینب وسط خانه بدیدم دیگربه برش خنده ی لب واشدنی نیست ازبعده پیمبر.توبه یک گوشه میافتی زهرای من ازبسترخودپاشدنی نیست شاعر.آرمین غلامی