eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی_آنلاین_قافله_سالار_من_حسین_شریفی.mp3
5.37M
😭😭 قافله سالار من 💔 کجایی ای دوای دردم 🎙 حسین شریفی متن نوحه قافله سالار من حسین شریفی 💔💔💔💔 قافله سالارِ من؛ کجایی ای دوای دردم؟ ●♪♫ پی تو هر کجا میگردم؛ تورو تو قتلگاه گم کردم… ●♪♫ ای بدن صد پاره؛ رو خاکِ داغِ این صحرایی… ●♪♫ چرا مقطع الاعضایی؟ ●♪♫ بگو کجا برم، تنهایی؟ ●♪♫ امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫ چشت روشن! بزم حرامم بردن… ●♪♫ چشت روشن؛ تو ازدحامم بردن ●♪♫ وای من از عاشورا… زمین و آسمون غمگینه ●♪♫ یه خواهری داره می بینه؛ یکی میشینه روی سینه ●♪♫ وای من از عاشورا! باید بمیره از غم، دنیا ●♪♫ تو قتلگاه به پیشِ زهرا؛ دوازده ضربه میزد اعداء ●♪♫ امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫ چشت روشن؛ روسریمو دزدیدن ●♪♫ ❤️💔💔💔💔 چشت روشن، به گریه هام خندیدن ●♪♫ داغِ تو روی سینم؛ که قلب مضطرم میسوزه ●♪♫ پاشو ببین حرم میسوزه؛ ببین که معجرم میسوزه ●♪♫ رفتی و دور از چشمت، به خیمه ها هجوم آوردن ●♪♫ همه چیو غنیمت بردن؛ رقیه ی تورو آزردن ●♪♫ امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫ چشت روشن؛ ما رو اسیری بردن ●♪♫ چشت روشن؛ ما رو خرابه بردن ●♪♫ لشگر دشمن ای وای… به روی پیکرت میتازه ●♪♫ میان همه با نعلِ تازه؛ دیگه روشون به رومون بازه! ●♪♫ رفتی و موندم تنها؛ بگو چی کار کنم با این درد؟ ●♪♫ به حرمله می گفتم برگرد؛ نزن تو گوش من ای نامرد ●♪♫ امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫ ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── حسین شریفی قافله سالار من 👌👌عالی...عالی
4_6046620465873554163.mp3
802.3K
روضه حضرت رقیه (دشتی ) خرابه با تو بهتر از جنان است وای دل پیرم به شوق تو جوان است اگر خونی شده لبهای خشکت وای گمونم جای چوب خیزران است امان ای دل ای دل ای دل دلت بره خرابه شام قربون اون لحظه ای که با سر بریده بابا روبرو شد نازدانه صدا زد بابا چندتا سوال ازت می کنم بعد بهت میگم با دخترت چه کردن بابا جان تیغ کدوم ظالم رگهای گلوتو بریده سنگ جفای کدوم ظالم پیشونیتو شکسته یتیمای مجلس منو ببخشند بابا کی منو در کودکی یتیم کرد بابا چشماتو بسته نبینم نبینم نبینم لباتو پاره نبینم ۳ عمه رو خسته نبینم ۳ آنقدر با سر بریده بابا درد دل کرد گفت بابا هر چه کتک خوردم دلم نمی سوزه از شتر افتادم گوشمو دریدن گوشوارمو بردن اما یه جا خیلی دلم سوخت طاقت داری بگم یا نه بابا نبودی عمه ام زینب و کتک زدن بابا صدا بزن حسین جانم حسین جانم حسین جانم یه وقت دیدن سر بریده یه طرف افتاده رقیه یه طرف نمیدونم اینجا به خانم‌ زینب جه گذشت اومد رقیه رو بغل گرفت گلوم سارالدی الله دردیمی آلدی الله بالام خرابه لرده جان وردی اولدی الله یه وقت امام‌سجاد صدا عمه چه می کنی به خدا رقیه از دنیا رفته ....
003 Baram Doa Kon.mp3
8.84M
برام‌دعا‌کن👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
برام دعا کن ، بابا منم منو که یادته چشاتو وا کن ، بابا منم منو که یادته  صدام گرفته ، بابا منم منو که یادته  منو صدا کن ، بابا منم منو که یادته  من همون رقیه ای هستم که  منو همیشه با لبخند رو زانوهات می نشوندی تو همون بابای من هستی که شبی که خوابم نمی برد برام قرآن می خوندی مدینه کجا و ویرونه دیگه سر اومده پیمونه بیا ماها رو ببر خونه برام دعا کن ، بابا منم منو که یادته چشاتو وا کن ، بابا منم منو که یادته  صدام گرفته ، بابا منم منو که یادته  منو صدا کن ، بابا منم منو که یادته  با پای پر ورمم ، دردسر حرمم همه میگن خیلی شبیه مادرمم من همون فرشته ای هستم که برا تو سجاده مینداخت ، وقتی وضو می گرفتی تو همون بابا حسین هستی که می گفتی با دیدن من به یاد زهرا می افتی چه خستگی چه سردردی  روی نی منو نگام کردی آخه چی میشه که برگردی موهام سفیده ، بابا منم منو که یادته قدم خمیده ، بابا منم منو که یادته چهره م کبوده ، بابا منم منو که یادته رنگم پریده ، بابا منم منو که یادته مدینه کجا و ویرونه دیگه سر اومده پیمونه بیا ماها رو ببر خونه برام دعا کن ، بابا منم منو که یادته چشاتو وا کن ، بابا منم منو که یادته  صدام گرفته ، بابا منم منو که یادته  منو صدا کن ، بابا منم منو که یادته  من همون سه ساله ای هستم که بابامو بابامو بابامو بابامو می خواستم اما سرش روی نیزه ها بود تو همون شاه شهید هستی که دور زن و بچه ی تو پر از نامحرما بود نمی دونی که چی می گفتن چه حرفای بدی زد دشمن حیا ندارن اینا اصلاً ببین چه خسته م ، بابا منم منو که یادته چقدر شکته م ، بابا منم منو که یادته سنگینه گوشم ، بابا منم منو که یادته می لرزه دستم ، بابا منم منو که یادته تار می بینم سرم سنگینه عجب دستی داشت خیر نبینه بیابون بود و من سرگردون با اون نامرد نامسلمون با پای پر ورمم ، دردسر حرمم همه میگن خیلی شبیه مادرمم
🏴 🏴 🎤مداح :حاج محمود کریمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چهل شبانه روز غم چهل شبانه روز اشک چهل شبانه روز شوق سفر چهل شبانه روز صبر چهل شبانه روز مهر چهل شبانه روز خون جگر یک اربعین دلتنگیم رفته به سوی کربلا چون بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا موکب به موکب میروم از این ستون تا آن ستون ای معنی صبح فرج انا الیک راجعون حسین من حسین من ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دلا چرا گمی تو ستون چندمی تو تورا صدا زده مولا حسین بیا به کربلایش بخوان به اقتدایش نماز عاشقی را با حسین سوغاتیم را خاک پای زائرانت می برم دل را پیاده هر قدم با کاروانت می برم چیزی ندارم غیر جان تا اربعین نذرت کنم با هرچه دارم آمدم در خیمه ات خدمت کنم حسین من حسین من زمین پیاده آمد فلک به جاده آمد فقط به پاسخ هل من معین به یک اشاره ی تو به یک نظاره ی تو شده قیامتی این اربعین ای دل وضو از خون بگیر از تربتش بویی ببر چون حر بیا بی ادعا از روی او شرمنده تر از جان گذشته چون علی اکبر بیایی بهتر است مثل شهیدان حرم بی سر بیایی بهتر است جون و دلم فدای تو اب و گلم پر شده از هوای تو آرزوم اینه بمیرم برای تو حسین من، حسین من حال جنون حال منه سینه زدن پای غمت باله منه شکر خدا این همه عشق ماله منه حسین من حسین من ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ روی سرم سایه تو هی میشه نازل به دلم آیه تو کی میشه این دل بشه همسایه تو عشق تو تو خون منه کرببلات عشق منه جون منه آرزوی این دل مجنون منه حسین من حسین من
66656e0793a477748f4cd5f4b0d9047e.mp3
8.92M
بابا … چرا موهامو کشید و ، به زخمایِ من نمک زد بابا … النگوهامو گرفت و ، نبودی ما رو کتک زد چشمِ تو رو دور دید و خیلی بهم خندید و گوشوارم و دزدید و بابا .. چند بار … خواب میدیدم رو زانوت نشستم پیر شدم بابایی ، که میلرزه دستم از تمومِ دنیا به جانِ تو خستم … بازوم مثه بازوته ابروم مثه ابروته پهلوم مثه پهلوته … بابا … منم مثله تو اسیرم،تو رو نیزه من خرابه بابا … رویِ گونه ت جایِ سنگ و ، رویِ دستام جا طنابه از زجر چه زجری دیدم خیلی ازش ترسیدم افتادم و لرزیدم … بابا … خیلی … میدیدم اشکاتو رو گونه ت میریزی ما بنی الزهراییم تو اوج عزیزی وای نگامون کردن به چشمِ کنیزی … بازوم مثه بازوته ابروم مثه ابروته پهلوم مثه پهلوته … بابا … یه جوری زد تا بمونه ، رویِ اَبروم یادگاری بابا … سرت رو آخر گرفتم ، با اشک و با گریه زاری روضه چقد جانسوزه میدونی که چند روزه زخمِ پاهام میسوزه … بابا … جونم … سوختم و میسازم ، با لُکنت زبونم کاش دعا می کردی ، که زنده نمونم کاش تو آغوشِ تو ، بودم مهربونم بازوم مثه بازوته ابروم مثه ابروته پهلوم مثه پهلوته
زادروز نغمه‌سرای کودکان «عباس یمینی شریف» «به دست خود درختی می‌نشانم به پایش جوی آبی می‌كشانم كمی تخم چمن بر روی خاكش برای یادگاری می‌فشانم درختم كم‌كم آرد برگ و باری بسازد بر سر خود شاخساری چمن روید در آنجا سبز و خرم شود زیر درختم سبزه‌زاری به تابستان كه گرما رو نماید درختم چتر خود را می‌گشاید خنک می‌سازد آنجا را ز سایه دل هر رهگذر را می‌رباید» شعر بالا را بسیاری‌ها شنیده‌ایم و شاید وقتی آن را می‌خوانیم خاطرات خوش کودکی و مدرسه مقابل دیدگانمان رژه برود. این شعر از «عباس یمینی شریف» است؛ آموزگار، مدیر مدرسه و نویسندهٔ ایرانی ادبیات کودکان. عباس یمینی شریف، اول خردادماه ۱۲۹۸ در محلهٔ پامنار تهران به دنیا آمد. شاید بتوان به راستی بر این امر صحه نهاد که در نیم قرن اخیر میلیون‌ها کودک ایرانی اشعار و نوشته‌های او را خوانده‌اند. یمینی‌شریف یکی از پرکارترین نویسندگان و شاعران کودکان در جهان بوده‌ است. او بیش از ۳۰ کتاب در این حوزه منتشر ساخت. اولین کتاب یمینی‌شریف «آواز فرشتگان» نام داشت که در سال ۱۳۲۵ منتشر شد و آخرین کتاب‌های این نویسندهٔ کودکان، «جدال در پرتگاه توچال» و «فارسی‌ زبان ایرانیان» در سال ۱۳۶۸ و چندی قبل از مرگ او به چاپ رسید. یمینی‌شریف با در نظر گرفتن روحیات و خلقیات کودکان در قالب شعر و با زبانی ساده و آهنگین آنچه باید کودکان بیاموزند را به آن‌ها می‌آموخت. توران میرهادی، استاد ادبیات کودکان، نویسنده و متخصص آموزش و پرورش که سابقهٔ دوستی و هم‌کاری‌اش با یمینی‌ شریف به سال ۱۳۴۴ بازمی‌گردد چنین می‌گوید: «عباس یمینی شریف در مدرسه و مكتب درس خوانده است و با ابعاد اندیشه‌های خاص و عام، نو و كهنه آشناست. محیط پرورش او خیلی زود او را با افكار ضد ظلم آشنا می‌كند و چنین است كه ۵۰ سال از ۷۰ سال زندگی پربار خود را وقف كودكان و نوجوانان، یعنی بی‌دفاع‌ترین و مظلوم‌ترین افراد كشورمان می‌كند و تا لحظه‌های پایان زندگی حتی زمانی كه به مرگ می‌اندیشد، ابتدا به كودكان فكر می‌كند: من نغمه‌سرای كودكانم» اعتقاد او به همین نیاز به دگرگونی، موجب شد که به تالیف کتاب کلاس اول ابتدایی به نام «دارا و آذر» که سال‌ها در مدارس تدریس می‌شد بپردازد. در سال ۱۳۲۱ اولین شعری که برای کودکان سروده بود را در مجلهٔ «نونهالان» منتشر کرد. او در سال ۱۳۲۳ با ابراهیم بنی‌احمد مجله‌ای به نام «بازی کودکان» را منتشر ساخت. اشعار عباس یمینی شریف در سال ۱۳۲۴ وارد کتاب‌های درسی دوره‌ی ابتدایی ایران شد. او در آخرین دو بیتی که در روزهای واپسین عمر خود و برای حک شدن بر سنگ مزار سروده است می‌گوید: من نغمه‌سرای کودکانم شادست ز مِهرشان روانم عباس یمینی شریفم گیرید ز کودکان نشانم کسی این شعر را فراموش کرده است؟ «من یار مهربانم دانا و خوش زبانم گویم سخن فراوان با آنکه بی‌زبانم پندت دهم فراوان من یار پند دانم من دوستی هنرمند با سود و بی‌زیانم از من مباش غافل من یار مهربانم» یادش گرامی امروزتان قشنگ و پر معنا❤️
Hossein Sibsorkhi - Kash Mesle Darya Naboodi.mp3
11.22M
کاش مثل دریا نبودی اینقدر زیبا نبودی تا کسی چشمت نمیزد کاشکی اینقدر اَبَلفضل خوش قد و بالا نبودی تا کسی چشمت نمیزد کاش نمیرفتی دَم آب کاشکی تو سقا نبودی تا کسی چشمت نمیزد عباس وقتی که از خیمه میرفتی علقمه عباس از دور میدیدم منتظر بود فاطمه عباس دریا دلش مثل دلم آروم نبود عباس تو رفتی و برگشتنت معلوم نبود عباس دل رباب از غم در تب و تاب عباس اصغرو دریاب عباس دل شده خون پاشو ای پهلوون داداش دلمو نشکون اَبَلفضل پاشو بریم به خیمه رنگم از رُخم پریده جون من به لب رسیده اومدم با اَشک دیده وقتی فریادت شنیدم تا کنار تو دویدم تا رسیدم قَد خمیده پرسیدم از کَس و ناکَس هیچکس اینجا اینطرف ها ندیده دست بریده عباس سقای من مُقَطَعُ الأعضا شده کل علقمه رو گشتم تا که پیدا شده عباس برات بمیرم کشته ی غیرت شدی عباس باهات چیکار کردن به چند قسمت شدی پاشو تو رو خدا از من نشو جدا نگذار حسینو تنها کِشتیم به گِل نشست بدجور پشتم شکست پاشو سقای بی دست اَبَلفضل پاشو بریم به خیمه وقتی رفتی آروم آروم من شدم غریب و مظلوم غَم میبارید از سَر و روم دخترم گفت برمیگردی من به زیر لب میگفتم بیچاره ای طفل معصوم وقتی دستاتو بُریدن صدای مادرم اومد یهو گفت آخ زخم بازوم **** ** ✅ حسین سیب سرخی
778.2K
عزیز مرتضایی یا رقیه ز نسل مصطفایی یا رقیه تمام هستی زینب تویی تو گل خیرالنسایی یا رقیه 🌴رقیه جان رقیقه جان رقیه 🌴رقیه جان رقیه جان رقیه چو زهرای مطهر نور هستی به چشم ما ضیایی یا رقیه به زینب عمه ی مظلومه ی خود تو سر تا پا حیایی یا رقیه 🌴رقیه جان رقیقه جان رقیه 🌴رقیه جان رقیه جان رقیه تویی نور و تویی فرقان تویی فجر تو شمس و والضحایی یا رقیه چو زهرا مادرت فردای محشر شما صاحب لوایی یا رقیه 🌴رقیه جان رقیقه جان رقیه 🌴رقیه جان رقیه جان رقیه تو در شام بلا تا صبح محشر سفیر کربلایی یا رقیه به اذن حضرت باری تعالی به درد ما دوایی یا رقیه 🌴رقیه جان رقیقه جان رقیه 🌴رقیه جان رقیه جان رقیه
روضه_متنی _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله ┄┅═══••↭••═══┅ از صبح دل تو دلش نیست ، یه خوابی دیده عیسی مسیح بهش گفته مهمون داری ... از صبح نشسته منتظر خدا این مهمون من کیه که عیسیِ پیغمبر اینجور سفارششُ کرده ... کأنَّ یه کِشِشی تو این دلشِ .. یه هول و وَلایی تو این دلش ایجاد شده ... همینجور منتظر ساعات گذشت ، ظهر شد عصر شد ، نزدیک غروب از دور یهو دید یه سیاهی داره نزدیک میشه ، اومد بیرون با دقت نگاه کرد دید یه قافله ای داره میاد ... همینجور که قافله نزدیکتر میشد نگاه کرد دید این قافله حالاتش عجیب غریبه ... یه عده مرد جنگی ، از سر و وضعشونم معلومه لا اُبالی ... پشت سرشون هشتاد و خورده ای زن و بچه قد و نیم قد ... یه آقایی روی ناقۀ لنگ ... دستاشو بستن ... پاهاشو از زیر شکم ناقه ... نگاه میکنه به چهرۀ این قافله، خدا این قافله عجب عجیب غریبِ ... نه به اون مردایِ جنگی ، نه به این زن و بچه ... اینا کی ان؟.. نکنه اینا همون مهمونایی ان که عیسی مسیح به من وعده داده .. یه نگاهی درستی کرد دید بالایِ نیزه یه تعداد سرُ زدن .. اما این زن و بچه همش نگاهشون به یه سر که بین اون یکی سَرا مثل خورشید داره نور میده ... هی نگاه می‌کنه ، خدایا چقدر نورانیِ این رأس مبارک ... این همون مهمونیِ که عیسی به من وعدۀ اومدنشو داده .. ایستاد، آرام آرام آمدند راهب بگو ببینم تو این دِیرت یه جا برا استراحت ما هست یا نه؟ گفت بفرمایید میتونید اینجا استراحت کنید، میگه آمدن خودشون چادر زدن و اسباب غذا ، یه عده ای زن و بچه ها رو هم جمع کردن پشت دِیر (کلیسا) زن و بچه ها کنار هم ، آروم آروم داره غروب میشه، هوا داره سرد میشه ، لباس نامرتب تن این بچه ها ... دید تو این زن و بچه ها چشم همه شون به یه خانم .. انگار همه پروانۀ دور اون شمعند ... صدا میزنه بچه ها بیان جلوتر، بچه ها تو پناه این دیوار پناه بگیرید ، سرما کمتر اذیت کنه .. یکی میگفت عمه پاهام .. یکی میگفت عمع امروز یکم عقب افتادم بد زدن تو کمرم .. صدا میزد کلثوم، چند تاشونو تو بغل کن .. رباب چند تاشونوم تو بغل کن .. فضه نزار این بچه ها جدای از هم بشینن .. صدا زد اون نازدانه ام بیاد بغل خودم عمه ... عمه فدات بشه عمه .. ┄┅═══••↭••═══┅┄ با یه زحمتی بچه ها رو خواباند، بگذرم اومد جلو ، به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم. _چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟.. راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط می‌دونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟.. بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت .. خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره .. الهی فدایِ اون لبای خونیت آره این شده جوابِ مهربونیت .. میگه گوشامو ‌جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ .. أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش .. راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان ... قربونت بشم اینطوری نگو جگرِ راهب خون شد .... دیگه نتونست تحمل کنه خم شد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ ... جایِ رقیه خالی .. جای رباب خالی .. جای سکینه خالی ... جای زینب خالی ... صورت رو صورت ابی عبدالله گذاشت ... راهب میدونی این صورت رو صورت کیا نشسته ... آقا چرا محاسنت خونیِ ... راهب ، اون خون ، خونه علی اکبرشِ ... هم غلام سیاه جُونِشِ ... هم خونه دونه دونه شهداشه ... از همه مهم تر خونه علی اصغرشِ ... آقا چرا محاسنت خاکستری شده ... ای داد ... بابا ... از رو نیز نگام میکردی یادته من تو رو نگاه می کردم یادته پای نیزه تن سیلی خوردم یادته من همش زمین میخوردم یادته چشم و گوش و دهن و دست شود مست اگر... بشنویم و بنویسیم و بخوانیم: «حسین (ع)»
4_5866496911938163573.mp3
2.26M
❣﷽❣  لالا لا گل پونه     گنجیشک بی آب و دونه بابا چشماتو می بنده با دستایی که غرقه خونه هنوز چشات می سوزه دلم برات می سوزه دلم برا زخمای خشک لبات می سوزه بال و پرت پُر از خونه  حال منو کی می دونه 🥀لالا لالا  گرما به چشات خواب آورده لالا لالا  فاطمه برات آب آورده بال و پرت پُر از خونه حال منو کی می دونه 🥀لالا لالا  گرما به چشات... لالا لا گل بابا دستاتو آوردی بالا چی گفتی به آسمون که سرت به مویی بنده حالا زخم گلوت خونینه طرّۀ موت خونینه قنداقه تو مثل  مشک عموت خونینه ثانیه ها (چه دشواره)۳ بند دلم(شده پاره)۳ لالا لالا از زخم گلوت خون می باره لالا لالا مادرت هنوز بی قراره 🥀لالا لالا / گرما به چشات… بال و پرت پُر از خونه حال منو کی می دونه 🥀لالا لالا / گرما به چشات... لالا لا گل لاله برگشتن دیگه محاله دوره گهوارت نشستن اهل حرم با آه وناله غمت مثل شمشیره ,جون منو میگیره دیگه پاهام میلرزه, بابات داره میمیره داغ غمت چه سنگینه۳ خون شد جگرم،تو این سینه تو این سینه۲ لالا لالا ای غنچ پژمرد من لالا لالا همسنگر تیر خورده من حسین… 🥀لالا لالا گرما به چشات…  🥀🥀
|⇦•نمی خواد علی کبودی... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ همچین که علی اومد بالا سر فاطمه دید روپوش رو صورتش کشیده.. همچین که روپوش رو کنار زد دید هنوز، دستش رو صورتشه نمیخواد علی کبودی رو صورتشو ببینه.. علی خیبر شکن،علی عَبدوَدکُش، هی میخورد زمین، بلند میشد میگفت: زهرا! جواب منو بده من علی ام..اینجا میدونی کی به دادش رسید؟..علی داره گریه میکنه یه وقت حس کرد یه دست کوچولو اومد رو شونه اش، برگشت دید زینبه، این دست رو شونهٔ علی تو چهار پنج سالگی اومده، زانوی علی قوت گرفته بلند شده.... این دست رو شونه ی امام حسن اومده وقتی که پاره های جگرش بالا اومد... رسید کربلا..جَوُونِ حسین بال بال میزد هر چی صدا زد: ولدی!صورت رو صورتش گذاشت، یه وقت دیدن، یه دستی اومد رو شونه اش، برگشت دید زینبه.‌‌.. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅