eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
1.39M
وای وای در دشت کربلا زینب... اومد از شام بلا 🥁
. زبانحال زینب س با امام حسین ع وای وای در دشت کربلا زینب... اومد از شام بلا سر مزار شاه دین، اَبر بهاره... غمی نشسته رو دلش، که دوا نداره خواهری که جوون اومد، روزی به کربلا موی سفید و قدِّ خَم، داره ز گریه ها بعد شهادت حسین، ز جگر کباب شده مثال شمع روشنی، قطره قطره آب شده زانوی دختر علی، دیگه محکم نمیشه یه ذرّه از غم حسین، تو دلش کم نمیشه وای وای در دشت کربلا زینب... اومد از شام بلا حسین حسین تشنه لب، نازنین برادرم حسین حسین سر جدا، یادگار مادرم الهی زینب بمیره، از داغ ماتمت الهی خاکم بکنن، در زیر پرچمت شمر لعین رو سینه ات،ضربه از قفا میزد غلط نگم خنجرش و، به رگ خدا میزد بعد تو زندگی من، دیگه رو به راه نشد ناله و گریه مرهمه، غم قتلگاه نشد وای وای در دشت کربلا زینب... اومد از شام بلا رسیده اربعین تو ای ذبح سر جدا نو شده داغ ماتمت ای شاه کربلا سبط نبی مصطفی ای نور دیده ام با قد و قامت کمان کربلا رسیده ام شعله ی سوزان غمت در دل بپا شده بر سر خاک قبر تو روز عزا شده تا به قیامت خدا داغ تو بر دلم... این غم جانگدازی که زود میشه قاتلم وای وای در دشت کربلا زینب... اومد از شام بلا شاعر (دلسوخته)✍ 👇
456.5K
▪️🎤سینه زنی مسجدی_ اربعين آمدوروزم شب شد2 يااخا ذكرلب زينب شد2 برلبم آمده جان،، "قامتم گشته كمان"2 ياحبيبي ياحسين3،، زائرگلشن پرپر گشتم2 از اسيريِ عدوبرگشتم2 بعدتوگشتم اسير"شدم ازداغ توپير"2 ياحبيبي ياحسين3 من سرِپاك توبرنِي ديدم2 خواندن آيهٔ توبشنيدم2 بِنِگَرخواهرخود"كه شكسته سرخود"2 ياحبيبي ياحسين3 شاهدمرگ سه ساله بودم2 غرق آه وغم وناله بود2 خون شدازغصه دلم"ازتومولا خجلم"2 ياحبيبي ياحسين3 مداح اهل کربلایی درویشی🎤
1.12M
▪️نوحه اربعین حسینی بعد از چهل روز آمدم روی مزارت برخیز و بنگر حالت خواهر زارت مویم سفید و قدم کمان است از ظلم دشمن بر من نشان است مظلوم حسینم... شام غریبان آتش وهنگام غارت شد برحرمها از سوی دشمن جسارت طفلان نالان، اندر بیابان دنبال آنها، من زار وحیران مظلوم حسینم... در بند دشمن دیده ام شام بلا را بی حرمتی شامیان، جور و جفا را رقیه مانده، در کنج ویران شرمنده هستم، از تو حسين جان مظلوم حسینم... با دیدن گودال داغم تازه تر شد تصویر ذهنم خنجر و ببریده سر شد ای جان زینب، آورده ام سر تا وصل گردد، سرت به پیکر مظلوم حسینم... وقتش شده تا زینبت عمرش سر آید وقتش شده نزد برادر خواهر آید دیگر فراقت، طاقت ندارم روی مزارت، جان می سپارم مظلوم حسینم ... ✍اسماعیل تقوایی مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
به نیت فرج.mp3
6.56M
❇️ مداحی زیبای «به نیت فرج» 🎧 پیشنهاد برای گوش دادن در مسیر زیارت اربعین 📃 دوباره قدم قدم روی دوشم یه علم راهی میشم تا حرم رو لبم یا مهدی با دعای مادرم با دوتا چشم ترم آروزمه به حرم برسم با مهدی ... دوست دارم این مسیری رو، که شده راه عبور تو توی تموم موکب ها، حس می کنم حضور تو توی این مسیر، پای هر ستونی منتظر می‌مونم توی هر قدم، عجل لولیک الفرج می‌خونم ... ذکر کل زائرها خادمای بی ریا از نجف تا کربلا العجل یا مهدی میرسم پایین پا زیر قبه ی آقا رو لبم همین دعا العجل یا مهدی ... آرزوم شده همین، چی میخوام بهتر از این که چشام یه اربعین، به جمالت وا شه چقدَر داره صفا، توی صحن کربلا به امامت شما، یه نماز بر پاشه 🏷 علیه السلام عجل الله تعالی فرجه ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 💫کانال آیت الله بهجت⇩⇩⇩
مداحی_آنلاین_تواضع_داشته_باش_آیت.mp3
1.13M
♨️تواضع داشته باش! 🎙 آیت الله ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 💫کانال آیت الله بهجت⇩⇩
نوحه اربعین زبانحال زینب س با امام حسین ع باز آمدم ای جانم در کرب و بلای تو سیرابم و می سوزم ای تشنه برای تو ای شاه شهید من ای کشته ی بی لشکر آغوشش خودت وا کن بوسی بده بر خواهر ای یار وفادارم تو رفتی و من ماندم من فاتحه ی خود را در قتلگه ات خواندم برخیز بردار جان اینک به کنار من جایی بده تا باشد پیش تو مزار من ای دلخوشی مادر، جانم ابی عبدالله تسکین دل خواهر، جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله باز آمدم ای جانم در رخت عزای تو جان بر لبم از یادِ شمشیر و قفای تو ای داغ غمت سنگین خون از جگرم خوردم باید ز غمت هر روز صد مرتبه می مردم اما نفسی دارم در کرب و بلای تو من زنده ام ای جانا از لطف خدای تو شد دیده ی دریا ای نور دو عین من بر خاک تو می بارم لب تشنه حسین من ای نور دو عین من، جانم ابی عبدالله لب تشنه حسین من، جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله داداش چهل روزه با یاد تو می سوزم هر روز شهیدم من من کُشته ی هر روزم تا در بر من بودی شاداب و جوان بودم آه از غمت ای دلبر خشکیدم و فرسودم بعد از تو چنان پوشید پیری همه ی تَن را یاران قدیمی هم... نشناخت دگر من را یک زن پی زینب بود آمد به کنار من... از من ز خودم پرسید زینب به کجاست ای زن؟ از ماتم تو پیرم... دجانم ابی عبدالله از جان خودم سیرم جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله تو زندگی ام بودی من بی تو زمین گیرم هر روز خدا دارم از داغ تو می میرم ای وای به حال من یک لحظه مرا دریاب آخر به چه رو زینب بعد از تو بنوشد آب رحمی به دل زینب این زینب غم دیده رحمی به دل خواهر این خواهر رنجیده با دست دعای خود ذکری تو بخوان حالا مرگم برسد شاید راحت شوم از دنیا ای تاج سر زینب جانم ابی عبدالله ای بال و پَر زینب جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله شاعر (دلسوخته) 🌹 🌹
2.05M
باز آمدم ای جانم در کرب و بلای تو ⏫⏫⏫
‍ ‍ ‍ ﷽ (ع) یک گوشه ای جابر دست به گردن امام سجاد و امام سجاد دست به گردن جابر دارن گریه می کنن یه گوشه ی ه گوشه ی دیگری یه خواهر دل سوخته ای # خودش رو رو خاک قبر حسینش انداخته حسین بلند شو با من حرف بزن حسین خیلی دلم برات تنگ شده حسین من یک روز که تو  رو نمی دیدم بی قرار تو بودم حسین حالا چهل روزه تو رو ندیدم  چهل روزه با من حرف نزدی حسین یک کلمه با من حرف بزنی حسین چرا خوابیده ای و با من حرف نمی زنی هی گفت و گفت برات ماجرای کربلات رو می گم بعد تو چه گذشت ماجرای کوفه رو گفت ماجرای کوفه تا شامو گفت ماجرای شامو گفت بعد حسین من نگاه کن تو صحرا ببین تمام قافله رو سالم آوردم ببین تمام کاروانو سالم آوردم به خدا هر وقت می خواستن بچه هاتو سیلی بزنن خودم سپر می شدم به من سیلی می زدن حسین هر وقت می خواستن بچه هاتو تازیانه بزنن من  سپر می شدم و تازیانه می خوردم اگه نامحرمان اینجا نبودن پیرهانم رو کنار می زدم جای کبودی  تازیانه  ها رو  به تو نشون می دادم .حسین من عزیز من ولی اگه نگاه می کنی می بینی بین این قافله دختر سه ساله ت نیست  شرمنده ام حسین به خدا تقصیر من نبود حسین هر چه اومدم مانع بشم سر بریده ی تو رو تو دامنش قرار ندم نگذاشتن سیلیم زدن تازیانه م زدن سر بریده ی تو رو توی دامن   دختر سه ساله ت رقیه گذاشتن به خدا کنار سر بریده ت جان داد حسین. عرض دعای من میگن سه روز و سه شب قافله در کربلا موند وقتی قافله آماده ی حرکت شد همه سوار بر محمل ها دیدند سکینه نیومده کجاست سکینه امام سجاد سوال کرد کجاست گفتند کنار قبر باباش حسینه فرمود  بگید بیاد قافله می خواد حرکت کنه زینب اومد عمه سکینه بلند شو قافله آماده ی حرکته یک دفعه سکینه با اون چشمان گریانش برگشت عمه زینب برو از برادرم امام سجاد اجازه بگیر من کنار قبر بابام خیمه بزنم و بمونم آی آی یک طرف دیگه هم امام سجاد داره برای جابر میگه جابر اینجا بود که بابام علی اصغر رو روی دستش بلند کرد جلوی دیدگانش تیر سه شعبه به گلوی شش ماهه داداشم زدند. اینجا بود علی اکبر رو بدنش رو قطعه قطعه کردند جابر آنجا بود که قاسمم پاهاش رو روی زمین می کشید و جان می داد جابر بیا تو رو ببرم کنار نهر علقمه آنجایی که بدن بی دست عباسم افتاده بدن بی دست عموم عباس افتاد برا مریض ها دعا یادت نره 🥀جابر بیا بر غربت بابا بنالیم 🥀در اربعین با یاد عاشورا بنالیم 🥀جابر منم سجاد و زین العابدینم 🥀بعد از حسین تشنه لب سالار دینم 🥀من آمدم از راه پر درد اسارت 🥀اینک کنم قبر عزیزانم زیارت 🥀هر جای این صحرا نشان از عشق دارد 🥀ناگفته های جاودان از عشق دارد 🥀جابر همین جا مقتل جا  عون و بریر است 🥀این بوی خون جعفر و حر و زهیر است 🥀اینجا حبیب بن مظاهر جان فدا کرد 🥀مسلم به جسم پاره رو سوی خدا کرد 🥀جابر علی اکبرم را یاد داری 🥀اینجا مزار اوست باید سر گذاری 🥀جابر مپرس از اصغر شیرین زبانم 🥀آتش زند داغ گلویش قلب و جانم 🥀لب تشنه بود اصغر کسی آبش نمی داد 🥀یک دمی نمی خوابید از آن ظلم و بیداد 🥀شش ماهه بود و از عطش رخساره اش زرد 🥀ای کاش این سان خصم سیرابش نمی کرد 🥀جابر همین جا که پر از شور و شین است 🥀معراج گاه باب مظلومم حسین است 🥀جابر بر او با لب عطشان سر بریدند 🥀جابر سر او با لب عطشان بریدند اسبان خصم از کینه بر جسمش دویدند 🌹آن کس که هر دم مونسش روح الامین بود 🌹دیدم سه شب بر روی زمین بود 🌹جسم عزیزان بی کفن در دشت دیدم 🌹فریاد رودم رودم از زهرا شنیدم 🌹صد پاره تن بودند یاران در بیابان 🌹سرهای پر خون روی نی چون ماه تابان ای بی کفن حسین وای ای تشنه لب حسین وای دور از وطن حسین وای کو اصغرت حسین وای کو اکبرت حسین وای کو قاسمت حسین وای کو عباس حسین وای حسین وای حسین وای 🥀بابا منم سکینه دخترت 🥀جانم فدای جسم بی سرت 🥀بابا منم سکینه دخترت 🥀جانم فدای جسم بی سرت 🥀از شام پر بلا رسیده ام 🥀بر خاک  قتلگاه  اطهرت 🥀بابا منم سکینه دخترت 🥀جانم فدای جسم بی سرت 🥀ببارم از  دو دیده خون چو بر مزارت 🥀که اشک دیدگان خود کنم نثارت 🥀بیا و جای من نما دمی کنارت 🥀قربان تربت معطرت 🥀جانم فدای جسم بی سرت 🥀بابا منم سکینه دخترت 🥀جانم فدای جسم بی سرت
➖➖➖➖➖➖ گریزی نیست دل‌ها را از این شور و حرارت، نه جهان را چاره‌ای دیگر نمانده غیر حیرت، نه به دریا می‌روند این رودهای جاری از هر سو به وحدت می‌رسد این سیل جمعیت، به کثرت نه قدم‌هامان تکان داده‌ست دنیای معاصر را که این رزمایش عشق است، آری! پول و قدرت نه به جانم‌ می‌خرم دشواری این راه را هرسال توان زخم و تاول دارم اما تاب حسرت نه به غیر از نصرت و آمادگی در کوله‌بارم نیست به قصد جان‌فشانی می‌روم، تنها زیارت نه سراسر شور و شیدایی‌ست در سرتاسر جاده و زائر دم به دم تکریم می‌بیند حقارت نه یکی این سو، یکی آن سو به دعوت می‌برد ما را از این مردم محبت می‌رسد بر ما، جسارت نه یکی پیراهنم را می‌کشد با خواهش از دستم برای شستن اما می‌برد آن را، به غارت نه اگر امروز《هَل مِن ناصر》از این دشت برخیزد هزاران پاسخ آماده‌ست در میدان نصرت، نه؟ و من این روضه‌ها را می‌برم تا کربلا با خود مگر می‌افتد این دل یک دم از شور و حرارت؟...
این چهل روزه که پریشونم از غمت داداش ببین که خیلی داغونم از لحظه ی جانسوز آخر ، یادم میاد که زار و مضطر وقتی سرت رو میبُریدن یکی میگفت غریب مادر همه موهام داداش سپیده ، قامت من دیگه خمیده هر کسی رسید میزد ماهارو یکی لگد یکی کشیده ... برات بمیرم ای برادر ، برادر ای عزیز خواهر ... سر تو رو نِی ، تن تو رو خاک ما میرفتیم پا برهنه به روی خاشاک بسته بودن دستای مارو ، میکشیدن گوشواره هارو می افتادیم به روی خاکا تا میزدن هِی بچه هارو شد بدنم پُر از نشونه ، از ضرب چوب و تازیونه دار و ندار خیمه هارو میبُرد عدو چه وحشیانه ... برات بمیرم ای برادر ، برادر ای عزیز خواهر ... باورت میشه صد دفعه مُردم هر دفعه که با رقیت به زمین خوردم یادم میاد اون اضطرابو ، یادم میاد بزم شرابو وقتی که چوب زدن به لبهات یادم میاد اشک ربابو هنوز دلم در اضطرابه ، یادش برام خیلی عذابه شرمندتم اگر برادر رقیه جا موند تو خرابه ... برات بمیرم ای برادر ، برادر ای غریب مادر ... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
السلام علیک یا ابا عبدالله ها دلت میخواست امشب کجا بودی لبیک یا حسین..... امام صادق علیه السلام در زیارت ابی عبدالله فرمود: لَبَّيْكَ یا دَاعِيَ اللَّهِ إِنْ كَانَ لَمْ يُجِبْكَ بَدَنِي عِنْدَ اسْتَغاثَتِک وَ لِسانِی عِنْدَ اسْتِنْصٰارِک حسین جان ای دعوت کننده ی به سوی خدا اگه نبودم عاشورا، با این جسم و بدنم، با این زبانم به تو لبیک بگم... فَقَدْ أَجَابَكَ قَلْبِي وَ سَمٍعِی وَ بَصَرِی اما با قلبم ، با چشمم ، با گوشم لبیک میگم دعوت تو رو با چشمام برات گریه میکنم با گوش هام مرثیه هات رو میشنوم خونه ی قلبم هم که خونه ی محبتِ توست حالا بگو لبیک یا حسین.... لبیک یا حسین.... آماده اید بریم کربلا یا نه آخ بمیرم قافله ای که چهل منزل ، از کربلا تا شام بر شتران بی جهاز با دست بسته ی به ریسمان خسته و گرسنه و تشنه به شام بلا رسیده بود چند روزِ که از شام بلا خارج شدند امانتی هایی رو که به غارت برده بودند رو پس گرفتند عمامه ی پیغمبر رو پس گرفت زینب پیراهن مادرش فاطمه رو پس گرفت مقنعه ی زهرا رو زین العابدین پس گرفت عَلَمِ عباس رو پس گرفت گهواره ی علی اصغر رو پس گرفت گوشواره هایی که ربوده شده بود رو پس گرفت آی حسین..... از همه جانسوز تر اینه سرهای بریده رو پس گرفتند دارند برمیگردند کربلا آی روزگار یه بار دیگه خاطرات زینب ورق خورد دفعه ی اولی که کربلا اومده بود چجوری آوردنش با چه عزت و احترامی پیاده اش کردند قافله ای که قمر بنی هاشم داشت علی اکبر داشت قاسم و عون و جعفر داشت خودِ حسین بالا سرِ زینبه اما قافله ای که داره بر میگرده از این بنی هاشم ، فقط سرهای بریده شون رو داره زینب میاره آخ چه گذشت ان شاء الله یه اربعین با پای پیاده بری کربلا پاهات تاول بزنه خسته بشی تازه نمیگذارند به خدا اونقدر عزت و احترامت می کنند همینکه رسیدی به بین الحرمین خستگی چندروزه از بدنت در می ره تا چشمت به گنبد عباس می افته تا چشمت به گنبد ابی عبدالله می افته اصلا انگار نه انگار که چند روز توی راه بودی این قافله هم رسید کربلا سکینه ی بنت الحسین ، عمه جانش رو خبر کرد عمه جان گویا داریم به کربلا نزدیک میشیم هنوز به قبرها نرسیده مثل برگ درخت پاییز از روی مرکب ها خودشون رو به زمین انداختند ▪️هریکی سوی مزاری میدوید ▪️هریکی قبری در آغوش میکشید آخ بمیرم اوج مصیبت اربعین اینه گزارشات زینب کبری بمونه گزارش های سکینه کنار علقمه بمونه گزارش های رباب که دنبال قبر علی اصغرش می گشت بمونه همه ی اوج مصیبت اینه یه بارِ دیگه این قبرها گشاده شد سرهای بریده به بدن ها ملحق شد آخ نمیدونم سکینه بدن عموجانش رو دید یا نه بدن بابا رو که دیده بود اما بدن علی اکبر رو ندیده بود بدن عموجانش عباس رو ندیده بود حسین وای..... تموم شدها اربعین نخواهی فریاد بزنی کِی میخواهی فریاد بزنی حسین.... خاطره ها رو یادآوری کرد داداش ▪️یاد آن روز که رخسار همه نیلی بود معمولا خاطرات خودش توی یاد آدم می مونه اما زینب از چهار سالگی خوشی ندیده همه ی خوشیش حسین بود که اونم توی کربلا دسته جمعی کشتنش حالا داره یادآوری می کنه مادرا امشب زیر بغل این خانم رو بگیرند از کربلا که میرفت رشیده میرفت اما حالا که برگشته خمیده آمده ▪️یاد آن روز که رخسار همه نیلی بود ▪️هرکه می گفت حسین،پاسخ او سیلی بود حسین ..... ====================