eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
331 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ در سفرهایم تو را مقصد تصور می‌کنم در خیالم آنچه را باید تصور می‌کنم آرزوهای حرم را شعر می‌گویم؛ سپس هر چه را روی لبم آمد، تصور می‌کنم در خیالات خودم مثل کبوترهای تو سنگِ روی قبر را، گنبد تصور می‌کنم پرچمی را سبز و رقصان روی دوشِ گنبدت هر زمان که باد می‌آید، تصور می‌کنم شب به شب دریای اشکِ زائرانت دیدنی‌ست زیر نور ماه، جذر و مد تصور می‌کنم دور تا دور مزارت را به جای سنگ و خاک یک حرم زیباتر از مشهد تصور می‌کنم روبروی چشمِ خیسِ خود ضریحی نقره‌کوب کوریِ چشمِ حسود و بد تصور می‌کنم شمعم و با اشک‌های روضه‌ات جان می‌دهم هق‌هقم را در حرم اَشهد تصور می‌کنم .
. ✍ 〰〰〰〰〰〰 غزلی از حرمت ساخته‌ام با «مثلاً» گرچه خاک است روی قبر تو، اما مثلاً ... گنبدِ زرد تو خورشید شده می‌تابد نور می‌گیرد از آن گنبدِ خضرا مثلاً چه ضریحی شده کارِ هنرِ فرشچیان ! جنسِ هر پنجره‌اش هست مُطلّا مثلاً چقدَر پارچه‌ی سبز گره خورده به آن می‌کنی باز، تمام گره‌ها را مثلاً خادمانت همه دورِ سرمان می‌گردند ما عزیزیم، در این صحنِ مُعلّا مثلاً تشنه‌ها مست شوند از مِیِ سقاخانه ساقیِ میکده هم «حضرت سقا» مثلاً هیئتی شکل گرفته‌ست میان حرمت نام هیئت شده «یا حضرت زهرا» مثلاً روضه‌خوانی وسطِ صحن، حکایت می‌خواند قصه‌ی کوچه‌ای از شهر تو؛ حالا مثلاً ... مادری با پسرش رد شده از آن، اما ... هیچ کس راه نبسته‌ست بر آنها مثلاً دست نامردِ کسی هم وسط کوچه نبود چادری خاک نخورده‌ست، در آنجا مثلاً مادرِ قصه‌ی ما رفت صحیح و سالم وَ نپوشاند رخ از دیده‌ی مولا مثلاً بعدِ مجلس همه رفتند، زیارت کردند تربتِ حضرت زهرا شده پیدا مثلاً
. 〰〰〰〰〰〰 در حریمی که حرم داشت، ولی حالا نیست آنقدَر خاک نشسته‌ست، که دیگر جا نیست ابرها گریه کنِ این همه بغضند، ولی خاک، گِل می‌شود آنجا که هوا بارانی‌ست عرقِ شرم نشسته به جبین خورشید سایبانی که کمی کم کند از گرما، نیست دل بیچاره‌ی ما خواست دخیلی باشد بر ضریحی که پُر از پنجره بود؛ اما نیست چه کسی گفته که «بی سنگِ مزاری» عیب است؟! یا که بی گنبدِ زرکوب، حرم زیبا نیست؟! این مکان باغِ بهشت است، اگر چه خاکی‌ست و به زیباییِ آن در همه‌ی دنیا نیست بین گردابِ غم از دور، حرم می‌بینیم ساحلی جز حرم‌آباد، در این دریا نیست اهل شعریم و شعاریم؛ خیالاتی، نه ... ! پس حرمسازیِ ما در صفِ رویاها نیست «عربستان»، «حَرَمستان» شود ان‌شالله آنکه دیروز جفا کرد به ما، فردا نیست می‌رسد لحظه‌ی موعود و همه می‌بینند پرچمی جز عَلمِ سبزِ حسن بالا نیست مردِ رزمیم، نخواهید که پا پس بکشیم پس بدانید، که «سردارِ جمل» تنها نیست حرف «صلحِ حسنی» را ببرید آنجا که بر لبِ مردمِ آن صحبتِ «عاشورا» نیست .
2.mp3
18.66M
بی پناهم، غرق آهم باهمه بار گناهم توی این شبای آخر محتاج یه نیم نگاهم ....
👆 📃 بی‌پناهم، غرق آهم 🎙 از 🗓 🏷 "س" بی پناهم، غرق آهم با همه بار گناهم تووی این شبا، خدایا محتاج یه نیم‌‌نگاهم خسته‌ام از معصیت‌هام زیاده غصه و دردام خالیه دستام، ندارم چیزی جزء اشک توو چشمام پره خواهش، پره دردم خسته و شکسته‌بالم تو که انقد مهربونی نگا کن به روز و حالم اومدم تا که بخونم برا هر گناهی العفو اهل آسمونا با من می‌خونن الهی العفو تا ببخشی منو آخر اومدم با غم حیدر منو رد نکن خدایا اومدم به نام مادر دل دریا، دل بابا دل طوفانی ابرا چششون به چشم ماهه کنار بستر زهرا شب هجرون، شب بارون شده دل بی‌سر و سامون دل آسمون گرفته چادر مادر، پر از خون در و دیوار، خون مسمار روح مارو میده آزار گریمون بی‌اختیاره دل گرفت از غم دلدار 👇 📋 دِلِ بٰابٰا، دِلِ دَرْیٰا، دِلِ طُوفانی اَبْرا /  / حاج محمود کریمی / ✅ دل بابا، دل دریا، دل طوفانی ابرا چششون به چشم ماهه کنار تربت زهرا دل بابا، دل بابا، دل بابا فاتح جدال خیبر، اونی که مرد نبرده تیغ ابروش ذوالفقاره، صاحب دستمال زرده حالا روی خاک حسرت، هم نشین غم و درده دست به زانوهاش گرفته، غم فاطمه چه کرده یه ستاره، بی قراره، با دلی پر از شراره  می خونه تو چشم مهتاب، می گه این آخر کار کشتی پهلو گرفته، که به ساحل خو گرفته دو سه ماهه توی بستر، از علی هم رو گرفته سرشو حسن یه گوشه، به سر زانو گرفته به خدا جونِ علی رو، قصه ی بازو گرفته بی بهونه، روی گونه، زده شبنم دونه دونه به دل کوچیک زینب، گل غم زده جوونه دل دختری شکسته، برای غربت حیدر به سرش چادر خاکی، تو جانماز دلبر دستشو بالا گرفته، تا شفا بگیره مادر یه نگاش به سمت زهرا، یه نگاش سمت برادر شب آخر ،دست دختر، کفنا رو می ده مادر  می خونه ذکر مصیبت، برای حسین بی سر دخترم یه روز دلگیر، می مونی تنها و خسته می شه حرمت تو زینب ، مث حرمتم شکسته می کشونن مث حیدر، تو رو با دستای بسته می بینی سر حسینِت، روی نیزه نشسته شب بارون، شب هجرون، شده دل بی سر و سامون دل آسمون گرفته، می باره غصه براتون دل بابا، دل دریا، دل طوفانی ابرا چششون به چشم ماهه کنار بستر زهرا.س دل بابا، دل بابا، دل بابادل بابا، دل دریا، دل طوفانی ابرا چششون به چشم ماهه کنار تربت زهرا دل بابا، دل بابا، دل بابا فاتح جدال خیبر، اونی که مرد نبرده تیغ ابروش ذوالفقاره، صاحب دستمال زرده حالا روی خاک حسرت، هم نشین غم و درده دست به زانوهاش گرفته، غم فاطمه چه کرده یه ستاره، بی قراره، با دلی پر از شراره  می خونه تو چشم مهتاب، می گه این آخر کار کشتی پهلو گرفته، که به ساحل خو گرفته دو سه ماهه توی بستر، از علی هم رو گرفته سرشو حسن یه گوشه، به سر زانو گرفته به خدا جونِ علی رو، قصه ی بازو گرفته بی بهونه، روی گونه، زده شبنم دونه دونه به دل کوچیک زینب، گل غم زده جوونه دل دختری شکسته، برای غربت حیدر به سرش چادر خاکی، تو جانماز دلبر دستشو بالا گرفته، تا شفا بگیره مادر یه نگاش به سمت زهرا، یه نگاش سمت برادر شب آخر ،دست دختر، کفنا رو می ده مادر  می خونه ذکر مصیبت، برای حسین بی سر دخترم یه روز دلگیر، می مونی تنها و خسته می شه حرمت تو زینب ، مث حرمتم شکسته می کشونن مث حیدر، تو رو با دستای بسته می بینی سر حسینِت، روی نیزه نشسته شب بارون، شب هجرون، شده دل بی سر و سامون دل آسمون گرفته، می باره غصه براتون ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
303.3K
⚘گمنام⚘: شده ویروون.قبرآل طاها چکد اشک از.هردوچشم زهرا زاین مصیبت.آه و واویلتا نه چراغی.نه رواقی داره آسمونم.زغمش میباره غربت اون.برامون دشواره حسن جانم.برایت زارو گریانم حسن جانم.مزارت قبله ی جانم حسن جانم.زغمهایت پریشانم امون ای دل (3) ای بقیع دل.میزنه پرسویت توی هیات.پره عطر و بویت آه ازاین غم.پره خاکه کویت زایر تو.ماه آسمونه همه قبرات.خاکی و ویروونه دل شیعه.زغمت پرخونه میادآخر.یه روزی صاحب دلها خزون میره.میاد از راه بهار ما حریمت رو.میسازه مهدی زهرا امون ای دل (3) پیچیده باز.عطر و بوی تربت توی روضه.شده حرف حرمت یه گریزی.بزنیم از غربت غربت اونه.تشنه لب توو گودال زیر پاها.بدنی شد پامال خواهری رفت.توی گودال ازحال غریب اونه.که راسش رفت روی نی ها غریب اونه.نداره یک کفن حتی بگم یا نه.هزار تا مرد زنی تنها حسین جانم(3) ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍ تلفیق با .ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⚘گمنام⚘: 🔷🔶 👈🏼👈🏼 در این روز در سال ۱۳۴۳ (۱۳۴۴ق) قبور ائمه‌ی بقیع علیهم‌السلام و نیز قبر حضرت حمزه علیه‌السلام در اُحد به دست وهابیّون تخریب شد(۱). ➖ علّت و انگیزه‌ی تخریب این قبور مطهّر در کتب مختلفی که بر رد عقائد ضالّه‌ی وهابیت تألیف شده، بیان گردیده است. ➖ آنان اضافه بر قبور مطهّر ائمه‌ی معصومین علیهم‌السلام، دیگر قبور را هم تخریب نمودند که عبارتند از: ▪️ قبر منسوب به فاطمه زهرا علیها السلام، ▪️ قبر مطهّر فاطمه بنت أسد مادر امیرالمؤمنین علیهماالسلام، ▪️ قبر مطهر حضرت امّ النبین علیهاالسلام، ▪️ قبر ابراهیم پسر پیامبر صلّی الله علیه و آله، ▪️ قبر اسماعیل فرزند حضرت صادق علیه‌السلام، ▪️ قبر دختر خواندگان پیامبر صلّی الله علیه وآله، ▪️ قبر حلیمه سعدیه مرضعه‌ی پیامبر صلّی الله علیه و آله، ▪️ و قبور شهدای زمان پیامبر صلّی الله علیه وآله. ➖ وهابیان در سال ۱۳۴۳ هـ در مکّه گنبدهای قبر حضرت عبدالمطّلب، ابی‌طالب، خدیجه علیهم‌السلام، و زادگاه پیامبر وفاطمه زهرا و «خیزران» عبادتگاه سرّی پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله را با خاک یکسان نمودند. در جدّه نیز قبر حوّا و دیگر قبور را تخریب کردند. ➖ در مدینه گنبد نبوی را به توپ بستند، ولی از ترس مسلمانان قبر شریف را تخریب نکردند. در شوال ۱۳۴۳ با تخریب قبور مطهّر ائمه‌ی بقیع علیهم‌السلام اشیاء نفیس و با ارزش آن قبور مطهّر را به یغما بُردند. ➖ قبر حضرت حمزه علیه‌السلام و شهدای اُحد را با خاک یکسان کردند، و گنبد و مرقد حضرت عبدالله و آمنه پدر و مادر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، قبر اسماعیل پسر حضرت صادق علیه‌السلام و دیگر قبور را هم خراب کردند. ➖ در همان سال به کربلای معلّی حمله کردند، و ضریح مطهّر را کندند و جواهرات و اشیاء نفیس حرم مطهّر را که اکثراً از هدایای سلاطین و بسیار ارزشمند و گرانبها بود، غارت کردند و قریب به ۷۰۰۰ نفر از علما، فضلا و سادات و مردم را کشتند. سپس به سمت نجف رفتند که موفّق به غارت نشدند و شکست خورده بر گشتند(۲). 📚 منابع : ۱. مستدرک سفینة البحار، ج۶، ص۶۶ ۲. کشف الارتیاب، ص۷۷ .
234.9K
⚘گمنام⚘: و برای ، ، ✍ غبار صحن تو بر درد جان دواست بقيع! خرابه‌هاي تو، باغِ‌ بهشتِ ماست، بقيع! تو هم چو فاطمه در شهر خويش تنهايي غريبي و، همه كس با تو آشناست، اگر چه روي به كعبه نماز مي‌خوانيم تو قبله دلِ مايي، خدا گواست، بقيع! به آن چهار امامي كه در بغل داري براي ما حَرَمت مثل كربلاست بقيع! به ياد چهار پسر، در كنار چار مزار هنوز ناله اُمُّ البنين به پاست، بقيع! علي نگفت، به جان علي قسم، تو بگو كه قبرِ گمشدۀ فاطمه كجاست بقيع؟ هنوز نالۀ زهراست از مدينه بلند هنوز لرزه بر اندامِ مجتبي‌ست بقيع! قوي‌ترين سندِ غربت علي در تو عِذار نيليِ ناموسِ كبرياست، بقيع! .
⚘گمنام⚘: فکری برای بُغضهایِ در گلو کن آقایِ من چشمت ببند و آرزو کن این صحنِ خاکی می کشد ما را به وَالله برگرد و اوضاعِ بقیع را زیر و رو کن صحنی بساز از جنسِ زرّینِ دلِ خود حاجاتِ ما را در حرم رفع و رجوع کن سنگِ صبورِ مادرِ سادات گاهی ... با سینه زنهای مدینه گفتگو کن آئینه کاری در حریمت نیست امّا.... آئینه را با خاک صحنت روبه رو کن شفّافیِ خاکِ تو از آئینه کم نیست آئینه را با این حقیقت رو به رو کن پیشِ مزار مادرِ عبّاس حوضی... زیبا بنا کرده ...‌ وَ با آبش وضو کن ای انتظارِ هر شب و هر روزِ مادر فکری برایِ بغضهای در گلو کن
دوست دارم خاکم کنن تو کربلات اقام حسین ۲ بمیرم گوشه ی ایوون طلا آقام حسین یا حسین و یا حسین یا حسین و یا حسین دوست دارم وقتی که جون میاد توی گودی گلوم ۲ یه نگاه کنم به اون قد و بالات آقام حسین ۲ دوست دارم اسم قشنگت حرف آخرم باشه ۲ هی بگم جونم فدات جونم فدات آقام حسین یاحسین و یاحسین ۲ دوست دارم تموم عمرم برم یه گوشه بشینم ۲ بریزم اشکای چشام به پات آقام حسین یاحسین و یاحسین ۲ تو که آب به دست دشمنات دادی مهمان حور تشنه لب جداکند سر از قفات آقام حسین ۲ یا حسین و یاحسین ۲ چرا انگشترت رو نشون ساربون دادی ۲ قربون کرامت و جود و سخات آقام حسین یاحسین و یاحسین ۲ دوست دارم خاکم کنن تو کربلا ت آقام حسین ۲ یا حسین و یا حسین ۲
457K
⚘گمنام⚘: بقیع از دست زمونه شــاکیه غربتش از یه چیزایی حاکیه مگه یادش میره اون روزایی رو که دیده چادر مادر ، خاکیه نمیخواد صحن و سرا داشته باشه نمیخواد سنگ بنا داشته باشه وقتی که فاطمه زائر نداره نمیخواد برو بیا داشته باشه بقیعم مثل حسن دلش پُره هنوز از اهل مدینه دلخوره آقامون مهدی همینجا میشینه غصّه هاشو یکی یکی میشمُره مگه یادش میره کِی در و زدن مگه یادش میره مادر و زدن مگه یادش میره که چند نفری تو کوچه ناموس حیدر و زدن مگه یادش میره که امّ بنین اینجا می نشست غروبا رو زمین مگه یادش میره با چه حالتی روضه می خوند برا قطع الیمین . اجرای سبک:⬇️ کربلایی امیرحسین یعقوبیان
هدایت شده از ⚘️گمنام⚘️
328.9K
زمزمه   خدا - خون به دل اهل ولا شد – اجر رسول تو اداشد   مدينه باز ماتم سرا شد – واي واي   خدا – دوباره باز دل و سوزوندن –  بقيع رو به آتيش كشوندن   دل رسولت و شكوندن – واي واي   گريه كنيد كه ديگه – بقيع حائر نداره   نه شمععي و چراغي – حتي زائر نداره ******************* خدا – آرزوي دلا همينه – نوشته ايم بروي سينه   بريم زيارت  مدينه – خدا خدا   خدا –  حرم برا قبرا بسازيم – يه گنبد طلا بسازيم   شبيه كربلا بسازيم – خدا خدا   انشااله ايهاالناس – باعشق و شور و احساس   سقاحونه مي سازيم – رو قبر ام العباس   ************ خدا – امون زدست ظلم و كينه - يه عقده اي مونده توسينه   از كوچه تنگ مدينه – واي واي   خدا – گريه امونم و بريده -  اشك غمم به رخ چكيده   به ياد مادر شهيده – واي واي   هنور يادم نرفته – قصه ميخ در رو   ضربه ي تازيونه - ناله هاي مادر رو   جاي يه دست نامرد  - رو گونه هاش نشسته   ز ضرب اون بي حيا – گوشواره هاش شكسته   کربلایی رضارسولی  اجرای سبک:⬇️ 🎤 🥀 @eetazeinab
⚘گمنام⚘: احمد متولی طاهر: اشکم به رخ، خونم به دل، آهم به سینه است ای زائرین، ای زائرین این جا مدینه است شهری که خاکش آبرو بخشد به جنّت شهر محمّد شهر قرآن، شهر عترت در هر وجب صدها چراغ راه دارد نقش از قدم های رسول الله دارد ای جا محمّد عالمی را رهبری کرد هم یار امّت بود و هم پیغمبری کرد ای جا ستمکاران کافر عهد بستند پیشانی و دندان پیغمبر شکستند این جا شرار آه جبریل امین ریخت خون از سر و روی محمّد بر زمین ریخت این جا علی پروانه سان گرد پیمبر گردید تا آمد نور زخمش به پیکر این جا دل پیغمبر اسلام خون شد این جا جگر از پهلوی حمزه برون شد این جا محمّد داغها بر سینه اش ماند زنگ غم و اندوه بر آئینه اش ماند این جا قدم بر عرش اعلامی گذارید چون پا به جای پای زهرا می گذارید این جا مراد از قبّة الخضراء بگیرید این جا سراغ از تربت زهرا بگیرید این جاست کعبه نه، زکعبه بهتر این جاست هم فاطمه هم تربت پیغمبر این جاست آوای وحی آید زدیوار رفیعش هم باب جبرائیل و هم باب البقیعش در بین آن محراب و منبر جا بگیرید بوسه زقبر مخفی زهرا بگیرید گلزار وحی و روضۀ طاهاست این جا آتش گرفته خانۀ زهراست این جا پشت در این خانه نزدیک همین قبر زهرا کتک خورد و علی بگریست چون ابر خورشید در این کوچه ها گردید نیلی بلبل سراپا سوخته گل خورد سیلی این جا امیرالمؤمنین را دست بستند تا با لگد پهلوی زهرا را شکستند این جا کشیده بر فلک آتش زبانه این جا گلی پرپر شده با تازیانه این جا به زیر پای مردم کوثر افتاد تنهای تنها فاطمه پشت در اوفتاد پیوسته چشم شیعه اینجا خون فشان است زیرا زیارتگاه قبری بی نشان است قبری که هر قلبی بیاد او کباب است قبری که تنها زائر او آفتاب است قبری غریب و بی رواق و بی نشانه بر خاک آن صورت نهد طفلی شبانه قبری که مخفی در دل تنگ زمین است خاکش گل از اشک امیرالمؤمنین است قبری که ما گشتیم و پیدایش نکردیم از دور هم حتی تماشایش نکردیم این قبر، قبر دختر پیغمبر ماست با آن که پیدا نیست چون جان در بر ماست این قبر احمد، این بقیع و قبرهایش گلهای پرپر گشته اما با صفایش آن فاطمه بنت اسد آن ام عباس این قبر ابراهیم، احمد را گل یاس این مجتبی این قبر بی شمع و چراغش این سید سجاد با آن درد و داغش این باقر و این صادق آل محمّد این قبر عباس آن عموی پیر احمد این قبرها را یک به یک دیدیم اما یابن الحسن، یابن الحسن، کو قبر زهرا این جا محمّد رازها در پرده دارد این جا امیرالمؤمنین گُم کرده دارد این جا شرار، از سینۀ عالم برآید جا دارد ار جان از تن میثم برآید حاج غلامرضا سازگار 🥀
⚘گمنام⚘: احمد متولی طاهر: ای مدینه جلوگاه کبریا ای تجلی گاه انوار خدا ای مدینه ای تو مشکوی بهشت عطر خاکت خوشتر از بوی بهشت ای زمینت لاله زار اهلبیت ای امین و راز دار اهلبیت ای حریمت قبله گاه اهل دل ای نسیمت با رگ جان متصل ای به گِردَت  کعبۀ دل در طواف خفته در تو اسوۀ شرم و عفاف در تو خورشید نبوت خفته است درتو ناموس ولایت خفته است “نقش هستی نقشی از ایوان توست” “آب و باد و خاک سرگردان توست” ای گلستان گل و آلاله ها ای نیستان تمام ناله ها ای وصیتنامۀ درد علی نخل هایت دست پرورد علی ای مدینه جانِ جان ما توئی آیه های صبر را معنا توئی ناله های مرتضی در گوش توست هستی او خفته درآغوش توست لب گشا از محنت زهرا بگو از غم و درد علی با ما بگو فاش کن آن گوهر ناسفته را راز های گفته و ناگفته را گرکه عمری سخت پابند توام چون «وفائی» آرزومند توام سید هاشم وفایی 🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘گمنام⚘: احمد متولی طاهر: خادمش ابر است و باران ، قبرهای بی ضریح زائرش خاک است و طوفان ، قبرهای بی ضریح صحن آن بسیار جامع، صحن آن بسیار پهن، صحن آن دشت و بیابان… قبرهای بی ضریح می شود پرسید داغ، از سنگ های آن حدود ظهرهای داغ و سوزان ، قبرهای بی ضریح… بادها از بس که اینجا خاک بر سر می کنند حالتی دارد پریشان ، قبرهای بی ضریح حضرت ام البنین و حمزه و بنت اسد بی ضریحی شد فراوان… قبرهای بی ضریح نیمه شب ها در غبار غربت بی زائری می رسد مردی شتابان، قبرهای بی ضریح! غیر شمع چشم های حضرت صاحب زمان فاقد شمع و چراغان ، قبرهای بی ضریح اشک هایم در می آید بغض ها سر می کشد پای هر بقعه در ایران ، قبرهای بی ضریح کاشکی از کعبه سنگی، از نجف هم آجری کاش کاشی از خراسان… قبرهای بی ضریح کاش سنگی، دود اسپندی، چراغی، پرچمی مثل گلزار شهیدان… قبرهای بی ضریح کاش زهرا هم همین اندازه قبری ساده داشت… بگذریم از بیت پایان… قبرهای بی ضریح…! ایوب پرندآور
⚘گمنام⚘: احمد متولی طاهر: باید اینجا حرم درست کنند چار تا مثل هم درست کتتد با امام حسن سزاوار است چند باب الکرم درست کنند با طلا دور مرقد سجاد بیتی از محتشم درست کنند به تولای باقر و صادق صحن دارالقلم درست کنند نزد ام البنین نمادی از مشک و دست و علم درست کنند “دودمه” نه در این مکان باید شاعران “چاردم” درست کنند با کریمان “کریم خانی”ها قطعه ی “آمدم” درست کنند دورگنبد چهار گلدسته ولی از داغ خم درست کنند کاش هرجیز را نمی سازند کوچه را دست کم درست کنند کوجه را در ادامه ی طرح ِ از حرم تا حرم درست کنند… مهدی رحیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘گمنام⚘: احمد متولی طاهر: آتش بزن ای غم تمام پیکرم را لبریز کن ازخون دل چشم ترم را ای آه و ناله راه بغضم را بگیرید تا پنجۀ بغضی نگیرد حنجرم را خانه خرابم کرد سیل اشک ،وقتی کردم نظاره تربت پیغمبرم را بگذار تا از غربت زهرا بکوبم برپنجره های بقیع او سرم را ای کاش چون پروانه ای درماتم او آتش بسوزاند همه بال وپرم را اینجا چرا گلچین به گل زد تازیانه این غم شراره زد دل غم پرورم را هرگز نمی بخشم تو را شهر مدینه من درکجا جویم مزار مادرم را آتش مزن بردفتر شعر «وفائی» ای اشک غم رنگین نمودی دفترم را   سید هاشم وفایی
⚘گمنام⚘: احمد متولی طاهر: از صفای ضریح دم نزنید حرفی از بیرق و علم نزنید گریه های بلند ممنوع است روضه که هیچ سینه هم نزنید کربلا رفته ها کنار بقیع حرفی از صحن و از حرم نزنید زائری خسته ام نگهبانان… …به خدا زود می روم نزنید زائری داد زد که نا مردان تازیانه به مادرم نزنید غربت ما بدون خاتمه است مادر ما همیشه فاطمه است کاش درهای صحن وا بشود شوق در سینه ها به پا بشود کاش با دست حضرت مهدی این حرم نیز با صفا بشود کاش با نغمه حسین حسین این حرم مثل کربلا بشود در کنار مزار ام بنین طرحی ازعلقمه بنا بشود پس بسازیم پنجره فولاد هر قدر عقده هست وا بشود چارتا گنبد طلایی رنگ چارتا مشهد الرضا بشود این بقیعی که این چنین خاکی است رشک پروانه های افلاکی است در هوایش ستاره می سوزد سینه با هر نظاره می سوزد هشت شوال آسمان لرزید دید صحن و مناره می سوزد بارگاه بقیع ویران شد دل بی راه و چاره می سوزد این حرم مثل چادر زهراست که در اینجا دوباره می سوزد این حرم مثل خیمه ی زینب که در اوج شراره می سوزد سالها بعد قدری آن سو تر چند قرآن پاره می سوزد مجید تال
⚘گمنام⚘: احمد متولی طاهر: ای اهل دل را جنّة الاعلا مدینه باز آمدم آغوش خود بگشا مدینه آغوش بگشا کز رضا باشد سلامم بر تربت گمگشتۀ زهرا مدینه آغوش بگشا تا ز باب جبرئیلت آیم حضور خواجۀ اسری مدینه آغوش بگشا تا کنم با چشم گریان گمگشتۀ سادات را پیدا مدینه آغوش بگشا تا کنار قبر زهرا گریم به یاد گریۀ مولا مدینه آغوش بگشا تا پر پرواز گیرم گردم به دور قُبّة الخضرا مدینه آغوش بگشا تا کنم تشییع در شب با شیر حق تابوت زهرا را مدینه آغوش بگشا تا به دیوار بقیعت صورت گذارم با تن تنها مدینه آغوش بگشا تا بسوزم در بقیعت چون شمع سوزان در دل شبها مدینه آغوش بگشا تا کنار چار قبرت از اشگ گردد دیده ام دریا مدینه آغوش بگشا تا ستون توبه ات را گیرم به بر با گریه و نجوا مدینه آغوش بگشا تا به قبر حمزه گریم بر غربت انسیّة الحورا مدینه آغوش بگشا تا بگریم در دل شب مثل علی در دامن صحرا مدینه آغوش بگشا و بگو از خانۀ وحی دود از چه رو شد بر فلک بالا مدینه آغوش بگشا و بگو حامّی حیدر افتاد پشت در چرا از پا مدینه “میثم” سؤالی دارد از تو پاسخش ده زهرا کجا و سیلی اعدا مدینه؟ حاج غلامرضا سازگار
هدایت شده از اسماعیل مهری فخر
632K
تمرین مناجات خوانی. در ملودی دستگاه آن صدایی که مرا سوی تماشا می‌خواند از فراموشیِ امروز به فردا می‌خواند آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت هم‌نفس با من از آهنگ فراقم می‌خواند داشت از گوشۀ ایران به عراقم می‌خواند یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست می‌روم می‌روم از خویش به هر جا او هست جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست سهله آغوش گشوده‌ست مفاتیح به دست رایحه رایحه با بوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست مرا سوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است خانۀ دوست که نام دگرش سامره است آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟ سید حمید برقعی
هدایت شده از اسماعیل مهری فخر
355.7K
سلام علیکم. یک نمونه تمرین. اشعاری را شاید همان تو حلسه به شما دادن و.سبکی را شما همان فی البداهه.قرار میدهید اما با سبک شما بعضا جور نمیشه. شما با تغییر سطحی دادن به شعر خواندن ادامه میدهید و به اصلاح امروزی. نمیگذارید. سبک از دستتون خارج شود. گوش کنید. و. تمرین را انجام دهید دوست دارم خاکم کنن تو کربلات اقام حسین ۲ بمیرم گوشه ی ایوون طلا آقام حسین یا حسین و یا حسین یا حسین و یا حسین دوست دارم وقتی که جون میاد توی گودی گلوم ۲ یه نگاه کنم به اون قد و بالات آقام حسین ۲ دوست دارم اسم قشنگت حرف آخرم باشه ۲ هی بگم جونم فدات جونم فدات آقام حسین یاحسین و یاحسین ۲ دوست دارم تموم عمرم برم یه گوشه بشینم ۲ بریزم اشکای چشام به پات آقام حسین یاحسین و یاحسین ۲ تو که آب به دست دشمنات دادی مهمان حور تشنه لب جداکند سر از قفات آقام حسین ۲ یا حسین و یاحسین ۲ چرا انگشترت رو نشون ساربون دادی ۲ قربون کرامت و جود و سخات آقام حسین یاحسین و یاحسین ۲ دوست دارم خاکم کنن تو کربلا ت آقام حسین ۲ یا حسین و یا حسین ۲