eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
150.9K
☑️ ☑️ ☑️ ☑️ ☑️ اشک حیدر اشک اسما گشته آب غسل زهرا شوید آهسته آهسته حیدر زخم پهلو و بازوی کوثر الوداع الوداع فاطمه جان 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دست محنت زد روی دست شیون مولا بلند است لرزه افتاده بر زانوی او دست حیدر رسیده به بازو الوداع الوداع فاطمه جان 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 نیمه ی شب مخفیانه می‌رود مادر ز خانه پیش چشم یتیمان مضطر رفته بر شانه تابوت مادر الوداع الوداع فاطمه جان 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ای کبودی در کبودی یاور حیدر تو بودی شستن یاس پرپر چه سخت است نیمه شب دفن مادر چه سخت است الوداع الوداع فاطمه جان ✍شاعر:میثم مومنی نژاد
157.9K
☑️ ☑️ ☑️ ☑️ ☑️ آتش و دود آتش و دود فاطمه در پشت در بود بر عزیز پیمبر جفا شد با لگد درب آن خانه وا شد فاطمه فاطمه فاطمه جان 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شعله تا عرش خدا رفت دست بسته مرتضی رفت فضه کو که علی بی پسر شد هر چه شد بین دیوار و در شد فاطمه فاطمه فاطمه جان 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اجر ذی القربی ادا شد غنچه از شاخه جدا شد ای خدا کوه غیرت چه دیده که عبا روی زهرا کشیده فاطمه فاطمه فاطمه جان 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 وامصیبت وامصیبت گشته بر قرآن جسارت از چه در بیت امن االهی کشته شد مادر بی گناهی فاطمه فاطمه فاطمه جان ✍شاعر:میثم مومنی نژاد
344.4K
☑️ ☑️ ☑️ ☑️ کَلِمینی که دارم من از سکوت تو میمیرم کَلِمینی که با حرفای تو من آروم میگیرم ای صدای تو تسلای دل من کلمینی ای نگاه تو چراغ منزل من کلمینی قسم میدم فقط یبار این چشماتو وا کن حال و روز من و تماشا کن رفتن تو از خونه زوده بمون با من ای یک تنه لشکر من زهرا ببین چی اومد سر من زهرا گوشه ی چشم تو کبوده خبر داری شدم تنها مرو زهرا مرو زهرا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 حال و روز خونمون بعد تو تعریفی نداره باورت میشه که حیدر دست رویِ زانو بزاره میری و با رفتنت داغ پیمبر میشه تکرار حالا من راه میرم و دستامو میگیرم به دیوار جوون من تو این سه ماه از غمِ تو پیرم دیگه از این مدینه دلگیرم عزیزمن خدانگدار ببین هر روز میسوزم و تو آتیشم زهرا میمیرم و زنده میشم زهرا از ماجرای در و یوار به همراهت ببر من را مرو زهرا مرو زهرا ✍شاعر:میثم مومنی نژاد
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضـہ حضـرت زهـرا سـلام الله علیها در مـحضر شـهید سلیمانـے در بیـت الزهـرا .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... 🎙 🥀 🏴 📋 متن کامل روضه
. بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیِمِ اَلرَّحمنُ « ١ » عَلَّمَ الْقُرآنَ « ٢ » خَلَقَ الْاِنْسانَ « ٣ » عَلَّمَهُ الْبَیانَ « ۴ ».... ----------- قرآن بخوان که سوره ی کوثر خزان شده قرآن بخوان که قامت مولا کمان شده قرآن بخوان که مهر کرامت به خاک شد قرآن بخوان که ماه ولایت نهان شده قرآن بخوان ببین که فتاده ز پا علی در پیش اوست تیره و تار این جهان شده قرآن بخوان که قلب علی را گرفته غم قرآن بخوان که اشک ز چشمش روان شده قرآن بخوان که خواندْ علی هم نماز صبر قرآن بخوان که فاطمه سوی جنان شده یارب کنار تربت زهرا ز آسمان دیدند اهل عرش علی ناتوان شده ناگه رسید بانگ اذان از مناره ها سجّاده را گشود ؛ که وقتِ اذان شده بخوان تو بعد اذان ای نسیم درد بنگر فراق فاطمه آتش فشان شده «یاسر» بخوان تو آیه به آیه فراق را بر چهره اشک آمده دامن کشان شده ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. نه تنها مادرِ سادات زهراست که حتی فاطمه ام ابیهاست من از طرزِ دعاهایی که می‌کرد، یقین کردم که زهرا مادرِ ماست چه مادر، مادرِ سبطینِ طاها چه بانو، بانویِ عرشِ مُعلاست فقیهه، عالمه، اِنسیه، حورا فهیمه، فاطمه، ریحانه، عَذراست بهشتی که به زیرِ پاش اُفتاد همانا مُزدِ شیعه صبحِ فرداست اگر آدم غلامِ مرتضی بود کنیزِ حضرتِ صدیقه حواست فقط نَه ماه و خورشید و فَلک، نَه تمامِ کائنات از آنِ زهراست اُمیدِ «ملتمس» بر چادر اوست همان چادر که خونآلودِ غمهاست .
4_5917916788686852606.mp3
2.02M
زیر خیمه ی حضرت زهرا(س) همه واسه ی فرج دعا کنیم واسه حل مشکلات دنیا فرجش رو طلب از خدا کنیم تا بشیم مهیای ظهورش همگی آقامونو صدا کنیم بیا منجی دنیا بیا آقای تنها بیا (یوسف زهرا3)بیا یا مولانا یا صاحب الزمان(عج) آقا جانم الغوث ألأمان من بدم میدونم ولی آقا تو دعام کن تو نمازای شبت لحظه های عمرم داره میره کاش بشه یه بار تورو ببینمت زیر خیمه ی حضرت زهرا(س) اومدم فقط بگم اینو بهت بیا روح و روانم بیا جان جهانم بیا (آرام جانم3)بیا یا مولانا یا صاحب الزمان(عج) آقا جانم الغوث و الامان
فراموش کن‌...mp3
3.51M
حسن جان مادر میدونم سخته برات چیزایی رو که دیدی حسن جان مادر میدونم سخته برات چیزایی که شنیدی ولی مادر فراموش کن شدیم توی کوچه گرفتار فراموش کن که شد آسمون چشام تار فراموش کن که من خوردم اون روز به دیوار تو دیگه واسه خودت یک مردی اون روزم سعی خودت رو کردی نزاری  بابات بفهمه مادر که زده به صورتم نامردی حسین جان مادر چرا آسمون چشمات شده پر ستاره حسین جان مادر یکمی برای دلخوشیم بخند دوباره بیا مادر فراموش کن که دیدی منو پشت اون در فراموش کن تو آتیش چطور سوخته مادر فراموش کن که اومد تو خونه یه لشکر پسرم گریه نکن  آروم باش غم و غصه تو نبینم ای کاش دوباره میام پیشت روزی که آسمون خونه برا تو چشماش بیا زینب جان کمکم کن که بلن شم از میون بستر بیا زینب جان موهاتو شونه کنم برای بار آخر دیگه مادر فراموش کن اگه خون پهلومو دیدی فراموش کن کبودیه بازومو دیدی فراموش کن اگه زخم ابرومو دیدی کاش میشد پیشت بمونم اما دیگه خسته شدم از این دنیا زینبم گریه نکن واسه من بزار اشکاتو برا عاشورا
4_5922412236466300732.mp3
776.3K
سبک بعد تو زهرا من بی رمق و خستم بعد تو زهرا من رو دنیا چشم بستم گریه میکنم با یاد غمت پیر شده بودی با سن کمت یادم نمیره مصیبتای اون قد خمت حلال کن حیدرو حلال کن حیدرو (یا زهرا فاطمه) رفتی و بردی تو صبر و قراره علی تنها شده گریه مونس و یار علی غیر تو زهرا یاور ندارم مرگ تورو من باور ندارم سرم و از این زانوی غصه برنمی دارم حلال کن حیدرو/حلال کن حیدرو (یازهرا فاطمه) خاطره های تو تنها به جا مونده تو ظهر عاشورا قرار ما مونده اون لحظه ی که زینب می بینه با پا نشسته به روی سینه از پشت گردن داره می بره سرو ز کینه حلال کن حیدرو/حلال کن حیدرو (یا زهرا فاطمه) به قلم شاعران اهل بیت
محمدحاجیان.روضه ح فاطمه زهرا س.mp3
10.71M
روضه کربلایی محمد حاجیان نیمه شبها دردها انگار درد آورتر است حال و روز زخمیِ تب دار درد آورتر است لا به لای گریه هایِ بچه هایِ داغ دار ناله های مادر بیمار درد آورتر است امشب بریم خونه ی علی ببینیم چه خبره؟امشب بریم بگیم مادر اومدیم عیادت مادر...روز که میشد بی بی اصلا به روی خودشم نمی آورد...الا این روزای آخر که دیگه بی بی نمیتونست...اما شب که میشد،همه میخوابیدن،تازه درد مادر شروع میشد..شب این جوری میگذشت... یا علی می گوید و پهلو به پهلو می شود ظاهراً اینبار از هر بار درد آورتر است در قبال زخم های جنگجویان اُحد حمزه می داند چرا مسمار دردآورتر است حرف ها دارد در این بغض گلوگیرش ولی با جراحات لبش گفتار دردآور تر است از زمین خوردن همیشه زن خجالت میکشد گر ببیند شوهرش، بسیار درد آورتر است پشت در افتاده باشد یا میان کوچه ها در دو حالت ضربه ی دیوار درد آورتر است ای وای این درِ خونه ی امامِ پس چرا پشتش ازدحامِ اینجا چرا پر از غلامِ ای وای تا شعله ی آتیش به پاشد ضرب لگد مشکل گشا شد گوش بده یه چی بگم..دیدی یه بار دعوا تو بیرون از خونه میشه..یکی میاد میگه بچه ها بیاید بریم تو خونه...نگاه نکنید..اما یه بار هست دعوا میاد تو خونه...یه هو زینب صدا زد بابا در رو وا کردند.. بمیرم برا علی...بمیرم برا علی...جلو چشمای زهرا دستاشو بستن.. آی دستای آقا رو بستن...چهل تا مرد دارن میکِشن علی رو...بُدو بُدو آمد جلو...دست انداخت تو کمر علی...نمیذارم ببریدش.هر چی کشیدن دیدن نه! بی بی دستو رها نمیکنه....نانجیب صدا زد دست زهرا رو جدا کنید از علی..
#⃣ #⃣ #⃣ علامۀ مجلسی می نویسه:امیرالمؤمنین نمازش رو توی مسجد خوند، از مسجد آمد بیرون،تا خَمِ کوچه رو رد کرد دید یه عده از این کنیزا در حال گریه دارن نگاش میکنن، امیرالمؤمنین صدا زد: "مَا الْخَبَر؟" چی شده؟ یهو یکی روش بشه،نشه،صدا زد: آقا! اگه میخوای فاطمه ات رو ببینی عجله کن..." فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مُسْرِعاً حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهَا" امیرالمؤمنین دوان دوان خودش رو رسوند، وارد حجره شد،" وَ إِذَا بِهَا مُلْقَاةٌ عَلَى فِرَاشِهَا ... وَ هِيَ تَقْبِضُ يَمِيناً وَ تَمُدُّ شِمَالا" دید فاطمه داره از درد به خودش رو زمین می پیچه... "فَأَلْقَى الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِه" عمامه رو برداشت، زانو زد زمین، سَرِ فاطمه رو از زمین بلند کرد گذاشت تو بغلش "وَ نَادَاهَا يَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ" صدا زد:یا زهرا! با من حرف بزن...اما جوابی نشنید...یه بار دیگه صدا زد: فاطمه! عزیزم!" فَنَادَاهَا يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ " آی مردم! باورتون میشه این علی است؟ باورتون میشه این همون علی است که دَرِ خیبر ازجا بلند کرده؟ همه ی قدرتش رو آقا جمع کرد، برای بار آخر صدا زد:" فَنَادَاهَا يَا فَاطِمَةُ كَلِّمِينِي" زهرا جان! من به کسی التماس نمی کنم، اما الان دارم تو رو التماس می کنم "كَلِّمِينِي" كَلِّمِينِی، یه کمی حرف بزن علی نمیره كَلِّمِينِي، حرفِ رفتن نزن علی میمیره كَلِّمِينِی، بگو تو کوچه چی اومد سرت كَلِّمِينِی، چیزی که به من نمیگه پسرت سر تویِ بغلِ امیرالمؤمنینِ،آقا خم شده رو صورتِ بی بی، تا صدا زد: "كَلِّمِينِي" زهرا! امیدم تو بودی، میخوای جواب ندی؟...صدا زد:" فَأَنَا ابْنُ عَمِّكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب" تا گفت من علی هستم... "فَفَتَحَتْ عَيْنَيْهَا فِي وَجْهِهِ وَ نَظَرَتْ إِلَيْه" چشماش رو فاطمه باز کرد و یه نگاه به امیرالمؤمنین کرد...روایت میگه: تا نگاه کرد: "وَ بَكَتْ وَ بَكَى" هم زهرا و هم علی هر دو زدن زیرِ گریه.... می میرم برات، تو فقط گریه نکن پیشِ بچه هات، تو فقط گریه نکن میخندم برات، تو فقط گریه نکن