eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
دانلود-مداحی-بین-تموم-اهل-بیت-غریب_ترینه-به-خدا-maheharam.info_.mp3
6.31M
حسینیا گریه کنید برای امام مجتبی آخر آقا صحن و سرای تو رو می‌سازیم با گنبد و پنجره فولادت یه عکس یادگاری می‌اندازیم غریب‌ترین جای جهان بقیع مهدی صاحب الزمان بقیع یه روز میشن مدافعان حرم به عشق تو مهندسان بقیع جانم غریب فاطمه حسن جانم جانم غریب فاطمه حسن جانم حسن حسن حسن حسن بین تموم اهل بیت از همه مادری‌تری نشون دادی توی جمل از همه حیدری‌ تری بین تموم اهل بیت غریب‌ ترینه به خدا حسینیا گریه کنید برای امام مجتبی آخر آقا صحن و سرای تو رو می‌سازیم با گنبد و پنجره فولادت یه عکس یادگاری می‌اندازیم غریب‌ترین جای جهان بقیع مهدی صاحب الزمان بقیع یه روز میشن مدافعان حرم به عشق تو مهندسان بقیع جانم غریب فاطمه حسن جانم جانم غریب فاطمه حسن جانم حسن حسن حسن حسن بین تموم اهل بیت از همه مادری‌ تری نشون دادی توی جمل از همه حیدری‌ تری
4_5972110071847453808.mp3
589.7K
زیبا •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• در میان خانهٔ خود ای خدایا من غریبم داده برمن زهر مهلک. آنکه باید بود حبیبم میزنم دست و پا در دلم آذر است جان دهم در دلم. نالهٔ مادر است یا حسن یا حسن ۳ یا حسن جان ◾️◾️◾️ زینبِ غمدیدهٔ من. یادگار از جان مادر جان خواهر گوش بنما. تو وصایای برادر کار من شد تمام می روم زین جهان بر یتیمان من مادری کن زجان یا حسن یا حسن ۲ یا حسن جان ◾️◾️◾️ زود حسینم. کن خبردار گو حسن جان میسپارد گو بیاید وقت آخر. حرفهایی با تو دارد ای برادر بیا جگرم خون شده حسنت راحت از. چرخ گردون شده یا حسن یا حسن ۳. یا حسن جان ◾️◾️◾️ آمده با چشم گریان در کنار بستر او تا که دیده خون بریزد. حلق و ریزد جگر او چه کسی این بلا. بر تو کرده روا گو بگیرم ز او. انتقام ترا یا حسن یا حسن ۳ یا حسن جان ◾️◾️◾️ بعد مرگم. ده تو غسلم. کن تو دفنم ای برادر نزد جدم. خاک بسپار. نشود خون ریزی دیگر وای که عباس من. دست به شمشیر برد صف دشمن به یک. حمله ایی میدرد یا حسن یا حسن ۳ یا حسن جان ◾️◾️◾️ آه که از ظلم. دست کینه تیر باران پیکرت شد هدف تیر. پیکر تو. در کنار مادرت شد ماهیان دریا. شد عزادارتو (صفا) از راه دور. شده زوّار تو یا حسن یا حسن ۳ یا حسن جان ‌ -
004 Oghyanoos e Khaki.mp3
10.07M
نوحه امام حسن مجتبی ع 🎙با صدای حاج محمود کریمی
مدینه جایی بین ابراست که هر ابری به دورش گریونه . یه اقیانوس خاکی اونجاست که خورشید تو عمقش پنهونه . ملائکه توی ملکوت سمت مدینه پر میزنن . تو عالم معنا تو بقیع دارن حرم درست می کنن . فرشته ها از روز ازل خادم حرم امام حسنن . یه روضه خون دائم بالا سرِ قبرش می خونه از داغش ؛ می خونه از صبرش . مگه یادم میره من بودم و یه گل پرپر مگه یادم میره زخم روی صورت مادر مگه یادم میره خونابه ی بال کبوتر . مدینه شهری توی دل هاست که اسمش دل رو می لرزونه . دلو می لرزونه قبرایی که زیر آفتاب و بارونه . دلی که شد امام حسنی دیگه زمین براش قفسه . آزاده و رهای رهاست با آسمونا هم نفسه . یه روزی زائرش میشه و به همه آرزوهاش میرسه . یه روضه خون بین مقام بالاسر می خونه از کوچه می خونه از مادر . مگه یادم میره من بودم و کوچه ی غم ها مگه یادم میره دستی سیاه که میره بالا مگه یادم میره روی زمین ناله ی زهرا . مگه یادم میره من بودم و یه گل پرپر مگه یادم میره زخم روی صورت مادر مگه یادم میره خونابه ی بال کبوتر . یه روضه خون دائم بالا سرِ قبرش می خونه از داغش ؛ می خونه از صبرش . منو بزنید مادرمو نزنید . مگه یادم میره من بودم و یه گل پرپر مگه یادم میره زخم روی صورت مادر مگه یادم میره خونابه ی بال کبوتر . مدینه ! تو با شعری که خوند دم آخر آقا می سوزی . به آیینه ش روز آخر گفت مثل روز تو نیست هیچ روزی . امام حسن خودش دلا رو برده به کربلای حسین . بخشیده روضه ی خودشو به اشک روضه های حسین . کریم عالم بود و گذاشت دار و ندارشو برای حسین . با جیگر پاره با اون تن بی حال می خونه از مقتل می خونه از گودال . ای کشته ی دور از وطن دور از وطن وای ای تشنه ی صد پاره تن ای بی کفن وای .
سالار زینب کو علمدارت..... برادرم... حق نگهدارت ..... تو حسین منی...نور عین منی... برادر من زینبم زینب از غصه ی تو جان رسید بر لب بنگر مرا تو از فرازِ نی دشمن زند بر دخترانت هِی تو حسین منی ... نور عین منی یکسر بزن بر خواهرت یارم بی یار و بیکس بی علمدارم زینب کجا وُ سلسله زنجیر ای جان خواهر بی تو میشم پیر بزم شرابُ ناسزا بر ما وای از یزیدُ چشم و نامردا تو حسین منی نور عین منی چیکار کنم با ناکسان پست چشمای هیزُ مردمای مست خواندندُ ما را خارجی ای ولی گریه م گرفته ناله ام های های خاکستر از بام بر سرم ریزند آخه چقدر این مردما هیزند بلبل بگو گل بگو رمز گلزارت برادر حق نگهدارت.. برادر حق نگهدارت... زین ماجرا سود چو پروانه سوزد دل جانم حسین جانم...... تو یوسفی من خریدارت برادر حق نگهدارت.... دیگر نمانده گل به گلخانه بنشین زنم به موی تو شانه .... کر همسفر گردم به مراهت .... برادر حق نگهدارت.. در شام غم شوری به پا سازم ..... حاحات این جمع را روا سازم .. شفای بیمارن بده جان جانانم .... بردار حق نگهدارت ... سالار زینب کو علمدارت .. برادر حق نگهدارت 🥀
4_6003372984176218069.mp3
5.76M
📃 غمی بزرگ دارم در دلم 🎙 از 🏷 (سلام‌الله‌علیها) غمی بزرگ در دلم، مرا عذاب می‌دهد تورا صدا که می‌زنم؛ سنان جواب می‌دهد برای بار اوّل است، خودم سوار می‌شوم کار رسیده تا کجا! فضّه، رکاب می‌دهد مقابل نگاه یک سپاه، می‌خورم زمین همین‌که شمر ناقه‌ی مرا شتاب می‌دهد آیه‌ی تطهیر! بگو چه خاک بر سرم کنم؟! دهان قاتلان تو بوی شراب می‌دهد نداشت فایده قسم به کوفیان؛ تو سوختی نشسته دخترت، قسم به آفتاب می‌دهد گرفته لکنت زبان؛ سه ساله‌ات که این‌چنین سوال خواهر تو را دیر جواب می‌دهد شیر درست می‌شود؛ گریه بلند می‌شود همین‌که برلب خودش، رباب آب می‌دهد .
. علیهاالسلام علیه_السلام ◾ حکایت جانسوز سوارشدن زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها بر شتر بی جهاز... ⚡️وقتیکه زينب کبری عليهاالسلام نظر به قتلگاه می‌کند و می‌فرماید: کجایید ای مَحرَمانِ من؟! راوی گوید: ثُمَّ أمَرَ ابنُ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ) بِأنْ تَحمِلَ النِّساءَ عَلىٰ الْأقتابِ بِلا وِطاءٍ و حِجابٍ ▪️سپس ابن سعد (لعنت الله علیه) دستور داد زنان را بر شتران بی جهاز سوار کنند، پس شترها را نزدیک زنان آوردند و گفتند:زود بیایید و سوار شوید و ابن سعد دستور حرکت داد. زینب کبری عليهاالسلام چون این حالت را مشاهده نمود، فریاد برآورد: سَوَّدَ اللّهُ وَجهَكَ يا ابنَ سَعدٍ! في الدُّنيا و الآخِرَةِ.تَأمُرُ هٰؤلاءِ الٍقومِ بِأنْ يُرَكِّبونا، و نَحنُ وَدائِعَ رَسولِ اللّهِ صَلّىٰ اللّهُ عَلَيْهِ و آلِهِ ▪️خدا رویَت را در دنیا و آخرت سیاه کُنَد ای ابن سعد! تو به این مردان امر می‌کنی که ما را سوار کنند در حالی که ما امانت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستیم!؟ به آنها بگو: از ما دوری شوند تا ما خودمان سوار شویم. عمرسعد دستور داد تا لشکریان از شتران فاصله گرفتند. پس زینب کبری و أم کلثوم سلام الله علیهما جلو آمدند و هر یک از زنان و بچه ها را به اسم صدا زدند و در نهایت همه را سوار بر شتران کردند. همه زن ها و بچه ها سوار شدند تا اینکه جز زینب کبری سلام الله علیها کسی نماند. در این هنگام حضرت زینب علیهاالسلام نظری به سمت چپ و راست خود انداخت و کسی را جز امام سجاد علیه السلام ندید که از شدت بیماری نمی‌توانست سوار شود. پس نزدیک آن حضرت آمد و فرمود: ای برادرزاده! برخیز و با کمک من بر شتر سوار شو. 🔻امام سجاد علیهالسلام فرمود: عمه جانم! شما سوار شويد و من و اين جماعت را به حال خود واگذارید. حضرت زينب کبری عليهاالسلام نتوانست از امام علیه السلام نافرمانی کند،لذا برگشت تا سوار بر محمل شود. فَاِلْتَفَتَتْ يَميناً و شِمالاً، فَلَم تَرَ إلّا أجساداً عَلىٰ الرِّمالِ و رُؤوساً عَلىٰ الْأسِنَّةِ بِأيدِي الرِّجالِ، فَصَرَخَتْ، و قَالَتْ: وا غُربَتاه! وا أخاه! وا حُسيناه! وا عَبّاساه! وا رِجالاه! وا ضَيعَتاه بَعدَكَ يا أباعبداللّه ▪️پس به سمت راست و چپ خود نظر کرد و کسی را ندید جز اجسادی که بر روی ریگ و رمل بیابان افتاده بودند و سرهایی که بر روی نیزه در دست سپاهيان عمر سعد بود. پس فریادی کشید و فرمود: آه از غريبي...آه ای برادر...آه ای حسین من...آه ای عباس من... آه ای مَحرمان من... چقدر بعد از تو ما خوار و ذليل شدیم ای اباعبدالله... فَلَمَّا نَظَرَ الْإمامُ زَينُ الْعابدينَ عَلَيْهِ السَّلامُ إلىٰ ذٰلِكَ لَم يَتَمالَكْ عَلىٰ نَفسِهِ دونَ أن قامَ و هو يَرتَعِشُ مِنَ الضَّعفِ، فأخَذَ بِعَصاةِ يَتَوَكَّاُ عَلَيْها، و أتَىٰ إلىٰ عَمَّتِهِ، و ثَنىٰ رُكبَتُه،فأخَذَ لِيَركَبُها فَاِرتَعَشَ مِنَ الضَّعفِ،و سَقَطَ عَلىٰ الْأرضِ ▪️چون امام زین العابدین علیه السلام این حالت زينب کبری عليهاالسلام رامشاهده کرد، نتوانست کاری کند جز اینکه به سختی از جای برخاست و عصایی را به دست گرفت و از ضعف به خود می‌لرزید. پس خود را با همان حالت به کنار محمل زينب کبری عليهاالسلام رساند و زانو گرفت و فرمود: عمه جان! بیا و سوار شو! پس زينب کبری عليهاالسلام آمد تا سوار شود اما امام‌ سجاد علیه السّلام از شدت ضعف لرزید و با صورت به زمین خورد. فَلَمَّا رَآهُ الشِّمرَ (لَعَنَهُ اللّهُ) أتىٰ إلَيْه، و بِيَدِهِ سَوطٌ، فَضَرَبَهُ ▪️چون شمر (لعنة الله علیه) این حالت را دید، در حالی که تازیانه در دست داشت، به امام سجاد علیه السلام نزدیک شد و امام را با تازیانه زد. زين العابدين عليه السلام فریاد می‌زد؛ وا جدّاه! وا محمّداه! وا عليّاه! وا حسناه! وا حسيناه زينب کبری عليهاالسلام از مشاهده این صحنه گریه می‌کرد و به شمر می‌فرمود: وای بر تو ای شمر!به باقی مانده نبوت رحم کن . و دائمًا این را فرمود تا شمر از امام سجاد علیه السلام دست کشید. پس در این هنگام کنیز مُسنّی آمد نزد زینب کبری عليهاالسلام و او را سوار کرد. راوی گوید: من پرسیدم که آن پیرزن که بود؟ گفتند: آن پیرزن ،فضه، خادمه فاطمه زهرا علیهاالسلام بود. پس سپاه عمر سعد هر جور که بود امام سجاد علیه السّلام را بر یک شتر لاغری سوار کردند و پاهایش را هم از زیر شتر به هم بستند. 📚معالي السّبطين ج۲ ص۹۰ 📚وسيلة الدّارين ص۳۵۰ .
. ایام 🔸اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِىَّ بنِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) یَا زَیْنَ الْعابِدِینَ وَ یَا زَیْنَ الْمُتَهَجِّدِینَ》🔶🔸 🏴اما امام سجاد(علیه السلام) صاحب عزایی بود که حدود بیست سال برای مصیبت پدرش، امام حسین(ع) گریست و جزء بکائین عالم شد. امام صادق(علیه السّلام) در این باره می فرماید : 📋《اَلْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ : آدَمُ(ع)، و يَعقُوبُ(ع)، و يُوسفُ(ع) و فاطِمَةُ(س) بنت مُحَمّد(ص) و علىُّ بنُ الحُسَين(ع)! ..فَبَكَى عَلَىُّ بنُ الْحُسَيْنِ(ع) عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً ، مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى! حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ! إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ! قَالَ : ﴿ قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴾  إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ(س) إِلَّا خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَةٌ!》 ♦️گريه كنندگان -معروف تاريخ- پنج نفرند : آدم(ع) و يعقوب(ع) و يوسف(ع) و فاطمه زهرا(س) وامام سجاد(ع)! حضرت صادق(ع) درباره علت گريه امام سجاد(ع) فرمود : حضرت على بن الحسين(ع) مدت بيست يا چهل سال بر حضرت حسين(ع) گريست. هيچ غذايى در مقابل آن حضرت(ع) نمى ‏گذاشتند مگر اينكه گريان مى‏ شد. كار آن حضرت(ع) به جايى رسيد كه يكى از غلامانش به وى گفت : اى پسر رسول خدا(ص)! فداى تو شوم، من مى‏ ترسم تو خود را (به واسطه كثرت گريه) هلاك نمايى!  امام سجاد(ع) می فرمود : چاره‏ اى نيست، جز اينكه از غم و اندوه خود به خداوند شكايت كنم. من چيزهايى را مى‏ دانم كه شما نمى ‏دانيد. من يادآور قتلگاه فرزندان فاطمه(س) نمى‏ شوم مگر اينكه گريه راه گلويم را مسدود مى‏ كند.(۲) در روایتی از امام جعفر صادق(ع) نقل شده است که از على بن الحسین(ع) درباره کثرت گریه اش سؤال شد؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《فَلاَ تَلُومُونِي فَإِنَّ يَعْقُوبَ فَقَدَ سِبْطاً مِنْ وُلْدِهِ فَبَكَى حَتَّى اِبْيَضَّتْ عَيْنٰاهُ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّهُ مَاتَ وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَى أَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلاً مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فِي غَدَاةٍ وَاحِدَةٍ قَتْلَى فَتَرْوَن حُزْنَهُمْ يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِي؟》 ♦️مرا ملامت نکنید! زیرا یعقوب پیغمبر(ع) یکى از اولاد خود را گم کرد، و آن قدر گریست تا دو چشمانش از حزن سفید شد، در حالى که نمى دانست که از دنیا رفته است (یا زنده است)؟!! این در حالى است که من مشاهده نمودم چهارده نفر از اهل بیتم(ص) را که در صبح یک روز سر بریدند. حال شما گمان کرده اید که هرگز این حزن از قلبم بیرون مى رود؟!(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : يك پسر گم كرد يعقوب، از فراقش گریه کرد چون نگريم من كه يك عالم گُهر گم كرده ام؟! 👤داوری 📚منابع : ۲)الأمالی شیخ صدوق، ص۱۴۰ ۳)کشف الغُمه اربلی، ج۲، ص۱۰۲ .
🔰وای از آن پیکری که بی سر بود 🔰وای از آن پیکری که بی سر ماند ❇️وای از آن مادری که در گودال ❇️روضه های غریب مادر خواند 😭😭😭😭😭😭😭 🔸دست و پاشو گرفتند 🔸رفتن از پشت،موهاشو گرفتن 🔸با کف چکمه هاشون 🔸خون روی لباشو گرفتن 🔹خواهرش سینه میزد 🔹با کف و سوت،عزاشو گرفتن 🔹دست و پاشو بریدن 🔹طول کشید تا رگاشو بریدن ♻️با خدا حرف میزد که ♻️نیزه دارا صداشو بریدن ♻️خواهرش التماس کرد ♻️باز گلوی داداش رو بریدن 😭😭😭😭😭😭 ⚠️دست و پاشو شکستن ⚠️سنگ زدن ابروهاشو شکستن ⚠️افتاد از اسب، با صورت ⚠️اینجوری دندوناشو شکستن 🌱روی سینش پریدن 🌱با لگد،دندهاشو شکستن 😭😭😭😭😭😭😭 ⬅️دست و پاشو کشیدن ⬅️اینور اونور،موهاشو‌کشیدن ⬅️خواستن از اسب،بیفته ⬅️وحشیانه عباشو کشیدن 💢از تنور سر در آورد 💢تا کجا ماجراشو کشیدن 😭😭😭😭😭😭😭 حسین.... 👌تشنه ای در گودیه گودال رفت 👌انقدر سنگش زدن از حال رفت 👌یک طرف چکمه به پهلو میزدن 👌یک طرف پنجه به گیسو میزدن 😭😭😭😭😭😭😭
اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش نجف رفتی کربلا رفتی کاظمین رفتی یاد ما هم باش مدینه رفتی به پابوس قبر پیغمبر مادرت زهرا به دیدارقبر بی شمع مجتبی رفتی یاد ما هم باش زیارت نامه که میخوانی در کنار آن تربت خاموش به دنبال قبر مخفی از کوچه ها رفتی یاد ما هم باش بغل کردی قبر مادر را جای ما هم او ار زیارت کن همان لحظه که به احوالش از نوا رفتی یاد ما هم باش شب جمعه کربلا رفتی یادما هم کن چون زدی بوسه کنار قبر ابوالفضل با وفا رفتی یاد ما هم باش بزن بوسه جای ما روی قبر عباس و اکبر و اصغر سر قبر قاسم و قبر عمه ها رفتی یاد ما هم باش به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه برای بوسیدن آن دردانه ها رفتی یاد ما هم باش نماز حاجت که میخوانی از برای فرج یاد ما هم باش شدی محرم در مراسم حج یا صفا رفتی یاد ما هم باش دعا کردی از برای معراج التماس دعا یاد ما هم باش به هرجا رفتی برو مهدی هر کجا رفتی یاد ما هم باش به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه