eitaa logo
افـ زِد ڪُمیـلღ
1.5هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5هزار ویدیو
205 فایل
"بہ‌نام‌اللّہ" اِف‌زِد‌⇦حضࢪٺ‌فاطمہ‌زهࢪا‌‌‌‌‹س› ڪمیل⇦شهید‌عباس‌دانشگࢪ‌‌‌‌‌‹مدافع‌حࢪم› -حࢪڪٺ‌جوهࢪه‌اصلۍ‌و‌گناه‌زنجیࢪ‌انسان‌اسٺ✋🏿 ‌‹شهید‌عباس‌دانشگࢪ› ڪپۍ؟!‌حلالت‌ࢪفیق💕 -محفل‌ها https://eitaa.com/mahfel1100 -مۍشنویم https://daigo.ir/secret/1243386803
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت ۳۴ 🌹 محمد گفت : 🌹 او بوده که به حکومت ، 🌹 گزارش شیعه شدن پدر شما را داد . 🌹 او بوده که در آن حادثه کوچه ، 🌹 مادر شما را سیلی زد 🌹 او بود که درب خانه شما را آتش زد 🌹 او بود که آب و برق شما را قطع کرد 🌹 او بود که مردم را ، 🌹 بر علیه شما تحریک کرد . 🌹 او بود که بین شیعه و سنی ، 🌹 اختلاف می انداخت . 🌹 او بود که به مردم گفت : 🌹 شیعه کافرند پس شما هم کافر شدید 🌹 تا مردم شما را اذیت کنند 🌹 او بود که به فامیل شما اطلاع داد 🌹 که شما قصد داشتید از شهر خارج شوید 🚥 حرفهای محمد ، 🚥 مرا یاد خاطرات تلخم انداخت 🚥 او می گفت و من گریه می کردم . 🚥 واقعا دلم برای مادرم تنگ شده . 🚥 سپس محمد کمی مکث کرد 🚥 سرش را پایین انداخت و با یک بغضی گفت : 🌹 و از همه بدتر ... 🚥 چشمان محمد ، مثل چشمان من ، 🚥 پر از اشک شدند . 🚥 گفتم : چی شده آقا محمد ؟! 🚥 با صدای گرفته گفت : 🌹 او بود که لگد به شکم مادر شما زد 🌹 و بچه در شکمش را سقط کرد 🌹 او بود که خواهر شما را ، 🌹 از دست پدرتان گرفت و انداخت زمین 🚥 گفتم : بسه محمد نگو 🚥 زدم زیر گریه 🚥 محمد مرا در آغوش گرفت 🚥 ناگهان مثل زنان ضجه زدم 🚥 یتیمانه با هم گریه می کردیم 🚥 بعد از اینکه آرام شدم ؛ گفتم : 🇮🇷 محمد جان❗ 🇮🇷 اینها که این بیرون ، می خواستند مرا بکشند 🇮🇷 آنها هم آلمانی بودند ؟ 🌹 گفت : بعد از مناظره آخر شما ، 🌹 محبوبیت شیعیان ، 🌹 بین اهل سنت ، خیلی بیشتر شد 🌹 خصوصا بین جوانان ؛ 🌹 همین باعث شد که گرایش آنها ، 🌹 به شیعه بیشتر شود 🌹 به خاطر همین 🌹 هم آلمانی ها و هم حکومت آل سعود ، 🌹 شما را خطری برای خودشان می دیدند 🌹 به خاطر همین 🌹 تصمیم گرفتند شما را بکشند 🌹 تا دیگه نتوانید از شیعه دفاع کنید . 🚥 محمد در حال صحبت کردن بود 🚥 که ناگهان صدای انفجار آمد . 💥 ادامه دارد ...
ولی چقدر آقا امام حسن مظلومه 🥺💔
حامد عسکری میگفت: «الهی دورش بگردم که انقدر کریم و دست و دل‌بازه که همه‌یِ زائرهایِ حـــرمش رو هم داد به برادرش.» 💚 عیدکم مبروک
. بـه رزق خوان حَسَن، عالمی نمک‌گیرند عزیز کرده‌ی زهرا "کریم" مشهور است
15919511_825.mp3
5.68M
خونه ی علی آینه بندونه . . . کریم_اهل_بیت ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
تا خدا هست و خدایی می کند، مجتبی مشکل گشایی می کند :) مبارک♥️
هــردری بسته شود جـز دَرِ پرفیض حسن💚
اصلا خودش دنبال گدا میگرده کــه بهش ببخشه کریم یعنی این نگفته میده ومیبخشه
هدایت شده از .
118دفعه گفتم الهی بہ الحسن پاسخ آمـد که فقط یک حَسَنش کافی بود💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این حسن کیست که کرسی فلک منبر اوست🤍🫀¹¹⁸
mojall.hassan(128).mp3
2.77M
_عاشق‌آن‌دست‌شدم! ‌ ‌میلاد‌آقای‌خوبی‌ها‌مبارک!
اهل‌جمل‌را‌به‌جنون‌می‌کشد..!
به‌‌گونه‌ای‌قرآن‌بخوان‌که چشم‌توقرآن‌راببیند، گوش‌توقرآن‌رابشنودو قلب‌تونسبت‌به‌معارف‌بلند اوحضورداشته‌باشد...🌿
بی کفن بود حسین ورنه وصیت می کرد تا به روی کفنش نام حسن بنویسند
♡:)
4_5974514068122241777.mp3
16M
به سینه‌ی هیشکی دست رد نزده امام حسن💚.
✨ در‌ازل‌پرتوِ‌حُسنش‌زتجلی‌دَم‌زد حُسن،‌نوری‌است‌که‌درروی‌حَسن‌معنا‌شد
هدایت شده از خبرگزاری پلیس نایین
تحدیر%2F_جزء_پانزدهم_قرآن_کریم_.mp3
4.15M
تندخوانی جزء پانزدهم قرآن ڪریم هدیه به امام زمان عجل‌الله 🌻 🕊 🌙 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅══✼🍃🚔🍃✼══•• 📲 کانال خبری پلیس نایین را دنبال کنید               👇👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2253193546C9269a51dda معاونت اجتماعی فرماندهی انتظامی نایین☝️☝️
داده ام دل به حـــســــن ســـــر به ابـــاعــبـــدالله:) ♥️
فشار به مقدار فراوان بخور برانداز
✨✨✨مولاجان بابا شدنت مبارک ♡ با رویِ حَسَن خویِ حَسَن جِلوِه نِمود فرزندِ اَبوالحَسَن اِمام بنِ اِمام. مولا جان: به‌ حق شادی ولادت با سعادت فرزند عزیزت، امام حسن علیه‌ السلام قفل بسته چشم ما را با عنایت و کرمت بگشای تا طعم سفره مهربانی را بچشیم. که‌ هیچ‌ زخمی‌ ، از بارش‌ کَـرَمِ بارانی‌ شما بی مرهم نمی‌ ماند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
افـ زِد ڪُمیـلღ
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت ۳۴ 🌹 محمد گفت : 🌹 او بوده که به حکومت ، 🌹 گزار
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت ۳۵ 🚥 محمد در حال صحبت کردن بود 🚥 که ناگهان صدای انفجار آمد . 🚥 یکی از دوستان ، وحشت زده آمد و گفت : 🌹 همه فرار کنید . 🇮🇷 گفتم : چی شده ؟! 🌹 گفت : مامورین حکومتی و آلمانی ها ، 🌹 به ما حمله کردند . 🚥 من و محمد را ، از در پشتی ، فراری دادند . 🚥 و با سرعت ، 🚥 به طرف سفارت ایران حرکت کردیم . 🚥 و با اولین پرواز ، به ایران برگشتیم . 🚥 تصمیم گرفتم به جای اینکه ، 🚥 خودم تنها به مناظره ادامه دهم 🚥 که معلوم نیست زنده می مانم یا نه 🚥 حداقل ده نفر را به شاگردی بگیرم 🚥 و آنها را در فن مناظره ، قوی کنم 🚥 که اگر بلایی سر من آمد 🚥 لااقل یک نفری باشد تا راه مرا ادامه بدهد 🚥 در اولین فرصت ، 🚥 مدرسه فرق و مذاهب تاسیس کردم 🚥 و در طول دو سال ، 🚥 بیست شاگرد برای مناظره با انواع مذاهب ، 🚥 تربیت کردم . 🚥 که از میان آنها ، سه نفر قوی تر بودند . 🚥 آن سه را به قم فرستادم 🚥 تا اطلاعات خود را افزایش دهند . 🚥 چند روز دیگر ، عروسی خواهرم هست 🚥 هیچ وقت ، به اندازه امروز ، 🚥 خوشحال و خندان نبودم . 🚥 خوشحالم از اینکه ، به قولم عمل کردم 🚥 و مراقب آبجی بودم . 🚥 پدر ، به شهر رفته بود تا وسایل بخرد 🚥 رفتم به اتاق خواهرم ، سر بزنم . 🚥 دیدم دارد گریه می کند . 🚥 کنارش نشستم 🚥 گفتم چی شده عزیزم ؟!! 🚥 ناگهان بغلم کرد و زار زار گریه کرد 🚥 و با گریه گفت : دلم برای مامان تنگ شده 🚥 هر عروسی دوست داره ، مادرش کنارش باشه 🚥 ولی من کسی رو ندارم 🚥 من خیلی تنهام 🚥 من هم ناراحت شدم . 🚥 بغض چند ساله ام را شکستم و گریه کردم 🇮🇷 گفتم : من هم دلم برای مادر تنگ شده 🇮🇷 ولی تو غصه نخور عزیزم 🇮🇷 گریه نکن گلم ، من همیشه کنارت هستم 🇮🇷 همه ما کنارت هستیم 🇮🇷 تو هیچ وقت تنها نیستی ... 🚥 با کمک دوستان و همسایه ها ، 🚥 خانه و کوچه را ، چراغانی کردیم . 🚥 وسایل پذیرایی را ، تدارک و مهیا نمودیم . 🚥 که ناگهان ، چند ماشین غریبه ، 🚥 کنار خانه ما ، توقف کردند . 💥 ادامه دارد ...