May 11
رفقا شاید نتونم تو شبستان امام خمینی بخونم براتون تو همون حرم خانم میخونم
هدایت شده از •بَچّهِهِیئَتی•
- خیلیوقته تگ نزاشتم ؛ اینپیامو #فور بزنید تگ میزارم ؛
* ماییمو نوای بینوایی
بسملله اگر ممبرِ مایی دیگه 🕶 .
هدایت شده از امیرٌنا
من همیشه از اون دسته آدمایی بودم که حال همرو خوب میکردم و تو اوج درداشون تنهاشون نمیزاشتم و صدمو براشون میزاشتم
اما هیچ وقت هیچ کس برای من مثل خودم نبود(:,
- A M I R O N A
افـ زِد ڪُمیـلღ
ماجرای شهادت مظلومانه خانواده ایرانی به دست داعش #معرفی_کتاب 📚🦋
🌾شهید بتول مطهری و همسرش(حجتالاسلام بطحایی) به نجف اشرف هجرت کردند و حاصل این زندگی مشترک، سید محمدعلی سهساله و فرزندی در شکمش بود که همگی به شهادت رسیدند. آنان از اولین خانوادههای ایرانی هستند که به دست داعش به شهادت رسیدند. در خرداد 1393 که مصادف با ماه شعبان بود، برای انجام برخی کارهای تبلیغی در سامرا، از نجف بیرون میروند.
🕊به گفتهی خانم زهرا سادات بطحایی، خواهر حجتالاسلام بطحایی، هدف او از عزیمت به سامرا، انجام تبلیغات برای مراسم نیمه شعبان بود و با توجه به اینکه شنیده بود [شیعیان] در سامرا امام جماعت ندارند، تصمیم گرفته بود با خانوادهاش به این شهر سفر کند تا اگر شرایط برای زندگی آنها مساعد بود، در آنجا بمانند. روز آخر، به زیارت حرم عسکریین علیهمالسلام مشرف شده بودند. پس از زیارت و هنگام عزیمت به نجف، متوجه میشوند که حرم مطهر در محاصرهی داعش است و تیراندازی و انفجارهایی در اطراف به گوش میرسد. معلوم میشود که اوضاع امنیتی خراب شده و به همین دلیل، مجبور میشوند در داخل حرم امام هادی و امام حسن عسکری علیهالسلام بمانند تا امکان تردد برقرار شود. یک هفته بعد، در 21 خرداد 1393 (سیزدهم شعبان 1435) با این تصور که امنیت برقرار شده، از حرم خارج میشوند و بهسوی نجف به راه میافتند؛ ولی هرگز به خانهی خود در نجف نرسیدند؛ بلکه به مأوای ملکوتی خویش بار یافتند.🌱🪴
💌در مسیر سامرا به بغداد، گرفتار کمین نیروهای داعش شدند. مظلومانه و غریبانه، به شهادت رسیدند. کسی نمیداند چگونه شهید شدند و پیکرشان چه شد. چندی بعد، ماشین مچاله شده و سوختهشان در اطراف سامرا پیدا شد، برای بزرگداشت این خانوادهی شهید حریم آل الله، بنای یادبودی در قبرستان وادیالسلام نجف مقابل آرامگاه شهید ذوالفقاری ساختند.
ازجمله یادگارهایی که از شهید بتول مطهری باقیمانده، یادداشتهای روزانهی اوست. در یادداشتی که در سفری به کربلا نوشته، آمده است:
اینجا کربلا است و من قریب ده روز است، میهمان آقایی هستم که تمام ذرات وجودم هم اگر روضهی وداع بخوانند. باز نمیتوانم وداع کنم. چگونه من اینجا حیات یافتهام و اکنون... نمیدانم شاید اگر فرصت داشتم، سر روی دفترهایم میگذاشتم و سالها گریه میکردم. ولی میخواهم زود بروم زیارت. دلم تنگشده. میخواهم بروم تا همه بگویند قرار نیست وداع کنم. آقا! من بیطاقت میشوم وقتی برایم میخواهند از وداع بگویند. کمکم کن آقا! دلم برایت تنگ است یا حسین! (28 شوال، شنبه، پشت خیمهگاه)
🤍بریدهای از کتاب «ریحانههای گلگون»؛ گذری بر زندگی بانوان طلبهی شهید (صفحات 79 تا 81)📚🪴
نویسنده: سمیه آزادی
انتشارات: صریر
افـ زِد ڪُمیـلღ
ایپناهم💔 ؛ #محمدفضولی #امامرضا
- گدای کوی رضا شو که این امام رئوف
- به سینه احدی دست رد نخواهد زد ...🌿
گناهتوکردی؟
لذتتوبردی؟
حالامیتونیتوچشمایاشکےامام
زمانتنگاهکن(:
اگهمیتونےنگاشکن!
چونعجیبدارهاشکمیریزهبرات..
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#امامزمانقلبم♥︎
🕊[ #یـااباصالـحالمہــدے]🕊
『 #اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج』
💞سلامتی امام زمان صلوات
سرمایهی اخلاص، گذشتن از همه چیز است.
برای گذشتن ازهمه چیز، بایدشبانه روز، وجودمان با خدا باشد،
آنقدر پاک باشیم که خدا از ما راضی شود..
#شهیدابراهیم_همت🌸
💌سال 1392 بود که با دانشجویان به اردوی مشهد رفته بودیم. محل اسکانمان حسینیه تهرانیهای مقیم مشهد بود که چند اتاق داشت. اتاقها اما بهاندازه اسکان همه بچهها جا نداشتند و چند نفری باید در صحن حسینیه میخوابیدند. من و چند نفری که زودتر به حسینیه رسیده بودیم، اتاقی را گرفته بودیم و جایی را هم برای عباس نگهداشته بودیم. منتظر آمدن عباس بودم؛ اما به حسینیه که رفتم او را دیدم که وسایلش را در کنار یکی از ستونها گذاشته و همانجا نشسته! گفتم: «برات جا گرفتم!» اصرار داشت که همینجا خوب است! گفتم: «اینجا اذیت میشی! صبح و شب سخنرانی و روضهس! آسایش نداری اینجا!» نمیدانستم که آسایش او در شنیدن روضه است. به جای جواب حرفم گفت: «یکی از این دانشجوها رو ببر!» نگران بودم که با این شرایط آنطور که دوست دارد به زیارت و عبادت نرسد. دو سه روز گذشت. شب تاسوعا بود. در همان حسینیه برای دانشجوها مراسم عزاداری برپا کرده بودند. من کنار عباس نشسته بودم. کاش میتوانستم تصویری که از عباس در ذهن دارم را به همه نشان بدهم... باید حالات معنویاش را میدیدی... مداح که روضه حضرت عباس علیهالسلام را میخواند و از تشنگی طفلان امام حسین علیهالسلام میگفت، شانههای عباس از شدت گریه میلرزید. به او غبطه میخوردم. با خودم میگفتم از ما کمتر استراحت کرده اما شور و حال معنویاش، دیدنی است. مراسم که تمام شد و چراغها را روشن کردند، به عباس نگاه کردم. چشمهای معصومش از شدت گریه قرمز شده بود. او خیلی زود مزد این اشکها را گرفت و به سپاه عباس بن علی علیهالسلام پیوست. عباس با رفتارش به آدم یاد میداد که راحتطلبی و حال معنوی، الزاماً همیشه زیر یک سقف جمع نمیشوند.
*راوی: دوست شهید
#داداش_عباس💚
افـ زِد ڪُمیـلღ
💌سال 1392 بود که با دانشجویان به اردوی مشهد رفته بودیم. محل اسکانمان حسینیه تهرانیهای مقیم مشهد بود
قسمتی از کتاب لبخندی به رنگ شهادت 🌾🪴
امام صادق(ع) :
گناهانے که توبه کردے
و وقتی یادت می آید
از خدا شرم میکنے
خدا آن گناه را حتے از یاد
و ذهن فرشته اعمال هم پاک میکند
و به نیکے تبدیلش میسازد.
#میزانالحکمه..
16.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتیکهبرایدنیایبقیه
ازدنیایخودتگذشتی
میشیدنیاییهدنیاآدم
ارھ همونقضیهعزتبعدشهادت❤️#شھیدبابکنوریهریس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••
❣️ با امام زمان عج دردل کنیم👌🏻
بسیار زیبا و شنیدنی ✨️
#استاد_عالی
#اللهمعجللولیکالفرج🤲🏻
•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••🦋••
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را با چه لفظی
صدا کنیم که برگردند و بامحبت نگاهمان کنند...
#امام_زمان❤
#استادپناهیان🌱
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤍🍃'
•
هدایت شده از مجردان انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پارت_۲
#فانتزی_های_ازدواج 🙄
چرا باید دیدگاه ما در فانتزی ها
جوری ساخته بشه که انگار ازدواج
جهت رفع خلأهای گذشته ماست!؟