eitaa logo
افـ زِد ڪُمیـلღ
1.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
7هزار ویدیو
227 فایل
"بہ‌نام‌اللّہ" اِف‌زِد‌⇦حضࢪٺ‌فاطمہ‌زهࢪا‌‌‌‌‹س› ڪمیل⇦شهید‌عباس‌دانشگࢪ‌‌‌‌‌‹مدافع‌حࢪم› -حࢪڪٺ‌جوهࢪه‌اصلۍ‌و‌گناه‌زنجیࢪ‌انسان‌اسٺ✋🏿 ‌‹شهید‌عباس‌دانشگࢪ› ڪپۍ؟!‌حلالت‌ࢪفیق💕 -محفل‌ها https://eitaa.com/mahfel1100 -مۍشنویم https://daigo.ir/secret/1243386803
مشاهده در ایتا
دانلود
همه ی شهدا... قبل از رفتن(شهید شدن) از همسرشون اجازه گرفتن.. یک رضایت قلبی و نه زبانی💔:))) همسران شهدا میگن: شهیدم زمانی که زنده بود تعریف می‌کرد بارها موقعیت شهادت برام پیش اومده و حتی شهادت از جلو چشمم عبور کرده ولی چون تو راضی نبودی شهادت قسمت و نصیبم نشد!✨🥀
آغوش - حاج محمود کریمی.mp3
زمان: حجم: 14.7M
📻 تنظیـــــم دیجیـــــتال (آغــوش) ☑️ بانوای 🕌 به‌مناسبت ماه رمضان 📍نشر آثار
41.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه (همه‌ی دنیا برای بقیّه) 🎥 مراسم مناجات شب سوم ماه 🗓 جمعه ۴ فروردین ۱۴۰۲ 🎙 مداح: 📍 (علیه‌السّلام) 🏷
6434424600106.txt
حجم: 1KByte
✍🏻 همه‌ی دنیا برای بقیّه 🎥 مراسم مناجات شب سوم ماه 🗓 جمعه ۴ فروردین ۱۴۰۲ 🎙 مداح: 📍 (علیه‌السّلام) 🏷
حاج محمود کریمی6434429069603.mp3
زمان: حجم: 14.44M
روضه (دست بگذار به قلب نگرانم بابا) 🎥 مراسم مناجات شب سوم ماه 🗓 جمعه ۴ فروردین ۱۴۰۲ 🎙 مداح: 📍 (علیه‌السّلام) 🏷
6435427214241.txt
حجم: 1.2K
✍🏻 دست بگذار به قلب نگرانم بابا 🎥 مراسم مناجات شب سوم ماه 🗓 جمعه ۴ فروردین ۱۴۰۲ 🎙 مداح: 📍 (علیه‌السّلام) 🏷
حاج محمود کریمی6435425325021.mp3
زمان: حجم: 12.83M
نوحه (به قولت عمل کن دوباره) 🎥 مراسم مناجات شب سوم ماه 🗓 جمعه ۴ فروردین ۱۴۰۲ 🎙 مداح: 📍 (علیه‌السّلام) 🏷
6435427222241.txt
حجم: 1.4K
✍🏻 به قولت عمل کن دوباره 🎥 مراسم مناجات شب سوم ماه 🗓 جمعه ۴ فروردین ۱۴۰۲ 🎙 مداح: 📍 (علیه‌السّلام) 🏷
VID_20230325_155856_776_۲۵۰۳۲۰۲۳.m4a
حجم: 1.21M
+ بالاترین عمل در ماه مبارک رمضان ✨
عبد هر گره‌ کوری داشته باشد در ماه‌ مبارک رمضان با ربّ‌ خود در میان بگذارد،خداوند آن را باز می‌کند.پس،از ماه‌ رمضان غفــلت نکنید..!!
غفلت‌ شیعه‌ همیشه‌ مصیبت‌ ساز است، یک بار امامی را به گودی‌ قتلگاه می‌فرستد... و بار دیگر امامی را هزار سال به زندان‌ غیبت... :)💔
🙃🍃 همسرم،شهید کمیل خیلی با محبت بود مثل یه مادری که از بچه اش مراقبت میکنه؛از من مراقبت میکرد… یادمه تابستون بود و هوا خیلی گرم بود خسته بودم.. رفتم پنکه رو روشن کردم و خوابیدم «من به گرما خیلی حساسم» خواب بودم واحساس کردم هوا خیلی گرم شده، و متوجه شدم برق رفته. بعد از چند ثانیه احساس خیلی خنکی کردم و به زور چشمم رو باز کردم تا مطمئن بشم برق اومده یا نه… دیدم کمیل بالای سرم یه ملحفه رو گرفته و مثل پنکه بالای سرم می چرخونه تا خنک بشم و دوباره چشمم بسته شد از فرط خستگی… شاید بعد نیم ساعت تا ۱ساعت خواب بودم و وقتی بیدارشدم دیدم کمیل هنوز داره اون ملحفه رو مثل پنکه روی سرم می چرخونه تا خنک بشم… پاشدم گفتم کمیل تو هنوز داری می‌چرخونی!؟ خسته شدی! گفت: خواب بودی و برق رفت و تو چون به گرما حساسی میترسیدم از گرمای زیاد از خواب بیدار بشی و دلم نیومد...💔 همسر