eitaa logo
افـ زِد ڪُمیـلღ
1.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.2هزار ویدیو
207 فایل
"بہ‌نام‌اللّہ" اِف‌زِد‌⇦حضࢪٺ‌فاطمہ‌زهࢪا‌‌‌‌‹س› ڪمیل⇦شهید‌عباس‌دانشگࢪ‌‌‌‌‌‹مدافع‌حࢪم› -حࢪڪٺ‌جوهࢪه‌اصلۍ‌و‌گناه‌زنجیࢪ‌انسان‌اسٺ✋🏿 ‌‹شهید‌عباس‌دانشگࢪ› ڪپۍ؟!‌حلالت‌ࢪفیق💕 -محفل‌ها https://eitaa.com/mahfel1100 -مۍشنویم https://daigo.ir/secret/1243386803
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از افـ زِد ڪُمیـلღ
شروع فعالیت قربة الی الله
هدایت شده از افـ زِد ڪُمیـلღ
اسلام علیک یا بقیه الله فی ارضه💙✨
• ای حرمت ملجأ درماندگـان💛:)
افـ زِد ڪُمیـلღ
• ای حرمت ملجأ درماندگـان💛:)
تـمام ِ تمــام ِ وجودم را برایت به ارمـغان اورده ام ؛ وجودی که مملوست از عـشقُ لبریز از حیات . . . ❤️🍓>> .. .. 💙
افـ زِد ڪُمیـلღ
• ای حرمت ملجأ درماندگـان💛:)
[؛] ڪربلا با قُبھ اش بر حال هر دردی دواست مشهد اما حاجتش وصل به فولاد ِ رضاست * *
آقا انشاالله امروز با محفل 🇰🇷 در خدمتتون هستیم 😍 این مبحث بشددددت طولانی و پر و پیمونه و البته جذاب 😉 فقط تو یه جلسه نمیشه جمعش کرد و مجبورم تیکه تیکه اش کنم . خلاصه که از همراهی و حمایت هاتون بشدت متشکرم✨🦋
این خیلی جالب بود 😁😅😅👩‍🦯
یه مطلب خوشگل از شهید دانشگر بخونیم و بریم برا شروع مبحث البته الان نه ها . یک ساعت دیگه انشاالله شروع میکنم . چون هنوز تایپش نکردم براتون 🤕😅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زاویه دید الان بنده 🙄🤕 این ورقه هایی که میبینیدا ، نصف مطالبمم نیس 😑😂 خلاصه که خودتون ببینید چند جلسه طول میکشه تا برسیم به یه جمع بندی کلی تو این مبحث 😂🥲 🇰🇷
نحـــــوه به شهــــــــــادت رسیدن شهید عبـــــــاس دانشــــــگر از زبان ســـــردار اباذری : "عباس بین در و دیوار سوخت" وقتی که اباذری هم کم آورد... تقصیر نداشت ،عباس پنج سال، همیشه کنارش بود... اباذری راز را فاش کرد، راز شهادت عباس را... آخر میگویند تنها اباذری جسم پاره پاره عباس را دید. اباذری میگفت بچه ها رو قبل رفتن جمع کردم تو اتاقم گفتم ۱۰نفرید مطمئن باشید که ۲ تا ۳ نفرتون یا شهید میشن یا مجروح... گذشت... گفت از این جمع همشون هم قسم شده بودن که عباس رو عملیات ها نبرن و کلا مواظبش باشن این آخرین بار هم خطی که اینا بودن کلا ۸ یا ۹ نَفَر از بچه های دانشگاه امام حسین بودن که عباس خبر دار میشه بچه ها وضعیتشون خوب نیست. عباس و یه نَفَر دیگه با ماشین میرن جلو، یه جایی کنار دیوار پارک میکنه. وقتی خواستن بیان پایین، با موشک ضد تانک ماشین رو میزنن، تا پیاده بشه "بین در و دیوار" نارنجک منفجر میشه و میسوزه. حاجی گریه میکرد ،شونه هاش میلرزید...حاجی گفت من جنازشو دیدم نه پهلو مونده بود...نه صورت... نه چشم...عباس خوش سیما بود،... سیمای قشنگشم گذاشت و رفت آره حقش بود مثل زهرا (س) شهید بشه ،تو آتیش ،بین در و دیوار با پهلو و صورت زخمی حاجی براش اسم گذاشت: "عباس، جوان مومن انقلابی"