#یک_فنجان_چای_با_خدا
#قسمت_هشتم
بیچاره عثمان به طمع آسایش،ترک وطن کرده بود آن هم به شکلی غیر قانونی و حالا بلایی بدتر از بمب و خمپاره بر سرش آوار شده بود.اکنون من و عثمان با هم،همراه بودیم،پسری سی و چند ساله با ظاهری سبزه ،قدی بلند و صورتی مردانه که ترسی محسوس در چشمهایش برق میزند.ما روزها با عکسی در دست خیابان ها را زیر و رو میکردیم.
اما دریغ از گنجی به اسم دانیال یا هانیه.گاهی بعد از کلی گشت زنی به دعوت عثمان برای صرف چای به خانه شان میرفتم و من چقدر از چای بدم می آمد.اصلا انگار چای نشانی برای مسلمانان بود.مادرم چای دوست داشت. پدرم چای میخورد،دانیال هم گاهی...و حالا عثمان و خانواده اش،پاکستانی هایی مسلمان و ترسو!هیچ وقت چای نخوردم و نخواهم خورد...حداقل تا زمانی که حتی یک مسلمان، بر روی این کره،چای بنوشد!!
عایشه و سلما خواهرهای دیگر عثمان بودند.مهربان و ترسو،درست مثله مادرم.آنها گاهی از زندگیشان میگفتند،از مادری که در بمباران کشته شد و پدری که علیل ماند اما زود راه آسمان در پیش گرفت.و عثمانی که درست در شب عروسی،نوعروس به حجله نبرده، لیلی اش را به رخت کفن سپرد...و چقدر دلم سوخت به حال خدایی،که در کارنامه ی خلقتش، چیزی جز بدبختی نیست.هر بار آنها میگفتند و من فقط گوش میدادم...بیصدا،بی حرف...بدون کلامی،حتی برای همدردی...
عثمان از دانیال میپرسید و من به کوتاهترین شکل ممکن پاسخ میدادم. و او با عشق از خواهر کوچکش میگفت که زیبا و بازیگوش بود که مهربانی و بلبل زبانی اش دل میبرد از برادرِ شکست خورده در زندگیش.که انگار دنیا چشم دیدن همین را هم نداشته و چوب لای چرخِ خوشی شان میخ کرد.
در این بین،درد میانمان،مشترک بود.و آن اینکه هانیه هم با گروهی جدید آشنا شد.رفت و آمد کرد و هروز کم حرف تر و بی صداتر شد.شبها دیر به خانه می آمد در مقابلِ اعتراضهای عثمان،پرخاشگری میکرد.در برابر برادرش پوشیده بود و او را نامحرم میخواند،از اصول و شرعیات عجیب و غریبی حرف میزد و از آرمانی بی معنا.. .درست شبیه برادرم دانیال!
آن ها هم مثل من یک نشانی میخواستند......
اما تلاش ها بی فایده بود.هیچ سرنخی پیدا نمیشد...نه از دانیال،نه از هانیه...
و این من و عثمان را روز به روز ناامیدتر میکرد و بیچاره مادر که حتی من را هم برای خود نداشت...
فقط فنجانی چای بود با خدا...
دیگه کلافه شده بودیم.هیچ اطلاعاتی جز اینکه با گروهی سیاسی و مذهبی برای مبارزه به جایی از آلمان رفته اند،نداشتیم...
چه مبارزه ایی؟؟؟دانیال کجای این قصه بود؟؟
مبارزه...مبارزه...مبارزه...
کلمه ایی که روزی زندگی همه مان را نابود کرد..
افـ زِد ڪُمیـلღ
یادتہ ؟ از پشتِ بوم هتل ؛ گنبد طلات دِل میبرد :) ..
بشددددت دلم هواتو کرده بابا رضا .....🙃💔
میبینم رفیق جدید داریم 😃
خیلی خوش اومدین به جمع دوستانه ی ما و شهید دانشگر 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلآرام جـهان آرزوی من یاصاحبالزمان...💔
#سهشنبه_امام_زمانی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#چیریکی 🌱
قلم؛اسلحہاستوکلمـات؛
فشنگهایۍهستندکہ..
بہقلبشُبھاتشلیکمۍشوند.
هرافسرجنگنرمبـایدخشاباندیشہ
رابامطالعہوتحقیقپرکنـد..
تادرجھادتبیینمغلوبنشود☝️🏻'!
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
عاقبت رفاقت باشهدا
اینگونہ است...🌷
خوش عهد ڪه بودی ؛ همنشین
دوست شهیدت خواهی شد🌷
| شهدا_خوب_دوستی_میڪنند |
🌷رفیق شهیدتو یا کن با ذکر صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
#برادر_شھیدم🌱
من یقین دارم کہ آنها نمردھاند!
فقط با حریر نازکے از جنس نور✨
از ما جدا شدھاند...
و پر باز ڪردھاند تا بھشت🕊
#رفیقشهیدمــ
#داداش_عباس
#شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_دانشگر
هدایت شده از دلتنگحرمش!:)
بہ قولِ استاد پناهیان:
محبٺ بہ امامـ حسین عالےٺرین نوعِ محبٺه
مثلا هر روز دستتو بزارےرو سینٺـ
بگی سلامـ اربابِ خوبَم...♥️
#حبالحسین
@Moheban_128
❤️ #میلاد_امام_جواد ❤️
بر حاجت دل باب مراد آمده است دلدار و نگار خوش نهاد آمده است جبریل بیا ز آسمان ها به زمین گل ریز که حضرت جواد آمده است#امام_زمان #امام_جواد
افـ زِد ڪُمیـلღ
همسایه هامون👇🏻 1⃣ 【 ݥڪٺݕ ۮࢪس شۿۮݳ 】 @Iran_gavi🌱 2⃣„نسل قاسم سلی
همسایه ی جدید داریم و این حرفا 😍🙂🌱
هدایت شده از آوايخـــــیال
انقدرگِلهنکنیم!
خدا #حکمت همهکارهارومیدونه
فقطمرتببهشبگیم:
ایکهمراخواندهایراهنشانمان ده:)🌿
| #خدا_جانم♥️
•⛓↻𝒋𝒐𝒊𝒏•͜•↷🦋•
➜• @eltiiam_313
جوونا دست خالی از در خونهی امام جواد نریدا ..💚
امام ما جووناس
امروز امام رضا خریداره ها ، بسمالله😉
#میلاد_امام_جواد .
هدایت شده از دلتنگحرمش!:)
[ - رفقا امشب از باب الحوائج مون
هرچی می خواهید بگیرید ها
میدونید که دست خالی رد نمی کنن
مخصوصا برای حوائج دنیوی!
امشب هم دنیوی بخواید
و هم اخروی
از آقاجان مون بخواید
دنیاتون منور به
سربازی و شهادت در
رکاب مولا عج الله بشه!
دعا برای فرج و جمیع جهاد علمیون
فراموش نشه!✨😎 ]
_مارو هم اون گوشه کنارا دعا کنید 🦋😃