eitaa logo
افـ زِد ڪُمیـلღ
1.5هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.1هزار ویدیو
206 فایل
"بہ‌نام‌اللّہ" اِف‌زِد‌⇦حضࢪٺ‌فاطمہ‌زهࢪا‌‌‌‌‹س› ڪمیل⇦شهید‌عباس‌دانشگࢪ‌‌‌‌‌‹مدافع‌حࢪم› -حࢪڪٺ‌جوهࢪه‌اصلۍ‌و‌گناه‌زنجیࢪ‌انسان‌اسٺ✋🏿 ‌‹شهید‌عباس‌دانشگࢪ› ڪپۍ؟!‌حلالت‌ࢪفیق💕 -محفل‌ها https://eitaa.com/mahfel1100 -مۍشنویم https://daigo.ir/secret/1243386803
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-بہ‌رسم‌ادب؛یہ‌سلآم‌بدیم‌بہ‌امام‌زمانمون:)♥️ -اَلسَّلامُ‌ عَلَيْكَ‌ یا‌بقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه -اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه -اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحُجَّةِ الثّانی عشر -اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ -اَلسّلامُ عَلَیْکَ‌ یا مَولایَ یاصاحِبَ‌الزَّمان -اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فارسُالْحِجازا -اَلسَّلامُ‌ عَلَیْکَ یاخَلیفَةَ الرَّحمَن ُ‌و -یاشَریکَ‌ الْقُران‌ وَ یا اِمامَ الْاُنس ِ‌وَالْجان✨
enc_16373059368422971625637.mp3
3.06M
چجوری باور کنم گفتی نیا... 😭 آجرک الله یا بقیة الله... 🏴 🖤شهادت کریم اهل بیت، تسلیت باد...
. رفیق...! ✋ کوله تو بســـــتی ⁉️ یا جـــــــــا موندی⁉️ امیدتو از دست ندی! کافیه ارباب بطلبه... بقیش همش جور میشه.... بگو آقـــــا💔 امروز روز شهادت برادرته... جانِ حسن جانِت.... بطلــــــب... ای تنها دلخوشیِ نوکر... .
شد‌شد،نشد...mp3
5.72M
وقتی مداح میدونه باید چجوری بخونه تا داغ دل مردم رو تازه کنه . . 💔-
وقت خداحافظی مادر ازش پرسید: علیرضا کی برمی‌گردی؟ گفت: وقتی راه کربلا باز شد..! پیکر علیرضای ۱۶ساله، ۱۶ سال بعد مصاف با اعزام اولین کاروان به کربلا در فکه‌ی شمالی پیدا شد ...
هدایت شده از محبین
«آسیب های احساسی دختران» -چه جوری از جنس مخالف در امان باشم؟ -حد ارتباط با نامحرم -چگونگی برخورد با نامحرم -عمده مشکلات مجازی دختران -چی کار کنم زود تحت تاثیر قرار نگیرم؟ فرداشب راس ساعت ۲۲ در کانال محبین اگر یک نفر به واسطه شما دعوت بشه و با خوندن این محفل به آگاهی کامل برسه قطعا در ثواب تاثیر گذاری شریک خواهید بود. https://eitaa.com/joinchat/646971555C4afc13efcd
- و امّا .. شدی که غریبی‌ همیشه‌ ناب‌ بماند .
- مـثـل‌ دستـی‌ که‌ مُزَّیَن‌ به‌ عقیق‌ یـمـن‌ اسـت، ایـن‌ زینـت‌ بابای کریمش‌ است(:
11_14030421_جان_نثاران_امام_زمان_عج_شب_ششم_محرم_.mp3
5.38M
مثلِ‌ سیبی‌ که شده به دو نیم .. با یک‌ روحو دو بدن ..... (:²⁰¹
وقت خداحافظی مادر ازش پرسید: علیرضا کی برمی‌گردی؟ گفت: وقتی راه کربلا باز شد..! پیکر علیرضای ۱۶ساله، ۱۶ سال بعد مصاف با اعزام اولین کاروان به کربلا در فکه‌ی شمالی پیدا شد ...
ما گاهی دلتنگ میشیم خیلی دلتنگ... دلتنگی به عمق استخون هامون میرسه ولی خب... ما دیگه نمیتونیم اون آدم سابق بشیم. و باید تا ابد با این دلتنگی کنار بیایم هیچی نگیم... هیس...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهپیمایی اربعین حسینی، ناحیه سوق شیوخ استان ذی قار عراق، امروز صبح 💫
چقد دلم برا بارون تنگ شده بود 😅😍🌦
هدایت شده از ♡رُوْحِ مَنْ♡•𝑴𝒚 𝒔𝒐𝒖𝒍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من فقط یکم موهام سوخته همین! یکمم کبود رنگم مگه نه؟...
- گرْچہ‌دَرروی‌ِزَمین‌ْحتی‌ٰنَدٰاری‌یِک‌ْحَرَم، شیعہ‌روزی‌عَرْش‌سٰازَدبَرمَزٰارَت‌ْیٰـاحَــسَـــن(؏)🖤!
هیتلر کجایی که ببینی آلمان به جه روزی افتاده نکنید اینکارا رو .از جدتون هیتلر خجالت بکشید.داره تو گور میلرزه از دست شماها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠خانم همتی، از بستگان شهید یک روز خانمی را که از قبل با او آشنا بودم، در خیابان دیدم. بعد از احوال‌پرسی، گفت: «بین من و همسرم اختلافی پیش اومده و روزهای سخت و تلخی رو می‌‌گذرونم. بین ما صحبت از جدایی و طلاقه. دو تا بچه هم دارم. خیلی می‌ترسم.» کمی دلداری‌اش دادم و دعوتش کردم به گذشت و صبر. موقع خداحافظی بهش گفتم: «من هروقت توی زندگی به مشکلی برمی‌خورم، متوسل به حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) می‌شم. یه هدیۀ معنوی مثل دعا، قرائت قرآن، نماز مستحبی، ذکر صلوات می‌فرستم. بعد می‌رم سر مزار شهید عباس دانشگر و از شهید می‌خوام واسطه بشه حاجتم روا بشه. پیشنهاد می‌دم تو هم همین کار رو انجام بدی.» گفت: «باشه.» بعد از دو هفته به من زنگ زد. گفت: «سفارشت رو انجام دادم و الان الحمدلله شرایط زندگی‌م بهتر شده.» بهش گفتم: «شهید دانشگر به نماز اول‌وقت خیلی توجه داشته. سعی کن نمازهات رو اول‌وقت بخونی.» بعد از مدتی، او را دیدم. گفت: «ناراحتی و کدورتی که بین من و همسرم بود، کاملاً برطرف شد. الان نه‌تنها اهل نماز اول‌وقت شده‌م، بلکه گاه‌‌گاهی نماز شب هم می‌‌خونم.» 📗 💚
📌 اشک‌هایت بیانیه صادر کرد... 💔 گریه نکن! نمی‌دانی هر قطرهٔ اشکت، دلی را خون می‌کند… کاش می‌دانستی یک نفر هست که با تو گریه می‌کند… یک نفر هست که دردهایت را می‌بیند و درد می‌کشد… تو هم ببخشی، او نخواهد بخشید… سال‌هاست منتظر یک اشارهٔ خداوند است تا انتقام تو و امثال تو را بگیرد… تو و هیچ‌کدام از مظلومان دنیا تنها نیستید؛ یک نفر هست، کاش می‌دانستی… 📣 ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
هدایت شده از زهرایِ‌عَلـی💕.
یکم حواستون به اطرافیانتون باشه یه موقع هایی اونا خیلی بهتون نیاز دارن و تا شما به خودتون بیاید دیگه نداریشون..((:
ارحم‌ضعف‌بدنی؛حسین‌دنیایِ‌منی ؛
هدایت شده از باند پرواز 🕊
🥀 از اولویت بالاتر، که ضرورت است... چرا به حجاب می پردازیم... جامعه بی حیا، دیگر جامعه زنده و دارای اخلاق و عقلانیت نخواهد بود.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭┈───── 🌱🕊 ╰─┈➤ @BandeParvaz
کتاب خاطرات شهید مدافع حرم، عباس دانشگر اثر: مومن دانشگر 📝متن یادداشت: باسمه تعالی نام شهید عباس دانشگر را شنیده بودم چند سال پیش جزوه‌ای از این شهید عزیز خواندم که خیلی جالب بود، فکر کنم پدر ایشان آن را نوشته بود. اما این کتاب آن خرده اطلاعات را کامل کرد. نمی‌دانم چه شده قبلاً که کتب شهدای دفاع مقدس را می‌خواندم اصلاً چنین حس حقارتی نداشتم زیرا تصورم این بود که آنها دهه ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ هستند و من دهه ۶۰ ، اما شهدای مدافع حرم که دیگر دهه ۷۰ بودند. چه بیچاره‌ای هستم من. این شهید عزیز با انتخاب دقیق خود و سپاهی شدن شهادت را برای خود برگزید و درود بر چنین مادر و پدری و همچنین [درود] بر همسر بزرگوارش 📆تاریخ یادداشت: ۱۴۰۲/۲/۲۰ یادداشت‌های در ابتدای کتب 💚
یه بنده خدایی دختر کوچیک داشت دخترش مریض بود.....بچه فلج بود همه گفتن نبرش اونجا.... گفت:نه!میبرم اونجا خود حضرت رقیه(سلام الله علیها)شفاش میده بردش دمشق حرم بی بی، خادم های حرم میگن هر روز بچه به بغل میومد زیارت بعد چند روز می‌بینند اومده اما بچه باهاش نیست باباهه داد میزنه میگه: کی گفته تو جواب میدی...):؟ کی گفته تو شفا میدی....):؟ من پاشدم‌ اومدم حرمت.. همه گفتن نبرش...): گفتم نه!رقیه(سلام الله علیها)دخترمو شفا میده....): الان بلیط گرفتم امروز دارم بر می گردم،آخه با چه رویی برگردم؟....💔): برگشت هتل... دید دخترش داره دور اتاق میدوه و گریه می کنه... بچه ای که فلج بوده....): دختره به باباش میگه:چرا منو ول کردی رفتی؟....): باباهه میگه:تو چطور میتونی راه بری؟ دخترش میگه:تو که رفتی تنها شدم ترسیدم خیلی گریه کردم یهو یه دخترکوچولو اومد....): گفت:چی‌شده؟ گفتم:بابام رفته... تنهام می ترسم...):! گفت:بابات الان میاد.بیا تا اون موقع باهم بازی کنیم گفتم:من فلجم....):💔 گفت:عیبی نداره بیا دیدم می تونم راه برم ! باهم بازی کردیم....): قبل اینکه تو بیای گفت:بابات داره میاد....من دارم میرم ولی به بابات بگو دیگه سرم داد نزنه...💔): کسی سر بچه یتیم داد نمیزنه🥲👨🏻‍🦯