هدایت شده از مسیر عفافگرایی
#عفافگرایی
🔷 درِ اتاقِ رئیسِ "مؤسسه اسلامى نیویورک" را گشود و بی مقدمه گفت: "مى خواهم مسلمان شوم"!
🔷 مرد سرش را از روى کاغذ برداشت و چشمش به #دختر جوانى افتاد که چیزى از وجاهت و جمال کم نداشت. گفت: "باید بروى تحقیق کنى. دین چیزى نیست که امروز آن را بپذیرى و فردا رهایش کنى".
🔷 قبول کرد و رفت، مدتى بعد آمد. مرد راضى نشد... باز هم باید تحقیق و مطالعه کنى. آن قدر رفت و آمد که دیگر صبرش لبریز شد. فریاد کشید و گفت: "به خدا اگر مسلمانم نکنید، مى روم وسط سالن داد می زنم و مى گویم من مسلمانم".
🔷 مرد فهمید که این دختر جوان در عزم خود جدى است. روز میلاد #پیامبر_اکرم (ص) جشنى به پا کردند و او در آن مجلس مسلمان شد و براى اولین بار #حجاب را پذیرفت.
🔷 خانواده مسیحى دختر که با یک پدیده جدید مواجه شده بودند، شروع به آزار و اذیت او کردند و روز به روز بر سختگیرى و فشار خویش افزودند. دختر مانده بود چه کند!
🔷راه مؤسسه اسلامى نیویورک را در پیش گرفت و مسئولان این مرکز را در جریان وضعیت خود قرار داد. آنان نیز با برخى از علماى ایران تماس گرفتند و مطلب را با آنان در میان گذاشتند. در نهایت، کار به اینجا رسید که اگر خطر جانى او را تهدید مى کند، اجازه دارد #روسرى خود را بردارد.
🔷 دختر پرسید: اگر من روسرى خود را برندارم و در راه #حفظ_حجابم کشته شوم، آیا #شهید محسوب مى شوم؟
🔷 پاسخ شنید: آرى و او با صلابت گفت: "والله قسم روسرى خود را برنمیدارم، هر چند در راه حفظ حجابم، جانم را از دست بدهم".
✍️ #حسین_سروقامت
https://eitaa.com/umefafgaraei