eitaa logo
احسان تبریزیان
987 دنبال‌کننده
137 عکس
105 ویدیو
9 فایل
این کانال جهت به اشتراک گذاشتن و نشر اشعار و معارف اهلبیت تشکیل شده است. نظرات شما یاری دهنده ماست...
مشاهده در ایتا
دانلود
یه مادر همه ارزوش همینه.mp3
3.63M
زمینه حضرت علی اصغر علیه السلام _______________ یه مادر همه آرزوش همینه، که بچش یه لحظه سختی نبینه/ میمیره اگه تو چشم پسرش، اشک غم بشینه حالا یکی بگه چی کشید رباب، چی اومد سر این مادر/تا که میدید از عطش چه حالیه، لب خشک علی اصغر وای وای وای، از آتیش دل رباب/وای وای وای تو خیمه نیست یه قطره آب _______________________ یه نوزاد قتی هنوز چند ماهشه، مادرش دل نگرونه همیشه/ مادرش دق می‌کنه اگه یه روز، بچه زخمی بشه حالا یکی بگه چی کشید رباب، چی اومد سر این مادر/ تا می‌دید علی رو دستای بابا، داره می‌زنه بال و پر وای وای وای سه شعبه بی امون رسید/ وای وای وای حنجره اصغرو درید وای وای وای، از آتیش دل رباب/وای وای وای تو خیمه نیست یه قطره آب _________________________ یه مادر اگه بمیره پسرش، همون دم همه میان دور و برش/ میان تا مرهمی باشن واسه ی، زخم رو جیگرش حالا یکی بگه چی کشید رباب، چی اومد سر این مادر/ غروب عاشورا وقتی دعوا شد، سر راس علی اصغر وای وای جلوی چشم مادرش/ وای وای وای رو نیزه‌ها می‌رفت سرش وای وای وای، از آتیش دل رباب/وای وای وای تو خیمه نیست یه قطره آب ________________________ 🔻 🆔@goosheye_oshagh
صلی الله علیک یااباعبدالله.mp3
3.67M
___________________ شوری به پا شده از ماجرای عشق، پیچیده هر کجا حی علای عشق اشکای چشم من امشب گواهه که، اومد سر دلم بازم بلای عشق توی روضه گر می‌گیره/ کسی که اینجا اسیره /عاقبت یک شب با این داغ می‌میره از غم عالم و آدم، پریشونن این ماه صلی الله علیک یا اباعبدالله ________________ بی تاب و بی‌قرار هر مبتلای تو، دلتنگ دیدن صحن و سرای تو آشوبه عاشقت تا روزی که بیاد، پای پیاده تا کرب و بلای تو یه مسیر عاشقونه/ کی میره کی جا می‌مونه/ مادرش داره دلا رو می‌کشونه هرکی داره هوای، حرمو بسم الله صلی الله علیک یا اباعبدالله ______________ تو آتیش غمت می‌سوزه نوکرت، وقتی که می‌شنوه چی اومده سرت / هرکی با هرچی داشت اومد تو قتلگاه، عالم زبون گرفت با اشک مادرت چه شلوغه بین گودال/ داره میره زینب از حال/ داره قرآنش رو می‌بینه پامال زیر سم ستوران، تن عریان شاه صلی الله علیک یا اباعبدالله ______________________________ 🔻 🆔@goosheye_oshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🔻 🖤 🎙به نفس: 🖌نغمه و شعر: 🏴حقیقت اینه که سال به سال با رسیدن محرم ما به مرگ نزدیک تر میشیم و معلوم نیست چند تا محرم دیگه رو درک کنیم. فقط چیزی که برای ما می مونه خاطرات خوب نوکری هاست و بس. قرآن می فرماید: من جاء بالحسنه؛ امیدوارم نوکری هامون رو تباه نکنیم و بتونیم یه یاحسین گفتن رو با خودمون برای شب اول قبر و قیامت ببریم. ▪️ای کاش این مُحَرّم ها و این گریه و عزاداری ها منجر به منّا شدن و مَحْرَم شدن در این خانه بشه نه دور شدن از خانه و صاحب خانه 🔹این نماهنگ رو که امشب اتفاقی توی سیستمم پیدا کردم؛ آقا قریب به ۱۵ سال پیش ساخت؛ اون زمانی که هنوز از موج نماهنگ سازی خبری نبود. گفتم با شما به اشتراک بگذارم شاید برای بعضی ها تجدید خاطره باشه _________________ 🆔 @ehsantabriziyan
خاطرم این روز و این شبهاست درهم بیشتر سال را دور تو می گردم محرم بیشتر می وزد نام تو در جان من و گُر می کشم می کند این شعله را داغ تو، کم کم بیشتر هر دلی چیزی برای خود فراهم کرده است من ولی داغ تو را کردم فراهم بیشتر بند بندم سوخت از ترکیب بند محتشم در نیاوردم سر از این راز مبهم بیشتر اول هر ماه پشت ماه خم می شد ولی در عزای اشرف اولاد آدم بیشتر کعبه و رکن و صفا و مروه و خیف و منا جمله می گریند از داغ تو، زمزم بیشتر ای مسیح روی نی، در پرده با اهل حرم می کند گیسو پریشان تو مریم بیشتر هر قَدر نزدیک تر می شد به ظهر سرنوشت می گشودی چهره خود را تو از هم بیشتر لحظه لحظه شد دوتا پشت تو از هفتاد داغ تا شد از داغ برادر قامتت خم بیشتر _____________ 🆔 @ehsantabriziyan
از جهانی که پر از تیرگی ما و من است می گریزم به هوایی که پر از زیستن است می گریزم به جهانی که پر از یکرنگی ست به جهانی که پر از گریه کن و سینه زن است به همان جا که نفس قیمت دیگر دارد اشک ها درّ نجف، سینه عقیق یمن است به همان جا که در آن باد صبا بسته دخیل به عبایی که پر از رایحه ی پنج تن است همه یکپارچه یکدست سیه پوشانند بر تن مردم این طایفه، یک پیرهن است اشک یک پیر غلام آتش بزم است آنجا چشم او روضه باز است ولی بی سخن است چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق هر کجا پرچم روضه ست همان جا وطن است دم من زندگی و بازدمم زندگی است تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است قلب آن است که لبریز محبت باشد تا ابد خانه ی اولاد علی قلب من است _________ 🆔 @ehsantabriziyan
غم تو آبروی ماست این غم را مگیر از ما دلیل پلک‌های زخم! مرهم را مگیر از ما نگاه خیس ما ارثیه‌ی آبا و اجدادی‌ست بیا لطفی کن این حق مسلّم را مگیر از ما برای ما که از غوغای این عالم گریزانیم همین یک دلخوشی مانده‌ست، این کم را مگیر از ما به غیر از خیمه‌ی تو هر کجا آلوده‌ی فتنه‌ست نشستن در پناه سرخ پرچم را مگیر از ما رضا فرمود "فَابکِ لِلحُسین اِنْ کُنتَ باکِیّا" عمل کردن به این فرمان محکم را مگیر از ما دم نوحه برای سینه‌زن حکم نفس دارد بدون روضه می‌میریم، این دم را مگیر از ما تمام سال با شوق همین یک ماه سر کردیم تمام سال را باشد... محرّم را مگیر از ما _________ 🆔 @ehsantabriziyan
چنان که داده خدا اختیار را به حسین بده عنان دل بیقرار را به حسین ببین چگونه دعا مستجاب خواهد شد فقط قسم بده پروردگار را به حسین یقین به کام تو خواهد گذشت هر روزش سپرده باشی اگر روزگار را به حسین خودش دوباره تو را زود می‌برد به حرم تو عاشقی کن و بسپار کار را به حسین چنان که جانب خورشید می‌رود ذره خدای من! برسان این غبار را به حسین همه دعای قدم‌های اربعین این است که ای خدا برسان آن سوار را، به حسین اگر محبّ حسینی نترس از محشر چرا که داده خدا اختیار را به حسین
من یه کاری دارم تو یه کاری داری من قراری دارم تو قراری داری هرکدوم از ما رو با قراری ، واسه کاری انتخاب کرده حسین بد به حال کسی که برا نوکریش جواب کرده حسین یکیمون چای ریزِ شبای هیأت شد یکیمون واسه ی روضه خونیاش دعوت شد یکی پرچم‌ میده یکی اون آخر سینه زنیا دم میده به‌‌ همه غم میده اشکِ نم نم‌ میده مزد بعضیا رو شبهای محرم میده به یه عده توی سال کربلا هم میده به‌ تموم نوکراش وعده ی خلاصی از بین جهنم میده # بعضیامون شبای جمعه مسافر میشن همه زائر میشن بعضیا روضه خونن‌ ، مدّاحن بعضیا میان و شاعر میشن بعضیا گریه کنن توو خیمه حاضر میشن بعضیا حر میشن از خدا پُر میشن حتی سنگم باشن با یه نم اشک‌ عزا همه شون دُر میشن روضه آدم سازه با دل مرد و زن و پیر و جوون دمسازه چرا حیرون‌ موندیم بخدا ، در بازه خونه ی آقامون جا فراوون‌ داره سفره ی روضه همیشه پهنه بسکه مهمون داره چه کسایی که بلد بودند و توو همین خیمه گدایی کردن دلاشون و باهم کربلایی کردن سیم دل وصل شد و براشون حرفِ ولی ، اصل شد و وسط گریه یه‌ حاجت خواستن توو‌ دلاشون ، یه شهادت خواستن توو سیاهیای دنیا بودیم که اونا رفتن و رو سفید شدن ما که جا موندیم اونا شهید شدن __________________________ 🆔 @ehsantabriziyan
عاشقانت می‌فروشند عیش را، غم می‌خرند دل به پاى روضه می‌ریزند ماتم می‌خرند باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد بچه‌ها دارند از بازار پرچم می‌خرند مثل خار و خس در این سیل به راه افتاده‌ایم* باز درهم آمدیم و باز درهم می‌خرند ماه‌ها در یک طرف ماه محرم یک طرف بیشتر از ماه‌ها ماه محرم می‌خرند اشک ما اینجا فقط این قدر قیمت یافته ورنه جاى دیگرى عرضه کنى کم می‌خرند تا تو را داریم ما، داراترین عالمیم بچه‌هاى ما در این خانه حاتم می‌خرند این طرف گریان شدیم و آن طرف آباد شد اشک کالایى‌ست که در هر دو عالم می‌خرند گریه بر مظلوم تکوینا تقرب‌آور است در حسینیه مرا، حتى نخواهم، می‌خرند مطمئنا روضه‌اى یا گریه‌اى در کار هست هر کجا عصیانى از فرزند آدم می‌خرند عده‌اى دم می‌دهند و عده‌اى دم می‌زنند پنج تن هم این وسط دارند از دم می‌خرند گریه‌کن زهراست، ما تنها سیاهى لشگریم باز با این حال شکل گریه را هم می‌خرند اولین گریه‌کن مسلم رسول الله بود گریه بر دندان مسلم را مُسَلَّم می‌خرند ______________________ 🆔 @ehsantabriziyan
حس می‌‌کنی زمین و زمان گریه می‌‌کنند وقتی که جمع سینه‌زنان گریه می‌‌کنند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟» در ماتم تو، پیر و جوان گریه می‌‌کنند این سیل اشک‌ها که ز هر دیده جاری است چون ابر با تمام توان گریه می‌‌کنند تو کیستی که در غم از دست دادنت مردان ما شبیه زنان گریه می‌‌کنند با یاد آن نماز جماعت که نیمه ماند گلدسته‌ها اذان به اذان گریه می‌‌کنند زینب اسیر می‌‌شود، آری عجیب نیست سرها اگر به روی سنان گریه می‌‌کنند __________________ 🆔 @ehsantabriziyan
بسم الله الرحمن الرحيم بر پا شده است در دل من خیمه‌ی غمی جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی عمری‌است دل‌خوشم به همین غم، که در جهان غیر از غمت نداشته‌ام یار و همدمی بر سیل اشک، خانه بنا کرده‌ام ولی این بیت سُست را نفروشم به عالمی گفتی شکار آتش دوزخ نمی‌شود چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی دستی به زلف دسته‌ی زنجیرزن بکش آشفته‌ام میان صفوف منظّمی می‌خوانی‌ام به حُکم روایات روشنی می‌خواهمت مطابق آیات محکمی ذی‌الحجّه‌اش درست به پایان نمی‌رسد تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی...
🔹 محرّم متفاوت غم بزرگ، غم مهربان، غم متفاوت! حدیث زخم و نمک، سوز و مرهم متفاوت! تمام آینه‌ها اسم اعظمند خدا را تو ای شکسته‌ترین اسم اعظم متفاوت میان اینهمه افسون و غمزه‌ی متشابه کرشمه‌های تو آیات محکم متفاوت کسی که عشق تو را دارد و کسی که ندارد دو آدمند ولی در دو عالم متفاوت صفوف سینه‌زنانت مُنظمند و مشوّش منظمند و پریشان، منظم متفاوت تو با تمام جهان فرق می‌کنی، تو که هستی؟ ضریح و تربت و آیین و پرچم متفاوت چگونه می‌کُشی و زنده می‌‎کنی، دل و جانم فدای چشم تو، عیسی بن مریم متفاوت تو آمدی که جهان را از این ستم برهانی خوش آمدی به جهان ای محرّم متفاوت ______________ 🆔 @ehsantabriziyan
ای خون اصیلت به شتک‌ها ز غدیران افشانده شرف‌ها به بلندای دلیران جاری شده از کرب‌وبلا آمده و آنگاه آمیخته با خون سیاووش در ایران تو اختر سرخی که به انگیزه‌ی تکثیر ترکیـد بر آیینه‌ی خورشیدضمیران ای جـوهـر سـرداری سـرهـای بـریـده وی اصـل نمیـرنـدگـی نسـل نمیـران خرگاه تو می‌سوخت در اندیشه‌ی تاریخ هربار که آتش زده شد بیشه‌ی شیران آن شب چه شبـی بود که دیدند کواکـب نظـم تو پراکنـده و اردوی تـو ویران وآن روز که با بیرقی از یک تن بی‌سر تا شـام شـدی قـافله‌سـالار اسیـران تا بـاغ شـقایـق بشـونـد و بشکـوفـنـد باید کـه ز خـون تـو بنوشنـد کویـران تـا انـدکـی از حـقّ سخـن را بگـزارنـد بایـد کـه ز خـونـت بنـگارنـد دبیـران حدّ تو رثا نیست عزای تو حماسه‌است ای کاسته شأن تو از این معرکه‌گیران حسین منزوی ___________________ 🆔 @ehsantabriziyan
به بام بر شده ام از سپیده ی تو بگویم اذان به وقت گلوی بُریده ی تو بگویم اذان به وقت گلویی که قطعه قطعه غزل شد غزل غزل شده ام تا قصیده ی تو بگویم غزل غزل شده ام ای شهید عشق که چون گل از عاشقان گریبان دریده ی تو بگویم هزار مرتبه آتش شدم، نشد که غروبی ز خیمه های به آتش کشیده ی تو بگویم خوشا هماره نمازی که حمد، مدح تو باشد به جای سوره ی صفات حمیده ی تو بگویم به بام بر شده ام با عقیق، آینه، سبزه مگر ز دیدن ماه ندیده ی تو بگویم به بام بر شده ام تشنه- باصدای بریده اذان به وقت گلوی بریده ی تو بگویم علیرضا قزوه
🔹درد و دلی با مادحین آل الله 🔻بی شک یکی از مهم ترین ابزارهای مداح برای ارائه معارف، مدایح و مراثی آل الله علیهم السلام شعر است. 🔸 حقیر معتقدم برای بهترین های عالم باید بهترین ها را خرج کرد. باید بهترین صداها برای آل الله بخوانند و برترین شعرها برای اهلبیت سروده شوند. هر چند که طبق نص زیارت جامعه کبیره "موالی لا احصی ثنائکم و لا ابلغ من المدح کنهکم"؛ هر کس هر چه در وصف آل الله بگوید به اندازه ظرف وجودی و فهم خودش آن ها را توصیف کرده است. ◀️خلاصه که آن روایاتی که در باب فضیلت شعر گفتن برای اهلبیت آمده دال بر شعر بودن بما هو شعر دارد نه فقط نظم و آن هم نظم ضعیف. 💠سالیانی است که متاسفانه به اسم نوآوری و حرف تازه، نظم هایی سخیف در شأن اهلبیت گفته می شود که برخی از آن ها به معنای واقعی کلمه وهن وهن است‌. 🔹برخی از آن ها روضه سازی های بی سند و بی مورد است؛ برخی نعوذ بالله ذلیل و خوار نشان دادن اهلبیت را به همراه دارد؛ برخی از زبان حال ها از لسان معصومین واقعا دلخراش است و قص علی هذا ▫️الغرض اینکه ما هیچ وظیفه ای در باب گریاندن مستمعین به هر وسیله ی ممکن نداریم و هیچگاه هدف وسیله را توجیه نخواهد کرد. پس مواظب باشیم چه اشعاری را برای خواندن استفاده می کنیم. چرا که باید لحظه به لحظه جلسات را پاسخگو باشیم. ▪️در ادامه یک مورد از باب آشنایی با این پدیده محضر شما عرضه می شود. به دل سپرده ام ای نانجیب در سختی بگو حسین و نجیبانه استقامت کن ز دست شمر، دل دوستان تو خون است بیا به حشر تو درخواست غرامت کن تمام حنجر خود را نده به خنجر شمر عنایتی به سنان در مسیر شامت کن به پادشاهی ات عریان شدن نمی آید میان بخشش خود فکر احترامت کن 🔹قضاوت با شما یا علی
🌸 شکفتن من به آب و تاب رأی می‌دهم من به شعر ناب رأی می‌دهم انتخاب، اوّل شکفتن است من به انتخاب رأی می‌دهم رأی می‌دهم به آینه، به کوه من به بازتاب رأی می‌دهم من به برکه‌ای که خیره می‌شود سوی ماهتاب رأی می‌دهم من به متّقی‌ترین مخاطبِ ذلِک الکِتاب رأی می‌دهم من به مادر شهید کوچه‌مان من به آفتاب رأی می‌دهم من به انقلاب، من به انقلاب من به انقلاب رأی می‌دهم @mehdi_jahandar
سِیرِ آنان که دلبرند کنم اول -آخر تو را پسند کنم حق بده در فراقِ آغوشت چشم خود را به گریه بند کنم میزنم بال بال تا خود را در هوای تو شهربند کنم عین فرزانگیست گر اینجا آنچه دیوانگان کنند کنم نَفَسم گیر نَفْس مانده اگر روضه خوانی به چون و چند کنم روزگارم که تلخ شد باید نذر هیئت دو کیسه قند کنم گریه بر تو نشاط داده اگر بعدِ روضه بگو بخند کنم شب جمعه برای غربت تو گریه ی فاطمه پسند کنم از روی خاک گرم کرب و بلا کاش بودم تو را بلند کنم _________________ 🆔 @ehsantabriziyan
تا قنوتَت رو به سوی یار بالا می رود بر دو دستت آسمان انگار بالا می رود پرچمت را از زمانی که در خانه زدم برکت و نور از در و دیوار بالا می رود اوج، معنایش به دست و پای تو افتادن است نوکرت از این جهت بسیار بالا می رود بردن نام تو مُهرِ استجابت بر دعاست ذیل ذکر اسم تو اذکار بالا می رود تربت تو در حقیقت آب روی آتش است هر زمانی که تب بیمار بالا میرود حاجتش لمس ضریح و صحن و پایین پای توست دستهای سینه زن هربار بالا میرود کشته ی جمعه، تو را تیغ دوشنبه ذبح کرد نیزه با دستور آن مسمار بالا میرود _____________ 🆔 @ehsantabriziyan
دیشب کنار شمع از بال و پرم گفتم او می چکید و من هم از چشم ترم گفتم هر دفعه پرسیدند کارت چیست در روضه؟ مانند بابا در جوابش "نوکرم" گفتم تا تحت قبه کاملا مشغول تو باشم حاجات را به کفشداری حرم گفتم در خواستگاری اولین حرفی که مطرح شد از عشق دیرینم به تو، به همسرم گفتم جای شما را هیچ کس در دل نمی گیرد و الله این را با تمام باورم گفتم «با دادن حاجات من، من را مران از خویش » این حرف را وقتی که در پشت درم گفتم گفتم چگونه زجر زجرش داده بعد از تو هر بار که از دخترت به دخترم گفتم از خشکی لب ها و ذبحت با لب تشنه امروز چندین دفعه به چشم ترم گفتم ___________________ 🆔 @ehsantabriziyan
_________ هیشکی دیگه کنار مسلمت نیست الان که دارم به تو نامه میدم کوفه وفاداره به بی وفاییش تنها دارم راهو ادامه میدم ظلم اگه شد به من توو شهر کوفه تقاصشو پس میده روزی ظالم شکسته دندونم فدای سرت دندون شیری سه ساله سالم فکر نمیکردم که جماعتِ صبح شب که بشه راهشونو کج کنن حرمت مهمونو چه زود شکستن خدا نیاره با کسی لج کنن یواش یواش باید وصیت کنم غروب عمر من دیگه رسیده به دخترم بگو تو از قول من خیلی بابا دوست دارم حمیده بغضِ گلوم همش به اشکم میگه قدری امون بده نفس بگیرم نامه نوشتم که بیا حسین جان کاشکی میشد حرفمو پس بگیرم بیشتر از اینی که سرم بشکنه دلم شکست از دل سنگ کوفه کاشکی مسیر قافله ت نیفته به کوچه پس کوچه ی تنگ کوفه خبر پیچیده که میای و اینجا کوفیایی که دنبال جهازن با طمع غارت اسباب تو عروسیاشونو عقب میندازن راهتو کج کن و برو مدینه قبل از اونی که راهتو ببندن یه عده رو اجیر گرفتن فقط توو کربلا به گریه هات بخندن سنگِ تراش خورده برا تو ساختن اونایی که توو کوفه سنگ تراشن یه عده هم نمک کنار گذاشتن بیان رو زخمای تنت بپاشن چهل تا نعل تازه دارن فقط برای روی پیکرت دویدن سلاحای جدیدشون جای خود شمشیر کهنه هم اجاره میدن کوفه میگفت یه روزی جبران میشه نماز بارون براشون که خوندی میبینم اون ظهریو که رو خاکا آب میریزن وقتی که تشنه موندی _______________ 🆔 @ehsantabriziyan
اگر سنگِ مسی را کوه زر کردم ضرر کردم اگر اینگونه خود را معتبر کردم ، ضرر کردم من از “اِلّا جمیلا” یی که زینب گفت دانستم به غیر از پرچمت هر جا نظر کردم ، ضرر کردم منم آن تاجرِ یوسف فروشی که نفهمیدم در این بازار سودی هم اگر کردم ، ضرر کردم مرا جز بی قراری در هوای تو ، قراری نیست بجز خاک تو هر خاکی به سر کردم ، ضرر کردم برایم دشمنی با دشمنانت منفعت ها داشت اگر از دوستان تو حذر کردم ، ضرر کردم لفی خسری که حق گفته بُوَد توصیف حال من که هر لحظه بدون روضه سر کردم، ضرر کردم به غیر از خاطراتِ راه تو ، ورد زبانم نیست به غیر از کربلا ، هر جا سفر کردم، ضرر کردم نکیر و منکر از من هر چه پرسیدند یادم رفت بجز نام تو هر نامی ز بر کردم، ضرر کردم 🆔 @ehsantabriziyan
نصیحت پدرم مانده است در گوشم که روز فقر، شبش نان روضه نفروشم غم گرسنگی ات قوت غالب من شد همیشه در وسط روضه اشک مینوشم قسم به کتری جوشیده در حسینیه که با کسی که نخواهد تو را نمیجوشم حسین گفت پدر جای لای لایی شب شراب ریخت به جانم، هنوز مدهوشم کفن که دستِ‌ مرا بست؛ دست تو باز است وَ دست باز تو یعنی بیا در آغوشم چرا به یاد لب تشنه ات نمی میرم مرا ببخش عزیزم که آب مینوشم مصیبت پدر و مادرم ز یادم رفت مصیبت پسر تو نشد فراموشم میان روضه ی بزم یزید فریادم به یاد شام غریبان اگر که خاموشم عزیز فاطمه خیلی برای من سخت است تو پاره پیرهنی، من لباس می پوشم 🆔@ehsantabriziyan
چه میخواهد لبِ تشنه به غیر از لطف بارانی چه میخواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی شبِ طولانی و تسبیح و سجّاده چه می چسبد بهارِ زود هنگام اند، شبهای زمستانی توکّل بر توسّل کن، توسّل بر توکّل کن درین دنیای حیرانی، درین دریای طوفانی اگر تا شام میخندی، اگر تا صبح می خوابی تو از مُردن چه میفهمی؟ تو از برزخ چه میدانی؟ خلاصه بار باید بست، یا امروز یا فردا مَده از کف مَجال این دو روزی را که مهمانی نیاز مستمندان را بِنه بر دیده یِ منّت مباد آنکه بگیرد دامنت را آهِ انسانی اگر آشفته ات کردند یعنی لایقِ وَصلی به او نزدیکتر هستی زمانی که پریشانی به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه بگیرد دامَنَت دستی از این آلوده دامانی به جز تو جُور عاشق را کسی گردن نمی گیرد گناهش را زلیخا کرد، یوسف گشت زندانی به لطف گریه کارِ طفل بهتر راه می افتد چه بهتر بیشتر از دیگران ما را بِگِریانی اگر چه گریه یِ هجران شکسته می کند ما را ولی از آب پیشانی ست بهتر، چینِ پیشانی گِره هایی ست در عالم که بی تو وا نخواهد شد نمی آید به کارِ این گِره ها هیچ دندانی دگر فرقی ندارد جمعه یا شنبه فقط برگرد گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی پشیمان می شود آنکه برای تو نمیمیرد چرا عاقل کند کاری که بعد آرد پشیمانی خبر داری تو که رفتی به کوچه گردی افتادم؟ به من از تو فقط هجران رسید آنهم چه هجرانی ... همه با دامن آتش گرفته رو به گودالند عجب شامِ غریبانی، عجب شامِ غریبانی سَرِ پیراهن تو، گریه یِ ما را درآوردند میان این همه کُشته چرا تنها تو عریانی 🆔@ehsantabriziyan
خون می‌رود به صفحه گر املا کنم تو را نامت بزرگ بود و نشد جا کنم تو را یاغی نی ام ترحمی ای پادشاه حُسن گردن کشیده‌ام که تماشا کنم تو را آب از سرم گذشته، عصایی بزن به آب یک دم بیا که حضرت موسی کنم تو را خون مرا بگیر به گردن، مرا بکش تا زیر تیغ سجده‌ی اعلی کنم تو را کنجی برای خلوت شب‌های من بده تا گریه‌ای به وسعت صحرا کنم تو را بر مردگان کوی تو باید دخیل بست یعنی قیاس کی به مسیحا کنم تو را بندم بزن که چینی عمرم شکسته است جامم بده که ساقی دلها کنم تو را از روزگار خیر ندیدم بدون تو خیرات، جان خویش چو حلوا کنم تو را سنگینی غمت به تغافل مرا فکند لعنت به من اگر ز سرم وا کنم تو را 🆔 @ehsantabriziyan
هلا ای جسم من ای خفته ای زندانیِ دیوار فقط با مرگ از این خواب سنگین می شوی بیدار فراری از تمام مردم دنیا مسیرم خورد به قبرستان به شهر مردمِ آرام و بی آزار می اندیشم به آرامش به خوابی خوش درون خاک جهان ! ای بختک بی انتها دست از سرم بردار به سر شوق رهایی داشتم از این جهان اما نفس در سینه ام اصرار کرد اصرار کرد اصرار به ساز خود مرا رقصاند و بی تنبوره رقصیدم جهان این مست لامذهب ، جهان این پیر لاکردار جهان آری چه فرقی می کند با سیب یا گندم فریبم داد با درهم فریبم داد با دینار جهان این استخوان خوک در دست جذامی ها جهان این مثل آب بینی احشام، بی مقدار جهان یک روز در صفین ، جهان یک روز بر منبر فریبم داد با قرآن فریبم داد با دستار جهان نگذاشت تا روز دهم در کربلا باشم چه فرقی می کند حالا شوم تواب یا مختار جهان این نخ نمای رنگ و رو رفته ولی گاهی شبیه چادر مادربزرگم می شود گلدار جهان این تیره ی خاموش روشن می شود آری محرم ها که می کوبم سیاهی بر در و دیوار همان وقتی که اشکی می چکد در روضه از چشمم همان وقتی که می گویند از گودال از مسمار همان وقتی که در مشّایه خوابم برد روی خاک دلم آن خواب را می خواهد آن رویای بی تکرار عمود آخر است و چشم های خیس من بسته است به گوشم می رسد اهلا و سهلا مرحبا زوار جهان پایان خوبی با حسین ابن علی دارد تو تنها گریه کن در روضه ، باقی را به او بسپار جهان زیبا جهان زیبا جهان زیبا جهان زیباست جهان با حضرت زهرا جهان با حیدر کرار انالحق شَطْح منصور است روی دار اما ما علیٌ حق به لب داریم همچون میثم تمار.... 🆔@ehsantabriziyan
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد مارا چه نیازیست که دنیا بپسندد قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی من راضی ام آنگونه که مولا بپسندد مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد از قافله دوریم ولی کاش از آن دور یک ثانیه برگردد و ما را بپسندد یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_ _یک بار بیاید به تماشا...بپسندد ما دغدغه داریم که ارباب ببیند ما دغدغه داریم که سقا بپسندد نه فکر حسابیم نه دنبال ثوابیم ما آمده ایم اُمّ ابیها بپسندد  بگذار بخندند به این زار زدن ها... می ارزد اگر زینب کبری بپسندد 🆔@ehsantabriziyan
🌙 🌙 📎 علیه‌السلام 📎 🥀 قيل للصادق عليه‌السلام؛ سيدي جعلت فداك ان الميت يجلسون بالنیاحه بعد موته او قتله و أراكم تجلسون انتم و شيعتكم من اول شهر بالماتم و العزاء للحسین علیه السلام 🥀 فقال عليه‌السلام: ما هذا اذا هل هلال محرم نشرت الملائكة ثوب الحسين و هو مخرق من ضرب السيوف و ملطخ بالدماء و فنراه نحن و شيعتنا بالبصيرة و لا بالبصر فاذا تنفجر دموعنا 🥀 به امام صادق علیه‌السلام عرض شد: آقای من! بفدایتان شوم.. وقتی کسی می‌میرد یا کشته می‌شود جلسه نوحه‌ای برای او می‌گیرند. اما من مشاهده می‌کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه جلسه عزا می‌کنید. 🥀 حضرت فرمودند: این چه سخنی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده میشود، ملائکه پیراهن امام حسین علیه‌السلام را آویزان می‌کنند، در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است. ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم دل و نه بصر می‌بینیم، پس اشک های‌مان سرازیر می‌شود. 📕 ثمرات‌الاعواد
نه امروز و دیروز دلتنگتم که دل خیلی وقته پر از غم شده من از شام عاشورای سال قبل دلم تنگه ماه محرم شده یه ساله همه فکر و ذکرم اینه محرم شه، روضه بگیرم برات یه ساله دارم روز و شب می‌شمارم که تا روز سوم، بمیرم برات هزارون هزار بار شکرت خدا رسوندیم به ماه عزای حسین حالا تنها چیزی که می‌خوام اینه بذاری بمیرم برای حسین شب اوله، اشک چشمم بده بذار خون ببارم به حال خودم دوباره زدم زیر قولم ولی دوباره نذارم به حال خودم توی خلوت روضه، کِز می‌کنم شلوغیه باب‌الحسینو می‌خوام دلم لک زده واسه اینکه بازم پیاده مسیر حرم رو بیام خودت میدونی قصه‌ی اربعین روی قلب زارم چه داغی شده ببین خسته‌م از کار دنیا چقدر دلم تنگه چای عراقی شده آهای مردم شهر باور کنید که از هرچی گفتید دل می‌کَنَم ولی روضه‌ها رو نگیرید ازم که والله بی‌روضه، دق می‌کنم الهی شما غم نبینید ولی دل ما که از دست دنیا پره الهی نبینید هیچ مادری جلو چشم بچش کتک می‌خوره الهی نبینید مردی غریب با چشمای گریون تماشا کنه که زخم روی بازوی خانمش توی غسل دادن دهن وا کنه چجوری نمیرم برای علیم که زهراش و داره کفن میکنه حسینش رو می‌گیره آروم کنه چه فکری برای حسن می‌کنه؟ 🆔@ehsantabriziyan
سلام ایزد منّان، سلام جبرائیل سلام شاه شهیدان، به مسلم بن عقیل! به آن نیابت عظمای «سیدالشّهدا»! به آن جلالِ خدایی، به آن جمالِ جمیل! شهید عشق که سر در منای دوست گذاشت به پیش پای خلیل خدا، چو اسماعیل زهی مقام! که فرش حریم حُرمت تو شکنج طرّه‌ی حور است و بال میکائیل شعاع پرتو مهرت، نسیم پاک بهشت شرار آتش قهرت، حجاره‌ی سجّیل چنان شعاع که گفتی کنار تیغ کجت ستاده گوش به فرمان، جناب عزرائیل بر آستان درش، آفتاب، سایه‌نشین به طاق قبّه‌ی او، ماه آسمان، قندیل تو بر حقّی و مرام تو حق، امام تو حق به آیه‌آیه‌ی تورات و مصحف و انجیل! زهی دنائت دنیا! که از تو بیعت خواست کسی که پیش مقام تو بنده‌ای است، ذلیل محیط کوفه تو را کوچک است و روح، بزرگ از آن به بام شدی کشته، ای سلیل خلیل! شروع نهضت خونین کربلا ز تو شد ز نطق زینب کبری به شام شد، تکمیل فراز بام، سلام امام دادی و گفت میان لجّه‌ای از خون، جواب، شاه قتیل زیارت تو ملائک کنند در ملکوت به جای خواندن تسبیح و گفتن تهلیل شهید راه امامی که طور سینه‌ی اوست ز نور، مهبط جبریل و مطلع تنزیل مدیحت تو «ریاضی»! کجا و حضرت دوست؟ مگر خدایْ عنایت کند، جزای جزیل 🆔@ehsantabriziyan
بالا گرفت بر من دل خون چو کارها صیّاد من شدند تمام شکارها بی مایگان به دایه انیسند تا به تیغ زنگار بسته آینه ی کارزارها بی مُهر و موم نامه به هم قرض می دهند نان قرض می دهند به هم خانه دارها مهمان، متاع رایج بازار کوفه است کسب حلال نیست در این رشوه خوارها مسلم برای زینب تو گریه می کند پیشانی ام شکسته در این کوچه، بارها از بام کوفه بر لب تو می کنم سلام چون آفتاب بام، میان غبارها از دور از گلوی تو می بوسم ای عزیز! گر وا کنند ره به لبم نیزه دارها