🔰 نظم
⬜️ آنها كه با معيار اهميت و ضرورت،
به نظم رسيده اند و سازمان گرفته اند،
اينها در بن بست نمى مانند
و در درگيرى ها نمى شكنند
و بازيچه عجله ها و شتاب ها نمى شوند
◻️ و در بحرانى ترين لحظه هاى تاريخ
و همراه درگيرى هاى مستمر،
قدرها و حدها را در نظر دارند
و هر كلمه و هر كار و هر فكرى را
در جايگاه خويش مى گذارند
و در نتيجه مى توانند
از كلمه ها و طرح ها و فكرهايى كه
دور از شتاب ها و عجله ها
و همراه قدر و حدى هستند، بهره بگيرند.
◽️ كسانى كه ضرر شتاب ها را ديده اند
و غرامت سنگينى پرداخته اند
و به سازمان فكرى و نظام ذهنى
محكمى رسيده اند
و با اهميت ها و ضرورت ها
اين سازمان را برپا كرده اند،
به آن دقت و سنجشى مى رسند
كه هر كلمه اى را كنترل كنند
بدون آنكه وقت زيادى را تلف كرده باشند.
▫️آخر راه هايى كه براى پياده روها دور است،
براى سرعت هاى بزرگ و وسيله هاى سريع
نزديك است و وقتى نمى گيرد.
ورزيده ها، در يك ساعت،
كارى را به پايان مى رسانند
كه تازه كارها در يك روز از انجام آن عاجز هستند.
🔲 و براى رسيدن به اين ورزيدگى،
مى توان از دقت در مسائل جزيى شروع كرد
و از زير آوار عادت هاى حاكم بيرون آمد
و دقت ها و سنجش ها را در برخورد با هر مسأله به كار گرفت.
به اين گونه آنها كه در مسائل جزيى، دقيق و آماده شده اند ...
مسائل بزرگ را سطحى و ساده نمى نگرند.
▪️كسانى كه از وزنه هاى كوچك ورزيدگى را
هديه گرفته اند،
در زير وزنه هاى بزرگ از پا نمى افتند.
◾️ به اين گونه در وقت كم،
كارهاى زياد عملى مى شوند
و مرزها و اندازه ها در هم نمى ريزند
و كلمه ها و كارها و طرح هايى كه همراه
حدها و قدرها بوده اند،
ستم نمى بينند و آن كلمه ها و طرح هايى كه
بى حساب و بى اندازه و بى مرز بوده اند
رها نمى شوند كه نقد مى خورند.
◼️ با اين ترازوهاى دقيق و ميزان هاى ورزيده،
از سرگردانى نجات مى يابند.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب رشد، ص ۱۴
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 در هر لحظه یک تکلیف بیشتر نداریم.
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 در هر لحظه یک تکلیف بیشتر نداریم.
🔷🔹 ما بازيچه شتاب ها هستيم،
مگر هنگامى كه
از پيش طرحى داشته باشيم
و با حساب احتمالات آماده شده باشيم
و خط آخر را خوانده باشيم.
🔹در اين هنگام، اين ماييم كه
چشم به راه حادثه ها هستيم
و با سازمان و تنظيم خويش
به حادثه ها نظام داده ايم
و سازمان بخشيده ايم.
🔷دل هايى كه سازمان گرفته اند ...
ديگر بازيچه حادثه ها نمى شوند و بحران نمى بينند.
🔹 مغازهاى كه قفسه بندى شده
و تنظيم گرديده،
جنس هاى زياد آن به راحتى
در دسترس قرار مى گيرند،
اما دكهّ هاى درهم و شلوغ
كه اجناسشان پخش و رها و زير پا افتاده است،
دست و پاگير و خستگى زا و وقت كش هستند.
🔹 دلهايى كه بر اساس اهميت حادثه ها،
كارها را رده بندى كرده اند ...
در حالى كه هزار كار دارند،
بيش از يك گرفتارى برايشان نيست؛
🔹 چون در يك لحظه،
گرفتارى ما فقط مربوط
به آن كار و آن حادثهاى است
كه اهميت زيادترى دارد و ضرورت بيشترى.
🔹 اگر تمام كارها را انجام بدهيم
و اين يك كار بماند،
كارى انجام نداده ايم
و بار خود را نگذاشته ايم
🔹 و اگر آن يك كار را،
فقط همان را، بياوريم
ديگر حرفى براى ما نيست
و بازخواستى نيست.
🔹 و همين است كه ديگر سيل حادثه ها
و انبوه كارها، ما را خُرد نمى كند
و به بازى نمى گيرد.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚کتاب رشد، ص ۱۴
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
برای حرکت یقین لازم نیست2.mp3
2.23M
🎙برای حرکت یقین لازم نیست ...
#پادکست_صوتی
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 انس با الفاظ
🔳 ما بدون رسيدن به معنا و مقصود،
به كلمه ها و لفظ ها رسيده ايم
و با الفاظ خالى انس گرفته ايم
و آنها را در برخوردها
به رخ يكديگر كشيده ايم ...
⬛️ اگر ما با حركت فكرى
همراه مى شديم
و در خود مى جوشيديم
و مطلب ها و مفهوم ها را درك مى كرديم
و آنگاه در به در به دنبال كلمه ها مى گشتيم...
در آن لحظه كه به يك كلمه مى رسيديم،
از آن بهره مى گرفتيم
و همچون تشنه هاى به آب رسيده،
كلمه ها را قطره قطره مى چشيديم
و جذب مى كرديم.
◼️ ما پيش از آنكه تشنه شده باشيم،
نوشيده ايم
و پيش از آنكه به اشتها آمده باشيم
و با سؤال ها گلاويز شده باشيم،
خود را تلنبار كرده ايم
و پيش از آنكه به معناها دست يافته باشيم،
به كلمه ها رسيده ايم...
◾️و اين است كه باد كرده ايم
و با آنكه زياد داريم،
مريض و بى رمق هستيم
و به امتلاى ذهنى و پرخورى فكرى دچار شده ايم...
🔲 اسفناك اينكه،
اين بيمارى و اين پرخورى،
همه گير شده و اسفناك تر اينكه،
اين بيمارى در ابتدا
به عنوان يك افتخار و نشانه سلامتى
و روشنفكرى هم قلمداد مى گردد،
اما رفته رفته سنگينى و خستگى
و ضعف ذهنى را به دنبال مى آورد
و روشن فكر تلنبار شده را به بن بست مى رساند
.
⬜️ اينها با اينكه خيلى دارند،
فقير هستند؛
چون پيش از سؤال،
به جواب ها رسيده اند و پيش از عطش، به آب.
دواى اينها همان طرح سئوال هاى بنيادى است
كه بتواند به تفكرات آنها سازمان بدهد
تا بتوانند با تفكرات سازمان گرفته
به مطالعات خويش سر و سامانى بدهند
و آن را هضم كنند و شيره كشى نمايند.
🔴 هيچ چيز بى حاصلتر از اين
مطالعات دستورى و كتاب خواندن هاى پيشنهادى نيست
كه پيش از طرح سؤال و جوشش پرسش ها،
گريبان گير تازه راه افتاده ها
و نو مسلمان هاى شعار زده مى شود.
◼️◾️▪️ كسانى كه مى خواهند
ديگرى را به راهى و به تفكراتى و به مطالعاتى وادار كنند،
ناچارند كه زودتر زمينه ها را فراهم سازند
و تشنگى را در طرف بريزند و
تنور را داغ كنند
و سپس نان بچسبانند
و مطالبى و كتابهايى را در دسترس بگذارند.
◻️ به اين گونه،
حرف ها و طرح ها زودتر جذب مى شوند
و كلمه ها زودتر مفهوم مى شوند
و در عمل شكل مى گيرند و در خارج پياده مى گردند.
📝استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب رشد، ص ۱۷
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 آدم شدن!
🔷🔹 انسان براى مسأله اى
بالاتر از شكل گرفتن و تكامل يافتن بايد بكوشد؛
چون تنها اين كافى نيست
كه شكل بگيريم
و در ابعاد وسيع ماده و معنا تكامل پيدا كنيم،
زيرا با اين تكامل يافتن،
مسأله بن بست و عبث و پوچى زودتر پيش مى آيد
و عميق تر مطرح مى گردد.
🔹 كسى كه بهترين ماشين را
و شكل گرفته ترين وسيله ها را
و تكامل يافته ترين مركب ها را با خود دارد
مسأله بن بست و ترافيك و محدوديت ها را
بيشتر احساس مى كند و عميق تر مى فهمد.
🔹 انسانى كه در دو بُعد ماده و اخلاق
شكل گرفته و به تكامل رسيده،
اما جهت ندارد و راه ندارد،
به بن بست و عبث و پوچى عميق ترى
گرفتار خواهد شد
🔹و اين بن بست و عبث و پوچى را
ديگر نمى توان با عرفان شرق هم درمان كرد
و با هيپى گرى مداوا نمود؛
چون اين عرفان،
خود يك نوع تكامل براى
استعدادهاى عظيم تر انسان است
كه پس از شكل گرفتن و تكامل يافتن،
بايد به دنبال راهى بزرگ تر
براى حركت كردن و جهتى برتر براى دويدنش بود.
🔹براى اين انسان
مسأله جهت و صراط و مركبها و رهبرى ها
و روش حركت و منزل ها مطرح مى شوند
و تنها استعدادهاى تكامل يافته
در دو بُعد ماده و اخلاق مسأله اى را حل نمى كنند.
🔹آن لحظه اى كه انسان فكر و عقل و دلش را
مثل ابزارها و ماشين هايش شكل بدهد،
آيا آن روز اين استعدادهاى شكل گرفته
و به بن بست نشسته،
بحران هاى بزرگ ترى را سبز نمى كنند؟
🔹انسان هنگامى آدم مى شود
كه به استعدادهاى شكل گرفته اش جهت بدهد
🔹و براى اين انسان، مكتبى مكتب مى شود،
كه جهت حركت و صراط و روش حركت و و و را
به او ياد بدهد و بياموزد،
بدون آنكه او را مسخ كند
و او را در راه بغلطاند و يا بغل بگيرد.
📝استادعلی صفایی حائری
📚 کتاب رشد، ص ۲۱
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
باری که بتوان برد پیش خدا.mp3
2.41M
🎙کو باری که بتوان برد پیش خدا...
#پادکست_صوتی
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰رشد يا تكامل
🔷🔹 رشد در زبان قرآن
خيلى پربار تر و عميق تر از تكامل است.
البته مى توان هر كلمه اى را
در برابر هر معنايى قرار داد
و وضعى جديد به وجود آورد،
ولى اين قرار داد و وضع جديد نبايد ما را فريب بدهد.
🔹 رشد در برابر خسر است
و كمال در برابر نقص.
🔹آنچه كه به اوج خويش رسيد؛
مثلًا قدرت بازوها، قدرت فكرى،
قدرت عقلى، قدرت روحى و و و
هنگامى كه به اوج خود رسيدند
و از نقص ها رها شدند،
تازه همين ها همراه يكى از دو حالت
رشد و يا خسر هستند.
🔹اگر با دستم و قدرت بازويم
در جهت عالى تر كار كنم، رشد كرده ام
و گرنه خسارت ديده ام و باخته ام.
🔹و همين طور در قسمت فكرى و عقلى و روحى.
...
🔹اين مفهوم رشد است
كه در برابر خسر آمده
و اين مفهوم با تكامل تفاوت ها دارد.
🔷🔹 رشد، زياد شدن انسانى است
كه به استعدادهاى تكامل يافته اش
جهت مى دهد
و آنها را از بن بست مى رهاند و
به دنبال روش حركت و صراط و رهبرى مى افتد
و ضرورت «مذهب» را مى يابد.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚کتاب رشد، ص ۲۴
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri