eitaa logo
خانواده بزرگ عین‌صاد
3.9هزار دنبال‌کننده
352 عکس
36 ویدیو
0 فایل
جمعی همچون خانواده برای تمام عین صادی ها ارتباط با ادمین: @family_einsad_ad
مشاهده در ایتا
دانلود
«بعد از خواندن کتابِ بودکه ازدواج کردم.» این جمله را یکی از زوج‌هایی گفت که به دیدن غرفه کتاب استادصفایی آمده بودند. اینکه اندیشه استاد اینگونه در زندگی این زوجِ عین‌صادی تاثیر داشته برای ما جالب بود. رفاقتی که بین‌شان بود یا نشاطی که آن آقا، موقع صحبت از کتابخوانی‌اش داشت یا کنجکاویِ خانم که در نگاهش به قفسه‌های کتاب، مشهود بود، نشان می‌داد که جواب مساله امروزشان را در این اندیشه یافته‌اند؛ اندیشه‌ای که به قول خودشان:«از همان اول هم آقای صفایی برای آیندگان حرف زده بود» https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
نوجوان که بودم مثل نوجوان‌های فرهیخته‌ای که مثلاً تهش بشود شهید نبودم. بدیهیات مردم برای من سوال بود: چرا خدا یک قاتل را پیامبر می‌کند و بعد به صحنه جُرم برش می‌گرداند که برو حالا با فرعون مذاکره کن؟! یا چرا وقتی پیامبرش غُر می‌زند که «این چه وضع امت منه؟»خدا تاب نمی‌آورد و تبعیدش می‌کند شکم نهنگ که خوب حالش جا بیاید. اصلاً شیطان جُرمش چیست جز اینکه نخواست به غیرخدا سجده کند؟ این موجود، بهتر از انسان نیست که حالا به همه‌چیز سجده می‌کند جز خدا؟! کفر شیطان بهتر از همه این شُکرهای انسان نیست؟ در جواب همه بزرگتر‌هایی که سراغ داشتم یک‌جور "بشین بابا بینیم" مستتر بود و‌ من این استتار را کاملاً می‌فهمیدم ولی پاسخ را نه! حالا اما نوجوان امروز را کسی نخواهد گفت:بشین بابا.. برایش یکی از اصولی‌ترین کتاب‌های انسان‌شناسی را بازنویسی می‌کنند تا او بفهمد بین رشد و تکامل حتماً فرقی هست و پیامبران آمدند تا بالاتربودن رشد را توصیف کنند تا بفهمد اگر پیغمبر شدی و در سرعت بالا به سر می‌بری حتی اگر یک‌درجه انحرف، کیلومترها تو را از دور می‌کند پس غُر زدن ممنوع! نوجوان امروز خواهد فهمید که فرق است بین برای خدا کار کردن و کارِ خدا را کردن! که شیطان در اولی موفق بود اما در دومی نه و این معنی است که شیطان نفهمید و کافر شد! برای نوجوان امروز، آقای سیدمحسن‌حسینی کتاب رشدِ علی‌صفایی را با نام بازنویسی و انتشارات لیله‌القدر، آن‌را منتشر کرده است. این کتاب می‌تواند هدیه مناسبی برای نوجوانانِ باشد.
"رضوان" معلم کلاس اول است. مثل خیلی از مخاطبان، مجذوب کلیپ‌ها و عکسنوشته‌هایی شده که در رسانه استادصفایی منتشر می‌شود. سرنخ اندیشه را گرفته و آهسته‌آهسته آمده تا... تا اینجا در تهران و هم‌صحبتِ ما شده.. نقطه‌عطف اندیشه را برای خودش، تلقیِ متفاوت استادصفایی از درد و بلا می‌داند و می‌گوید: «اینکه آدم دید دیگه‌ای نسبت به انسان و دنیا داشته باشه خیلی از غصه‌هاش دیگه عوض میشه دیگه برات آزاردهنده نیست...حتی اگه گریه کنی دیگه گریه، غصه نیست...» فرصت نشد تا از گریه‌های جدیدتری در این اندیشه برایش پرده‌برداری کنم! از گریه‌های به وقتِ قرائت قرآن استاد... از گریه‌های شرح دعای ابوحمزه ثمالی... از گریه‌های سوختن استعدادهای در چهارگوشه جهان.... از گریه‌هایی که خوب نیستند؛ مثل گریه‌های بی‌وقتی که فقط تو را خالی می‌کند تا برای ادامه گناه آماده شوی! از گریه‌های چاره‌ساز: گریه در وقتِ کمال عجز آن‌زمان‌که فقط و فقط دستگیری از خالق هستی را می‌بینی...و تمام. این اندیشه برای گریه‌کردن‌هایش هم حساب و کتاب دارد! https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
خانم "ملاحت روزبهانی" تعبیر جالبی از کتاب‌های استاد‌صفایی داشت: «جملات ساده اما پر از فلسفه!» شاید بتوان فلسفی‌بودنِ برخی از جملات استاد را از تاکید او درباره‌ی " تقدم فکر بر عمل" توضیح داد. توضیحی که در کتاب "رشد" به خوبی تبیین شده است، کتابی که همین دیروز مجمع ناشران انقلاب اسلامی میزبان جشن آن بود: "هنگامى كه مى‌خواهيم كارهايى را و عمل‌هايى را عوض كنيم، ناچار بايد در شناخت‌ها و ارزيابى‌ها و سنجش‌ها راه بيابيم و آنها را عوض كنيم. ناچار بايد در معشوق‌ها و عشق‌ها دست ببريم. عمل ادامه‌ى عشق است و عشق ادامه‌ى شناخت و انتخاب و شناخت و انتخاب هم ادامه‌ى فكر و عقل است. اين عشق هم كار مى‌آورد و هم همكار مى‌سازد و هم شكيبايى و صبر و استقامت در كار." و حالا ماییم و دریایی پر از فکر و عمل و شناخت و انتخاب! https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
اگر معذوریت پاسپورت امریکایی‌اش را نداشتیم تصویر که هیچ، صوتش را هم توی کانال می‌گذاشیم تا از همان صدای گرمش که بر اثر سال‌ها زندگی در غربت، کلمه فارسی کم می‌آورد بهره‌مند شویم. به‌گفته خودش زندگیِ درست را از علی صفایی گرفته و حالا با گعده دوستانِ آمریکایی‌اش کتابخوانی راه انداخته‌اند... نوجوان دهه ۵۰، این روزها که گرد پیری روی چهره‌اش نشسته نشاطی که از ادامه راه دارد را با یک دعا به ما نشان می‌دهد: «بسم الله گفتیم شروع کردیم.شما دعا کنید جا نمانیم» اینجور دعا کردن در ۶۰ سالگی جز از یک دلِ قرآنی بر نمی‌آید...دلی که تکلیفش بعد از سنجش‌های عقل، روشن شده... عقلی که معیار حق را می‌داند و‌ در لحظه انتخاب، کاسه "چه کنم چه کنم" دستش نمی‌گیرد و به "فکر" پناه می‌برد و‌ فکر که حالا بعد از خلوت ها بعد از توجه ها بعد از پیدا کردن خوداگاهی‌ها این فکرِ آزادشده از اسارت تقلیدها حالا دارد نتیجه، پشت نتیجه تولید می‌کند. اینجا در تهران، ما فرصت دیدن این فکرها را داریم! فرصت به اشتراک گذاشتن قصه آدم‌ها را داریم؛ آدم‌هایی که جهان، برایشان وسعتی بیشتر از ۷۰ سال عمر را دارد... https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
۵۰ سال درگیری با یک سوال اصلا شوخی نیست!! شاید اگر نبود کتاب باب پاسخ به این پرسش ها برای این پدر بازنشسته اصلا باز نمیشد! توصیه خودش به جوانها این است که: صفایی بخوانید تا یاد بگیرید چطور به دنیا نگاه کنید...چطور به انسان نگاه کنید... چطور فکر کنید حالا هم به نمایشگاه امده تا از میان کتابهایی که برای همه اعصار و اقشار نوشته شده اند برای پسر و دختر جوانش کتاب دست چین کند! میداند اگر به قلاب صفایی گیر کنند دیگر اسیر هر مکتبی نخواهند شد . https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
برای اثبات دلیل اول، طالبان، کار سختی نکرده‌است: تنها کافیست در گزارش تکتا نام علی صفایی را به‌عنوان پرمخاطب‌ترین نویسنده 1403 دیده باشد.(قبلا در این پست به آن اشاره شده) اما اثبات دلیل دوم: افغانستان 2025 که خود بر اثر ضعف دولت وقت قدرت گرفت، برای احیای سرمایه اجتماعی خود نیازمند تغیرات اندیشه محور است تغییراتی که منطبق بر ساختار انسان نیست مثل تغیراتی که کمونیست سعی داشت با شعارهای زیبا بدهد و نتوانست در افغانستانِ این روزها و روسیه آن روزها دارد یک اتفاق واحد می‌افتد: تعبد محض در برابر فکر بسته! و این همان نقطه‌ایست که صفایی از همه می‌خواهد برای اعمالشان فارغ از اینکه چه کسی گفته اول فکر کنند بعد بسنجند بعد عمل کنند. خطر صفایی برای حکومت سنّی‌مذهب طالبان، فقط حرف زدن از امامت و فلسفه انتظار نیست.مشکل جدی‌تر طالبان مشکل همه حکومت‌هایی است که هدف انسان را در این دنیا درک نکرده‌اند و سعی دارند حق "" را از مردم خود بگیرند. خواه چشم آبی هایی باشند در اروپا یا افراطیانی در غرب آسیا https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
ساعت از ۸ شب گذشته برق غرفه را قطع کرده اند همسایه هایمان پرده غرفه هایشان را کشیده اند... رفته اند... سمت شرقی راهرو ۱۶ خلوت خلوت شده سمت غربی اما نه شلوغ است همچنان آدمهایِ مشتاق میان کتابها سیر میکنند ما همچنان با دوستداران شیخ در حال گپ و گفتیم صدای برادران انتظامات که داد میزنند: آقا وقت تمامه..اقا غرفه را ببندید...» توی همهمه مخاطبان کنجکاو گم‌میشود خسته ایم اما یک شیرینی ته دلمان موج میزند هر جا به اسم است درهایش باید باز باشد! همیشه باز بماند https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
در حلقه صمیمانه با شاگرد استادعلی‌صفایی چه گذشت؟ جلسات استاد اسکندری، در حقیقت، یک قرائت شیرین شیرازی از اندیشه استاد صفایی است. قرائتی که در آن دریای پرسش‌هایتان را در خود حبس می‌کنید تا آرامش و لطافت جلسه به هم نخورد، آن‌قدر که همه چیز، روان پیش می‌رود. استاد اسکندری صحبت خود را آزادیِ اندیشه و در اولویت بودنِ آن شروع کردند و با طرح ۹ پرسش اساسی شیوه خلع سلاحِ مخاطبِ فراری از فکر را نشان دادند. در ادامه، از اقلیت صالح و مصلح گفتند و تاکید کردند که اقلیت مفسد و فاسد در تغییر موضع اکثریت جامعه، موثرند و به این نکته اشاره کردند که چطور می‌توان با کشف استعدادها این اقلیت‌ها را از هم تفکیک کرد. در مورد اینکه شناخت روحیه‌ها بعد از دادنِ بینات به مخاطب است صحبت کردند و از ارزش انفاق گفتند. در ادامه، استاد اسکندری، پاسخ به سه پرسش زیر را در اندیشه صفایی مطرح کردند: بودن یا نبودن؟ برای چه بودن؟ چگونه بودن؟ ایشان مفهوم زیبایی را در اندیشه استاد صفایی چنین توضیح دادند: «هماهنگی هر شی‌ای در عالم با هدفی که برای آن آفریده شده است» استاد اسکندری، در پایان جلسه، پاسخ‌گوی سوالات علاقمندانی بودند که دغدغه رشد اطرافیان خود را داشتند... این پایان، معطر بود به عطر چای بهارنارنج همراه با کلمپه کرمان سوغاتی از عزیزمان https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
این که فعال فرهنگی است با آگاهی‌هایی که از حوزه نشر دارد می‌گوید: "در شهرهای با سرانه مطالعه پایین که می‌روم وقتی می‌بینم آدم‌ها عین‌صاد می‌خوانند خوشحال می‌شوم." می‌گوید:"دلیل این اِقبال این است که این اندیشه برای همه جواب دارد." برای ما که این چند روز در نمایشگاه کتاب، هم‌نشینِ هستیم این حرف، خیلی‌خیلی ملموس است. همان جوان دهه هشتادی که زیر بمباران شبهات، دنبال دین اصیل آمده تا راهرو ۱۶... یا دختری با حجاب کم، که با وجود دو روحانی در غرفه، دل‌دل می‌کند بیاید داخل غرفه... یا پدر ومادری که یک‌جا در دهه ۶۰ یا ۷۰‌ به قلاب صفایی گیر کرده‌اند و حالا آمده‌اند خاطره‌بازی... این آدم‌ها، ثابت می‌کنند که: « چیزی که نمی‌میرد اندیشه است» https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
😋فرض کنید رسالت من در این لحظه این باشد که یک طعم شیرین را یک‌جوری برایتان توصیف کنم، گویی خود، آن را چشیده‌اید. 🍐 مثلاً اگر بگویم شیرین بود مثل وقتی که یک گلابی آبدار می‌خورید و زیر زبانتان یک‌جور خاصی از دانه‌دانه‌شدنِ بافت گلابی را حس می‌کنید. چقدر با من موافقید؟ حالا اگر بگویم شیرین بود و بالاتر از آن شیرینی نمی‌توانید تصور کنید وقتی که: بعد از کلی پژوهش، بازنگری و ویراستاری بالاخره یک کتاب برای مخاطب نوجوان چاپ می‌کنید. 📚می‌برید نمایشگاه کتاب کتاب‌های داخل غرفه که تمام می‌شود دوباره که جایشان پُر شد دورتان هم پُر می‌شود از بچه‌مدرسه‌ای‌های کتاب‌به‌دست که توی حرف هم مدام می‌پرند: " آقا اول برای منو حساب کنید" "آقا رمزش 4تا یکه" " آقا من اول‌تر بودما" 😌کلافه نیستید! یک حس شیرین، زیر پوستتان می‌دود و می‌رود تا نوک انگشتانتان یک ترکیب شیرین از ماده و غیر ماده یک شیرینی از جنس خَلق کردن یک شیرینی از جنس بودن 🤲برایتان از این جنس شیرینی آرزومندم 🖱برای سفارش کتاب از اینجا اقدام کنید. https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
💐آقای طلبه‌ای که سال پیش به خواستگاری دختری با لیسانس روانشناسی رفتی و جواب ردّش را شنیدی و ناراحت شدی!😔 یادت می‌آید در همان خواستگاری، یک هدیه به او دادی؟🎁 اگر حالا بفهمی که آن هدیه‌ات، دل‌هایی را به هم نزدیک کرد و حاصل‌جمعی داشته، باز هم ناراحت می‌شوی؟😌 تقدیر این بود که آن دختر به تو نرسد اما همان تقدیر، باعث شد آن دختر هدیه‌ات را باز کند و بخواند...📖 آری! وقتی کتاب را به او دادی فکرش را هم نمی‌کردی که او از این کتاب خوشش بیاید و دست‌به‌دست شود تا برسد به دست همین جمعی که این کتاب، آن‌ها را با هم جمع کرده است.🔗 مگر می‌شود قلم و بیانِ استادعلی‌صفایی، کاری برایمان نکند؟ و حالا ما داریم که قبل ازدواج، کتاب را به هم توصیه می‌کنند. همان‌طور که تو هم حالا ما شده‌ای! https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462