♥️
بااینکه راه تا حرم دوست دور بود
در سرزمین طیبه ربی غفور بود
آنجا نبود پردۀ پیکر حجاب جان
غیبت نبود! بلکه سراسر حضور بود
از هر طرف به سمت تو خورشید میوزید
جنس تمام یافتهها عین نور بود
از قوت غم به سفرۀ دلها نمیرسید
هر کس که میرسید، غذایش سرور بود
حتی جماد داشت نفس میکشیدها!
ازبس که در تمام جهان شوق و شور بود!
آنقدر که هوای خدا داشت آدمی
بیاعتنا به نعمت حور و قصور بود
رفتیم باز با دل پرلکّه از گناه
پیش کسی که اسم قشنگش غفور بود
زینب نجفی