eitaa logo
پروانگی 🇵🇸
314 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
718 ویدیو
11 فایل
⚘سلام⚘ اینجا هستم: https://eitaa.com/raji14
مشاهده در ایتا
دانلود
آمد به خیال بال‌هایم پرواز درهای وصال آسمان هم شد باز تنها نه دلم غرق شده در تسبیح دنیا شده با مِهر تو مشغول نماز @eitaaparvanegi
♡ گنجشکم و از دست مهرت دانه می‌خواهم بر شاخه‌های سرو عشقت لانه می‌خواهم یک دشتْ پر از پیله‌های خالی‌ از عشقم یک مشت پروانه؛ بله! پروانه می‌خواهم در تاک دنیا طعم مستی نیست بانوجان! از بادۀ پاک شما پیمانه می‌خواهم گیسوی توحیدم گره خورده است معصومه! انگشت‌هایت را بیاور شانه می‌خواهم کاخ تکبّر ساختم یک‌عمر در قلبم حالا ولی این کاخ را ویرانه می‌خواهم بر روی من قفل است راه آسمان ای دوست! من یک کلید کهنه‌ام دندانه می‌خواهم دیدی تمام دست‌ها را پس زدم جز تو! از دست‌های مهربانت دانه می‌خواهم @eitaaparvanegi
جوابی در زمین ای دوست! هم‌سنگ سؤالم نیست هوای آسمان هم یار با رؤیای بالم نیست کدامین تور با خود برده ماهی‌های مهرت را؟ که تصویر قشنگ عشق در قلب زلالم نیست کجا پیدا کنم آهوی سرگردان روحم را که در شش گوشۀ آفاق ردّی از غزالم نیست به‌روی ماه‌های شهر بستم روزن دل را که جز خورشید رویت در زوایای خیالم نیست نگاهم جز تو را در عرصۀ هستی نمی‌‌جوید نگاری جز تو ای زیبای بی‌همتا حلالم نیست ز خاک خویش کندم خارهای ناامیدی را به‌جز امّید دیدار تو برگی بر نهالم نیست زلیخاوار در فکر وصال یوسف خویشم که غیر از او عزیزی قدردان خط‌وخالم نیست @eitaaparvanegi
ای قل هو الله احد! دریاب جانم را تفسیر الله الصمد! پر کن جهانم را من گم شدم در خود؛ صراط‌ المستقیمم کو؟ کو آن که پیدا می‌کند در من نشانم را؟ سیمرغ قاف معرفت! وقت شکارت نیست؟ از شوق و ایمان ساختم تیر و کمانم را هر روز بالیدم شکفتم برگ‌وبر دادم اما ندیدم روی ماه باغبانم را بااینکه یک عمر است در دام زمین حبسم محو از خیال خود نکردم آسمانم را کیْ با تو بودم؟ از کجا بودم؟ کجا هستم؟ گم کرده‌ام دیگر زمانم را  مکانم را باران مهرت بام دل را غرق دریا کرد لبریز کن از عشقْ  چشمم... ناودانم را با هیچ طوفانی نمی‌لرزد دلم دیگر بر شاخۀ عشق تو بستم آشیانم را دارم شهادت می‌دهم ای عشق! زیبایی بشنو دوباره از دلم بانگ اذانم را @eitaaparvanegi
♡ چقدر فاصله دارم از آفتاب نگاهت! چقدر پنجره دارم به سمت صورت ماهت! خیال نور رخت ماهتاب ظلمت من شد خدا کند که بیفتد نگاه من به پگاهت تو باغبان شفیق تمام باغچه‌هایی نگاه کن به دل مرده‌ام به خشک‌گیاهت نگاه و خنده و مهر و سخن قشون تو هستند بگیر ملک دلم را به غمزه‌های سپاهت همیشه زیر پر مهر توست لانۀ قلبم چه خوب شد که مرا راه داده‌ای به پناهت به یادم باش امید مهربانم 🌼 @eitaaparvanegi
شبی مانند سارق آمد و با خود دلم را برد مرا تقسیم بر دو کرد و بخش عاقلم را برد چه سود از بذر پرهیزی که عمری پرورش دادم؟ تبر آورد داس آورد کلّ حاصلم را برد حصاری چیدم از انکار تا از هم جدا باشیم ولی با چکّش اصرار حدّفاصلم را برد شبیه سیل ویرانگر به بنیان وجودم زد خودم، آرامشم، داروندارم، منزلم را برد هزاران جلد دیوان داشتم در گنجۀ قلبم صفا و سعدی و عطار و فیض و بیدلم را برد نوشتم روی شن‌‌ها مهربانم دوستت دارم شبیه موج یورش برد و نقش ساحلم را برد @eitaaparvanegi
پیچیده عطر خاطره‌ات در خیال من روییده یاس مهر تو روی نهال من یک روز در کنار تو بودن سبب شده است مثل بهار سبز شود ماه و سال من کاری نداشت صید تو ای عشق بی‌دلیل بی تور آمدم به شکارت غزال من یک قلب ساده بود تمام تموّلم خرج تو شد تمامی مال‌ومنال من پرسیدم آرزوی دلم! دوست داری‌ام؟ با بوسه‌ات رسید جواب سؤال من خط‌های یادگاری تو مانده بر دلم من ماندم و خیال تو خوش‌خط‌وخال من! @eitaaparvanegi
از خوبی و کمال و وفا هیچ کم نداشت هر کس که غرق صحبت او بود غم نداشت وقت گناهِ بنده، سراسر گذشت بود در پیش اهل فقر به غیر از کرم نداشت حتی عذاب دوزخیان عین عدل بود در هیچ نقطه از حرکاتش ستم نداشت چتر وجود را به سر واژه‌ها گرفت در هیچ حرف از کلماتش عدم نداشت وقت دعا دوباره مرا غرق خواب کرد آن یکّه‌تاز مهر مگر دوستم نداشت؟ @eitaaparvanegi
یک داغِ دائم ماند در این سینه از عشق باید بسوزم تا ابد باید بسوزم... @eitaaparvanegi
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
🍁🍂🍁 🍇 🍁🍂🍁 زیباترین فصل خدا پاییز رنگارنگ هر برگ از این فصل زیبا بر دلم زد چنگ صد قصۀ ناگفته بر لب‌های خشکش بود هر برگ زردش با دل پاییزی‌ام همرنگ پاییز آمد پیش من آغوش را وا کرد یکباره در آغوش هم رفتیم تنگاتنگ عطر بهاران خوب و رنگ چهره‌اش زیباست اما به چشمم پیش پاییز آمده کمرنگ هم زرد هم نارنجی و هم سبز و هم قرمز به‌به دل پاییزی‌ام! به‌به عجب خوشرنگ! وقتی‌که عطر اول پاییز می‌پیچد وقتی کلاغش می‌زند آواز خوش‌آهنگ انگار یادم می‌رود عاشق‌ترین بودی انگار یادم می‌رود افتاده‌ای در جنگ @eitaaparvanegi 🍁🍂🍁 🍇 🍁🍂🍁
ای اول هر اول! ای پیش‌تر از آغاز! ای با همۀ خلقت از روز ازل همراز! ای در رگ‌ من جاری! ای از تو وجودم پر ای در شب تنهایی با جان و دلم دمساز ای نقش تو در جانم مشهودتر از خورشید ای نام پرآوازت مستورتر از هر راز ای در رگ هر برگی صدکوه از آیاتت ای سرزده از هر سنگ با معدنی از اعجاز از عطر تو گل مدهوش، با یاد تو بلبل مست شیرازۀ هر مستی، انگیزۀ هر آواز پابند به این خاکم سرگشتۀ افلاکم بالی بده از عشقت راهی بده تا پرواز @eitaaparvanegi
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
♡ صبح است ای خورشید زیبا! پلک را وا کن در چشم‌های من کمی خود را تماشا کن از گیسوانت زندگی می‌ریزد ای زیبا! گیسو بیفشان و مرا ای عشق احیا کن شیرین بکن صبح مرا با قند لبخندت روی لبم گل‌های شادی را شکوفا کن گوش تو پر شد بس که گفتم دوستت دارم در گوش من این حرف را یک بار نجوا کن من معنی 'من' را نمی‌فهمم؛ تویی من هم هر جا که از 'من' گفته‌ام، آن را 'تو' معنا کن تقدیم تو شعری که اکنون روی لب دارم این شعر را با بوسۀ خود مهر و امضا کن @eitaaparvanegi
آمدم دیدار تو با چشم پرباران دوباره در دلم برپا شده از دوری‌ات طوفان دوباره خواستم با آجر یادت دلی سالم بسازم حال می‌بینم دل بیچاره را ویران دوباره در صراط‌المستقیمت خواستم سرعت بگیرم حیف که در پیچ اول مانده‌ام حیران دوباره منزلی بالاتر از حق‌الیقینت قسمتم کن تا نبینم در دلم شک می‌دهد جولان دوباره طعم صحبت با تو در ظرف خیالم مانده باقی کاش در آغوش شیرینت شوم مهمان دوباره ریختی در استکان عمر من از چای شوقت پر شده از ذوق دیدارت دل قندان دوباره می‌سپارم قایقم را دست امواج خیالت می‌شود قلبم به یادت غرق اطمینان دوباره بذکر‌الله تطمئن القلوب @eitaaparvanegi
دوستم دارد ولی پیوسته کتمان می‌کند من که می‌دانم! چرا بیهوده پنهان می‌کند؟ در بیابان دلم بذر محبت ریخته کم‌کمک این خاک نازا را گلستان می‌کند از کلامش سورهٔ و الطور نازل می‌شود نور حرف او، دلم را ظرف ایمان می‌کند مصحف چشمش شبیه مخزن‌الاسرار حق آیه‌هایش روزبه را نیز سلمان می‌کند آفتاب زندگی می‌تابد از سیمای او شوره‌زارم را شکوفا در زمستان می‌کند بس‌که شیرین است بودن در کنار آن نگار جام زهر روز و شب را هم شکردان می‌کند نیستم ناراحت از شب‌های دور از ماه او بر مزارم عاقبت یک روز جبران می‌کند @eitaaparvanegi
شبی با این دل دیوانه سر کرد گلستان جنون را پرثمر کرد درون جان من طوفان برافراشت شبیه باد از باغم گذر کرد @eitaaparvanegi
با آفتاب چشم‌هایت روشنم کن صحرای بی‌بارم، ببار و گلشنم کن سخت است دور از خویش ماندن، جان شیرین! 'من' نیستم بی تو، بیا پیشم منم کن 🌼 @eitaaparvanegi
یاس من! دور از تو در گلدان دل مریم ندارم عطر آغوش تو را در شیشۀ قلبم ندارم در سرای جان چرا ساکن نباشد غصه وقتی- زخم دارم در سراپایم ولی مرهم ندارم 🌼 @eitaaparvanegi
♡ من از ندیدن تو ای بهار می‌ترسم از این زمانۀ ناسازگار می‌ترسم درون قبر خیالات دفن شد دل من پرنده‌ام من و از این حصار می‌ترسم هوا غبار و دل پاک من غبارآلود اسیر خاک شدم از غبار می‌ترسم شبیه معدن باروت وسوسه است دلم که بی‌قرارم و از انفجار می‌ترسم به پیش چشم تو تابوت آرزوی من است مرا رها مکن از این مزار می‌ترسم چقدر منتظر دیدنت بمانم من؟ چقدر گفتم از این انتظار می‌ترسم! طلوع کن که از این شام تار خسته شدم طلوع کن که از این شام تار می‌ترسم هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم‌یکن شیئا مذکورا @eitaaparvanegi
🍂 ای شمع سوزان! جمع کن خاکسترم را سنجاق کن بر سینۀ سنگت پرم را  پاییز جاری شد درون باغ سبزم با خود ببر ای باد! برگ آخرم را سودی نبردم از شراب عشق  جز درد راحت شدم وقتی شکستم ساغرم را قلبم صدف بود و تو آن را باز کردی دادی به آب بی‌وفایی گوهرم را سلطان قلبم بودم و بردی به تاراج با لشکر مژگان خود  تاج زرم را دریای مهرت خشک بود از ابتدا هم بیهوده دادی راه  ناو و لنگرم را آن دوستت دارم که گفتی باورم شد با بی‌محلّی ذبح کردی باورم را قبل از وفاتم از گناه عشق پاکم پاکم؛  که در دنیا چشیدم کیفرم را @eitaaparvanegi
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
🍃🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🍃 تا قاصدک به دوست رسانَد سلام من آغاز می‌شود غزل اختتام من دیر است ای کبوتر بی‌بال نامه‌بر! کی می‌بری به محضر یارم پیام من؟ عجّل علی نجات دلم! دیر می‌شود همنام با محمّد امّی! امام من! دارم به سوی مرگ قدم می‌زنم، بیا! تا تربت حیات بریزی به کام من هرگز نگشت رام کسی اسب سرکشم در دست خود بگیر عزیزم! زمام من آمد بهار و باغچۀ دل شکوفه کرد عطر تو را نسیم زده بر مشام من دل را به هر که غیر تو ای گل سپرده‌ام- رخسار و رنگ و عطر و خیالش حرام من! آهویم و نگاه امیدم به دست توست آماده کن... بساط نجات است دام من آخر مرا به خانۀ خود می‌بری شبی در بیت توست مصرع حسن ختام من ⚘اللهم عجّل لولیک الفرج @eitaaparvanegi 🍃🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🍃
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
ناامیدی از کمند رحمتت کفر است کفر من گنهکارم ولی ای دوست کافر نیستم @eitaaparvanegi
از آیۀ سبز عشق سرشارم کن بر خاک دلم ببار و گلزارم کن یک‌عمر اسیر خواب بودم ای دوست صبح است بیا بتاب و بیدارم کن @eitaaparvanegi
پژمرده کردی میوه‌های سرخِ رویم را خشکاندی آخر ای خزان! باغ هلویم را دور تو هی می‌گشتم و آواز می‌خواندم با زخمۀ غم  سرد کردی های‌وهویم را پیچیده بودم در پتوی انزوا دل را تاآنکه دزدیدی شب غفلت پتویم را بااینکه لب را کم برایت باز می‌کردم می‌گفتی اما دوست داری گفتگویم را دریای عشقی ریختم در کوزۀ جانت پر کردی از نامهربانی‌ها سبویم را از زخم‌ها و وصله‌های قلب من بگذر بگذار بر جای خودش باقی رفویم را اسم تو را می‌شویم از دیوار احساسم امشب ببین ای ماه ظالم! شستشویم را @eitaaparvanegi
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
. قدر تمام چای‌های تلخ دنیا دنیای من بی چای چشمان تو تلخ است @eitaaparvanegi