از ابر سفیدِ عشق میبارد شعر
در باغ دلم، نگار میکارد شعر
هر صبح که خورشید میآید انگار
میخندد و باز هدیه میآرد شعر
#زینب_نجفی
#راجی
@eitaaparvanegi
سرگرم شدم تمام عمرم با هیچ
پر کرد تمام لحظههایم را هیچ
سرمایۀ عمر رفته از دستم؛ آه!
جایش چه به دست آمده؟ تنها هیچ
#زینب_نجفی
#راجی
@eitaaparvanegi
بگو که رونق این خانه را کجا بردی؟
چراغ روشن کاشانه را کجا بردی؟
به دور شمع تو مشتاق سوختن بودم
مطاف و مشهد پروانه را کجا بردی؟
من از پیالۀ چشمت شراب میخوردم
شراب و ساغر و میخانه را کجا بردی؟
بهروی شانۀ تو رد پای اشک من است
دلیل گریۀ من! شانه را کجا بردی؟
بهجای چای، سر سفره آه میریزم
صفای سفرۀ صبحانه را کجا بردی؟
#زینب_نجفی
#راجی
@eitaaparvanegi
قرار بود که دور از تب هوس باشی
که با فرشته بگردی و همنفس باشی
قرار بود عزیزم به آسمان بروی
نه اینکه شیفتهء دانه و قفس باشی
به باغبان چه بگویم؟ که کوکبش خشکید؟
نبود منتظر اینکه خار و خس باشی
شبیه کوه، تو میشد شکوهمند شوی
نهاینکه همرده با دانهء عدس باشی
برای بوسه به گلها، تو باش پروانه
مباد ساکن گنداب چون مگس باشی
نمانده چیز زیادی به زنگ مرگ ای دل!
بکوش تا که مهیای این جرس باشی
#زینب_نجفی
#راجی
@eitaaparvanegi
هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان زیبای یارگیری #امام_زمان ارواحنا فداه توسط خود حضرت
#استاد_عالی