💠نماز شب میرزا علی آقای شیرازی
🔰استاد آیت الله مطهری
🔘يک مرد بسيار بسيار بزرگ از نظر معنويت، مرحوم حاج ميرزا علي آقاي شيرازي اصفهاني رضوان اللَّه عليه است که يکي از بزرگترين اهل معنايي است که من در عمر خودم ديدهام.
🔘يک شب ايشان در قم مهمان ما بودند و ما هم به تبع به منزل يکي از فضلاي قم دعوت شديم. بعضي از اهل ذوق و ادب و شعر نيز در آنجا بودند. در آن شب فهميدم که اين مرد چقدر اهل شعر و ادب است و چقدر بهترين شعرها را در عربي و فارسي ميشناسد! ديگران شعرهايي ميخواندند البته شعرهاي خيلي عادي؛ شعرهاي سعدي، حافظ و ... ايشان هم ميخواند و ميگفت اين شعر از آن شعر بهتر است، اين مضمون را اين بهتر گفته است، کي چنين گفته و ...
🔘شعر خواندن آنهم اينجور شعرها که گناه نيست، امّا در شب شعر خواندن مکروه است. خدا ميداند وقتي آمديم بيرون، اين آدم به شدّت داشت ميلرزيد. گفت من اينقدر تصميم ميگيرم که شب شعر نخوانم آخرش جلوي خودم را نميتوانم بگيرم. مرتب اسْتَغْفِرُاللَّهَ رَبِّي وَ اتوبُ الَيهميگفت، مثل کسي که معصيت بسيار بزرگي مرتکب شده است. العياذباللَّه اگر ما شراب خورده بوديم، اينقدر مضطرب نميشديم که اين مرد به واسطه يک عمل مکروه مضطرب شده بود. اينجور اشخاص چون محبوب خدا هستند از ناحيه خدا يک نوع مجازاتهايي دارند که ما و شما ارزش و لياقت آن جور مجازاتها را نداريم.
🔘هر شب اين مرد اقلًا از دو ساعت به طلوع صبح بيدار بود و من معني شب زنده داري را آنجا فهميدم، معني «شب مردان خدا روز جهان افروز است» را آنجا فهميدم، معني عبادت و خداشناسي را آنجا فهميدم، معني استغفار را آنجا فهميدم، معني حال و مجذوب شدن به خدا را آنجا فهميدم.
🔘آن شب اين مرد وقتي بيدار شد که اذان صبح بود. خدا مجازاتش کرد. تا بيدار شد ما را بيدار کرد، گفت: فلاني! اثر شعرهاي ديشب بود! روحي که چنين ايمان مستحکمي دارد، يک چنين ضربه کوچکي هم که بر آن وارد ميشود يعني يک چنين حمله کوچکي هم که از مقامات داني آن بر مقامات عالياش وارد ميشود، آن مقامات عالي عکس العمل نشان ميدهند، ناراحتي نشان ميدهند، حتي مجازات نشان ميدهند که ببين! بي مجازات نميماند! آدمي که در شب مرتب شعر بخواند، دو ساعت وقت خودش را صرف شعرخواندن کند، لايق دو ساعت مناجات کردن با خداي متعال نيست.
📚 آزادی معنوی، ص121
#اندیشه_مطهر
#اخلاق_و_عرفان
@almorsalat
▪️رمز تعارض های موجود در سیره اهل بیت علیهم السلام چیست؟
🔰 شهید آیت الله مطهری
🔺ما در سيرت پيشوايان دين به اموري برميخوريم که بهحسب ظاهر با يکديگر تناقض و تعارض دارند، همچنانکه در اخبار و آثاري که از پيشوايان دين رسيده احيانا همين تعارض و تناقض ديده ميشود.
🔺در آن قسمت از اخبار و روايات متعارض که مربوط به فقه و احکام است، علما در مقام حل و علاج آن تعارضها برآمدهاند که در محل خود مذکور است. در سيرت و روش پيشوايان دين هم همين تعارض و تناقض در بادي امر ديده ميشود، بايد ديد راهحل آن چيست؟
🔺اگر در اخبار متعارض که در فقه و احکام نقل شده، تعارضها حل نگردد و هر کسي يک خبر و حديثي را مستمسک خود قرار دهد و عمل کند مستلزم هرج و مرج خواهد بود. سيرت و روش پيشوايان دين هم که با يکديگر به ظاهر اختلاف دارد همينطور است، اگر حل نگردد و رمز مطلب معلوم نشود مستلزم هرج و مرج اخلاقي و اجتماعي خواهد بود.
🔺ممکن است هر کسي به هواي نفس خود يک راهي را پيش بگيرد و بعد آن را با عملي که در يک مورد معين و يک زمان معين از يکي از ائمه نقل شده توجيه و تفسير کند، باز يک نفر ديگر به هواي خود و مطابق ميل و سليقه خود راهي ديگر ضد آن راه را پيش بگيرد و او هم به يک عملي از يکي از ائمه که در مورد معين و زمان معين نقل شده استناد کند و بالاخره هر کسي مطابق ميل و سليقه و هواي نفس خود راهي پيش بگيرد و براي خود مستندي هم پيدا کند.
🔺مثلا ممکن است يک نفر طبعا و سليقتا و تربيتا سختگير باشد و زندگي با قناعت و کمخرجي را بپسندد، همينکه از او بپرسند چرا اينقدر بر خودت و خانوادهات سخت ميگيري بگويد رسول خدا و علي مرتضي همينطور بودند، آنها هرگز جامه خوب نپوشيدند و غذاي لذيذ نخوردند و مرکوب عالي سوار نشدند و مسکن مجلل ننشستند، آنها نان جو ميخوردند و کرباس ميپوشيدند و بر شتر يا الاغ سوار ميشدند و در خانه گلي سکني ميگزيدند.
🔺و باز يک نفر ديگر طبعا و عادتا خوشگذران و اهل تجمل باشد، و اگر از او سؤال شود که چرا به کم نميسازي و قناعت نميکني و زهد نميورزي، بگويد چون امام حسن مجتبي و يا امام جعفر صادق اينطور بودند، آنها از غذاي لذيذ پرهيز نداشتند، جامه خوب ميپوشيدند، مرکوب عالي سوار ميشدند، مساکن مجلل هم احيانا داشتند.
🔺همچنين ممکن است يک نفر يا افرادي طبعا و مزاجا سر پرشوري داشته باشند و طبعشان سکون و آرامش را نپسندد و براي توجيه عمل خود به سيرت پيغمبر اکرم (ص) در صدر اسلام يا به نهضت حسيني (ع) استدلال کنند، و يک نفر يا افراد ديگر که برعکس مزاجآ عافيتطلب و گوشهگير و منزوياند و در نفس خود شهامت و جرأتي نميبينند، موضوع تقيه و راه و روش امام صادق (ع) يا ائمه ديگر را مورد استناد خود قرار دهند.
آنکس که مثلا طبعا معاشرتي و اجتماعي است به عمل و سيرت يک امام و آنکس که طبعا اهل عزلت و تنهايي است به سيرت يک امام ديگر متوسل شود.
🔺بديهي است در اينصورت نه تنها سيرت و روش پاک و معنيدار رسول اکرم و ائمه اطهار مورد استفاده قرار نميگيرد، بلکه وسيلهاي خواهد بود براي اينکه هر کسي راه توجيهي براي عمل خود پيدا کند و به دعوت و سخن کسي گوش ندهد و جامعه دچار هرج و مرج گردد.
🔺واقعا هم چنين تعارض و تناقض ظاهري در سيرت ائمه اطهار ديده ميشود؛ ميبينيم مثلا حضرت امام حسن (ع) با معاويه صلح ميکند و اما امام حسين (ع) قيام ميکند و تسليم نميشود تا شهيد ميگردد؛ ميبينيم که رسول خدا و علي مرتضي در زمان خودشان زاهدانه زندگي ميکردند و احتراز داشتند از تنعم و تجمل، ولي ساير ائمه اينطور نبودند. پس بايد اين تعارضها را حل کرد و رمز آنها را دريافت.
🔺گفتم بايد اين تعارض را حل کرد و رمز آن را دريافت. بلي بايد رمز آن را دريافت. واقعا رمز و سرّي دارد. اين تعارض با ساير تعارضها فرق دارد، تعارضي نيست که روات و ناقلان احاديث بهوجود آورده باشند و وظيفه ما آنگونه حل و رفع باشد که معمولا در تعارض نقلها ميشود، بلکه تعارضي است که خود اسلام بهوجود آورده، يعني روح زنده و سيال تعليمات اسلامي آن را ايجاب ميکند. بنابراين اين تعارضها در واقع درس و تعليم است نه تعارض و تناقض، درس بسيار بزرگ و پرمعني و آموزنده.
📚 ادامه این مطلب و رمزگشایی از تعارض های سیره اهل بیت را از کتاب بیست گفتار، فصل امام صادق ص 124 مطالعه کنید.
#اهل_بیت #اندیشه_مطهر
@fater290
♨️مديريت حافظه
🔰شهید مطهری
🔹افراد از نظر هوش، فهم، استعداد و حافظه با يکديگر اختلاف دارند. انسانهاي رشيد از حافظه خود بهرهبرداري صحيح ميکنند، ولي آدمهاي غير رشيد ممکن است حافظه بسيار نيرومندي نيز داشته باشند اما نتوانند از آن استفاده کنند. آدم غير رشيد تصور ميکند حافظه يک انبار است، انباري که بايد دائماً آن را پر کند؛ هر چه پيدا کرد آنجا پرت کند، عيناً مانند انبار يک خانه که احياناً وارد ميشوي ميبيني يک تکه حلبي، يک قطعه فلز، يک ميز شکسته، يک صندلي شکسته در آنجا افتاده است. امّا آدمي که رشيد باشد، در بهرهبرداري از حافظه خود دقّت ميکند؛ اوّلين کاري که انجام ميدهد عمل انتخاب است؛ يعني حافظه خود را مقدّس ميشمارد، حاضر نيست هر چه شد در آن سرازير کند؛ حساب ميکند که دانستن چه چيزهايي براي او مفيد است و چه چيزهايي بيفايده است؛ مفيدها را درجه بندي ميکند و مفيدترها را انتخاب ميکند، سپس آنها را به حافظه خويش ميسپارد آنچنانکه امانتي را به اميني ميسپارد؛ در خود سپردن دقّت ميکند، يعني واقعاً و به طور دقيق و روشن آن را وارد ذهن ميکند و سپس تحويل حافظه ميدهد.
🔹مثلًا کتابي را مطالعه ميکند؛ يک بار ميخواند (انسان کتاب را بار اول به قصد لذّت ميخواند. در اين صورت نميتواند در مورد مطالب کتاب، حساب و قضاوت کند)؛ دور دوم ميخواند (حتّي قويترين حافظهها نيازمند است که يک کتاب مفيد را لااقل دو بار پشت سر هم بخواند)؛ پس از آن، مطالب را تجزيه و تحليل و دستهبندي ميکند و هر مطلبي را با توجّه به اينکه از چه دسته مطالب است به حافظه ميسپارد. بعد کوشش ميکند که کتاب ديگري را در دستور مطالعه قرار دهد که در موضوع کتاب پيشين است، و حتّي الامکان تا از موضوعي فارغ نشده است و در حافظه به صورت روشن و منظّم نسپرده است وارد موضوع ديگر نشود.
🔹اشتباه است اگر انسان يک کتاب را مانند يک سرگرمي مطالعه کند و قبل از آنکه مطالب کتاب درست جذب ذهن شده باشد و ذهن فرصت تجزيه و تحليل پيدا کرده باشد به کتاب ديگر و موضوع ديگر بپردازد؛ امروز کتب تاريخي، فردا روان شناسي و پس فردا مثلًا کتب مذهبي مطالعه کند، همه مخلوط ميشوند و حکم انباري بينظم را پيدا ميکند.
🔹انسان رشيد کتابها و مطالبي را که براي خود لازم ميداند، جمع ميکند، آنها را مکرّراً مطالعه و دسته بندي و سپس خلاصه ميکند. خلاصه را يادداشت و به حافظه خود ميسپارد؛ بعد به موضوع ديگر ميپردازد. چنين فردي اگر حافظهاش ضعيف هم باشد از آن حدّاکثر استفاده را ميکند و مثل کسي ميشود که کتابخانه منظّمي با قفسههاي مرتب دارد، کتابخانهاي که هر قفسهاش به کتابهاي معيني در رشته خاص مربوط ميشود به طوري که هر کتابي را که بخواهد فوراً دست ميگذارد روي آن و آن را مييابد؛ امّا اگر غير از اين باشد همانند آدمي است که کتابخانهاي با هزارها کتاب داشته باشد امّا کتابها را روي يکديگر ريخته است؛ هر وقت کتابي را بخواهد دو ساعت بايد دنبالش بگردد تا پيدا کند.
📚مدیریت و رهبری در اسلام
#اندیشه_مطهر
@fater290