eitaa logo
تاریخ و اجتماعیات
72 دنبال‌کننده
518 عکس
198 ویدیو
6 فایل
مطالعه‌ای در باب تاریخ، اجتماعیات، ادبیات و فرهنگ ✍️ راقِم
مشاهده در ایتا
دانلود
مولوی با کبکبه و دبدبه، در حالی که مریدانش احاطه اش کرده بودند و آب وضویش را به بر می داشتند، با شمس برخورد و با تکبر در او نگریست. شمس گفت : سؤالی دارم ‌. مولوی گفت : بپرس. . شمس گفت : بگو بدانم (ص)، پیامبر ما برتر بود یا ، شیخِ ما ؟ مولوی خشمگین شد و گفت : کفر می‌گوئی ؟ ! شمس گفت : پس چرا محمد پس از سال‌ها عبادتِ خدا، هنوز در دعاهایش این‌گونه می‌خواست که : "خدایا خودت را به من بشناسان !" ولی حلاج آن‌قدر در خدا غرق شده‌بود که می‌گفت من خدا هستم و فریاد "" می زد ؟ مولوی درماند. شمس روی برتافت و رفت . مولوی به التماس به دنبالِ وی روان شد و تمنا کرد تا شمس پاسخش گوید . شمس گفت : چون نمی‌دانی، چرا با این تکبر و تفرعن بر زمین خدا راه می روی ؟ پاسخ این است که محمد(ص) بود و هرچه از معرفتِ خدا در جامِ وجودش ریختند، پر نمی شد؛ ولی جامِ حلاج ظرفیت نداشت؛ تا اندکی در آن ریختند، مست شد و به عربده کشی افتاد ! "آن که را اسرار حق آموختند مُهرکردند و دهانش دوختند" 📚 پله پله تا ملاقات خدا 👤 عبدالحسین زرین کوب 🆔️ @TopToKnow