eitaa logo
کانال علمی پژوهشی کوثر
1.3هزار دنبال‌کننده
715 عکس
359 ویدیو
42 فایل
کانال علمی پژوهشی کوثر با هدف انعکاس فعالیت های مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران و ارائه محتوای علمی و پژوهشی ایجاد شده است. راه ارتباط و ارسال نظر و مطلب @Maseiha110
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣❣﷽ 🍀 السّلام علیکَ بِجوامعِ السَّلام... 🌱تمام سلام‌ها و تمام تحیّت‌ها نثار تو باد، ای مولایی که حقیقت سلام هستی و روز آمدنت، زمین لبریز خواهد شد از سلام و سلامتی... 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان 🍃تعجیل درفرج مولا صلوات🍃 💐 @elmikowsar
بهش گفتم با این همه دردی که داری چطور همیشه نمازت سرجاست؟ گفت خب مسکنم خداست! 🌟 💐 @elmikowsar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهیابی اثر تولید شده توسط سیده مهسا زمانی بانوی طلبه و مبلغ مدرسه علمیه خواهران آیت الله ایروانی قم به بخش رأی مردمی جشنواره فیلم عمار این اثر همزمان با حملات وحشیانه رژیم اشغالگر قدس به غزه و در دفاع از مردم مظلوم فلسطین به زبان کره ای تولید و منتشر شد علاقه مندان پس از مشاهده اثر میتوانند جهت حمایت به نشانی زیر مراجعه نمایند https://ammaryar.ir/m/mhz35 🌸کانال رسمی حوزه‌های علمیه خواهران 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir
+ پایه باش دیگه همش یه شبه! ‼️ که فراموش کردم کار غلط غلطه و یه شب یا ده شب انجام دادنش هیچ فرقی نداره، آسیبشو می‌زنه. 💐 @elmikowsar 👣
🔴جواب شهید نواب صفوی به بازجوی پرونده 🔹«من سرباز اسلام هستم و آقای بروجردی افسر هستند و تا زمانی که‌ سرباز‌ هست، افسر به میدان نمی‌رود. ایشان، مقامشان عالی‌تر است و از طرفی، ما هستیم. اگر ما نبودیم، ایشان اقدام‌ می‌فرمودند. با‌ وجود‌ ما، لازم‌ نیست‌ که ایشان اقدام بکند.» ‌ 🦋به مناسبت سالروز شهادت رهبر جمعیت فداییان اسلام، شهید نواب صفوی و یارانش در ۲۷ دیماه ۱۳۳۴ 💐 @elmikowsar
🔰 قبل از امر به معروف : 📛 نترسی و توکلت به خدا باشه! 📛 خجالت نکشی! حرف حق خجالت نداره! 📛 نیش و کنایه نزنی که دلِ طرف نشکنه! 📛 عصبانی نشی و کارتون به دعوا نکشه! 💐 @elmikowsar 💟
❤️ لیلة الرغائب شده دل زار و مزار است اشک دل و نجوای شب بنده خوار است ما هیچ نخواهیم به جز دو طلب نیک یک: دیدن کربلا و دو: حضرت یار است 🤲 🌙 💐 @elmikowsar
♨️ باید با کفش درست رفتار کنی! 😳😯 نوک پوتین‌هایش را می‌کوبید به سنگ. گفت «داری چیکار می‌کنی؟» -نمی‌ره تو پام. -خب بندش رو باز کن. -کی حوصله داره. رفت جلو. خم شد که بندهایش را باز کند، خجالت کشید. پایش را کشید عقب. گفت «نه، خودم درستش می‌کنم.» گفت «یادت باشه این لباس و پوتین و کوله‌پشتی‌ای که داریم ازشون استفاده می‌کنیم، نمی‌شه همین‌جوری هدرش داد. بیت‌الماله.» 🌹 شهید حاج حسن شوکت‌پور 📕 حدیث آرزومندی، ص82 🏷 💐 @elmikowsar 🌵
👇 قبل از امر به معروف : 🚫 رئیس‌بازی راه نندازی 🚫 پرحرفی نکنی 🚫 فکر نکنی خیلی خوبی 🚫 عصبانی نشی 🌀 مهربون باشی 💐 @elmikowsar 😉
💢 توجه توجه ✨ آخرین فرصت برای ارسال تمرین های درست پنجم تا فردا ساعت ۱۰ صبح است. تمامی موارد ارسالی فردا توسط استاد تصحیح می شود. ✨ توجه داشته باشید فقط به افرادی که از طرف استاد تایید شوند گواهی اعطا خواهد شد. ‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌@elmikowsar‌
☀ سلام، صبح بخیر ✨ با توجه به فصل امتحانات و نزدیک شدن به آخرین آنها، ارسال تمرین های درس پنجم تا صبح دوشنبه تمدید شد. 💐 @elmikowsar
برگی باشید که خار نداشته باشد... نه خاری که برگ نداشته باشد. سببِ جذب مردم به اسلام باشید نه سبب بی‌دین شدن آن‌ها. ⚜️ امام صادق علیه‌السلام 🏷 💐 @elmikowsar🍃
✋🏻 🌤صبح ها را به سلامی به تو پیوند زنم... ✨ای سر آغازترین روز خدا صبح بخیر... ✨به امیدی که جوابی ز شما می آید... ✨گفتم از دور سلامی به شما، صبح بخیر... 💐 @elmikowsar
✨ پاسخ تمرین درس ششم از دوره خلاق، خانم ابراهیمی 🌟 مرکز هسته رنگ صورتی ✨عاشق رنگ صورتی بود. تازه از مادرش کمی خیاطی یاد گرفته و می توانست با نخ و سوزن برای عروسک هایش لباس بدوزد. همیشه پارچه های قرمز و صورتی را انتخاب می کرد. در عالم خیال تصور دختری با گوشواره قلبی و گلِ سرِ صورتی را داشت. ▼ روی تخت بیمارستان تازه به هوش آمده بود. از پنجره اتاق نگاهش به بیرون افتاد. برگ های سبز درختان با آسمان لاجوردی منظره را زیباتر و همه چیز رنگ عشق به خدا را گرفته بود. هرچند درد می کشید ولی رنگ سبز اتاق و تولد نوزادش، آرامشی عجیب به او داده بود. از خوشبوی و خوش عطری اسم ریحانه را انتخاب کرده بود. دلش می خواست زمان با سرعت جلو برود و او دست ریحانه را بگیرد و به دیدن مزار حاجی بروند. زیرا حاجی را خیلی دوست داشتند. ▼ .....وقتی فهمید خانواده هم خیال رفتن دارند، از شادی در پوستش نمی گنجید. کاپشن صورتی که روز تولد خریده بود را تن ریحانه کرد و موهای نرم و نازکش را شانه، یک سنجاق صورتی به موها و گوشواره قلبی را با عشق و محبت به گوشش زد. حالا ریحانه مثل یک شاخه گل محمدی، خوشبو و دوست داشتنی شده بود. انگار برای دیدن حاجی گلی از بهشت آورده باشند. ▼ ناگهان غرش صدای مهیبی لحظه های خوشش را بهم ریخت. ریحانه کاپشن صورتی با گوشواره قلبی از آغوشش پرت شد. مثل عروسکی بیجان و پژمرده در گوشه ای افتاد... . 💐 @elmikowsar