eitaa logo
اشعار آیینی امام هشت
10.4هزار دنبال‌کننده
269 عکس
71 ویدیو
47 فایل
بزرگترین‌منبع اشعارمذهبی و سبک ها ی مداحی بروزترین اشعار را در سایت امام هشت دنبال کنید. emam8.com ادمین تبادلات و ارسال شعر @em8_admin1 اپلیکیشن :👇👇 em8.ir/dl لینک کانال http://eitaa.com/joinchat/2859139074Cb8c0fd5446
مشاهده در ایتا
دانلود
سرود ولادت امام حسن مجتبی (ع) -(نیمه ی ماه خدا ماه اومد) نیمه ی ماه خدا ماه اومد با دلای شب زده راه اومد خبرش پخش شده تو دنیا گل بی نظیر و دلخواه اومد دمش پر شوره، غم از ما دوره جمعمون شده جمع چشم حسودا کوره دلا یکدل شد، ماهم کامل شد درِ خونه ی این کریم پر از سائل شد *(حسن یا مولا، حسن یا مولا گل حیدر و فاطمه حسن یا مولا) ما به احسان تو عادت داریم همیشه به تــو ارادت داریم بقیعـت رو نصیـب مـا کــن عمریه شوق زیــارت داریم چه بی اندازه، نگاهت نازه یه گوشه نگاهت کارا رو رامیندازه ته احساسه، شمیمت یاسه کیه آدرس خونه ی تو رو نشناسه *(حسن یا مولا، حسن یا مولا گل حیدر و فاطمه حسن یا مولا) تــو که داری هوامـو آقا حالا میشنوی دعامو آقا شبای قدر بزار تو دستام بـرات کـرب و بلامو آقا دوای دردی، تو خیلی مردی دعاهای ما رو چه زود اجابت کردی دلم سرمسته، به پات نشسته تموم کوچه واسه دیدنت بن بسته *(حسن یا مولا، حسن یا مولا گل حیدر و فاطمه حسن یا مولا) محمدحسن بیات لو روح الله نوروزی شاعر: https://emam8.com/upload/sabks/97/3/40710_139738021423_689853.mp3 https://emam8.com/upload/sabks/97/3/40710_139738021423_689853.mp3 شناسه مطلب :40710 اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/40710/ جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w لینک در ایتا 👇👇👇 eitaa.ir/emam8com لینک در سروش 👇👇👇 sapp.ir/emam8com مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇 www.emam8.com
مدح و ولادت امام حسن مجتبی ع_ علی اکبر نازک کار -( تا نقاب از چهره ی زهراییش رد می شود ) تا نقاب از چهره ی زهراییش رد می شود لاجرم خورشید در کارش مردد می شود هر کجا ساکن شود او خشت خشتش قبله است گر حسن مقصود باشد خانه مقصد می شود در شجاعت،در نجابت،در کرامت ذات او اجتماع حیدر و زهرا و احمد می شود کوری چشمان کفار حسود یثربی بعد از او دنیا پر از نسل محمد می شود چون یداللهی که شد آیینه حق در زمین روی او ایزد نمای دست ایزد می شود حُسن همراه حسن شد عزتش شدت گرفت ضرب شد حرفی اگر در خود مشدّد می شود هر که آمد دست پر برگشت بی چون و چرا شایدِ سائل درِ این خانه باید می شود گر گدا کاهل بود آقا پی او می رود احتمال نا امیدی گدا رد می شود در توازن نیست باهم کوه و کاه، اینجا ولی بارها ثابت شده آقا بخواهد می شود می رسد روزی که پیمانکار صحن مجتبی آستان قدس شاهنشاه مشهد می شود شاعر : علی اکبر نازک کار شاعر: شناسه مطلب :31004 اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/31004/ جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w لینک در ایتا 👇👇👇 eitaa.ir/emam8com لینک در سروش 👇👇👇 sapp.ir/emam8com مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇 www.emam8.com
میلاد امام حسن مجتبی علیه ٱلسلام -( بی واسطه باز است بروی همه٬ درها ) بی واسطه باز است بروی همه٬ درها باید بروم! هست در این خانه خبرها مولود نجیبی که از اعجاز نگاهش آورد دل سنگ چه یاقوت و گوهرها گفتند به هم آسیه و حضرت مریم ایکاش که قسمت شود اینگونه پسرها دستان تو در دست پدر لحظهٔ افطار مادر به تماشای تو بیدار سحرها نذر تو خدا سفرهٔ ماه رمضان را انداخته؛ مهمان شده خورشید و قمرها در مدح تو گفتند: کریم إبن کریمی در وصف تو؛ فرماندهٔ شمشیر و سپرها صلحت چه قیامی شده ای مُصلح اول تا حق نشود یک شبه منجر به ضررها باید که پیمبر پسری داشته باشد تا کور شود چشم همه تنگ نظرها! شاعر : مرضیه عاطفی شاعر: شناسه مطلب :37257 اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/37257/ جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w لینک در ایتا 👇👇👇 eitaa.ir/emam8com لینک در سروش 👇👇👇 sapp.ir/emam8com مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇 www.emam8.com
اشعار ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( خودِ خداست دمِ دّر به احترامِ حسن ) به نام عشق..به نام خدا...به نام حسن به نامِ نامىِ مولا كه شد امامِ حسن شب ولادت او ماه ميهمانى شد خودِ خداست دمِ دّر به احترامِ حسن خوشا به حال كسى كه غلامِ حيدر شد خوشا به حال خودم كه شدم غلامِ حسن تمام قافيه ها بهر مصرعى آمد حسن تمام خدا و خدا تمامِ حسن هواى شعر من امشب هواى باران است لب خدا به خدا گرم يا حسن جان است نشان بده به همه عينِ لايزالى را بيا و پر بكن اين دست هاى خالى را ميانِ شورِ مناجات نام تو كافيست چه احتياج ابوحمزه ى ثمالى را؟ تويى كه هر قدمت شان كبريا دارد تويى كه سبز نمودى همه حوالى را كريم آل عبايى..نشد ندارى تو و مستجاب نمودى تو هر محالى را قسم به كعبه كه عيناً خودِ مطافى تو غريب آل على..عين و شين و قافى تو چقدر با كرمت مستجابمان كردى تو كه ز خجلت خود قطره آبمان كردى هميشه بيش تر از حد انتظارى تو مويز بوده ايم و تو شرابمان كردى همينكه نوكر تان گشته ايم ممنونيم همينكه خاك قدومت حسابمان كردى چقدر يكه و تنها چقدر درويشى چقدر از غم غربت خرابمان كردى به لطف گام تو گل شد گلاب آقاجان و نوكرت شده عاليجناب آقاجان خدا سپرد فلك را به اختيار تو كه حيدرى شده شان اقتدار تو هنوز پرچم تو بين أوليا بالاست حسين فاطمه نازد به اعتبار تو ميانِ كوچه نشين تا كه راه بند آيد در اين ميان خدا گشته بى قرار تو اگر نبود كسى پا ركابتان باشد ببين كه هست سرم بى قرار دار تو تمام ايل و تبارم فداى تو آقا منم گداى گداى گداى تو آقا آرمان صائمى شاعر: شناسه مطلب :34171 اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/34171/ جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w لینک در ایتا 👇👇👇 eitaa.ir/emam8com لینک در سروش 👇👇👇 sapp.ir/emam8com مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇 www.emam8.com
اشعار ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن ) چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن مادر افکند مرا در یم احسان حسن روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن از همان روز شدم بی سر و سامان حسن بر جبینم بنویسید مسلمان حسن دل خود را سر هر بام ، هوایی نکنم طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنم رو به هر قبله و هر قبله نمایی نکنم پیش هر سفره که پهن است گدایی نکنم نان هر سفره حرام است به جز نان حسن چه مقامی و چه نامی ، چه مرامی دارد چقدر لطف به بیمار جذامی دارد خنده در پاسخ آن سائل شامی دارد وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد همه اینها غزلی هست به دیوان حسن آنکه نامش شده احلی من عسل کیست ؟ حسن آنکه بخشندگی اش گشته مثل کیست ؟ حسن معنی حی علی خیر العمل کیست ؟ حسن مرد نام آور پیکار جمل کیست ؟ حسن شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن ارث مظلومیت از غربت بابا دارد قد خم ، سینه ی خون ، دیده ی دریا دارد جگری سوخته از زخم زبان ها دارد گر بگوییم غریب الغربا ، جا دارد خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن زهر آمد به سراغش، جگرش ریخت به هم بس که پیچیده به خود ، موی سرش ریخت به هم زینبش آمد و چشمان ترش ریخت به هم همه ی خاطره ها در نظرش ریخت به هم دل پریشان شده از موی پریشان حسن چقدر سخت گذشته است به او در کوچه چه مراعات نظیریست ، حسن ، در ، کوچه باز هم خاطره ی گریه و مادر ، کوچه قاتل جان حسن می شود آخر کوچه کوچه عمریست که آورده به لب جان حسن چشم نامرد به ناموس علی تا افتاد وای بر من ، زد و بر صورت گل ، جا افتاد ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد خواست تا پا بشود ، باز هم امّا افتاد شعله ی آه کشد سینه ی سوزان حسن شاعر : رضا تاجیک شاعر: شناسه مطلب :34170 اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/34170/ جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w لینک در ایتا 👇👇👇 eitaa.ir/emam8com لینک در سروش 👇👇👇 sapp.ir/emam8com مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇 www.emam8.com
اشعار ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( اين چشمها را خيس و گريان دوست دارم ) من اشك را بهتر ز باران دوست دارم اين چشمها را خيس و گريان دوست دارم اين دورى و اين دوستى، عاشق ترم كرد پس بيشتر از مصر، كنعان دوست دارم ریزه خورم رزق من از دستاسِ زهراست از مرغِ بريان بيشتر، نان دوست دارم شرط قبول توبه ها آمد به دنيا العفو را هم با حسن جان دوست دارم عكس مزارت را پُر از خورشيد كردم بس كه بقيعت را چراغان دوست دارم از لطف تو من با حسينم، كربلا را با قبرِ خاكىِ تو يكسان دوست دارم با به درك افتادن آلِ سعودى يثرب حسن آباد مى گردد به زودى يك مُشت سائل گرم رازند و نيازند ميخانه ها تا صبح امشب بازِ بازند امشب خدا هم با همه دورُ و برى هاش مهمان زهرايند، اطراف حجازند فرقى ندارد كه گدا يا شاه باشى بر سفره او شاه و رعيت هم طرازند كافيست يك لحظه بيايد بينِ كوچه بايد زيارت گاه در كوچه بسازند آنها كه اينجا پيشِ رويش سر بزيرند روز قيامت كه مى آيند سر فرازند عرض ادب بر او كه رزق هر كسى نيست آن عدّه اى كه مادرش گفته مجازند سائل بر این عهد است یا امشب بميرد يا كه امام مجتبى دستش بگيرد اين كيست كه خاكِ قدومش نور دارد؟ اين چيست كه جِبريل را مأمور دارد؟ بايد بپوشانند مهتابِ رُخَش را از آن زنى كه چشمهاى شور دارد موسى به قلبِ كوه رفته هر شب امّا او زير اين سجاده كوهِ طور دارد گر چه سليمان است و تاج و تخت دارد اُنس عجيبى با سپاهِ مور دارد بايد جمل را هم ببينى مثل صلحش شير جمل چون شاه خيبر زور دارد در صلح او عبّاس و اكبر رشد كردند كرب و بلا اينگونه جنس جور دارد از ضربه قاسم كه تند و آتشين است معلوم شد دست حسن در آستين است با تو مسيرم تا به آخر هست روشن مِهرِ تو را داریم و محشر هست روشن پرونده اى تاريك آوردم كه ديدم در دست تو چندين برابر هست روشن در پاسخ آن ناسزا گفتى بفرما زيرِ اُجاقِ خانه يكسر هست روشن كورىّ چشمى كه به جدّت گفت ابتر تو هستى و چشم پيمبر هست روشن آن شيخ منبر رفته را پايين بياور با حرف تو تكليف منبر هست روشن تقدير تو اين است باشى و ببينى آتش بروى مادر و در هست روشن اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید شناسه مطلب :34169 اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/34169/ جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w لینک در ایتا 👇👇👇 eitaa.ir/emam8com لینک در سروش 👇👇👇 sapp.ir/emam8com مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇 www.emam8.com
اشعار ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( ازاین طراوتی که پر از عطر نام توست ) حالا که آسمان دم باران گرفته است طبع سرودنم چقدر جان گرفته است ازاین طراوتی که پر از عطر نام توست دور و بر مرا گل ریحان گرفته است ممنونم از کرامت تو ، زندگی من... ازلطف بی حدت سروسامان گرفته است از دست با کرامت تو سالیان سال دستان خالی ام چقدر نان گرفته است ای مهربان شهر مدینه امام من یا ایها العزیز ، عزیز خدا حسن هر واژه ای که لایق مدحت نمی شود هرجمله ای که درخور وصفت نمیشود هرکس که شعرگفت نظرکرده ی تو نیست مضمون تو به هرکسی قسمت نمیشود امشب بیا و حال مرا رو به راه کن آقا اگر برای تو زحمت نمی شود بانی سفره های شلوغ مدینه ای یک بار هم سرای تو خلوت نمی شود تو قهرمان جنگ جمل بوده ای ولی از این حماسه های تو صحبت نمی شود اسطوره ی شجاعت و قدرت امام من یا ایها العزیز ، عزیز خدا حسن دست کریم تو چقدر بی نظیر بود دنبال مردمان غریب و فقیر بود با دست خالی یک نفر از پیش تو نرفت از بس که خیر مرحمت تو کثیر بود یک بار هم خودت به غذا لب نمیزدی اما تمام شهر ز دست تو سیر بود لحن صدای تو همه را جذب کرده بود از بسکه طرز صحبت تو دل پذیر بود از بردباری ات چه بگویم که دشمنت حتی از این صبوری تو سر به زیر بود ای انتهای جود و کرم ای امام من یا ایها العزیز ، عزیز خدا حسن خورشید را جمال تو بیکار می کند مهتاب بی تو میل شب تار می کند تو آمدی و روزه ی خود را علی فقط با بوسه بر لبان تو افطار می کند هستی تو آن کریم که اموال خویش را هر سال با رضای خود ایثار می کند من از تبار میثم تمارم ، عاقبت عشقت حواله ام به سر دار می کند این خصلت تو که به گدا رحم میکنی گاهی فقیر را چه طلب کار می کند لطف تو هست شامل حالم امام من یا ایها العزیز ، عزیز خدا حسن شهر مدینه از قدم تو منور است زیبایی تبسمت از جنس کوثر است یک جلوه از نگاه تو یعنی خود بهشت حتی بهشت هم ز نسیمت معطر است قدری قدم بزن سر این کوچه و ببین دنبال تو فرشته پی بال و شهپر است روی خوشت مکرم الاخلاق دین ماست با خلق و خوی تو شده کافر خدا پرست با یاد قبر خاکی و بی زائرت ببین چشمان عاشقان و مریدان تو تر است ای غصه دار کوچه و سیلی امام من یا ایها العزیز عزیز خدا حسن شاعر : محمد حسن بیاتلو شاعر: شناسه مطلب :34167 اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/34167/ جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w لینک در ایتا 👇👇👇 eitaa.ir/emam8com لینک در سروش 👇👇👇 sapp.ir/emam8com مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇 www.emam8.com
ولادت امام حسن ع -( باید بچشد گرمیِ طوفانِ نجف را ) باید بچشد گرمیِ طوفانِ نجف را هرکس که ندارد تبِ سلطان نجف را ما را نه فقط بر سرِ این سفره نشاندند خورده است نبی هم کفی از نان نجف را بخشید خدا اولِ این ماهِ مبارک پیش از همه ی خلق مسلمان نجف را می خواست ببینیم کریمیِ علی را رو کرد خداوند حسن جانِ نجف را یک روز بیاییم و بسازیم مدینه بالای سرِ فاطمه ایوان نجف را دیدیم همه سروری آل علی را اول پسرِ مادریِ آل علی را * جبریل شدم مثلِ کبوتر شدم امشب ای شوق ببین یک کَسِ دیگر شدم امشب نامت به لبم آمد و چسبید لبانم انگار پُر از قندِ مُکرر شدم امشب من از جبروت و جلواتِ تو شنیدم ای عشق به من حق بده کافر شدم امشب پیراهنم از عطرِ گلابت شده لبریز از لطفِ شما لاله ی قمصر شدم امشب آقا به ضریحی که نداری پَرِ من خورد پیشِ تو عجب نیست اگر زر شدم امشب باید که ببینند علی را حسنش را نقش شرف الشمس عقیق یمنش را * آیینه بگیرید پیمبر شدنش را از روز ازل حضرتِ حیدر شدنش را باید که عقیقه بکند فاطمه امشب شیرینیِ این لحظه یِ مادر شدنش را یوسف سرِ این کوچه دویده است ولی باز می دید در آن غُلغُله آخر شدنش را چشمی که حسد داشت به ذریه ی زهرا با رویِ حسن دید خود ابتر شدنش را بین الحرمین اند ملائک همه امشب تبریک بگویند برادر شدنش را تنها نه دل ما که دو عالم حسنیه است هر دو حرم کرببلا هم حسنیه است * باید که علی چند پسر داشته باشد تا این که مدینه سه قمر داشته باشد مانند نبی کیست که در بینِ دو عالم از فاطمه ی خود دو جگر داشته باشد باید که پسر دار شوی تا که بفهمی شیرینیِ باغی که ثمر داشته باشد هرکس که از این ایل بود موقع رزمش در پنجه ی خود تیغِ دو سر داشته باشد باید که پس از نامِ علی ذکرِ حسن داشت تا تیغِ اباالفضل اثر داشته باشد آن چشم که دیدت چقدر مست شد آقا یک شهر پُر از کوچه ی بن بست شد آقا * خورشید چرا نیمه ی شب بر سر بام است گو ماه نیاید که مرا ماه تمام است آن کَس که در این خانه غلام است امیر است آن کَس که امیر است بر این خانه غلام است “در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن بی رویِ تو ای سرو گل اندام حرام است” با اینهمه حُسنی که شده جمع در اینجا حیران شده ام قبله کدام است کدام است هر کس که جمل بود و تو را دید نوشته است سوگند که صلح تو قیام است قیام است لایوم….بگو تا بگدازیم برایت ای کاش حسینیه بسازیم برایت شاعر : حسن لطفی شاعر: شناسه مطلب :33621 اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/33621/ جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w لینک در ایتا 👇👇👇 eitaa.ir/emam8com لینک در سروش 👇👇👇 sapp.ir/emam8com مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇 www.emam8.com
ولادت امام حسن ع -( هر آنچه ناشدنی هست با حسن بشود ) هر آنچه ناشدنی هست با حسن بشود دَمی که حضرت مُشکل گُشا حسن بشود به حُسنِ خُلق شود بین مردمان مَشهور کسی که بارِ لبـش ذکر”یا حَسن”بشود اسیر حُسن کس دیگری نخواهد شد کسی که دلبرش از ابتدا حسن بشود به دست قدرت خود چونکه قصد خلق کند مُسلّم است که صُنـعِ خُدا حسن بشـود هزار سبط دگر هم به مصطفی بدهند همیــشه ، رابع اهل کسا ، حسن بشود عزیز کرده ی خیرُ النّساست ، پس باید عزیــز حضـرت خیرُ الـوَرا حسن بشود به جز همان که اباالحُجّت است،در عالم -ندیده ایم که جز مُجتبیٰ ، حسن بشود ! أخُ الکریم و إمام الکریم و إبن کریم- -قسم به ذوالکرم ،آقای ما حسن بشود به سینه ی احدی دست رد نخواهم زد_١ رواست صاحب این ادّعا حسن بشود گدای لقمه ی نانی شدن ، شرافت ماست شبی که بانی این سفره ها حسن بشود شبی دقیق نظر کرده ایم و فهمیدیم حسین نیز پس از حذف”یا”حسن بشود میان این همه دلداده ی حسین،خوشیم -به اینکه صاحب دلهای ما حسن بشود گریز هرچه که روضه ست کربلاست ولی گریز روضه ی کرب و بلا حسن بشود . که نوجوان یتیــمی بناسـت آخر کار میان خون بزند دست و پا، حسن بشود شاعر : محمد قاسمی شاعر: شناسه مطلب :33624 اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/33624/ جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w لینک در ایتا 👇👇👇 eitaa.ir/emam8com لینک در سروش 👇👇👇 sapp.ir/emam8com مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇 www.emam8.com
ولادت امام حسن ع -( بر طالع من حک شده دیوانه بودن ) بر طالع من حک شده دیوانه بودن با عقل و جمع عاقلان بیگانه بودن قسمت نشد که پای تو آتش بگیرم توفیق میخواهد مگر پروانه بودن ؟؟ لقمه دهانم میگذاری و می ارزد تا به ابد کلب در این خانه بودن حالا که تو مال منی معنا ندارد دنبال مال و شهرت و کاشانه بودن من یا کریمی گرم ذکر یا کریم ام سیرم از این در بند آب و دانه بودن اصلا معطل کن مرا که دلنشین است چشم انتظار روزی ماهانه بودن امشب به یمن مقدم خود ای نگارم اصلا مرا گردن بزن ، حرفی ندارم تو آمدی معنا ببخشی لفظ یل را صید خودت کردی غزال من غزل را تو مغز بادام رسول الله هستی تو آمدی رونق دهی ضرب المثل را گرم طوافت دیده ام ماه مدینه ! خورشید را زهره و ناهید و زحل را تفسیر کن تا قسمتی شام ابد را تعریف کن سربسته هم صبح ازل را من باورم این است که در امر خلقت تو مشورت دادی خدای لم یزل را ای حیدر ثانی به تیغ تو سپردند نابودی فتنه گر جنگ جمل را هرکه به تو ایمان ندارد در حضورش باید بخوانم آیه ی “بَل هُم اَضَل “را تا پای تو یک روز خونم را بریزند دارم به لب “الموت احلی من عسل” را یک شهر مشتاق رهایی داری اقا قطعا که یک دنیا فدایی داری اقا از خواب غفلت شهر را بیدار کردی وقتی مسیر عشق را هموار کردی من روزه را با یا حسن افطار کردم با مقدمت این ماه را پربار کردی با سفره ای که در مدینه پهن کردی امثال حاتم را دگر بیکار کردی نان شبت را به گدای شهر دادی مانند زهرا مادرت رفتار کردی دار و ندار زندگی ات را سه دفعه با شوق در راه خدا ایثار کردی تو مرتضای دومی در زهد و تقوا هر روز را با نان جو افطار کردی در را که به روی فقیرانت نبستی با روی باز از سائل ات دیدار کردی جیب مرا پر کردی از درهم نه یکبار این لطف را در حق من تکرار کردی از این همه الطاف تو ممنونم آقا من آبرویم را به تو مدیونم آقا با هر نگاه از آجر ما نان بسازی در کوچه ی خود خیمه الاحسان بسازی آن قدر میبخشی که با دست کریمت از سائل درمانده یک سلطان بسازی تو کعبه ی لطفی اگر خلوت بمانی با دست پر مهرخودت مهمان بسازی کافی ست که از خانه پا بیرون گذاری از خاک کوچه لؤلؤ و مرجان بسازی دور از تصور نیست آقاجان شبی هم از من فؤاد و دعبل و عمان بسازی ترفند تو این است که ساکت بمانی تا با هنرمندی خود جریان بسازی تا مهربانی را بیاموزی به عالم با طعنه و دشنام این و آن بسازی کم مانده که با یک نگاه فوق العاده از مرد شامی میثم و سلمان بسازی سلمان که “منّا”شد رها از هرچه “من”شد یک پنجم از عمر را عبدالحسن شد ای آسمانی رزق امروز زمینی مثل علی دست خدا در آستینی عباس ،علی اکبر ،محمد ،عون ،قاسم الحق و الانصاف لشگر افرینی هرکه ذلیل ات خوانده بی شک خود ذلیل است مولا عزیزی و مُعِزُّ المُؤمِنینی من که زبانم بند آمد ازشکوهت حرفی بزن با من به لحن دلنشینی من که خبر دارم دو دفعه صبح و مغرب نزد جزامی های شهرت مینشینی من به تو رو می آورم فردای محشر تو بهترین مصداقی از حبل المتینی یکبار از نزد تو ناراضی نرفتم از بسکه اقا مهربان و نکته بینی عبد تو هستم بیم فردایی ندارم من که به خوبی تو آقایی ندارم از تو نوشتن از تو گفتن کار من نیست بدبخت هرکس که برایت سینه زن نیست صبر و سکوت و صلح ات آقا مصلحت بود ورنه شبیه تو کسی که صف شکن نیست باید زره بر تن کنی وقت نمازت این دشمن بزدل حریف تن به تن نیست قافیه ام تکراری است اما می ارزد اصلا کسی به خوبی آقای من نیست “أین الحسن “سر میدهد خاک یمن هم این ناله های آتشین که از قرن نیست با نام تو روحانی اینجا جلوه کردند هرکس که نامش شد حسن حتما حسن نیست بشکن تمام قفل ها را ناز شصتت داری کلید باب جنت را به دستت شاعر : علیرضا خاکساری شاعر: شناسه مطلب :33626 اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/33626/ جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w لینک در ایتا 👇👇👇 eitaa.ir/emam8com لینک در سروش 👇👇👇 sapp.ir/emam8com مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇 www.emam8.com
ولادت امام حسن ع -( سائلی که حلقه ی در را به وقتش می زند ) سائلی که حلقه ی در را به وقتش می زند دست صاحبخانه روزی سر به بختش می زند ای گدا، بر حاتم این در سلیمان رو زده نوح هم این آستان را بارها جارو زده ای که محتاجی، بیا خوان طلب را پهن کن خاک پای شاه شو، بال ادب را پهن کن تا رسیدی پای در، لاترفعوا أصواتکم در بزن، آرامتر، لاترفعوا أصواتکم صبر کن آقا خودش در را به رویت وا کند ابر رحمت، قطره ات را از کرم دریا کند صاحب این خانه فضل الله یوءتی من یشاست او کریم آل طاها، او حسن، او مجتباست کیست این ماهی که بر او آسمان تعظیم کرد ثروتش را با فقیران بارها تقسیم کرد کیست این، فرزند وصل عادیات و کوثر است در دلیری و شجاعت، حیدر ابن حیدر است او که در جنگ جمل با تیغ ابرو آمده روبرویش ناقه ی فتنه به زانو آمده در مقام صبر او اندیشه حیران مانده است از نظر بر حلم او احساس نالان مانده است قامت ایوب از صبر حسن خم می شود صلح او با غربت و تدبیر توأم می شود روز محشر خود گواه محکم این مدعاست مذهب شیعه، همانا درک صلح مجتباست این امام مهربان از جنس نور و روشنی است سینه اش، مثل حسین بن علی بوسیدنی است سینه ای که مخزن اسرار مادر بوده و شاهد آن کوچه و آزار مادر بوده و کوچه ها، احساس او را هی به آتش می کشند این مدینه، کوچه هایش آخر او را می کشند کوچه ای تنگ و دلی سنگ و نگاه فاطمه کشته او را خاطرات قتلگاه فاطمه شاعر : امیر عظیمی شاعر: شناسه مطلب :33628 اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/33628/ جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w لینک در ایتا 👇👇👇 eitaa.ir/emam8com لینک در سروش 👇👇👇 sapp.ir/emam8com مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇 www.emam8.com