🍃 #خاطره | حق ندارم به خانم امر کنم
🔸زهرا مصطفوی روایت میکند: من ندیدم در طول زندگی، امام به خانمشان بگویند در را ببندید. بارها و بارها میدیدم که خانم میآمدند و کنار آقا مینشستند، ولی امام خودشان بلند میشدند و در را میبستند و حتی وقتی پا میشدند به من هم نمیگفتند که در را ببندم. یک روزی من به آقا گفتم خانم که داخل اتاق میآیند همان موقع به ایشان بگویید در را ببندند. گفتند: «من حق ندارم به ایشان امر کنم». حتی به صورت خواهش هم از ایشان چیزی را نمیخواستند.
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۱، صفحه ۷۸
#به_سبک_امام
✅ @EMAM_COM
🍃 #خاطره | مرا دل نگران کردی
🔸مرضیه حدیدچی (دباغ) روایت میکند: در همان ایامی که در فرانسه بودیم روزی خانم به منزل یکی از فامیلهایشان به مهمانی رفتند، اما موقع برگشتن، دو ساعت از وقتی که به حضرت امام گفته بودند که برمیگردند، دیرتر شده بود و هنوز برنگشته بودند. امام که همۀ کارهایشان را با ساعت و دقیقه تنظیم میکردند، سه بار از اتاق به آشپزخانه آمدند و پرسیدند: «خانم نیامدند؟» دفعۀ سوم فرمودند: «نگران شدهام، شما نمیتوانید وسیلهای پیدا کنید که تماس بگیریم؟» تا اینکه خانم تشریف آوردند، اما وقتی خانم آمدند با یک محبت خاصی روبروی خانم نشستند و فقط گفتند: «مرا دل نگران کردی»!
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۱، صفحه ۷۰
#به_سبک_امام
✅ @EMAM_COM
🍃 #خاطره | برنامهریزی برای عبادت
🔸حجتالاسلام شاهآبادی روایت میکند: در تمام مدتی که امام در نجف تشریف داشتند من برنامه ای منظم و معین را از ایشان دیدم. مثلاً ساعت خواندن نماز و تشرف به حرم ایشان بسیار دقیق بود و دقیقهای پس و پیش نمیشد. در حرم یک زیارت امینالله از روبرو میخواندند. سلام بالا سر به حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) میدادند و برمیگشتند و مینشستند و زیارت جامعۀ کبیره و دو رکعت نماز میخواندند. این برنامه تا زمانی که ایشان در نجف تشریف داشتند ادامه داشت. هرگز ندیدم امام بگویند که مثلاً امشب مهمان میآید و من نیستم و یا مثلاً جواب استفتائات مانده است و از این دست. همه کارهای ایشان در ساعت مقرر و مخصوص به خود انجام میشد و من هیچ کس را ندیدم که مانند امام بتواند با این نظم و دقت زندگی کند. خود امام در این باره میفرمودند: هر چه هست از اهل بیت (علیهمالسلام) است.
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۳، صفحه ۱۹
#به_سبک_امام
✅ @EMAM_COM
🍃 #خاطره | اشتباه من
🔸آیتالله مجتبی عراقی روایت میکنند: یکی از ائمه جماعات قم، در مورد مسائل سیاسی یا احیاناً فلسفی، با امام مخالف بود. ولی امام، گاه و بیگاه به نماز ایشان میرفتند و به او اقتدا میکردند. خدا شاهد است که هیچ قصدی در کار نبود. خود ایشان میفرمودند: «فلانی سلیقهاش با من جور در نمیآید. اگر او اشتباه کرده باشد، من که در کارم اشتباه نکردهام، چرا نباید در نماز او شرکت کنم.»
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۳، صفحه ۲۰۷
#به_سبک_امام
✅ @EMAM_COM