❣قرار گذاشتند
که نام یکی بشود: #شهید🌷
و نام دیگری...
#همسر_شهید!
و همسفر بشوند
به بهشت
اما...
#انتظار
همیشه واژه ی دلتنگ کننده ی
#همسفران است ...
#فاطمه_میشوم
تا
#تو_علی_باشی
❣قرار گذاشتند
که نام یکی بشود: #شهید🌷
و نام دیگری...
#همسر_شهید!
و همسفر بشوند
به بهشت
اما...
#انتظار
همیشه واژه ی دلتنگ کننده ی
#همسفران است ...
#فاطمه_میشوم
تا
#تو_علی_باشی
°/ #همسـفࢪانھ \°
.
.
دیـپـلمم را تـازه گرفته بودم که آمدند خواستگاری💐
شـرط ها و معیـارهایمان را گفـتیم اما هـر کدام با یک محور اصلے☝️🏻
شرط اصلی من ،
ماندنش در #سپاه بود✌️🏻
آن هـم نه بصورت مقطعی!😐
او هـم شرط کرد که باید
به حضرت امام(ره) اعتقاد داشته باشے 😇
و مطیع بـے چون و چرای #رهبری باشے😇
البته این از شرط های خود من هم بود💚😍
#همسر_شهید
#شهید_حاج_حسن_بهمنے
#عاشقانه_شهدا 🥀
مدتےبود حسن مثل همیشه نبود😕
بیشتر وقت ها تو خودش بود؛
فهمیده بودم که دلش هوایی شده!!☹️
تا اینکه یه روز اومد نشست روبروم؛
گفت:
از بـے بـے زینب یه چیزی خواستم اگه حاجتمو بدن
مطمئن میشم راضی ان به رفتن من!☺️
ازش پرسیدم چـے خواستی؟ 🤔
گفت: یه پسر کاکل زری😉😅
اگه بدونـم یه پسر دارم که
میشه مرد خونت،
دیگه خیالم از شما راحت میشه
وقتے رفتم سونوگرافی فهمیدم بچه پسره، قلبم ریخت😢💔
چون خودمم مطمئن شدم
حسن باید بره سوریه.😔
وقتی رسیدم خونه :
پرسید بچه چیه؟!!
نگاهش کردم و گفتم :
دیدارمـون به قیامــتـــ😭💚
#شهید_حسن_غفاری🌸✨
روای: #همسر_شهید🌱
#هر_روز_با_یک_شهید🌼☘
°\💕/°
°/ #لحظهایهمسفرانه \°
.
.
زمستـان سال 63 بـود كہ با هـم ازدواج كرديم💞💍
از همان موقع برحسب نـياز به همراه حاج سعيد به شهرهای مرزے كردستان رفتم ،
23 سال زندگے مشتـرك را در فضايی آكنده از #معنويت و در خانواده پاسداری در كنار هم تجربه كرديم😇
هر كدام از فرزندان مان👶🏻
در يكے از شهرهای مرزی متولد شده
و با توكل برخدا و ياری خدا و با مشكلات جنگ و جبهه بزرگ شدند .
زندگے در آن شهرها سخت و دشوار بود😣
به طوری كه امنيت مالے و جانے نداشتيم☹️
بارها به اتفاق بچه ها تا مرز شيميايی شـدن و شهادت پيش رفتيم😣🙄
منتی نيـست ،
هرچه بوده افتخارو خدمت بوده😇☺️
برای پايداری #نظام و #دين ،
البته اگر خدا قبول كند😌💚
#همسر_شهید
#شهید_قهاری
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقراراست
.
.
گفت :
تا روزی که جنگ باشه...
منم هستم...
میخوام ازدواج کنم💍
تا دینم کامل شه...
تا زودتر شهید شم🙄
مادرشم گفت :
"محمدعلی مال شهادته…
اونقده میفرستمش جبهه…
تا بالاخره شهید شه...
زنش میشی..؟؟
قبول کردم☺️
لباس عروسے نگرفتیم...
حلقه هم نداشتم...
همون انگشتـر نامزدی رو برداشتم💍😌
دو روز بعد عقد...
ساکشو بست و رفت😔
یه ماه و نیم اونجا بود...
یه روز اینجا...😢
روزی که اعزام میشد گفت:
تو آن شیرین ترین دردی
که درمانش نمیخواهم ❤️
همان احساس آشوبی
که پایانش نمیخواهمـ😍
"زود برمیگردم"
همه چیو آماده کرده بودم؛
واسه شروع یه زندگے مشترڪ💕
که خبر شهادتش رسید...😭
حسرت دوباره دیدنش...
واسه همیشه موند به دلم...😔
حسرت یه روز...
زندگی کامل با او....💔
#همسر_شهید
#شهید_محمدعلی_رثایی
#راه_عروج
°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
هروقت از #سوریه میومد
هیچ چیزی باخودش نمےآورد
میگفت:
من از بازارشام هیچ چیزی نمیخرم.
بازاری که درآن حضرت زینب(س)رو چرخونده باشن خرید نداره😭💔
#همسر_شهید
#شهید_روح_الله_قربانی
#شهدای_مدافع_حرم
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست
°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﺟﻨﮓ،
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺣﻤﻴﺪ ﺗﻮ ﻛﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩ.
ﺗﺎ ﺣﻤﻴﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻲ ﺭﻓﺖ ﺑﻴﺮﻭﻥ،
من اصلا ﺗﺤﻤﻞ ﺍﻭﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ😣
ﻣﻌﻤﻮلا ﻣﻲ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ ﭘﻴﺶ ﺩﺧﺘﺮﺍ
ﻳﺎ ﭘﻴﺶ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺣﻤﻴﺪ ﻳﺎ می ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ.
ﺣﻤﻴﺪ ﻭقتے ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻳﻪ مدتی ﺍﺯ ڪﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ می ﮔﺸﺖ،
ﺧﺐ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﺴﺖ ﻣﻦ ﻛﺠﺎﻡ.🤔
ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺯﻧﮓ ﻣﻲ ﺯﺩ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻦ می ﮔﺸﺖ.
ﻣﻲ ﮔﻔﺘﻦ "ﺣﻤﻴﺪ ﺑﺎﺯ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﻭ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ ..."😅😉
ﺣﻤﻴﺪ ﺑﻌﺪ ﻳﻪ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺧﻮﺑے ﺍﺯﻡ ﮔﺮﻓﺖ؛🙄
ﺍﻭﻥ ﻣﻨﻮ ﺯﻭﺩ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ﺩﻭ - ﺳﻪ ﺳﺎﻋﺖ...
ولے ﻣﻦ ﺑﻴﺴﺖ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻟﻪ ڪه ...💔
#همسر_شهید
#شهید_حمید_باکری
#همسفر_تا_بهشت
#همسران_شهدا
#راه_عروج
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست
°• 🌾♥️|
روزهاےاولازدواجیہروزدستموگرفتو گفت:
"خانوم . .🌸 . !
بیاپیشمبشینڪارتدارم . . ."
گفتم
"بفرماآقاےگلممنسراپاگوشم . ."❤️
گفت "ببینخانومے . .
همیناولبہتگفتہباشمااا . .
ڪارخونہروتقسیممےڪنیم☺️
هروقتنیازبہڪمڪداشتےبایدبہمبگے . .
گفتمآخہشماازسرڪاربرمیگرےخستہ میشے
گفت"حرفنباشہ🤫 !
حرفآخربامنہ
اونمهرچےتوبگے
منبایدبگمچشم😅🤣 . !
واقعاًهمبہقولشعملڪردازسرڪارڪہ برمیگشتباوجودخستڰےشروعمےڪرد ڪمڪڪردن😇
مہمونڪہمیومدبہممیگفت
"شمابشینخانوم . !
منازمہمون پذیرایےمےڪنم . .😉"
فامیلاڪہميومدنخونمونبہممےگفتن "خوشبہحالتطاهرھخانوم
آقامهدے ،
واقعاًیہمردواقعیہ😍
منمتودلمصدهابارخداروشڪر مےڪردم ..😌😇!
واسہزندگےاومدھبودیمتہران
باوجوداینڪہازسختیاشبرامگفتہبود ولےباحضورشطعمتلخغربتواسم شیرینبود ( :
سرڪارڪہمےرفت
دلتنگمیشدم😢
وقتےبرمیگشت،
باوجودخستگےمےگفت !
"نبینمخانوممن .
دلشگرفتہباشہهااا☺️
پاشوحاضرشوبریمبیرون😇
مےرفتیمویہحالوهوایےعوض مےڪردیم !
اونقدرشوخےوبگووبخندراهـ مےنداخت .
ڪہهمہاونساعتایےڪہڪنارمنبودوهم جبرانمےڪرد🤗 !
ومنبیشترعاشقشمیشدم❤️
و البتہوابستہترازقبل .
#همسر_شہید .
#شہید_مہدے_خراسانے ♥️ .
#عاشقانہشہدا 🌱 .
.
#داستان_ازدواج_شهدا🌸
گفت : من تنها نیومدم خواستگاری !
با مادرم حضرت زهرا (س)اومدم😍
منم نامردی نکردم☺️😉
گفتم :
منم به شما بله نگفتم🙃
من به مادرتون حضرت زهرا(س)
بله گفتم😌😍☺️
#همسر_شهید
#شهیداسماعیل_سیرت_نیا♥️