eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
477 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
چشمانت راببند اے شهید!... مبادا این روزهــــارا درمــقابل مادرمـــ زهرا(س) شهــــادت دهے مادرمـــ ببخش ڪــه باهر تیرے که به قلب فرزندتـــ مے زنیمـــ یادسیلے را روے گونه ات زنده میکنیمــ 🥀😞 🥀🖤 🌺 🌺 @emam_hasani_ha
یعنی چی؟..🖤🥀 ب:باز ی:یک ن:ندای عظیم ا:از ل:لبیک یا ح:حسین ع ر:رسید ولی م:مهدی (عج) ی:یار ن:ندارد🥺😞 🌺 🌺 🌷 🌸 @emam_hasani_ha 🌸
#ماملت_امام_حسینیم 🏴 تشنه ی شهد شهادت در قیام ⚘ در مریدان #حسین است این مرام 🖤 ⚘ #حاج‌قاسم_سلیمانی ⚘ 🌺 #اللّهُم_عَجِل_لِوَلیِک_الفَرَج 🌺 🌷 #رفاقت_باشهدا 🌷 🌸 @emam_hasani_ha 🌸
🏴 🍂دیگر چه زینبی؟ چه عزیزی؟ چه خواهری؟!🍂 دیگر چه زینبی؟ چه عزیزی؟ چه خواهری؟!🍂 وقتی نمانده است برایش برادری🍂 تا نیزه ات زدند زمین خورد خواهرت 🍂 با تو چه کرده اند در این روز آخری🍂 از صبح یکسره به همین فکر می کنم🍂 وقت غروب می شود این جا چه محشری🍂 این جا همه به فکر غنیمت گرفتن اند🍂 از گوشواره ها بگیر تو تا کهنه معجری🍂 اصلاً کجا نوشته اند که در روز معرکه 🍂 در قتلگاه باز شود پای مادری؟!🍂 اصلاً کجا نوشته اند که هنگامه غروب🍂 در خیمه گاه باز شود پای لشکری؟!🍂 اصلاً کجا نوشته اند که در پیش خواهری🍂 باید جدا کنند گلوی برادری؟!🍂 من مانده ام چطور تو را غسل می دهند 🍂 اصلاً چه غسل دادنی؟ اصلاً چه پیکری؟!🍂 در زیر سم اسب چه می کردی ای حسین؟ 🍂 از تو نمانده است برایم به جز سری🍂 از روی نیزه سایه ات افتاده بر سرم 🍂 ممنونم ای حسین که در فکر خواهری🍂 در کوفه، زینب از تو چه پنهان، تمام کرد🍂 ای کاش رفته بود سرت جای دیگری🍂 @emam_hasani_ha
‌ سری‌به‌نیزه‌بلند‌است‌دربرابر‌زینب؛ خداکندکه‌نباشدسربرادرزینب(:💔! @emam_hasani_ha
🍃🖤🌿✨ ⭐️🥀 همہ اهل بیت دریک خیمہ نیم سوختہ اے جمع شدند. یکے سراغ پدررامے گیردودیگرے سراغ عمورادیگرے ازشش ماهه تشنہ سراغ مے گیرد. شهداے کربلاعریان بدن،بے سر، روے زمین کربلاافتاده اند. اگرکشــتندچراخاکـــت نکردند🥀 کفن برجسم صدچاکت نکردند🥀 یاحسیــــــن🥀🍂🍁 @emam_hasani_ha
✨🦋✨ 💠 بخشی از زيبایی های وقايع کربلا ...! ✿ زيباترین خواهش یک زن ↯ همراه کردن زهير با امام حسین (ع) توسط همسرش ✿ زيباترين بازگشت ↯ توبه حر و الحاق به سپاه امام حسين (ع) ✿ زيباترين وفاداری ↯ آب نخوردن حضرت اباالفضل (ع) در شط فرات ✿ زيباترين جنگ ↯ نبرد حضرت علی اکبر (ع) با دشمن ✿ زيباترين واکنش ↯ پرتاب کردن سر وهب توسط مادرش به طرف دشمن ✿ زيباترين پاسخ ↯ احلیٰ مِن الْعَسَل جناب قاسم ابن الحسن(ع) ✿ زيباترين هديه ↯ تقديم عون و محمد به امام حسين (ع) توسط مادرشان حضرت زينب (س) ✿ زيباترين نماز ↯ نماز ظهر عاشورا در زير باران تير ✿ زيباترين جان نثاری ↯ حائل قرار دادن دست ها، توسط عبدالله ابن الحسن (ع) و دفاع از عمو ✿ زيباترين سخنرانی ↯ سخنرانی امام سجاد (ع) و حضرت زينب (س) در کاخ ظلم ❗️ از همه زيبايى ها زيباتر، جمله «ما رأيتُ إلّٰا جميلاً» که حضرت زينب (س) حيدر وار بيان کرد. وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید: خب, چه دیدی؟ و خانم جواب دادند: ⇦ غیر از زیبایی چیزی ندیدم ⇨ 🌺 @emam_hasani_ha🌺
"هوالحق" میگفت: برا کربلا نرفته‌هایی که امیدشون اربعین ِامسال بود، دعا کنید! #والله‌که‌راست‌میگفت؛ برای این دل‌هایِ بی‌قرار دعا کنید.. @emam_hasani_ha
⁉️ مثل همیشه آماده ی شنیدن متلک های و ضدّ چادر بودم وارد دانشگاه شدم چند تا دختر عیّاش کنارِ چند تا پسرِ عیّاش تر نشسته بودن خیلی وضع بدی داشتن نمی دونم چطوری از درب دانشگاه وارد محیط دانشگاه شده بودن ! منو که دیدن موضوع حرفاشون عوض شد به من گفتم اُمُّل بعد زدن زیر خنده خیلی ناراحت شدم میخواستم مثل همیشه بهشون اعتنایی نکنم اما نتونستم❗️ رفتم جلوشون گفتم کی اُمُّله؟ من یا شما؟ یکی از این دخترا که مانتوش تازه مد شده بود با و ادا گفت : وااا معلومه دیگه اُمُّل تویی با ...! بعد زدن زیر خنده و چند تا از این پسرا براش دست زدن 👏 گفتم دختر خوشگل من!🙂🌸 اُمُّل به چی میگید❓ گفت به آدمای قدیمی به جوونایی که عین مادربزرگا میگردن!! به میگیم اُمُّل ! گفتم پس اُمُّل به قدیمی ها میگید؟ با خنده و به صورت هماهنگ همگی گفتند : بعـله گفتم 1434 سال پیش قدیمی تره یا 1500 سال پیش❓ پسره گفت: وا مگه ریاضی رو پاس نکردی؟1500 سال قدیمی تره دیگه! با لبخند گفتم پس شما اُمُّلید دیگه...✔️ گفتند : اِ وا چرا ما‼️ 😳 گفتم شما میگید قدیمی ها اُمُّل هستندحضرت محمّد 1434 سال پیش مبعوث شد لزوم چادر و حجاب رو اعلام کرد امّا حضرت محمّد (ص) یعنی حدود 1500 سال پیش حالا بگید شما اُمُّل هستید یا ما چادری ها☺⁉️ 🌱 _____________________ 🖤دختران زهرا "س"🖤 @emam_hasani_ha _____________________
4_5899982749015476510.mp3
9.34M
💔 حسیـن ... مےڪشم سوزناک😭 محمدحسین پویانفر ... تو خلوت گوش بدین🎧 @emam_hasani_ha
#عکس #استوری @emam_hasani_ha
🏴 #پروفایل_محرم 🖤 🖤 #دخترونه 🖤 🌸 @emam_hasani_ha🌸
🏴 #پروفایل_محرم 🖤 @emam_hasani_ha
🔰هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله هرکه داردســرهـمراهـی ما بســم الله هرکه داردبه سرش شورونوابسـم الله گرکه درسینه خودشوق زیارت داری رود این قافله تا کرب و بلابسم الله هرکـه را میـل سـوی قبله عشاق بود می دهد عشـق به آوای رسا بسم الله کـاروانی شده آماده ز عشاق حسـین گرکنون پای طلب هست ترا بسم الله علقمـه منتظـر ماسـت چرا بـنشـستی سوی آن چشمه پر شرم حیا بسم الله گرکه داری گهری،مشتریش هست حسین مـی خـرد سـوز دل و اشک تورا بسم الله زیـر آن قـبـه دعـــای تو اجــابـت دارد تا که نگذشته تو را وقت دعا بسم الله ای«وفایی»تواگر خیر دو دنیا طلبی چـهره بگذار به خاک شهـدا بسم الله 🌺 @emam_hasani_ha
اشڪی ڪه ز دیده ریزم براے تو🖤🥀 این دانهـ به وسعٺ دریا نمیدهم🌊 #محرم‌ارباب 🌺 #اللّهُم_عَجِل_لِوَلیِک_الفَرَج 🌺 🌷 #رفاقت_باشهدا 🌷 🌸 @emam_hasani_ha 🌸
همین الان برای سلامتی امام زمان(عج) یه صلوات بفرست💖 🌷الهم🌷صل🌷علی🌷محمد🌷وآل🌷محمد🌷وعجل🌷فرجهم🌷 امشب براماهم دعا کنید 💗🙏 @emam_hasani_ha
📜 💞 وقتی تصمیم گرفتیم زندگی مشترک رو شروع کنیم. با آقا مهدی نشستیم واسه تصمیم گیری. نشست روبروم ویه لبخند دلنشین زد خنده ام گرفته بود. پرسیدم: چیزی شده؟! گفت: موافقی زندگیمونو بیمه کنیم؟ پرسیدم: چطور گفت: مثلا جای مراسم عروسی و بریز و بپاش یه سفر بریم پابوس آقا ☘ اونقده ذوق کردم که از جا پریدم خیلی خوشحال شده بودم. مدتی که با هم عقد بودیم. معنویت زیبایی روکنارش تجربه کردم. آرزوم این شده بود که شروع زندگیمونم یه سفر معنوی باشه. بهم گفت: همش نگرون این بودم که نکنه تو دلت آرزوی یه عروسی مجلل و زرق و برق دارو داشته باشی، از اولش از خدا خواستم دلامون اون قدر به هم نزدیک بشه که عقایدمون هم شبیه هم باشه. خد ارو شکر که تو اون قدر خوب و همراهی. 🌀سفر مشهدمون خیلی بیاد موندنی و زیبا بود. استاد خاطره سازی بود.اونم از نوع شیرین و فراموش نشدنی. زندگیمون با توسل به امام رضا(ع)شروع شد. خیلی خوشحال بودم که روزای دوریمون تموم شده و دیگه وارد روزای با هم بودنمون می شیم. 🤝روزای اول ازدواج یه روز دستمو گرفت و گفت: خانومی بیا پیشم بشین کارِت دارم. گفتم: بفرما آقای گلم من سراپا گوشم. گفت: ببین خانومی همین اول بهت گفته باشم کار خونه رو تقسیم می کنیم هر وقت نیاز به کمک داشتی باید بهم بگی. گفتم: آخه شما از سر کار برمی گردی خسته می شی. گفت: حرف نباشه! حرف آخر با منه! اونم هر چی تو بگی.من باید بگم چشم. واقعاً هم به قولش عمل کرد. از سر کار که بر می‌گشت با وجود خستگی، شروع می کرد کمک کردن. 🌺 🌺 🌷 🌷 🌸 @emam_hasani_ha🌸
❤️🍃 🥀 بسم رب الشهدا و الصدیقین 🥀 💙💚🧡عاشقانه شهدا💛❤️💜 آقا ابوالفضل خیلی دوست داشت آن رشته‌هایی که خودش تجربه کرده بود، من هم تجربه کنم مثل کوهنوردی. برایم کفش مخصوص خریده بود، باهم دربند می‌رفتیم. خودش "راپل" کار می‌کرد. 💭یک روز خانه پدرشوهرم بنایی بود. آقا ابوالفضل به من گفت: «بیا بریم بالا پشت بام.» گفتم: «برا چی؟» گفت: «توبیا.» با هم رفتیم بالا. دیدم یک طناب از آن جا وصل کرده و به من یاد داد تا با طناب پایین بیام. خودش، غریق نجات، شنا، راپل، صخره نوردی، چتر بازی، جودو... ولی از بین اینها، شنا را به من توصیه می‌کرد. 💦حتی در خانه روی فرش به من مراحل شنا را یاد داد که بعداً همه تعجب می‌کردند که من چطور یاد گرفتم... ⚘ ⚘ 🌸 شهدارا باذکر یادکنیم. 🌸 🌺 🌺 🌷 🌷 🌸 @emam_hasani_ha🌸
📚🖇 یه‌قسمتی‌از‌سورھ‌ی "یـس" هست که نوشته: {کـُلٌّ‌فے‌فَـلَــک} همه‌چیز‌در‌گردش‌است.. -بخشی‌از‌آیھ‌ی٤۰- میدونید‌جالبیش‌توی‌چیه؟!😃 اینکه‌اگه‌همینو‌برعکس‌بخونی، بازم‌میشه: {کـُلٌّ‌فــے‌فَـلَــک} یعنی‌خودِ‌آیھ‌هم‌در‌گردشِ!!! ❤️ @emam_hasani_ha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آهـــــــــ...ـای آقاپســ..ـری ڪه راست راست تو ڪوچه خیابــــونا میری وچشم چرونــــی 👀میکنـــی وهردختــری رومی بینــی چشمت دنبالشه آهــــــ...ـای دختـــ....ـر خانــومی که باافتضاح ترین آرایش💅💄 وبدتـــرین لباسا 🧥میای توجامعه جوونای مــــردم روبه گنـــاه میندازی..👁 آهــــ...ـای جـــــوونایی که راحت از اَدا ڪـــردن نماز و روزه هاتـــ..ـون میگذرید😔 راحـــــت پای میـــزمشروب🍷 میشینی و تومجلــــس گناه پامیـــ..ـزاری👣 راحـــــت بادخترعمّــه وپسرخالـــه ودخترداییت میگی میخنـــدی و دست میدی... 👨👩👩‍🦱👨👩‍🦰 راحــــت بخـــــــاطر یه پسر ودختــر غریبه سر پدر ومادرت داد میڪشی...🗣😒 امــــــــــام زمـــــان(عج)ازدستت ناراحته...😞 فــــردای قیامت باید جواب اشکــای مهدی فاطمه(س)روبدیاااا...❌ فـــردای قیامت زهــرای سادات ازت میپرسه باامانتش چیڪـــارکردیاااا...❌ فـــــردای قیامت باید جواب سیلــی های ناحقی که به صورت دُردانه ی اهل بیت زدی بدیااا...❌ 📋بشین حساب کن باخودت ببین این گناه هایی که میکنـــی،بقول خودت این جوونــی کردنا،ارزش اون همه بدی کــردن به امام زمان(عج) روداره؟؟؟😒😞 امام زمانتو به چی فروختـــی؟؟؟ به آرایشت؟💄 به زیباییت؟🧝‍♀ به نگاهت؟👀 به شهوتت؟💑 به عیش ونوشت؟🍷🥂 به ثروتمندشدنت با ربا ونزول خوری🔥؟ به چــــ🔥ـــــ🔥ــــــ🔥ــی؟؟ اگه تونستی راحــــ..ـت ازاین حساب کتابت بگذری به گنـــاه کردنات ادامه بده ولی بـــــدون آخرش میمیـــری⬛🔥☄ نوبت تازوندن خــــ💚ــــدا هم میرسه..✌ 🌈 @emam_hasani_ha 🌈
اگه شیطون زیاد میکنه🚫 ⛔️ بدون چیزی در داری که خیلی با ارزشه💰 🤔 ⁉️ 📛 چون شیـ😈ـطان یه دزده و میخواد به گنجــینه های✨ ارزشی دورنت دستبرد بزنه... @emam_hasani_ha
|💛| •• براۍشهادت‌ورفتن‌تلاش‌نکنید براۍرضای‌خداڪارکنیدوبگویید: خداوندا نھ براۍبهشت ونھ براۍشهادت...🌿 اگرتومارا درجهنمت‌بیندازے ولےازماراضی‌باشے براےماڪافےست....😊 ✨ +عاشق‌فقط‌براے‌رضایت‌معشوق زندگےمیڪند:) 🌺 🌺 🌷 🌷 🌸 @emam_hasani_ha
عــــ🌈ــــشــــق یـــعــݩے...! @emam_hasani_ha
🕊🌹 ما سینه زنان رسم جنون باب نمودیم جان و سرخود هدیه بـه ارباب نمودیم از عمق درون ناله و فریاد نمودیم با سینه زدن زمين لرزه ایجاد نمودیم . . . @emam_hasani_ha
‌میگفت🗣: شیعه هایی بودن ، چهارشونه قد بلند هــــرچیــزی از لحـاظ جسمـی و روحـی کم‌تریـن لطمه‌ای بهشون نمیزدهـ...🌿 ـ توی قبرستان بقیـع و با دیدن قبرهای شریف ، دو زانو افتادن زمینــ... و مثل مادری که جوان از دست داده گریه کردنــ...💔(: 😭 @emam_hasani_ha
🏴 امام سجاد عليه السلام: دعاهاي مؤمن بر سه گونه است: يا براي او ذخيره مي شود و يا سريعاً اجابت مي شود و يا به واسطة آن دعا، بلائي كه قرار بود به او رسد از او برطرف مي گردد. شهادت امام سجاد علیه السلام را تسلیت عرض میکنم 💔 @emam_hasani_ha
『🏴⃟🍃』 نام‌ِتــــو♡؛ #اعتبار قنوت‌هاۍمن‌است! "اللهم‌ارزقنی‌شفاعة‌الحسین_؏" @emam_hasani_ha
⚫️هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام... 🌷از علیه السلام پرسیدند: ‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▪️در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! 🔴در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️2.سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3.زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 🏴*صلی الله علیک یاسیدالساجدین، الامام العارفین،زین العابدین*🏴 📚برگرفته از :‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی... ▪️ ▪️ 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 @emam_hasani_ha