نوحه - به هیأت رسیدم که حاجت بگیرم.mp3
1.42M
|⇦•به هیات رسیدم که..
#سینه_زنی تقدیم به ارواح همۀ شعرا ، پیرغلامان و همۀ گریه کن هایی که سر به تیرۀ تراب نهاده اند به نفس حاج مهدی سلحشور
.
#بصیرت
🕋 *امسال بدون حج گذشت!!!*
‼️ *یادتونه سالهای گذشته مدام در ایام حج مطالبی منتشر میشد که با پولی که از طرف ایرانی-ها صرف هزینه حج میشه چه کارهای عجیب و غریبی میشه کرد و چندصد تا بیمارستان فوق تخصصی در شهرهای ایران میشه ساخت و چند میلیون فقیر رو میشه از فلاکت درآورد و چقدر لامبورگینی با پول ما وارد عربستان خواهد شد و....*❗
🔹 *و کلا برای رفع هر مشکل اقتصادی که وجود داشت رو گردن هزینه های مردم برای حج میانداختند؟*
◽ *امسال هیچ ایرانی به حج نرفت، پولی هم از کشور بابت حج از کشور خارج نشد، بسم الله! دستاوردهای اقتصادیشو برای ما بشمارید..*
◽ *تا حالا چند تا بیمارستان ساخته شد و به چند تا فقیرکمک شد؟؟؟*
*دیدید همه این حرفها برای دلسوزی فقرا نبود؟*
هدف فقط *کم رنگ کردن باورهای مردم به مسائل شرعی و دینی* بود
هدف فقط *دين گريز كردن مسلمانان* است.
🔹بیایید ترفندهای دشمن را بشناسیم و از عقل خود استفاده كنيم تا هر خرافاتي را به اسم دین به خورد مردم ندهند.
#راه_نشانم_بده
#امام_حسین
.
.
#حیا
✅امام صادق به نقل از پدر بزرگوارش فرمود :
✍پيامبر خدا (ص) فرمود: اگر آدمى گناه را پنهانى انجام دهد، جز به گنهكار زيان نمى زند، ولى اگر آشكارا انجامش دهد و كسى به او اعتراض نكند، زيانش به همگان مى رسد
امام صادق عليه السلام فرمود: علّتش اين است كه او با گناه آشكار خود، دين خدا را خوار مى كند و دشمنان خدا از او سرمشق مى گيرند.
📚بحار الأنوار
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
.
نحس بودن بی نماز -نقش ولایت در قبولی اعمال -پاسخ شبهه ی ضد انقلاب های مذهبی علیه نظام .mp3
8.79M
بسم الله الرحمن الرحیم
شب ششم محرم
نحس بودن بی نماز
-نقش ولایت در قبولی اعمال
-پاسخ شبهه ی ضد انقلاب های مذهبی علیه نظام
#منبر
#محرم
.
#شروع_مجلس
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا به نفس حاج حسن شالبافان •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیرُ أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَأتُوبُ إلَيهِ
به اون ساعتی که تا به دنیا اومد ، انقدر مادرش با ادبه وقتی بدنیا اومد قنداقه شُ خودش روش نشد بیاره محضرِ مولا حدود بیست و یک سال تفاوت سنی خانوم حضرت زینب با حضرت اباالفضل سلام الله علیه هست .. میگن بی بی جانمون این قنداقه رو آورد محضر باباشون امیرالمومنین .. مولا تا یک نگاه کرد دیدن اول از همه دستاشُ از قنداق در آورد .. هی دستاشو میبوسید .. اسمشُ گذاشت ، لقبشو گذاشت ، تا لقبشُ خواهرش شنید گذاشته سقا ، گفت بابا مگه شغل داداشم آب آوردنه؟.. مگه اینه شغلش؟ .. مولا یه نگاهی کرد ، یه سری تکون داد گفت دخترم یه روزی میاد مجبور میشه بره آب بیاره ..
یا رب نکن امید کسی را تو نا امید
به ناامیدی عباس دو دستت رو بیار بالا .. من دیگه امشب روم نمیشه بگم به بی دست کربلا .. اگه کار داری باهاش شروع مجلس هر شب ما همین بوده به بی دست کربلا الهی العفو ..
بگذار به عشق تو گرفتار بمیرم
مگذار که از دوری تو خار بمیرم
بگذار دمی پایِ نگاهت بشینم
مگذار که در حسرت دیدار بمیرم
بی مایه ترینم به خریداری یوسف
دیدن پیرزنه ی کلاف دست گرفته
بعضیا بهش خندیدن گفتن تو چی میخوای تو این صف؟
نمیبینی کیا اومدن یوسف بخرن؟
بار طلا رو نمیبینی؟
کسی با این کلاف به تو یوسف میده؟؟
ی نگاه کرد گفت میدونم کسی با این کلاف یوسف به من نمیده اما دلم خوشه اسمم تو لیست خریدارای یوسفه ...
اقاجان شب تاسوعاست
یابن الحسن
بی مایه ترینم به خریداری یوسف
بگذار در این گوشۀ بازار بمیرم
مگذار اجل جای دگر دیدنم آید
بگذار که در کوی تو دلدار بمیرم
ای کاش نگارا وسط روضه ی ارباب
یا در دل سینه زنی یار بمیرم
من هم به اباالفضل قسم هست امیدم
در راه وصالت چو علمدار بمیرم
حالا صداش بزن .. یابن الحسن ..
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ ..
ای کاش الان جلو حرمش بودیم .. خوش بحال اونایی که الان دستاشونُ تو پنجره هایِ کفُ العباس گرفتن ..*
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
👇 ۱
|⇦• #روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا به نفس حاج حسن شالبافان •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
انا فتحنای خدا یعنی اباالفضل
بی دست ما فوق دستها یعنی اباالفضل
هرکس گرفتار آمده آسوده باشد
دارالادای قرضِ ما یعنی اباالفضل
*هرکی گرفتاری داره ، ذکر اباالفضل میگیره
نداره هیچ راه چاره ، ذکر اباالفضل میگیره*
یا کاشف الکرب الحسین ما کلید است
رمز قبولی دعا یعنی اباالفضل
نیم دلش وقف حسن نیمی حسین است
جمع شجاعت با سخا یعنی اباالفضل
دست ردش را ارمنی ها هم ندیدن
باهر غریبه آشنا یعنی اباالفضل
هرجا که شد حرف از کرم یعنی حسن جان
هرجا که شد حرف از سخا یعنی اباالفضل
بر شان او کل شهیدان غبطه دارند
بالانشین اولیا یعنی اباالفضل
اصلا علی را در وجودش جمع کردن
آیینۀ حیدر نما یعنی اباالفضل
یاد قدیمی ها دوباره دم گرفتیم
سقای دشت کربلا اباالفضل
حاجات این جمع کن روا اباالفضل
آبی رسان بر خیمه ها اباالفضل
روی لبم واویلا کسی ندیده توی دنیا
که با لبای تشنه سقا بمیره در کنار دریا
یار و علمدار من منو نزاری تنها ای کاش
به فکر غصه هایِ من باش یه کاری کن غریبم داداش
پاشو ببین ای سقا که حرمله سه شعبه داره
میشه رباب دیگه بیچاره تلظی میکنه شیرخواره
داداش ببین این لشکر چه نقشه های شومی دارن
همه میان به سمتِ خیمه به شوقِ غارت گوشوارم
بعد تو عباسِ من ، تنم میمونه زیر مرکب
دیگه میره اسیری زینب نداره محرمی از امشب
از سر نی میبینی داره میره خرابه زینب
به دستُپاش تنابه زینب تو مجلس شرابه زینب
*گفت داداش دیگه طاقت ندارم همه رفتن عباس مونده .. عاشورا اون موقعی که حضرت ابوالفضل میخواست بره یه ابی عبدالله بود یه حضرت ابوالفضل یه عبدالله ابن حسن امام سجادم که تو خیمه افتاده تو تب داره میسوزه .. وقتی گفت من برم ، گفت داداش تو بری همه لشکرم از هم میپاشه ..
گفت دیگه سینه م طاقت نداره حسین .. قربون این آقا برم ارباب یه نگاه بهش کرد گفت عباسم میشه بری آب بیاری برا بچه ها .. تا عباس این امر رو قبول کرد اول از همه خانوم سکینه تو خیمه ی بچه ها گفت عمو عباسم قراره آب بیاره .. یه نفر دوید تو خیمه ی رباب گفت رباب غصه نخور عباس داره میره آب بیاره.. زدبه دلِ شریعه وقتی صدای تکبیر آخر عباس بلند شد یعنی من رسیدم به شریعه ابی عبدالله وسط لشکر ایستاده بود یه وقت یه نامردی داد زد به خیمه های حسین حمله کنن .. ارباب ما سراسیمه برگشت از صبح عاشورا وقتی ابی عبدالله میرفته به سمت میدان و بر میگشت هشت بار ابی عبدالله وداع کرده هرباری که بر میگشت صدای حسین بلند میشد به تکبیر .. زینب کبرا میگفت الحمدالله حسین برگشت حواست هست چی گفتم؟ الحمدالله داداشم اومد .. اینجا ارباب اومد دید نههیچکسی به خیمه ها حمله نکرده اینا دروغ گفتن .. عباس سراسیمه مشکُ بر از آب کرد از جا که بلند شد گفت
مسیرمو عوض میکنم زودتر آبُ به لبای اصغر برسونم از وسط نخلستونا اومد یه نامردی رفت پشت یک نخلی اول از همه دست راستشو زدن .. (روضه شروع شده ها ) عباس داره میاد دست چپشو زدن مشکو به دندان گرفت شروع کردن به تیر زدن یه تیر به مشک آب زدن دیگه نرفت سمت خیمه ها اینجا دیگه نوشتن ایستاد مسیرشُ عوض کرد .. (الهی بفهمیم چی دارم..) میگم رفت تو دل دشمن همه فرار کردن شمر یه وقت گفت کجا میرید؟ کجا فرار میکنید؟ گفتن مگه نمیبینی عباس داره میادگفت برگرد اون که دست نداره گفتن یه طوری نگاه میکنه همه از ترس دارن فرار میکنن .. ای وای ..
ــــــــــــــــــ
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
👇۲
|⇦• #روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا به نفس حاج حسن شالبافان •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
خدا لعنتش کنه گفت صبر کنید الان درستش میکنم .. حرمله ! چیه امیر؟ گفت چشماشو بزن .. نامرد نشست تیرُ تو کمانش گذاشت یه تیر زد تو چشم آقا .. گفت سید ابراهیم هر چی سرمو تکون دادم تیر بیرون نیومد خم شدم تیرُ بین دو تا زانوهام گذاشتم کلاه خود از سرم افتاد یه نامردی چنان با عمود زد ... خورد با صورت زمین .. تا خورد زمین همۀ جوهرۀ صداشو جمع کرد فرمود یا اخی .. یه وقت بندِ دل حسین پاره شد .. چرا؟ تا حالا منو اینطوری صدا نزده بود ... ابی عبداله اومد دورشُ گرفته بودن یه وقت یه نامرد داد زد گفت حسین داره میاد همه فرار کردن .. ابی عبدالله صدا زد کجا فرار میکنید؟
پاشو علمدار حرم ...
دید انقدر تیر به این بدن زدن زخم هایی که بر بدن ابی عبدالله هست همه جای تیر و مخصوصا شمشیر و بعدم نیزه ست اما بر بدن حضرت عباس هرچی زخم بود فقط جای تیر بود.. (میدونی یعنی چی؟ یعنی جرات نمیکردن به عباس نزدیک بشن..) لذا تا افتاد بعضیا شیر شدن اومد بالاسرش گفت ها .. چیه .. پاشو آب که نتونستی ببری لاقل پاشو بجنگ ..
ابی عبدالله نشست کنارش اول از همه سرشُ برداشت گذاشت رو زانوش گفت داداش اومدی ؟..بگم یاد کجا افتادم؟ بگم حسین یاد کجا افتاد؟ یاد اون لحظه ای که باباش سر مادرُ از رو زمین برداشت ... گفت علی جان اومدی منتظرت بودم.. حضرت سه تا خواسته داشت .. گفت داداش میتونم یه خواهش کنم؟گفت اگه میشه منو بر نگردون گفت چرا؟ گفت آخه خجالت میکشم از رباب ..
یه خواستۀ دیگه شم این بود گفت تیرو از چشمم در بیار خون هارو از چشمم پاک کن بزار یه بار دیگه ببینمت .. بعد یهو میدونید حضرت چی گفت؟ گفت داداش پاشو برو .. اینا فهمیدن من افتادم الان به خیمه هات حمله میکنن ...
ابی عبدالله بلند شد (این روضه م به قصد فرج باشه..) دیگه وقتی بابا از خیمه اومد همه زن و بچه منتظر بودن یه وقت یکی گفت بابا داره میاد .. نزدیک که شد دیدن ای وای .. یه دست به کمر گرفته با یه دست داره اسبُ میاره .. دیگه کسی جرات نکرد بره جلو .. دیدن رقیه رو صدا کردن یا خانوم سکینه ... نمیدونم خانوم زینب گفت برو از بابا سوال کن .. (اول از همه اونایی که دختر دارن میفهمن .. دختر خیلی عاطفیِ اومد جلو بابا .. آروم صدا زد عموم کجاست .. یه وقت دیدن رفت سمتِ خیمه عباس عمود خیمه رو خوابوند .. یعنی برید آماده اسارت بشید ..
از سر نی میبینی داره میره خرابه زینب
به دستُپاش تنابه زینب تو مجلس شرابه زینب
دستایِ نامحرم هابلند میشه به رویِ زینب
یه بغضی تو گلوی زینب آتیش میگره موی زینب ..
ــــــــــــــــــ
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
۳👇
شالبافان شب تاسوعا.mp3
9.2M
|⇦• #روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا به نفس حاج حسن شالبافان
.
#زمزمه
#حضرت_زینب
ای كه به خشكی لبات
دریا توسل میكنه
موندم چه جوری داغتو
دنیا تحمل میكنه
سروی كه تنها شاهد
این برگریزونه منم
كوهی كه میخواد پاشه و
دیگه نمیتونه منم
گرم طوافن تا غروب
سرنیزهها دور سرت
وقت نمازِ تیرها
سجاده میشه پیكرت
این موج كه روی تنت
با گریه میریزه منم
زخمات لب وا میكنه
هر بار بوسه میزنم
تو كشتهی اشكی و من
یکچشمه بارونم برات
دیدم كه گریه میكنه
گرگ بیابونم برات
دیده میون موج خون
دریای احساسم تو رو
ای آشناتر از همه
حق میدی نشناسم تو رو؟
زخمت بهم میگه بمون
چشمت بهم میگه برو
سنگم بیاد از آسمون
تنها نمیذارم تو رو
با آه شونه میكنم
زلف پریشون تو رو
با اشک روشن میكنم
شام غریبون تو رو
🔸شاعر:
#سعید_پاشازاده
___________________________
👇
.🏴
🏴 السلام علی الراس المرفوع 🏴
با هرم مشعل ها حرم گر میگیره
شرر های آتیش به چادر میگیره
میره زینب تنها به دنبال زنها
تو این غوغا آتیش گرفته دامنها
اشقیا خیمه رو آتیش زدن
اولیا تو بیابون میدون
السلام علی الشیب الخضیب
السلام علی الخد التریب
پر ناموسش تو هرم آتیشه
حریم آل الله داره غارت میشه
هجوم گرگا و فرار آهوها
شراره افتاده به جان گیسو ها
ناله ها میزنن اهل حرم
وای خدا وای سرم وای معجرم
السلام علی الشیب الخضیب
السلام علی الخد التریب
السلام علی الراس المرفوع
خواهر میره ولی دست خالی
تو زخمی و عریان رو خاک گودالی
با دستام خاکا رو رو جسمت میریزم
پاشو ای خوش غیرت کمک کن برخیزم
با چی خون گلوت و پاک کنم
کاش میشد پیکرت رو خاک کنم
السلام علی الشیب الخضیب
السلام علی الخد التریب
_________
🔊 #حاج_محمود_کریمی
@ahangg_bot ربات آهنگ ایتا.mp3
13.04M
🎶 تک ( با هُرم مشعل ها حرم گُر می گیره )
تک ( با هُرم مشعل ها ... )
محرم ۱۳۹۸ | هيأترايةالعباس
با مداحى حاج محمــود كريمى
🏴
🏴 السلام علی الشیب الخضیب 🏴
#شور
دلم به یاد حرم تا کربلا راهی
میخونه تو قتلگاه زیارت ناحیه
فرقةٌ بالسیوف فرقةٌ بالرماح
جدم و میزدن گوشه قتلگاه
وای حسین وای حسین
زمان خون گریه هات درست دم مغربه
روضه ی برگشتن یه اسب بی صاحبه
فرقةٌ بالسنان فرقةٌ بالحجر
جدم و میزدن بی کس و بی سپر
با پرچم انتقام فاطمه العجل
مرور میشه روضه ها دوباره از روی تل
فرقةٌ بالسِهام فرقةٌ بالعصا
جدم و میزدن کوفیا بی حیا
_____________
🔊 #حاج_محمود_کریمی
👇
نوحه_وقت_جدایی_رسید_@mahmoudkarimi_noho.mp3
7.87M
نوحه ( وقت جدایی رسید )
نوحه های #امام_حسین ( عليهالسّلام )
با مداحى حاج محمود كريمى
بیت الزهرا (س) - منزل حاج شهید قاسم سلیمانی
وقت جدایی رسید باد مخالف وزید از شرر داغ تو پشت برادر خمید
پشت و پناهم شکست پشت سپاهم شکست
فاطمه در کربلاست علقمه در خون نشست
از جان خود سیرم ای خدا
من بی او می میرم ای خدا (3)
اهل حرم ناله کنان با مادرم
تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم
میر و علمدار من یوسف بازار من
ماه سپاه حسین یار وفادار من (2)
اهل حرم بی قرار خسته و چشم انتظار
ماه حرم در کسوف مانده در این شام تار
ای یل ام البنین گریه من را ببین
من چه کنم تا که تو پا نکشی بر زمین
دریای خون گشته علقمه
دنبالت آمده فاطمه (دیدارت آمده فاطمه)
در این غربت سایه تو رفت از سرم تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم
میر و علمدار من یوسف بازار من
ماه سپاه حسین یار وفادار من (2)
اهل حرم ناله کنان با مادرم
تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم
العطش کودکان هلهله دشمنان
ولول کاروان بر لبم آورده جان
وقت جسارت شده نوبت غارت شده
خواهرت آماد بند اسارت شده
جانم را آوردی بر لبم
من فکر فردای زینبم
ای یاورم همسنگرم آب آورم
تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم
میر و علمدار من یوسف بازارمن ماه
سپاه حسین یار وفادار من (2)
🍂حسین حسین یا حسین .
می گذرد کاروان روی گل ارغوان قافله سالار آب سرو شهید جوان
در غم این آشنا چشم ترم خون فشان داغ جدایی به دل آتش حسرت به جان
خورشیدی تابیدی ای شهید
در دلها جاویدی (جا داری) ای شهید
حسین حسین یا حسین ....
ابالفضل
#سبک_میگذرد_کاروان
#شب_نهم_محرم
@ahangg_bot ربات آهنگ ایتا.mp3
11.63M
🎶 زمینه ( وقت جدایی رسید )
با مداحی حاج محمود کریمی
وقت جدایی رسید باد مخالف وزید
از شرر داغ تو پشت برادر خمید
پشت و پناهم شکست پشت سپاهم شکست
فاطمه در کربلاست علقمه در خون نشست
4_5899982749015476510.mp3
9.34M
به لحظهء بریدنِ سرت .. آه میکشم
برای پاره های پیکرت آه میکشم
به اشک و ناله های خواهرت آه میکشم
برای ضجه های مادرت آه میکشم
از گودال صدا میاد ...
🎙"آه ميكشم "
😭 امان از دل زینب(س)
#عزيزم_حسين
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
.
🔸#شب_هفتم_محرم ۱۳۹۹
📆 زمان:
👈 پنج شنبه ۶ شهریور ماه ۹۹
🔷 باسخنرانی:
👈 حجت الاسلام والمسلمین رنجبر
🔷 با مداحی:
👈 کربلایی #سیدرضانریمانی
🔊 #سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین رنجبر
🔊 بخش اول #مناجات | هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد
🔊 بخش دوم #روضه | جان داد وقتی باغبان خسته فهمید
🔊 بخش سوم #زمینه | با اولین قدم غوغا شد در حرم
🔊 بخش چهارم #نوحه و نغمه خوانی | عرش افتاده زمین
🔊 بخش پنجم #واحد | با این تنِ شکسته که عصای بابا نمیشی
🔊 بخش ششم #واحد | از رزمت از جنگت از شجاعت و عزمت
🔊 بخش هفتم #تک | سلام ای اصحاب العشق سلام ای انصار الله
🔊 بخش هشتم #شور | سلام پناه خستگیم سلام رفیق با مرام
4_5929418260133971840.mp3
32.28M
#سید_رضا_نریمانی
#امام_حسین_ع_مناجات
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#مرضیه_نعیم_امینی
▶️
هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد
روز محشر به جز این، حسرت دیگر نخورد
پدرم گفت به من، مثل حسین بن علی
هیچ شاه دگری غصه ی نوکر نخورد
چوب هم باشی و وقفش نشوی باخته ای
هیزم است آنچه به درد تن منبر نخورد
بشکند دستم اگر گوش من این را شنود
"پای مرکب به تنش وا شد" و بر سر نخورد
گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود
گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد
شدنی نیست که بی یار شود خون خدا
به غرور نوه ی شیرخدا بر نخورد
اول روضه ی شش ماهه به خود گفت کسی:
کاش این مرتبه آن تیر به اصغر نخورد
به روی دست و به سر نیزه رسالت دارد
تا سه شعبه به پدر، سنگ به مادر نخورد