eitaa logo
امام حسین ع
19هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
.🏴 🏴 السلام علی الراس المرفوع 🏴 با هرم مشعل ها حرم گر میگیره شرر های آتیش به چادر میگیره میره زینب تنها به دنبال زنها تو این غوغا آتیش گرفته دامنها اشقیا خیمه رو آتیش زدن اولیا تو بیابون میدون السلام علی الشیب الخضیب السلام علی الخد التریب پر ناموسش تو هرم آتیشه حریم آل الله داره غارت میشه هجوم گرگا و فرار آهوها شراره افتاده به جان گیسو ها ناله ها میزنن اهل حرم وای خدا وای سرم وای معجرم السلام علی الشیب الخضیب السلام علی الخد التریب السلام علی الراس المرفوع خواهر میره ولی دست خالی تو زخمی و عریان رو خاک گودالی با دستام خاکا رو رو جسمت میریزم پاشو ای خوش غیرت کمک کن برخیزم با چی خون گلوت و پاک کنم کاش میشد پیکرت رو خاک کنم السلام علی الشیب الخضیب السلام علی الخد التریب _________ 🔊
@ahangg_bot ربات آهنگ ایتا.mp3
13.04M
🎶 تک ( با هُرم مشعل ها حرم گُر می گیره ) تک ( با هُرم مشعل ها ... ) محرم ۱۳۹۸ | هيأت‌راية‌العباس با مداحى حاج محمــود كريمى
🏴 🏴 السلام علی الشیب الخضیب 🏴 دلم به یاد حرم تا کربلا راهی میخونه تو قتلگاه زیارت ناحیه فرقةٌ بالسیوف فرقةٌ بالرماح جدم و میزدن گوشه قتلگاه وای حسین وای حسین زمان خون گریه هات درست دم مغربه روضه ی برگشتن یه اسب بی صاحبه فرقةٌ بالسنان فرقةٌ بالحجر جدم و میزدن بی کس و بی سپر با پرچم انتقام فاطمه العجل مرور میشه روضه ها دوباره از روی تل فرقةٌ بالسِهام فرقةٌ بالعصا جدم و میزدن کوفیا بی حیا _____________ 🔊 👇
76.mp3
11.56M
🖤یا باب الحوائج یا دلم به یاد حرم، تا کربلا راهیه میخونه تو قتلگاه، زیارت ...
نوحه_وقت_جدایی_رسید_@mahmoudkarimi_noho.mp3
7.87M
نوحه ( وقت جدایی رسید ) نوحه های ( عليه‌‌‌السّلام ) با مداحى حاج محمود كريمى بیت الزهرا (س) - منزل حاج شهید قاسم سلیمانی وقت جدایی رسید باد مخالف وزید       از شرر داغ تو پشت برادر خمید پشت و پناهم شکست پشت سپاهم شکست فاطمه در کربلاست علقمه در خون نشست از جان خود سیرم ای خدا من بی او می میرم ای خدا (3) اهل حرم ناله کنان با مادرم تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم میر و علمدار من یوسف بازار من  ماه سپاه حسین یار وفادار من (2) اهل حرم بی قرار خسته و چشم انتظار ماه حرم در کسوف مانده در این شام تار ای یل ام البنین  گریه من را ببین من چه کنم تا که تو پا نکشی بر زمین دریای خون گشته علقمه  دنبالت آمده فاطمه (دیدارت آمده فاطمه) در این غربت سایه تو رفت از سرم        تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم میر و علمدار من یوسف بازار من ماه سپاه حسین یار وفادار من (2) اهل حرم ناله کنان با مادرم تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم العطش کودکان هلهله دشمنان ولول کاروان بر لبم آورده جان وقت جسارت شده  نوبت غارت شده  خواهرت آماد  بند اسارت شده جانم را آوردی بر لبم من فکر فردای زینبم ای یاورم همسنگرم آب آورم تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم میر و علمدار من یوسف بازارمن ماه سپاه حسین یار وفادار من (2)      🍂حسین حسین یا حسین . می گذرد کاروان روی گل ارغوان       قافله سالار آب  سرو شهید جوان در غم این آشنا چشم ترم خون فشان      داغ جدایی به دل  آتش حسرت به جان خورشیدی تابیدی ای شهید در دلها جاویدی (جا داری) ای شهید حسین حسین  یا حسین .... ابالفضل
@ahangg_bot ربات آهنگ ایتا.mp3
11.63M
🎶 زمینه ( وقت جدایی رسید ) با مداحی حاج محمود کریمی وقت جدایی رسید باد مخالف وزید از شرر داغ تو پشت برادر خمید پشت و پناهم شکست پشت سپاهم شکست فاطمه در کربلاست علقمه در خون نشست
4_5899982749015476510.mp3
9.34M
به لحظهء بریدنِ سرت .. آه میکشم برای پاره های پیکرت آه میکشم به اشک و ناله های خواهرت آه میکشم برای ضجه های مادرت آه میکشم از گودال صدا میاد ... 🎙"آه ميكشم " 😭 امان از دل زینب(س) 🚩
. 🔸 ۱۳۹۹ 📆 زمان: 👈 پنج شنبه ۶ شهریور ماه ۹۹ 🔷 باسخنرانی: 👈 حجت الاسلام والمسلمین رنجبر 🔷 با مداحی: 👈 کربلایی 🔊 حجت الاسلام و المسلمین رنجبر 🔊 بخش اول | هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد 🔊 بخش دوم | جان داد وقتی باغبان خسته فهمید 🔊 بخش سوم | با اولین قدم غوغا شد در حرم 🔊 بخش چهارم و نغمه خوانی | عرش افتاده زمین 🔊 بخش پنجم | با این تنِ شکسته که عصای بابا نمیشی 🔊 بخش ششم | از رزمت از جنگت از شجاعت و عزمت 🔊 بخش هفتم | سلام ای اصحاب العشق سلام ای انصار الله 🔊 بخش هشتم | سلام پناه خستگیم سلام رفیق با مرام
4_5929418260133971840.mp3
32.28M
▶️ هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد روز محشر به جز این، حسرت دیگر نخورد پدرم گفت به من، مثل حسین بن علی هیچ شاه دگری غصه ی نوکر نخورد چوب هم باشی و وقفش نشوی باخته ای هیزم است آنچه به درد تن منبر نخورد بشکند دستم اگر گوش من این را شنود "پای مرکب به تنش وا شد" و بر سر نخورد گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد شدنی نیست که بی یار شود خون خدا به غرور نوه ی شیرخدا بر نخورد اول روضه ی شش ماهه به خود گفت کسی: کاش این مرتبه آن تیر به اصغر نخورد به روی دست و به سر نیزه رسالت دارد تا سه شعبه به پدر، سنگ به مادر نخورد
1498606324.mp3
37.35M
مناجات ابتدایی شب هشتم شعر مدح و مناجات (عج) من را بخر ، جز تو خریداری ندارم خالیست دستم ؛ توشه و باری ندارم این غصّه هم زجرآور است اندازه‌ی خود: ” از غیرم آگه ، از تو اخباری ندارم “ شرمنده هستم که برایت من ، همیشه… آقای خوبم! جز گرفتاری ندارم ” هَل مِن مُعینِِ فَ… ” برای گریه‌کردن… بر غصّه‌های غیبتت ، یاری ندارم گر چه طلب داری ؛ طلبکاری نداری پیش تو من غیر از بدهکاری ندارم تو خلق گشتی که پناهِ خلق باشی من خلق گشتم خدمتِ … ؛ آری ، ندارم بابا کجا طفل پشیمان را نبخشد؟! من طفلم و غیر از خطاکاری ندارم من ، دور تا دورِ جهان را خوب گشتم غیر از تو حَقّاََ من ، هواداری ندارم گفتی که ” اِنّا غَیرُ…” قربانِ وفایت با غیر تو یابنَ الحسن! کاری ندارم من را ببخش ای وارث مولود کعبه! من را که جز مدحِ علی ، باری ندارم من ، اوّل و آخر ، غدیری هستم و بس جز چارده معصوم ، دلداری ندارم این جِنس بُنجُل ، هیچ‌جا خواهان ندارد من را بخر ، جز تو خریداری ندارم محمد علی نوری
1500865073.mp3
27.13M
ابتدای مجلس   ۲ از لحظه ای که با تو شدم آشنا حسین احساس می کنم که شدم از شما حسین وقت تولّدم که مؤذّن مرا گرفت در گوش من به جای اذان گفت: یا حسین آسوده خاطرم ز عذاب و فشار قبر آنجا حساب آن دو ملک هست با حسین رغبت نمی کنم که روم جای دیگری وقتی که هست نزد تو دارالشّفا حسین هر کس برای ماتم تو گریه می کند باشد به زیر پرچم خیرالنسا حسین هر کس که خرج کرده خودش را برای تو ترسی ندارد از غم روز جزا حسین دارم امید این که شما بعد مردنم خاکم کنید در حرم کربلا حسین نزدیک یازده شب است آقا گذشته است امّا نددیده ام رخ صاحب عزا حسین امشب بیا دعا بنما منتقم رسد تا که شوم ز مهر تو حاجت روا حسین شاعر:محمد فردوسی
درد بسیار، مداوا گریه ارث جامانده زهرا گریه روزها ناله و شب ها گریه آب می خورد، ولی با گریه گریه بر آب وضویش می ریخت خون دل بر سر و رویش می ریخت گریه بر شاه شهیدان خوب است گریه بر کشته ی عریان خوب است گریه بر دامن طفلان خوب است گریه بر آن لب و دندان خوب است خواسته هر سحرش گریه کند در فراق پدرش گریه کند گریه بر ناله آن مادرها گریه بر گریه آن دخترها گریه بر غارت انگشترها گریه بر وا شدن معجرها رنگ مهتاب، زمینش می زد دیدن آب، زمینش می زد گریه بر ناقه نشسته سخت است گریه با پیکر خسته سخت است گریه با بال شکسته سخت است گریه با گردن بسته سخت است گریه خوب است که هر شب باشد گریه بر چادر زینب باشد آن که را هست پیاده نکشید تشنه را بر لب باده نکشید طفل را این همه ساده نکشید ذبح را آب نداده نکشید هیچ کس آب به گودال نبرد پدرم ذبح شد و آب نخورد آمد و دید تنی افتاده کشته بی کفنی افتاده شه بی پیرهنی افتاده پاره پاره بدنی افتاده همه پروانه و شمعش کردند بوریا آمد و جمعش کردند آمد و دید کنارش پر نیست بدن افتاده ولیکن، سر نیست چند انگشت، و انگشتر نیست این حسین است ولی دیگر نیست بس که با نیزه قلیلش کردند ذبح کردند قتیلش کردند علی اکبر لطیفیان
⚫️ ۱ ماجرای ۱ باز هم ماه محرّم از راه رسیده بود و تمام محلّه های تهران همانند محلّه های همه شهرها و روستاهای شیعه نشین، جنب و جوشی خاص پیدا کرده بود. مرد و زن، کوچک و بزرگ، دارا و نادار علاوه بر اینکه خودشان لباس های مشکی بر تن کرده بودند، در و دیوارهای خانه ها و محلّه هایشان را نیز با پارچه هایی به رنگ لباس هایشان، سیاه پوش کرده بودند. در آن سال، در یکی از شب های دهه اول محرم مردی با ابهّت و قوی هیکل به سوی یکی از هیئت های اطراف بازار تهران در حرکت بود. آن مرد نامش رسول بود و چون اهلِ تبریز بود تهرانی ها به او رسول تُرک می گفتند. رسولِ تُرک آن شب نیز به سوی هیئت و جلسه روضه ای می رفت که مسئولین و بعضی از شرکت کنندگان در آن هیئت از اینکه رسولِ تُرک به هیئت و جلسه آنها می آمد بسیار ناراحت و ناخشنود بودند. در این چند شبی که از ماه محرم گذشته بود رسول ترک هر شب در آن هیئت حاضر شده بود. او در این چند شب به همه نشان داده بود که نمی تواند مانند بسیاری از شرکت کنندگان و عزاداران در گوشه ای از مجلس آرام و ساکت بنشیند. او خودش را متفاوت از دیگران حس نمی کرد و فکر می کرد می تواند در آن جلسات هر کاری که هر یک از اعضای هیئت می کند او نیز انجام دهد. او حتّی بدش نمی آمد تا در نظم و ترتیب بخشیدن به مراسم عزاداری نیز دخالت کند. هر چند که همه حرکت ها و کارهای رسول با نوعی شلوغ کاری همراه بود، امّا به هیچ وجه اساس و ریشه این نارضایتی ها و دلخوری های اهل هیئت به خاطر این شلوغ کاری ها نبود. آنها از مرام و شخصیت رسول ناراحت بودند. آنها فکر می کردند که وجود و حضور چنین آدمی، هیئت و جلسه عزاداری و توسّل را از شور و اخلاص و صفا باز می دارد و حق هم در ظاهر با آنها بود، زیرا رسول آدمی قلدر و لات و لااُبالی بود. او مردی بود که به فسق و زورگویی شهرت داشت. او یکی از قلدرهای شروری بود که گاه با مأموران کلانتری های تهران نیز به طور جدّی در می افتاد. امّا رسولِ تُرک با تمام این گمراهی هایی که داشت، یک صفت و خصلت نیکو و عجیبی نیز داشت. او دوست داشت در ماه های محرّم در هر شکل و حالتی که هست در جلسه های سوگواری و روضه سرور آزادگان عالَم، حضرت حسین بن علی علیهما السلام شرکت کند. او نسبت به امام حسین علیه السلام بسیار بسیار مؤدّب بود. پدر و مادرش ارادت و محبّت به امام حسین علیه السلام را از سنین کودکی در جان و قلبِ رسول کاشته بودند. او گاهی قبل از اینکه بخواهد به سوی جلسه روضه ای حرکت کند ابتدا دهانش را برای لحظاتی کوتاه در زیر شیرِ آب می گرفت و به خیالِ خودش دهانش را به این شکل آب می کشید تا دیگر نجس نباشد و آن گاه به سوی هیئت و جلسه روضه ای به راه می افتاد. ادامه دارد... .
⚫️ ۱ ماجرای ۲ رسولِ تُرک آن شب نیز وارد هیئت شد. بسیاری از نگاه هایی که به او می افتاد محترمانه و مهربانانه نبود. مسئولِ هیئت هم که آدمی خوش سیما و با صفا بود، با دیدن و مشاهده رسول، ناراحت به نظر می رسید. آن شب نیز رسولِ تُرک به جمعِ عزاداران و اعضای آن هیئت پیوست و مشغول عزاداری و همنوایی با آنها شد. امّا دقایقی از آمدن و حضور رسول نگذشته بود که چند نفر از اعضای هیئت به دور مسئول هیئت حلقه زدند. از طرز نگاهشان پیدا بود که درباره رسول صحبت می کنند. بعد از دقایقی جوانی از میان آنها قد راست کرد و یک راست به سوی رسول رفت. رسول با لبخند از او استقبال کرد. آن جوان مشغول صحبت با رسول شده بود و نگاه های بعضی از حاضران به آن دو خیره و معطوف گردیده بود. لحظاتی نگذشته بود که کم کم آثار ناراحتی و غضب در صورت و چهره رسول ظاهر گشت. رسول ساکت بود و فقط با ناراحتی به حرف ها و صحبت های آن جوان گوش می داد. آن جوان که خود را فرستاده مسئول هیئت معرفی کرده بود، با صراحت و بدون هیچ ملاحظه و ترس و واهمه ای به رسول فهمانده بود که باید از مجلس بیرون برود و دیگر حق ندارد در هیئت و جلسه آنها شرکت کند. معلوم بود که رسول ترک از اینکه او را از جلسه امام حسین علیه السلام بیرون می کنند به خشم آمده است. او از روی ناراحتی نمی توانست حرفی و سخنی بگوید. در حالی که خودش را کنترل می کرد به سختی از جایش بلند شد. برای لحظاتی سکوت و خاموشی بر مجلس سایه افکنده بود. در آن لحظات بعضی ها گمان می کردند که او الآن دعوا و جنجالی به راه خواهد انداخت، اما رسول ترک بدون هیچ شکایت و اعتراضی آنجا را ترک کرد و یک راست به سوی خانه اش حرکت نمود. هرچند که رسول ترک آدمی بسیار قلدر و شرور بود، ولی ارادت و اعتقادش به امام حسین علیه السلام به اندازه ای بود که به او اجازه نمی داد تا از خادمان و ارادتمندان به امام حسین علیه السلام کینه و عقده ای به دل بگیرد و دعوا و زد و خوردی به راه بیندازد. با توجه به این خصوصیتی که رسول داشت شاید همه ناراحتی و غصّه این بی احترامی و برخورد تا قبل از رسیدن به خانه از دلش بیرون رفته بود و شاید آن شب زمانی که رسول بر روی رختخواب دراز می کشید و سرش را بر روی بالش می گذاشت فقط در این فکر بود که از فردا در کدام یک از دیگر جلسه ها و هیئت های روضه امام حسین علیه السلام می تواند حضور یابد. ادامه دارد... .