.
#بعد_از_شهادت
بتاب ای مه که زینب دل غمین است
پریشان دل ز مرگ شاه دین است
بتاب ای مه رقیه دل کباب است
ز مرگ باب خود در پیچ و تاب است
بتاب ای مه تو بر گلهای زهرا
که پرپر گشته در این دشت و صحرا
بتاب ای مه که اندر پای گلها
فتاده باغبان از جور اعدا
بتاب ای مه که اندر شور و شینم
پریشان دل من از مرگ حسینم
بتاب ای مه که بینم کودکانم
سرشک غم رود از دیدگانم
خداحافظ حسین با وفایم
که من عازم سوی شام بلایم
تویی در کربلا بی یار و تنها
من اندر شام غم بی آشنایم
بروی نی سرت از کوفه و شام
بود هم مونس و هم رهنمایم
ترا امشب نگهبان ساربان است
من اندر کوفه در بند بلایم
یوسفعلی یوسفی
........................
بتاب ای مه که زینب دل غمین است
پریشان دل ز مرگ شاه دین است
بتاب ای مه رقیه دل کباب است
ز مرگ باب خود در پیچ و تاب است
بتاب ای مه تو بر گلهای زهرا
که پرپر گشته در این دشت و صحرا
بتاب ای مه که اندر پای گلها
فتاده باغبان از جور اعدا
بتاب ای مه که اندر شور و شینم
پریشان دل من از مرگ حسینم
بتاب ای مه که بینم کودکانم
سرشک غم رود از دیدگانم
خداحافظ حسین با وفایم
که من عازم سوی شام بلایم
تویی در کربلا بی یار و تنها
من اندر شام غم بی آشنایم
بروی نی سرت از کوفه و شام
بود هم مونس و هم رهنمایم
ترا امشب نگهبان ساربان است
من اندر کوفه در بند بلایم
24.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بتاب ای مه که زینب دل غمین است
پریشان دل ز مرگ شاه دین است
༻﷽༺
آن ڪسے ڪه همہاش گریہے عاشورا بود
آب مےدید بہ یاد جگر سقا بود
چشمایش همہ شب هیأٺ واویلا داشٺ
تا نفس داشٺ فقط گریہ ڪن بابا بود
#شهادٺ_امام_سجاد_ع🥀
#پیامبرڪربلاےعشق💔
🏴#امام_سجاد_عليه_السلام:
◼️إنَّ عَمَّتي زَينَبَ مَعَ تِلكَ المَصائبَ و المِحَنِ النّازِلَةِ بِها في طَرِيقِنا إلَى الشّامِ ما تَرَكَتْ [تَهَجُّدَها] لِلَيلَةٍ
◾️عمّه ام ، زينب ، با وجود همه مصيبت ها و رنج هايى كه در مسيرمان به سوى شام به او روى آورد ، حتّى يك شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت .
📗وفيات الأئمه ، ص 441
.
.
#زمزمه علی اصغر:
کمان حرمله قدم کمان کرد
گل نشکفته من را خزان کرد
عجب تیری به حلقومش نشسته
که راهم را به سوی خیمه بسته
الهی حرمله از غم بسوزی
که دیگر خنجر طفلی ندوزی
.
.
#وداع_با_قتلگاه
به شام غریبان، رسیده دل من
الهی که روضهت، بشه مقتل من
همین ظهر امروز، گلوتو بریدن
همین ظهر امروز که شد صبح محشر
همین ظهر امروز، که حٌرمت شکستن
که غارت شد از اهل بیت تو مَعجر
دوباره من و یاد گودال
از این روضههای تو هیهات
چه بیغیرتم که نمردم، پای غمهات
«بمیرم برای غم تو»
دل کودکان خون، زمین و زمان خون
شده خط به خط دفتر روضهخوان خون
همین ظهر امروز، به شمشیر و نیزه
به سنگ و به چوب و عصا میزدندَت
تو خورشید زینب، تویی جان زهرا
که بی سر به روی زمین میکِشَندَت
تو و زینب بی پناهِت
نگاه یتیمان به راهِت
به جا مانده خاکستری از، خیمهگاهِت
«حسین ای پناه دو عالم»
کجا می روی ای، همه هستیِ ما؟
خداحافظ ای بی، سرِ إربا إربا
خداحافظ ای ماه، که بودی امیدم
خداحافظ، ای پهلوان رشیدم
خداحافظ ای گل، گل پرپر من
گل سرخ تشنه، علی اصغر من
خداحافظ ای قاسم من
خداحافظ ای اکبر من
خداحافظ ای جان من ای دلبر من
«خداحافظ از جان زینب»
خداحافظ عشقِ، دل بی قرارم
علی جان تو رو به، خدا می سپارم
حلالم کن آقا، چقد گریه کردم
چقدر این روزا زحمتت داده زهرا
حلالم کن آقا، که کاری نکردم
چقد حرف شنیدی از این اهل دنیا
حلالش کن این بستری رو
حلالش کن این قد کمونو
حلالش کن این خسته حال نیمه جونو
«خداحافظ از جان زهرا»
#سبک_حسین_جان_ای_آبروی_دوعالم
👇
⚪️🏴قربان حضرت علی اکبر علیه السلام که خداوند او را از مصادیق آیه تطهیر قرار داده است
در زیارت علیّ بن الحسین (علی اکبر) علیه السلام در نیمه شعبان منقول از مرحوم شیخ مفید چنین آمده است:
«السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ الطَّيِّبُ الزَّكِيُّ الْحَبِيبُ الْمُقَرَّبُ!...
جَعَلَكَ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً. (بحارالأنوار، ج101، ص338)
سلام بر تو ای بسیار راستگوی پاک نیکو و محبوب و مقرّب درگاه الهی!
خداوند تو را در زمره اهل بیتی قرار داده است که خداوند از ایشان رجس و پلیدی را برداشته است و ایشان را به طور ویژه پاک گردانیده است.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
#شب_هشتم_محرم
🔴سرنوشت عجیب یکی از قاتلان آلالله
-یعقوب بن سلیمان مىگوید: شبى با عدهاى نشسته و درباره شهادت امام حسین(ع) صحبت مىکردیم، یکى از اهل مجلس گفت: همه کسانى که در قتل امام حسین(ع) شرکت کردند، دچار بلاى جانى یا مالى شده یا خانواده اش گرفتار بلایى شده است، پیرمردى که در آنجا حضور داشت، گفت: من نیز در قتل او شرکت داشتهام، ولى تاکنون هیچ حادثه ناگوارى ندیدهام، اهل مجلس سخت بر او خشم گرفتند.
ناگهان چراغ نفتى خراب شد، برخاست که درستش کند، انگشتانش آتش گرفت، انگشتانش را فوت کرد، ریشش هم آتش گرفت، بیرون رفت که آتش را با آب خاموش کند، خود را در رودخانه انداخت، ولى باز هم آتش بالاى سرش میچرخید و همین که سرش را از آب بیرون مىآورد، با آتش مىسوخت و به این ترتیب مرد، خدا لعنتش کند.
-قاسم بن اصبغ بن نباته مىگوید: شخص زیبا و بسیار سفیدى از قبیله بنىدارم که شاهد قتل امام حسین(ع) بود را دیدم که سیاهرو شده بود، به او گفتم: به خاطر تغییر رنگ صورتت به زحمت تو را شناختم و گفت: مرد سفیدرویى از یاران حسین را که بر پیشانیش اثر سجده بود، کشته و سر او را به همراه بردم .
قاسم بن اصبغ بن نباته مىگوید: در روزى که او را کشته بود، او را خوشحال و سوار بر اسب دیدم که سر او را به سینه اسب آویزان کرده بود و این سر مرتب به دستان اسب مىخورد، به پدرم گفتم: کاش کمى آن سر را بالا میبرد، بین دستان اسب با آن سر چه مىکند. پدرم گفت: فرزندم! بلایى که بر سر او آوردهاند، دردناکتر از این بوده است .
همان شخص خودش به من گفت: از وقتى که او را کشتهام، هر شب در خواب به سراغم مىآید، شانهام را گرفته و مىگوید: راه بیفت، مرا به جهنم برده و در آن مىاندازد تا صبح شود، یکى از همسران او که صدایش را هنگام خواب شنیده بود، مىگوید: شب تا صبح از فریاد او خوابمان نمىبرد.
قاسم بن اصبغ بن نباته مىگوید: با عدهاى از جوانان قبیله پیش همسرش رفتیم و از همسرش حالات او را پرسیدیم، او گفت: خودش همه چیز را گفته و راست گفته است .
-عمار بن عمیر تمیمى مىگوید: هنگامى که سر عبیدالله بن زیاد ملعون و یاران او را آوردند، در حالى رسیدم که مردم مىگفتند: آمدند، هنگامى که سرها را آوردند، دیدم مارى در میان سرها رفت و در بینى عبیدالله بن زیاد ملعون وارد شد، آنگاه بیرون آمده و وارد بینى دیگرى شد.
#کرامات
🌹