.
#شهادت_امام_عسکری
#روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن #عسکری علیه السلام تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا ، علما و همۀ درگذشتگان _ استاد حاج مهدی توکلی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
این امام ، امامی ست که جوان از دنیا رفته .. بیست و هشت سالش بود شهید شد ، مسمومش کردند .. میگن سم چنان به ایشان اثر کرد، آب که میخواست بنوشه دستانِ مبارکش میلرزید ..
این کاسۀ آب هی میخورد به دندانِ حضرت .. جوانِ بیست و هشت ساله نمیتوانست آب رو بخوره .. اما در تاریخ دارد اینجا به همسرشون که نرجس خاتون باشد گفت بگید پسرم مهدی (روحی له الفدا) بیاد ..
هر پدری آقا آرزوش اینه اون لحظۀ آخر پسرش بیاد .. سرشُ به دامن بگیرد .. صدا زدن حضرت مهدی تشریف آوردند ، کودک و بچه ی پنج ساله بود .. اومد این سرِ پدر رو گرفت به دامنش ؛ سر رو گذاشت رو پاهایِ حضرت مهدی (عجل الله) این جوشانده رو آرام آرام ریخت به کام حضرت عسکری علیه السلام .. پدر رو سیراب کرد و پدر در دامن پسر جان داد .. اما «لا یوم کیومک یا اباعبدالله»
بازم روزِ حسین نشد .. امام حسینم آرزو داشت تو گودال پسرش بیاد .. امام حسین هم پسر داشت .. زین العابدین تو خیمه ها بود ..
هرچی نگاه میکرد ببینه پسرش میاد سرشُ به دامن بگیره ، پدر در دامن پسر جان بده ( خیلی معذرت میخوام ، امام زمان ببخشید ..) یک وقت چشم هارو باز کرد دید شمر رو سینه ش نشسته .. پسرش نیومده، اما زینب اومده بالا گودال داره نگاه میکنه اشک میریزد .. هی میفرماید خواهرم برگرد این صحنه رو تو نمی تونی ببینی .. خواهرم «اِرجِعی الی الفُسطاط ..» زینب یه قدم میومد هی برمیگشت عقبُ نگاه میکرد .. نمیتونست دل بکند .. اما هنوز به خیمه نرسیده بود یه وقت دید زمینِ کربلا شروع به لرزیدن کرد .. طوفانِ سیاهی شروع به وزیدن گرفت .. بیاد بالای تل زینبه ببیند ، شمشیردار با شمشیر میزنه .. نیزه دار با نیزه میزند .. این دست ها رو گذاشت رو سرش .. هی صدا میزد وا محمدا .. وا علیا ..
#حاج_مهدی_توکلی
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
○👇
11111.mp3
1.3M
|⇦• #روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا ، علما و همۀ درگذشتگان _ استاد حاج مهدی توکلی
.
#شهادت_امام_عسکری #حاج_محمود_کریمی 🎤
شکسته بغضم اشکام بی امونه میسوزه سینم قلبم پره خونه
مثل هوای سامرا دلم گرفته ای خدا دلم گرفته
اجرک الله مولانا یا بقیه الله
****
نفس بریده سینم بی قراره با زهر قاتل چشمام دیگه تاره
مهدی کجایی ببین لحظه های اخر کنج حجره چشمای تر
مونده چش به راه مادر
اجرک الله مولانا یا بقیه الله
****
با اینکه سوز اهم رو لبامه ولی غمای زینب تو چشامه
اون خواهری که بغض بی صدا رو دیده داغ نیزه ها رو دیده
دست بی حیا رو دیده
اجرک الله مولانا یا بقیه الله
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌹 حاج محمود کریمی
📌 مسجد مقدس جمکران در سال ۱۳۹۰
👇
@hajmahmoud_karimi 8.mp3
4.24M
🎵 #بشنوید
نوحه های #امام_حسن_عسکری علیه السلام
#زمینه (شکسته بغضم اشکام بی امونه)
شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
سال 1390 مسجد مقدس جمکران
.
💥 #روضه #شهادت_امام_عسکری
🎤مداح: #سید_مجید_بنی_فاطمه
🏴 #شهادت_امام_حسن_عسکری
اول به نام عشق به نامت به نام حُسن
ما که تحیریم همه در مقام حُسن
رویت حَسن خویت حَسن ای تمام حُسن
نامت حَسن شده که باشی امام حُسن
دلدادگان نام تو ایم از قدیم ها
هم نام مجتباست کریم کریم ها
ای ذوالفقار منتظر در نیام تو
ای قبله نرفته به بیت الحرام تو
آیینه تمام قد ده امام تو
روز ظهور آید و رکن قیام تو
آری جهاد معنی ذکر قنوت توست
فریاد مهدی ات ز حدیث سکوت توست
آه ای غریب از وطنت دور بوده ای
در بند حلقه های زر و زور بوده ای
در خانه ات اگر چه که محصور بوده ای
خورشید اسیر بند نشد نور بوده ای
زندان تنگ خانه ات آری حرای توست
دیدیم سامرا همه اش کربلای توست
ای دل ز داغ غربت آقا چه می کنی
آتش میان سینه مولا چه می کنی
دنیای بی امام تو حالا چه می کنی
ای سَم به جان زاده زهرا چه می کنی
آه ای غریب داغ تو تا بی کرانه رفت
دشمن به زهر خود جگرت را نشانه رفت
ای باغ حُسن دست خزان کرد پرپرت
هر آنچه داشت دشمنت آورد بر سرت
از زهر کینه آب شده جسم اطهرت
گفتند تشنه لب شده ای روز آخرت
گفتی به زیر لب تو در آن لحظه یا حسین
ای تشنه لب تر از همه تشنه ها حسین
لب تشنه بود سنگ به لبهای او زدند
دستی به آیه های خدا بی وضو زدند
نیزه به روی مخزن راز خدا مگو زدند
با خنجری که کُند شده بر گلو زدند
کردند بی ملاحظه با آن بدن چکار
میخواهد این تنِ پُرِ نیزه کفن چکار
💥👇
مداحی آنلاین - اول به نام عشق - سیدمجید بنی فاطمه.mp3
4.2M
🔳 #شهادت_امام_حسن_عسکری(ع)
🌴اول به نام عشق به نامت به نام حُسن
🌴ما که تحیریم همه در مقام حُسن
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
⏯ #روضه
.
💥 #زمینه #شهادت_امام_عسکری
🎤مداح: #سید_رضا_نریمانی
🏴 #شهادت_امام_حسن_عسکری
خوشی باهات کرده چرا غم
روضهم اینه تا ابدالدهر
یکی ندید توو این همه شهر
سوختنت و توو آتیش زهر
گوشهی حجرهای تک و تنها
هی نفست شماره میافتاد
از گوشهی چشای مَهدیتون
گریه مث ستاره میافتاد
نالهی بیاَمون، بیهوا میزدی
بمیرم میون حجره دست و پا میزدی
سرفه پیش چِشه، بچهها میزدی
شنیدم با گریه مادر و صدا میزدی
«حسن بن علی، حسن بن علی
حسن بن علی، ای غریب سامرا»
دل تو از سوزِ جگر سوخت
پدر نفس زد و پسر سوخت
یاد لبِ خشکهی ارباب
عطش لبات و هی بهم دوخت
روضه بخون برام از اون شاهی
که نیزهای توی گلو جا کرد
روضهای که سکینه توو گودال
سفرهی دل برا بابا وا کرد
همونی که ازم، پدرم رو گرفت
با یه عده حرومی دورِ حرم رو گرفت
تو نبودی به زور، معجرم رو گرفت
اومدم فرار کنم موی سرم رو گرفت
«حسن بن علی، حسن بن علی
حسن بن علی، ای غریب سامرا»
💥👇
مداحی آنلاین - خوشی باهات کرده چرا قهر - سیدرضا نریمانی.mp3
3.81M
🔳 #شهادت_امام_حسن_عسکری(ع)
🌴خوشی باهات کرده چرا قهر
🌴روضه ام اینه تا ابدالدهر
🎤 #سید_رضا_نریمانی
⏯ #زمینه
.
💥 #واحد #شهادت_امام_عسکری
🎤مداح: #حمید_علیمی
🏴 #شهادت_امام_حسن_عسکری
اباصالح عزاداری، لباس غم به تن داری
شده کار تو صبح و شب، بمیرم گریه و زاری
تو که داری غم دنیا امیر بی کس و تنها
شدی حالا تو دلخون و پریشان از غم بابا
یه دل تو سامرا ، یه دل تو کربلا
با ذکر یا زهرا
حسن مظلوم ، حسن مسموم
به تن دارم هنوز آقا لباس مشکی خود را
همه دار و ندار من فدای مادرت زهرا
غم محسن به دل دارم که باشی تو خریدارم
برای باب تو امشب به لطف تو عزادارم
ما با تو آقاییم، ما عبد مولاییم
سرباز زهراییم
شهید حسن ، غریب حسن
یه دل تو سامرا، یه دل تو کربلا
با ذکر یا زهرا
شنیدم من که بابایت غریب و تشنه لب بوده
کنار حجره ی غم ها شبی در تاب و تب بوده
تو و چشمان گریانت، تو و حال پریشانت
کنارش گریه می کردی برای جد عطشانت
ای وای از کربلا ، در گودی شد غوغا
بر سر میزد زهرا
شهید حسین، غریب حسین
یه دل تو سامرا، یه دل تو کربلا
با ذکر یا زهرا
تو هم در کودکی آقا عزادار پدر بودی
یتیمی هم نصیبت شد، از این غم شعله ور بودی
پدر بوده دم آخر به یاد روضه ی مادر
کنارت گریه می کرده برای محسن پرپر
این ماتم شد بسیار ، وای از داغ دیوار
ای وای از آن مسمار
حسن مظلوم ، حسن مسموم
یه دل تو سامرا ، یه دل تو کربلا
با ذکر یا زهرا
💥👇
♦️تلاش مذبوحانه «جعفر کذّاب» پس از #شهادت_امام_عسکری
✅در برخی از برهه های تاریخ، بودهاند افرادی که از شرایط پیچیده آن عصر، سوء استفاده برده و ادعاهای گزافی مطرح کرده و مدتی گروهی را با خود همراه نمودهاند.
ادعای امامت از سوی «جعفر کذّاب» برادر امام عسکری(ع) پس از شهادت آن امام همام(ع)، نمونهای از این موارد است که حامل عبرتهایی میتواند باشد.
👤ابوالأدیان میگوید:
من از خدمتگزاران امام عسکری(ع) بودم و نامههای آن حضرت(ع) را به شهرها میبردم.
در طی مسمومیتی که امام(ع) با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم.
حضرت(ع) نامههایی نوشت و فرمود:
📋«اِمْضِ بِهَا إِلَى اَلْمَدَائِنِ فَإِنَّكَ سَتَغِيبُ خَمْسَةَ عَشَرَ يَوْماً وَ تَدْخُلُ إِلَى سُرَّ مَنْ رَأَى يَوْمَ اَلْخَامِسَ عَشَرَ وَ تَسْمَعُ اَلْوَاعِيَةَ فِي دَارِي وَ تَجِدُنِي عَلَى اَلْمُغْتَسَلِ»
♦️اینها را به مدائن میبری!
پانزده روز در سامرا نخواهی بود؛ روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من ناله و شیون بلند است و جسد مرا در محل غسل گذاشتهاند.
گفتم:سرور من! اگر چنین شود، امام(ع) بعد از شما کیست؟
حضرت(ع) فرمود :
📋«مَنْ طَالَبَكَ بِجَوَابَاتِ كُتُبِي فَهُوَاَلْقَائِمُ»
♦️هر کس جواب نامههایم را از تو مطالبه کند، قائم بعد از من، اوست!
گفتم:نشانه دیگری بفرمایید.
ایشان فرمودند :
📋«مَنْ يُصَلِّي عَلَيَّ فَهُوَ اَلْقَائِمُ بَعْدِي»
♦️هر کس بر جنازه من نماز گزارد، قائم بعد از من اوست.
گفتم:نشانه دیگری بفرمایید.
و نیز فرمود:
📋«مَنْ أَخْبَرَ بِمَا فِي اَلْهِمْيَانِ فَهُوَ اَلْقَائِمُ بَعْدِي»
♦️هر کس از آنچه در میان همیان(کمربند) است، خبر دهد، او امام بعد از من است.
هیبت و عظمت امام(ع) مانع شد که بپرسم؛ مقصود از آنچه در همیان است، چیست؟
من نامههای آن حضرت(ع) را به مدائن بردم و جواب آنها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامرا شدم.
دیدم همان طور که امام(ع) فرموده بود، از خانه ایشان صدای ناله بلند است.
و نیز دیدم برادرش جعفر، در کنار خانه آن حضرت(ع) نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به وی تسلیت، و به امامتش تبریک میگویند.
من از این جریان یکّه خوردم و با خود گفتم : اگر جعفر امام باشد، پس وضع امامت عوض شده است!
زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب میخورد و قمار می کرد و اهل تار و طُنبور بود!
من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم، ولی از من چیزی نپرسید.
در این هنگام، عقید خادم خانه امام حسن عسکری(ع) بیرون آمد و به جعفر گفت:
جنازه برادرت را کفن کردند؛ بیایید نماز بخوانید.
جعفر وارد خانه شد و شیعیان در اطراف او بودند.
وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه امام عسکری(ع) را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند.
جعفر پیش رفت تا بر جنازه امام(ع) نماز گذارد.
وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، ناگاه کودکی گندمگون و سیاهموی که دندانهای پیشینش قدری باهم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت :
📋«تَأَخَّرْ يَا عَمِّ فَأَنَا أَحَقُّ بِالصَّلاَةِ عَلَى أَبِي»
♦️عمو! کنار برو! من باید بر پدرم نماز بخوانم!
جعفر در حالی که قیافهاش دگرگون شده بود، کنار رفت.
آن کودک بر جنازه امام(ع) نماز خواند و حضرت(ع) را در خانه خود، در کنار قبر پدرش امام هادی(ع) دفن کردند.
بعد همان کودک رو به من کرد و گفت:ای مرد بصری! جواب نامهها را که همراه تو است بده!
جواب نامهها را به وی دادم و با خود گفتم:این دو نشانه [نماز بر جنازه و خواستن جواب نامهها]؛ حالا فقط همیان مانده!
آنگاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است.
حاجِز وَشّاء که حاضر بود به جعفر گفت:آن کودک چه کسی بود؟
جعفر گفت: والله تا به حال او را ندیدهام و نمیشناسم.
در آنجا نشسته بودیم که گروهی از اهل قم آمدند و از امام حسن عسکری(ع) پرسیدند، و چون دانستند که امام(ع) رحلت فرموده است، گفتند:جانشین امام(ع) کیست؟
حاضران جعفر را نشان دادند.
آنها به جعفر سلام کرده و تسلیت و تهنیت گفتند و اظهار داشتند:نامهها و پولهایی آوردهایم؛ بفرمایید بگویید؛ نامهها را چه کسانی نوشتهاند و پولها چقدر است؟
جعفر از این سؤال برآشفت و برخاست و در حالی که گَرد جامههای خود را پاک میکرد، گفت:
📋«تُرِيدُونَ مِنَّا أَنْ نَعْلَمَ اَلْغَيْبَ؟»
♦️شما از ما انتظار دارید علم غیب بدانم؟
در این میان، خادمی از خانه بیرون آمد و گفت :
نامهها از فلان کس و فلان کس است و در همیان هزار دینار است که ده تا از آنها را آب طلا دادهاند.
نمایندگان مردم قم نامهها و همیان را تحویل داده و به خادم گفتند:
📋«اَلَّذِي وَجَّهَ بِكَ لِأَخْذِ ذَلِكَ هُوَ اَلْإِمَامُ»
♦️هر کس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او امام است.(۱)
📚منبع:
۱)کمال الدین شیخ صدوق، ج۲، ص۴۷۵