.
#فاطمیه
شعر وسبک مدح حضرت زهرا(س)* محمد رحیمی -(من مدال نوکریمو از زهرا دارم)
من مدال نوکریمو از زهرا دارم
حال خوبه بندگیمو از زهرا دارم
رزق سال زندگیمو از زهرا دارم
پیرهن مشکیه هیئتیمو از زهرا دارم
اسم و مسمّا یازهرا
آیت عظما یازهرا
زیر قدم هات ای بانو
عرش معلا یازهرا
راضیه مرضیه
انسیه حوریه
حنانه حانیه
معصومه نوریه
《یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا》
بند دوم
لا حـولَ و َلا قـوة اِلا بـِاالله
بسم رب فاطمه عشق الله
سینه زن سینه بزن ماشاالله
سینه زدن برای فاطمه عشق است ولله
عشق پیمبر یازهرا
همسر حیدر یازهرا
سرور زن های عالم
ای تاج رو سر یا زهرا
شهیده صابره
سیده ساجده
زکیه طاهره
صدیقه فاطمه
《یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا》
بند سوم
آرامش قلبم ذکر زهراست
اونیکه کرده جذبم ذکر زهراست
تا به زیر لحد ذکرم ذکر زهراست
درمون همه دردام ذکر زهراست
شافع محشر یازهرا
از همه برتر یازهرا
جلوه ی مصحف داور
هستی تو کوثر یازهرا
حکیمه علیمه
صفیه سلیمه
جمیله جلیله
حبیبه عقیله
《یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا》
شعر وسبک: محمد رحیمی
#روز_دانشجو گرامی باد
.👇
📋 هم نفسم رو با قد کمون دیدم
✔️ #زمینه | #حاج_محمود_کریمی
✔️ #شام_شهادت_حضرت_فاطمه_۹۵
✔️ | #فاطمیه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو غربت دنیا موندم
از هم سفرم جا موندم
تنهای تنها موندم
هم نفسم رو با قدِّ کمون دیدم
تو این همه غربت داغ جوون دیدم
شبونه پر کشید از آشیونه
غریب و بی نشونه
ولی شمیم عطرش
هنوز تو خونمونه
از دست یار جوونم رفت
رفت و رونق خونم رفت
دارو و درمونم رفت
تمام دنیام و رو شونه هام بردم
پشت و پناهم بود رفت و زمین خوردم
پاشو ببین حالا که بی پناهم
شکسته تکیه گاهم
کی دستم و بگیره
تو این شب سیاهم
@emame3vom
رفتی خسته از این دنیا
رفتی گفتی وعده ی ما
عصر روز عاشورا
زینب داره روضه، می خونه عین تو
با گریه میگرده دور حسین تو
سرش رو روی خاک تو میزاره
بی تاب و بی قراره
همش میگه خدایا
حسین کفن نداره
یا اباعبدالله حسین ثارالله
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
[WWW.FOTROS.IR]ma95121203.mp3
25.04M
زمینه « همنفسم رو با قد کمون دیدم »
شـب چهارم #فاطمیه دوم سـال ۱۳۹۷
هـیـئت ثارالله عـلـیه السـلام
با مـداحـى حـاج مـحـمود کـریمـی
@hajmahmodkarime - شور -X- چرا هوا زمستونیه.mp3
15.68M
متن #شور (چرا هوا زمستونیه)
📋 چرا هوا زمستونیه
⬛️ #شور / حاج محمود کریمی
⬛️ #شب_اول_فاطمیه_دوم_۱۳۹۷
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چرا هوا زمستونیه، دیوار خونمون خونیه
در خونه پر از هیزمه، مادر کجایی
هوای کوچمون مه شده، گلهای باغچمون له شده
حیاطمون پر از مردمه، مادر کجایی
از آتیش در شعله ور/ هنوز داره زبونه میاد
داریم میمیریم از دلهره/ صدای تازیونه میاد
خدا خدا ای خدا، واویلا
ببار ای بارون ببار، شبیه مجنون ببار
بحال ما خون ببار، ای بارون...
دیگه نفس نداری ولی، بیا بازم بگو یا علی
پاشو تا پرپر نشد تنت، بریم تو خونه
بزار بگن علی بی كسه، كسی به دادش نمی رسه
تو رو خدا تا نكشتنت، بریم تو خونه
مادر ببین اشك زینب/ ببین كه بی قراره علی
نذار ببینند تو كوچه ها/ شكسته ذوالفقار علی
ببار ای بارون ببار، شبیه مجنون ببار
بحال ما خون ببار، ای بارون
میخ دره كه داغه هنوز، پای دلت بسازو بسوز
می كشی مرهمِ خاك و خون، به زخم پهلوت
خاكا با خون تو گل شدند، همه مدینه قاتل شدند
غلاف سرد شمشیرشون، شكسته بازوت
بیا كمك زینبم بیا/ یه پارچه روی زخمهاش بزار
آتیش چی كرده با چادرش/ برو براش یه چادر بیار
وای مادر وای مادر...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فاطمیه #مهدویت
.
#امام_علی #امیرالمؤمنین
#مدح_امام_علی
خوشا آن دل که شیدای علی شد
ز جان مستِ تولّای علی شد
خوشا آنکه به صوتِ عاشقانه
اذان گویِ مُصلّای علی شد
دلِ او از زلالِ عشق لبریز
غزل خوانِ سراپای علی شد
خوشا جانی که دردش را شنیده
وَ قلبش چاهِ غم های علی شد
میانِ کوه و جنگل دشت و دریا
دلش آهوی صحرای علی شد
خوشا آنکه تمامِ مشکلش حل
به یمنِ ذکرِ یک "یای" علی شد
طوافِ کعبه و سعی و صفایش
همه در سِرّ معنای علی شد
به نخلستانِ غربت مرغِ جانش
رفیقِ درد و غمهای علی شد
چو ماهی مست و شیدا در دلِ آب
اسیرِ موجِ دریای علی شد
خوشا بر حالِ آنکس در دو عالم
براتش مُهر و امضای علی شد
به همراهِ پیمبر تا به معراج
خدا رازِ تسلّای علی شد
شبِ معراج تندیسِ امامت
ز دستِ حق اعطای علی شد
🔸شاعر: #هستی_محرابی
_______________
🔹
.
#فاطمیه
#شور_روضه_ای
#زمزمه
خیلی میپرسن از هم این روزا
نشونیِ خونه ی حیدر رو
از بوی دود میشه اینو فهمید
میشه شنید ناله ی مادر رو
مسیر ما خورده به این کوچه
اینجا چقد روضه فراوونه
از قطره های خونِ رو دیوار
تا درِ نیمه سوخته ی خونه
میگن لگد زدن
چهل نفر به این درو
میگن آتیش زدن
جلو پسر یه مادرو
قدش نمیرسید
فقط میگفت نزن برو
میگن جلو چشِ
همه زدن یه مادرو
همه دیدن شکستن ، پر کبوترو
کسی نبود که وا کنه دستای حیدرو
بند دوم
گوشه گیریای حسن سخته
نجوای نیمه ی شبش سخته
میزاره سر رو گوشه ی دیوار
خیلی برای زینبش سخته
علی با بغضش میکنه اروم
یتیمارو یه کوه غم داره
همه اروم میشن ولی بازم
حسن یه گوشه داره میباره
کی گفته اینو که
بزرگ میشی یادت میره
کی جای مادرو
واسه یه بچه میگیره
حسن با هرنفس
زنده میشه و میمیره
تموم غصه هاش
میشه غم توی جگر
آخه کشیده از
کوچه ها خیلی دردسر
سفید شده موهاش
تو جوونی مثه پدر
بند سوم
خونه ی بی مادرو میشه از
سکوت تلخ بچه ها فهمید
میشه غم نگاه حیدر رو
از گریه های بیصدا فهمید
@emame3vom
مادر نباشه خونه بی نظمه
هرکی یجا میشینه تنهایی
بغض علی رو میشه حس کرد از
شبایی که میخونه لالایی
میخونه لالایی
خواب یتیما میپَره
مادر نباشه که
بچه خوابش نمیبره
تموم غصه ها
انگاری سهم حیدره
میون خونه ها
دود تنور و بوی نون
تو خونه ی علی
هرکی یه گوشه روضه خون
خاره تو چشمش و
میون حنجر استخون
بند چهارم
کرببلا رو دیده تو کوچه
دیده حسن سوختن مادر رو
بین دیوار و در دیده بینِ
صحرا دویدنای خواهر رو
غربت مادر و چهل نامرد
شد چادر خاکی اون پامال
دیده و گریه کرده با زینب
به یاد ازدحام ِ تو گودال
به یاد شمری که
یه قطره آب نمی رسوند
رو حنجر حسین(ع)
خنجرِ کُند و می کِشوند
به یاد اون تنی
که زیر نعل اَسبا موند
غرق به خون رو خاک
دست و پاهاشو میکشید
سرش رو نیزه بود
یدفعه ساربون رسید
انگشتش و آخه
با انگشتر چرا برید؟!
#خادم_زینب
#زمزمه
#شور
آجرک الله یا صاحب الزمان عج😭😭
ان شاالله حقش ادا بشه
https://eitaa.com/emame3vom/34566
👇
شور_ نبض میدان_ در دست عباسه... .mp3
2.58M
#شور
#قمربنی_هاشم علیه السلام
#وحید_شکری
متن:نبض میدان در دست عباسه...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
نبض میدان، در دست عباسه
رعد و طوفان، پابست عباسه
تاکه شمشیرش رو میرقصونه
ملک الموت، هم مست عباسه
تک نفر آمده میدان و رجز میخواند
لشگری را به نگاهی به عقب میراند
همه گفتند عجیب است و جل الخالق
فتبارک به شباهت که علی میماند
قمر سرلشکر، قمر قمر جنگاور
قمر یل نام آور، باب الحوائج
قمر سرداره، قمر قمر عیاره
قمر یل قدّاره، باب الحوائج
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
بین میدان، شهسوار عباسه
بر دو عالم، شهریار عباسه
هرکجا که، خصم حیدر باشه
واسه پیکار، پای کار عباسه
سرو رعنا، پسر شیرزن بنی کلاب
وارث غیرت و عزم و جنم ابوتراب
حافظ بیت نبی، ساقی اطفال حسین
شانهاش تکیهگه، نوگل خندان رباب
قمر طوفانه، قمر قمر جانانه
قمر دم رحمانه، باب الحوائج
قمر سلطانه، قمر قمر غرانه
قمر قمر جانانه، باب الحوائج
#حضرت_عباس
(۲)
#مناجات_با_امام_زمان_عج
#غزل #امام_زمان
#حسین_رحمانی
یک شب مرا هم محض دیدارت طلب کن
کمتر مرا با بی محلی ها ادب کن
عاشق نبودم نیستم دل بیقرارت
فکری برای این دل بی تاب و تب کن
اول بیا و گوش کن درد دلم را
بعدش دلت آمد اگر بر من غضب کن
خوب است اینکه با تو باشم هر دو دنیا
من را به جمع عاشقانت منتسب کن
زلفت بُوَد دار من و بر شانه ی توست
جان مرا در پای گیسویت طلب کن
تلخ است این دنیا به کامم بی تو آقا
برگرد و دنیا را پر از قند و رطب کن
اصلا دلم سامان نمی خواهد بگیرد
من را گدای روضه های شب به شب کن
حالا که صبح و شام تو لبریز گریه است
پس جام چشمان مرا هم لب به لب کن
@emame3vom
#مهدویت
.
.
#امیرالمؤمنین
هر دم زنم ولای علی جستجو کنم
هر جا روم ز حُبِّ علی گفتگو کنم
شهدم دهی به لب نزنم جز به نام او
زهرم دهی به یاد رُخش در گلو کنم
با کعبه هم به نام علی آشنا شدم
چون زادگاه اوست بر آن قبله رو کنم
گویم یکی حدیث من از نَعت مرتضی
با او مشام اهل ولا مشکبو کنم
روزے نبی به حجرۀ زهرا رسیدوگفت:
اوَّل خوش است کز گل روی تو بو کنم
پرسیدحال دختر و بوسیدش آن چنان
یعنی تو را ز باغ وجود آرزو کنم
زهرا شکسته خاطر و افسرده حال،گفت
خواهم که با تو شِکوۀ دل روبرو کنم
ای جان فاطمه ز چه این بار زِاِبنِعم
نامی نبردی از نَفَسَت بوی او کنم
فرمود علّتیست در اینجا ز من نرنج
کاری که من اراده برآرم، نکو کنم
چون از سفر رسیده، وضویی نداشتم
حاشا که ذکر نام علی بی وضو کنم
صدبار گر نصیب شود بزم قرب حق
جزوصف او نگویم از او گفتگو کنم
خوش گفت منزوی نظری گر کند علی
از اشک شوق نیک و بدم شستشو کنم
مرحوماستادمنزویاردبیلے
.
.
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
)
آن شب که دفن کرد علی بیصدا تو را
خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را
در گوش چاه، گوهر نجوا نمیشکست
ای آشیانِ درد، علی داشت تا تو را
ای مادرِ پدر، غمش از دست برده بود
همراه خود نداشت اگر مصطفی تو را
زین درد سوختیم که ای زُهرۀ منیر
کتمان کند به خلوت شب، مرتضی تو را
ناموسِ دردهای علی بودی و چو اشک
پیدا نخواست غیرتِ شیر خدا تو را
دفن شبانۀ تو که با خواهش تو بود
فریاد روشنیست ز چندین جفا تو را
تا کفرِ غاصبان خلافت عَلَم شود
راهی نبود بهتر از این، مرحبا تو را!
یک عمر در گلوی تو بغض، استخوان شکست
در سایه داشت گرچه علی چون هما تو را...
خم کرد ای یگانه سپیدارِ باغِ وحی
این هیجده بهارِ پر از ماجرا، تو را
تحریف دین، فراق پدر، غربتِ علی
انداخت این سه دردِ مجسّم ز پا تو را...
دادند در بهای فدک آخر ای دریغ
گلخانهای به گسترۀ کربلا تو را...
پهلو شکستهای و علی با فرشتگان
با گریه میبرند به دارالشفا تو را
دارالشفای درد جهان، خانۀ علیست
زین خانه میبرند ندانم کجا تو را؟!...
قادر طهماسبی
.