eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
433 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه‌السلام 🔹ای صفای حرم یار🔹 ای صفای حرم یار! کجای حرمی؟ حرم از عطر تو سرشار! کجای حرمی؟ سعی عشاق تو، ای کاش به جایی برسد ای صفای حرم یار، کجای حرمی؟ عطر جان‌بخش تو در حِلّ و حرم پیچیده‌ست وارث عترت اطهار، کجای حرمی؟ ای شده زمزمۀ منتظرانت لبیک مظهر عصمت و ایثار، کجای حرمی؟ خواب غفلت ندهد فرصت دیدار به ما آه ای دیدۀ بیدار، کجای حرمی؟ «همه جای حرم از پرتو حُسن تو پر است ای به صد جلوه پدیدار، کجای حرمی؟» تا شود چشم و دل عالم و آدم روشن پرده از آینه بردار، کجای حرمی؟ حج اکبر شود آن روز، که هنگام طواف برسد مژدۀ دیدار، کجای حرمی؟ رازدارِ دل زهرا و علی، غیر تو کیست آخر ای محرم‌اسرار، کجای حرمی؟ 📝 .............. . تو ای مسافرِ قبله خدا نگهدارت برو به کوی سعادت که دستِ حق یارت مدینه خانه ی عشق و امیدِ احمد بود محلِ وحیِ خداوندِ حیٌِ سرمد بود از این صفا وُ سعادت خوشا به احوالت فرشتگانِ خدا آمدند به دنبالت سفیرِ عرش خدایی به گلشنِ هستی رسیده ای به وصال و ز خاک و تن رستی اگر به شوقِ زیارت به آن مکان رفتی بدان، بدان که فراتر ز آسمان رفتی به آه و ناله ی زهرا وُ بیتُ الاَحزانش تو را به روی کبود و به قبرِ پنهانش اگر به روضه ی رضوان شدی تو مهمانش ز شوقِ سینه ادا کن تو عهد و پیمانش تو خود به سجده جمالِ خدای سرمد بین                              در آن فضای بهشتی رخِ محمّد (ص) بین نمازِ توبه بخوان تو به روضه ی رضوان بخوان خدای خودت را تو از دل و از جان خدا دهد به تو پیوسته برکت و ایمان اگر عمل بنمایی به سیرتِ قرآن تو ای مسافرِ مکه خدا نگهدارت برو به کوی سعادت که دستِ حق یارت! ........... آمد از مکه و منا حاجی آمد از مروه وصفا حاجی میرسد زائری که از عرفات تا توانی فقط بخوان صلوات ....... آمده حاجی و دلش شاد است خانه قلب او چه آباد است میرسد از قدوم او برکات تا توانی فقط بخوان صلوات ..... حاج با خود چها تو آوردی یک مدینه صفا تو آوردی دیدن روی تو پر از حسنات تا توانی فقط بخوان صلوات. ...... دل ما شما سخن دارد سخن از لاله ی چمن دارد زائر کعبه ایی پر از نعمات تا توانی فقط بخوان صلوات .... آمد از سر زمین سعی و صفا زائران حریم بیت خدا تا رسد لعل تو به اب حیات تا توانی فقط بخوان صلوات.. زائر مکه بوسه بر رویت کاروان دل امده سویت این بود برترین هر کلمات تا توانی بخوان صلوات ..... قبله ی عاشقان علی باشد در دو عالم مرا ولی باشد تا رسد لحظه ی مخوف ممات تا توانی فقط بخوان صلوات شاعر: کربلایی حسین کریمی نیا .
. برخیز گلم خواهرِ تو از سفر آمد از شامِ بلا زینبِ خونین جگر آمد برخیز ببین خواهرت از بندِ اسارت با آهِ دلِ سوخته و چشمِ تر آمد او مضطر و ماتم زده از پیشِ رقیه آن مرغکِ پژمرده ی بی بال و پَر آمد گر بودی و میدیدی که در کنجِ خرابه با گریه چگونه پیِ راسِ پدر آمد تا آن سرِ خونینِ تو بگرفته به دامان آن شبِ غمِ هجرانِ رقیه سحر آمد بین زینبِ محزونِ تو با قد خمیده با هروله از کوفه و شامِ خطر آمد آمد که بگوید به تو این رنجِ اسارت هر آنچه که بگذشته به زینب به سر آمد! ✍ 👇
. مژده به دل ها دهید، موسمِ شادی رسید وز شبِ هجران و غم، صبحِ سعادت دمید نور دل و دیده و، تاج سر عسکریست نازم از این گل که از، گلشنِ پیغمبریست صورتِ او از نبی، سیرتِ او از علی آینه ی ذاتِ حق، شد به جهان منجلی وز نفسِ جاری اش، نور ولایت دمید جاءَ اَناالحقّ او، بر همه عالم رسید قطره ای از رحمت،ِ نورِ امامِ مبین کرده چنان بیقرار، سینه یِ اهلِ زمین پرده بیفکن دمی، از رخِ زیبای خود مست نما دیده را، مستِ تماشای خود نهم این مَه بوَد، موسمِ عنبر فشان خوشتر از این عید نیست، از نظرِ عاشقان شد ز طلوعت زمین، آینه ی کهکشان چشم جهان را بیا، غرق تماشا نشان حکمِ قضا و قدَر، تابعِ فرمانِ توست منتظران را به جان، نغمه ی قرآنِ توست پیشنهاد 👇
. گشودم دست هایم را، برای یاری ات از دور تو را آینده ای روش ببینم چشمِ دشمن کور کتابِ کهنه‌ی دردِ تو را هر سینه باور داشت نخستین قبله‌ی عالم، اسارت دستِ کافر داشت حضورِ اجنبی تا کی به خاکِ سرزمینِ تو؟ وَ تا کی زخمِ مظلومی بمانَد بر جبینِ تو؟ کجایند آن دروغین مدّعیانِ دفاع از حق؟ همان انسان نماهای سراپا کودن و احمق کجایند عربده کش های حیوان خوی و آدم کُش؟ چرا غرقِ سکوت اند و از این حال و هوا سرخوش؟ تعجب می کند.....عالم از این تعبیرِ خود خوانده مدافعِ حقوقِ حق، و یا یک مشت درمانده!؟ الا ای حاکمِ کودک کش و لامذهبِ ملعون تو ای وحشیِ سرگشته تو ای مستِ شرابِ خون صدای زوزه ی سگهای ولگردِ یهود آید وَ صهیون را به زودی سنگِ سِجّیلی فرود آید مسلمانان! برای یاریِ غزه به پا خیزید و کاخِ عنکبوتیِ ستم ها را فرو ریزید تو نامت جاودان مانَد به نامت من سرافرازم سر و جان را برای یاری ات جانانه می بازم گواهی می دهد دردت، طلوعِ فجر در راه است اگر چه قصه‌ی دردت، سراسر تلخ و جانکاه است الا ای دیوِ خون آشام و داعش پرورِ غاصب یقیناً تیغِ مظلومان شود روزی تو را غالب! خداوندا ظهور مولانا صاحب الزمان(عج) را برسان تا با حکمرانی آن حضرت، نابودی رژیم غاصب و جنایتکار صهیونیستی و همه ظالمان جهان تحقق یابد. .
. یاد رنج و یاد غربت، یاد کوچه های خلوت یاد پهلوی شکسته، آه از اون سیلیِ صورت یاد اون روی کبود و زخم میخ و درد سینه یاد بی وفائی هایی مردم شهرِ مدینه یاد زهرای غریب و غم بی کسیِ مولا با دو دست بسته تنها، میون این همه اعدا یاد بین در و دیوار، یه گلی گشته گرفتار یاد شعله های آتیش این همه جفا و آزار یاد محسن شهیدی که شده خزان دشمن بمیرم که غنچه مونده تو دلش داغ شکفتن یاد کوچه های تنگ و ضربه های تازیونه یاد دود و یاد آتیش شعله های درب خونه یاد خون و زخم بستر درد ایام غریبی جز علی کنار زهرا نه پرستارو طبیبی یاد اشک بیصدا و گریه های بیت الااحزان یاد تلخ اون وداع و ناله های درد طفلان یاد میخی که چه راحت بنشسته روی سینه با چه وضعی میکَنه تا علی اش اونو نبینه یاد خشم و بغض طوفان یاد کوچه های جولان هر چی می خورد تازیونه بیشتر می گفت علی جان یاد شمشیر و غلاف و یاد تیغ و زخم پیکر یاد اون لحظه که می سوخت دل دختر پیمبر یاد گیسووان خونین وا امون ز بی کسی ها فاطمه ز خونه می رفت با همه دلواپسیها یاد شور و آهِ شیون یاد الوداع مادر یاد اون لحظه ی آخر چادر و کشیده رو سر یاد اون شبای غربت اون همه زخم و جراحت یاد لحظه ی شهادت تو نگاش وداع حسرت یاد اون شب که یتیمان همه اومدن به بالین با چه حالی می بوئیدن عطرِ اون جامه ی خونین یاد اون شب دم رفتن دیده از ما بر نداشتی جز علی و کودکانت کسی رو، رو سر نداشتی یاد غسل و یاد تکفین یاد تشییعِ شبونه یاد کودکان ز مولا میگرفته ان بهونه یاد اون شب شده خاموش بعد تو چراغ خونه یاد آهسته گرستن یاد قبر بی نشونه یاد تابوت غریبت دل شب شده روونه چرا باید فقط این سِر تو دل علی بمونه امون از بی کسی ها وُ امون از درد زمونه https://eitaa.com/emame3vom/86473 .
. تو ای مسافرِ جنّت خدا نگهدارت برو به کوی سعادت که دستِ حق یارت از این صفا وُ سعادت خوشا به احوالت فرشتگانِ خدا آمدند به دنبالت سفیرِ عرش خدایی به گلشنِ هستی رسیده ای به وصال و ز خاک و تن رستی اگر به شوقِ زیارت به آن مکان رفتی بدان، بدان که فراتر ز آسمان رفتی به آه و ناله ی زینب به قلبِ سوزاتش تو را به جانِ حسین و به آهِ طفلانش اگر به روضه ی رضوان شدی تو مهمانش ز شوقِ سینه ادا کن تو عهد و پیمانش تو خود به سجده جمالِ خدای منان بین                              در آن فضای بهشتی رخِ شهیدان بین اگر ز نیزه شنیدی تلاوتِ قرآن بگو ، بگو لک لبیک تو از دل و از جان خدا دهد به تو پیوسته برکت ایمان اگر عمل بنمایی به سیرتِ قرآن تو ای مسافرِ جنّت خدا نگهدارت برو به کوی سعادت که دستِ حق یارت! ✍ .
. بر غمزده گان بابِ نجات است صلوات بر مرده دلان آبِ حیات است صلوات پیغمبرِ ما بَه که چه زیبا فرمود: سرچشمه ی خیر و برکات است صلوات! .......... . تا نامِ تو بردم به دلم گشت برات لازم شده بر من، بفرستم صلوات حقا برسد تا به تجلّی گهِ ذات هر آن که فرستد به جمالت صلوات ........... . از کوثر جان، شرابِ بی حد بفرست ما را چو کبوتری به مشهد بفرست هر وقت دلت گرفت و حالت بد شد ای دل صلوات بر محمد بفرست ✍ .
. فاطمیه ست و حرم قیامته روضه از کوچه و دردِ غربته واسه مادری که حالش این روزا دیگه هر لحظه رو به وخامته! ✍ .
. علیه_السلام سوختن را دوست دارم لیک در پای حسین(ع) چون نمی گیرد کسی در قلبِ من جای حسین(ع) حُبِ من با او شروعش عصرِ عاشورا نبود غرق بودم از ازل در مِهرِ دریای حسین چشمِ سر آیینه ای جز قابِ روی او نداشت چشمِ دل بینا شد از شوقِ تولای حسین گم شدم در خویش چون کوری به دنیای سراب خوش بحالم گشته ام در عشق پیدای حسین عطرِ جنّت را میانِ روضه تا حس کرده ام پر کشیده روحِ من تا عرشِ اعلای حسین آن صدای مانده در آفاقِ هل مِن ناصرش کرده عالم را چنان مجذوبِ سیمای حسین کربلایی که نمادش نیزه و خورشید بود قرنها مانده به سوگِ شرحِ غمهای حسین شعرِ من هفتادو دو بیت است از کرب و بلا لحظه لحظه می برد دل را به صحرای حسین در طریقِ عشق بازی می دهم جان و تنم شیوه ی دلدادگی یعنی که شیدای حسین جز ز روی ماهِ او چشمم تماشایی نداشت تا که خود را دیده ام غرقِ تماشای حسین نوکرِ خوبی نبودم لیک مداحش شدم تا دهم هستیِ خود را جمله در پای حسین! ✍ .
. عج عج نازنینا! از سرِ کوی تو می آید بهار از نسیمِ گلشنِ روی تو می آید بهار باغ لبریز از شکوفه چهچهِ بلبل بلند خرّمم از عطرِ گیسوی تو می آید بهار عید در عید اومده، مژده که خورشید اومده مهدیِ زهرای اطهر، روحِ توحید اومده می رسد از زلفِ مشکینت نسیمِ خوشگوار هر نفس از یاسِ شب بوی تو می آید بهار مژده که پیمانه ها لبریز شد از شهد می دم به دم از باغِ مینوی تو می آید بهار عید در عید اومده. مژده که خورشید اومده مهدیِ زهرای اطهر، روحِ توحید اومده من فدای آن قدمهایی که نور و رحمت است آخرِ سال است و همپای تو می آید بهار هر نفس در یاد تو سرشار از آرامشیم عشقِ من از شور و شیدای تو می آید بهار عید در عید اومده. مژده که خورشید اومده مهدیِ زهرای اطهر، روحِ توحید اومده! ✍ .
2025_02_09_17_11_25_128kbs.mp3
زمان: حجم: 2.77M
سرود بیست و دوم بهمن۱۴۰۳ ✍:هستی محرابی 🎤:کربلایی مجید منصوری ‍🇮🇷🇮🇷 🍃سرود_سبک_نوشته🍃 یک گل که با خودش آورد صد باغِ گل شکفتن رو رویید اگر گلِ امید قلبِ خزونِ بهمن رو دستای منو تو با مشتی باروت و گلوله ی فریاد از حرکتِ علم های با نقشِ ضدِّ استبداد از فجرِ ما تابید گلبانگِ آزادی تا خطِ بطلان بر هر ظلم و بیدادی خونِ سرخِ بهمن جوشیده در غیرت هر قطره دریا شد اندر رگِ ملّت فریادِ بیداری در جانِ ما جاری تا هر زمان نفرت، از ذلّت و خواری
4_5972185096336181678.mp3
زمان: حجم: 3.29M
رضا_ع ◾بنداول رو بامِ ایوون چو کبوتر اومدم برای گندم منم چو مجنون زائرِ قبرِ توام امامِ هشتم زائرِ کویت شدم و اومده‌ام دردت به جونم غریبِ آقا میخوام امشب واسه تو روضه بخوونم زائرت، به عشقت، با دلِ شکسته می یاد هر کجا،که باشم، دلِ من اینجا رو می خواد روضه ات، میچسبه،چِقَدَر، صحنِ گوهرشاد السلطان، السلطان.مولا یا ضامن آهو(۳) ◾بنددوم خودت میدونی توی سینه غصه دارم آقاجونم بین التماسِ ضریحِ تو شده کارم آقاجونم کنجِ ضریحت دلخوشم توئی کنارم آقا جونم از عشقِ رویت نمونده صبر و قرارم آقا جونم مثلِ گل، تو حرم، می پیچه تا عطر و بویت من آهو، تو ضامن ، میدَوَم میام به سویت خلوتِ صحنِ تو، می شینم به گفتگویت! السلطان، السلطان.مولا یا ضامن آهو(۳) : کربلایی_مجید_منصوری