امام حسین ع
⚫️بعد از کربلا چه گذشت.. 🔷 در این روز دفن شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد و با راهنمایی و نظارت امام
⚫️بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 4)
🔥عبیدالله ابن زیاد سرهای مقدس را به سمت شام و برای یزید فرستاد،یزید دستور داد که اسرا را هم به شام بفرستید.
⚡️کسانی که همراه سرهای مقدس سفر میکردند در اولین منزل فرود امدند تا غذا بخورند.
در حالیکه مامورین مشغول خوشحالی و خوردن غذا و شرب خمر بودند، ناگهان دستی روی دیوار پدیدار شد و نوشت:
📛"آیا امتی که حسین را میکشند امید شفاعت جدش را روز حساب و قیامت دارند؟"
🔰مامورین مضطرب و هراسان شدند و خواستند دست را بگیرند که دست ناپدید شد. دوباره مامورین مشغول خوردن غذا شدند که دوباره دست ظاهر شد و نوشت:
📛" نه این چنین نیست،بخدا قسم که اینها شفیعی ندارند و روز قیامت در عذاب خواهند بود."
🔴 مامورین دوباره سعی کردند دست را بگیرند و نتوانستند. دوباره مشغول غذا خوردن شدند که دوباره دست ظاهر شد و نوشت:
📛"حسین را به حکم حاکم جور کشتند و این خلاف حکم خدا است."
♨️ غذا خوردن برای همه ناگوار شد و از آنجا کوچ کردند.
♻️مامورین ابن زیاد در راه سر حسین علیه السلام را از صندوق در آوردند و روی نی قرار دادند تا به منزلی رسیدند که راهبی در انجا زندگی میکرد.
🌹نیمه شب راهب متوجه شد از بیرون نوری از زمین تا آسمان✨ میدرخشد. بیرون امد و دید نور از سر حسین علیه السلام هست،نزد مامورین آمد و گفت: شماها کی هستید؟
🔹مامورین ابن زیاد.
🔸این سر کیست؟
🔹 سر حسین ابن علی
🔸کدام علی؟
🔹 علی ابن ابیطالب.
🔸 مادرش کیست؟
🔹فاطمه دختر رسول خدا.
🔸دختر پیامبرتان؟
🔹بلی!
🔸وای بر شما که چه بد مردمی هستید! اگر مسیح فرزندی داشت او را روی مژه ی چشمانمان نگه میداشتیم...
♦️ممکن است ده هزار دینار به شما بدهم و این سر را تا صبح به من بسپارید؟
مانعی ندارد.
🔴ده هزار دینار را گرفتند و سر را به راهب دادند.
🌸راهب سر را شستشو داد و معطر گردانید و روی زانو گذاشت و تمام شب گریه میکرد تا صبح سر حسین را مخاطب قرار داد و گفت: ای سر مقدس من گواهی میدهم که جز خدای یکتا خدایی نیست و گواهی میدهم که محمد جد تو رسول خداست و من بر دین جد تو هستم.. 🌷
💥فردا صبح نزدیک شام که رسیدند،ماموران سر ابی عبدالله گفتند: بیایید دینارها را تقسیم کنیم مبادا یزید از ما بستاند،
وقتی کیسه های زر را گشودند دیدند که دینارهای طلا به خزف تبدیل شده بود که یک طرف آن مکتوب بود:
🔴"و لا تحسبن الله غافلا عمّا یعمل الظالمون.
و در طرف دیگر:
🔴 "و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون"
🌺اسرای اهل بیت چون نزدیک شام رسیدند ،تمام مردمان شام از کوچک و بزرگ برای تماشای اهل بیت و اظهار شادمانی از پیروزی یزید به استقبال شتافتند،
⚡️به منظور تکمیل تزیین شهر سه روز اهل بیت را در خارج شهر متوقف ساختند و شهر را با انواع تزیینات اراستند.
🔥مردم مشغول لهو و لعب و رقص و پایکوبی شدند . اهل بیت وارد دمشق شدند...
📙 نفس المهموم ص423،
📔 صواعق المحرقه ص197.
📘مناقب ابن شهراشوب ج4 ص 82
📕نفس الهموم ص 429
📓 کامل بهایی ج2،ص186
.
.
امام حسین (ع)-- #حضرت_زینب(س)
از کربلایت زخمی و بی بال رفتم
با چشم هایی تار از گودال رفتم
از حال و روزت بی خبر بودم برادر
با شمر و خولی همسفر بودم برادر
با چادر خاکی سر بازار رفتم
با دست خالی جنگ آن اغیار رفتم
زخم زبان از شهر پر نیرنگ خوردم
در کوفه از شاگردهایم سنگ خوردم
از ازدحام کوچه ها ترسید زینب
از هم محلی کم محلی دید زینب
همسایه ای داغ دلم را تازه میکرد
چادر نمازم را سرش اندازه میکرد
خاکستر غم بر سر من ریخت کوفه
خورشید را از شاخه ای آویخت کوفه
رفتم برای ماندن اسلام رفتم
با آستینی پاره شهر شام رفتم
از راه های سخت و بی برگشت رفتم
با دست های بسته پای تشت رفتم
از شعله ها خاکسترت را پس گرفتم
از خیزران آخر سرت را پس گرفتم
.
میگن روضه دلمُردگیه
میگن گریه افسردگیه
نمیدونن خبر ندارن
حسین آغاز زندگیه
اتفاقاً روضه، نور میده دلا رو
اتفاقاً گریه، میبره بلا رو
اتفاقاً حسین، حسین، زنده کرده ما رو
ما پای همین پرچم، دلخوش به تولّاییم
با گریه به ثارالله، ما فاتح دنیاییم
این سوزِ آه و بکا
لَاتَبرُدُ اَبَدا
(لَایُطفِئُ نورالله، نور اباعبدالله)
...............................................
میگن بسه غصه بسه غم
میگن بازیه شال و عَلَم
نمیدونن با روضه شدیم
رها از زیر بار ستم
اتفاقاً این غم، باعث نشاطه
اتفاقاً این شال، پرچم حیاته
اتفاقاً حسین، حسین، کشتی نجاته
هرکی با حسین باشه، سرزنده و آزادهس
شیعه تا حسین داره، یک لشکر آمادهس
این شعلههای عزا
لَاتَبرُدُ اَبَدا
(لَایُطفِئُ نورالله، نور اباعبدالله)
..............................................
میگن اینقد عزا واسهچی؟
سفر تا کربلا واسهچی؟
میگیم اصلاً بدون حسین
تپش تُو قلب ما واسهچی؟
اتفاقاً این شور، مملو از شعوره
اتفاقاً این راه، منتهی به نوره
اتفاقاً حسین، حسین، شعارِ ظهوره
دلبستهی دنیا نه، ما دل به حرم بستیم
طعنه بزنن بازم، ما پای حسین هستیم
این آتیش دل ما
لَاتَبرُدُ اَبَدا
(لَایُطفِئُ نورالله، نور اباعبدالله)
.
حاج امیر کرمانشاهی[WWW.MESBAH.INFO]Shab3-Moharam-1398[09].mp3
زمان:
حجم:
15.25M
◾️شور
"میگن روضه دلمُردگیه..."
🎤حاجامیر کرمانشاهی
✍️حمید رمی
Voice changer with effects (http://thevoicechanger.com)4_6044267863177430505.mp3
زمان:
حجم:
2.09M
توی خرابه هر شب منتظرت نشستم
الان چند شب بابا که چشمام و نبستم
تا یه صدا شنیدم دنبال تو دویدم
بیا ببین که مثل مادر تو خمیدم
از تو میپرسم اما عمه جواب نمیده
از وقتی رفتی میدون
هیشکی تو رو ندیده
خودت گفتی که مارو به مهمونی میبری
یه عالمه النگو برای من میخری
کشون کشون میبردن با پای زخمی مارو
عمه با گریه میشست زخمای دست و پام و
خودم دیدم با نیزه سر عموم و بردن
جلو چشای خیسم با مشک آب میخوردن
یه مرد زشت و اخمو دنبال من میدوید
من و کتک میزد و گوشوارمو میکشید
دخترکای شامی اشکامو در میارن
من دوسشون ندارم ادامو در میارن
دور منو میگیرن میگن موهات سفیده
اونا نمیدونن که چشای من چی دیده
با دست و پای بسته مارو به کاخ بردن
خودم دیدم سرت رو میون تشت اوردن
با خیزران میزدن روی لبای بسته ات
خودم دیدم که افتاد دندونای شکسته ات
#نوحه حضرت رقیه درخرابه شام
#سیدمجید بنی فاطمه
#فارسی
@emame3vom
واحد شب عاشورا98
دل تو دلم نیس چه کنم
شکر خدا قرارمی
شب شب آخره داداش
شکرخدا کنارمی
دور و بر خیمه ی من
راه میری و خونه دلت
فکر اسیریم و نکن
آخ چه پریشونه دلت
وای اگه صبح از را بیاد
وای اگه فردا برسه
وای که اگه کار عطش
به ظهر صحرا برسه
تیر سه شعبه خودش و
به این در اون در زده تا
وقتی علمدارت و دید
از تو کمون بشه رها
چشم تموم نیزه ها
فکر علی اکبرتن
تیرا به فکر زدنِ
حلق علی اصغرتن
هرکی با هرچی بتونه
فردا سراغ تو میاد
لحظه ی رو نی شدنت
کاشکی نیاد خدا نخواد
لحظه ی آخر که بشه
مادرمون میاد داداش
دخترت از پا نیزه ها
سر تو رو نبینه کاش
پیرهنی که مادرمون
داده برات، تنِ توئه
چشمای دشمنت پیِ
غارت پیرهن توئه
کاش لااقل وقت غروب
دشمن تو نیاره آب
کاش پای گهواره دیگه
تازه نشه غم رباب
داری میری و رفتنت
آتیش به جونم میزنه
خودت بگو خواهرتو
چطور ازت دل بکنه
خاطره هام باتو داداش
مرور میشه یکی یکی
درد دلامو بعد تو
نمیدونم بگم به کی
میمونه رو خاکا تنت
غارت میشه پیروهنت
یه بار نه صدبار میزنن
بانیزه روی بدنت
سخته داداش مادر تو
گوشه گودال ببینه
که شمر داره میرسه و
رو سینه ی تو میشینه
مداح:
#کربلایی_سیدرضا_نریمانی
شاعران:
#محسن_ناصحی
#روح_الله_پیدایی
@emame3vom
〰〰〰〰〰〰〰〰
سید رضا نریمانیFadaeian_Moharam_9809_07.mp3
زمان:
حجم:
13.37M
شاعران محسن ناصحی و روح الله پیدایی
#واحد
〰〰〰〰〰〰〰〰
#سینه_زنی #سنتی
زبانحال #حضرت_زینب میکنی با سر برادر
ای ماه من برگو چرا بر نی نشستی
چند روزِ رفتی قلب خواهر را شکستی
در کربلا ای گل ترا گم کرده بودم
اکنون بکوفه باز پیدایت نمودم
ای ماه زینب. که بر سنانی
گاهی به نیزه. گاهی نهانی
مظلوم حسینم ۲. از هجر و داغت در شور و شینم
دیشب کجا بودی ندیدم ماه رویت
برگو چرا خاکستری گردیده مویت
گر اکرم الضیف هست و در دین تازه مهمان
از چه ترا کنج تنور کردند و پنهان
جای تو بوده. آغوش زهرا
کنج تنور کی. داده ترا جا
مظلوم حسینم ۲. از هجر و داغت در شور و شینم
خون ریزد از فرق سرت خواهر بمیرد
فرصت ندادن تا عزای تو بگیرد
سر بشکنم بر چوب محمل ای برادر
همدرد تو گردم فدایت جان خواهر
طاقت ندارم. ای نور چشمان
بر نیزه بینم. رآس شهیدان
مظلوم حسینم ۲. از هجر و داغت در شور و شینم
@emame3vom
هرجا روی من همسفر هستم برادر
تو روی نی من کنج محمل زارو مضطر
گاهی چو خورشیدی به نوک نی بتابی
گاهی نگاهی کن بطفلان از ثوابی
طفل حزینت پرسد زبابا
برگو چگویم. ای ماه زیبا
مظلوم حسینم ۲. از هجر و داغت در شور و شینم
.
🌸 #شب_هفت_امام 🌸
🌿سینه زنی به سبک🌿
🍃جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم🍃
سر من ای سر خونبار به فدای سر تو2
به سرم سایه نگهدار به فدای سر تو
بی تو چون شام سیه گشته تمام روزم
هفت روز است که با داغ غمت می سوزم
ای مرا شمع شب تار فدای سر تو
سر من ای سر خونبار فدای سر تو2
دشمنت گر به سرم سنگ زند صبر کنم
زخم هر چه به دل تنگ زند صبر کنم
تو پریشان مشو ای یار فدای سر تو
سر من ای سر خونبار فدای سر تو2
خصم بر زخم دلم هلهله زد غم مخوری
گر به دست وبدنم سلسله زد غم مخوری
هستیم ای مه دلدار فدای سر تو
سر من ای سر خونبار فدای سرتو2
غم مخور در رهت از دیده گوهر می ریزم
بر یتیمان بدن خویش سپر می سازم
ای به عالم سر وسردار فدای سر تو
سر من ای سر خونبار فدای سر تو2
خصم را تا که دراین وادیه رسوا نکنم
زخم های جگر خویش مداوا نکنم
دل زغمها نکنی زار فدای سر تو
سر من ای سر خونبار فدای سر تو
✨رضا حمامی آرونی✨
🍁🍁
.
السَّلامُ عَلی مَن دَفَنَه اَهلُ القُری
السَّلامُ عَلی المَقطوعِ الوَتینِ
السَّلام عَلی المحامی بلا معینٍ
السَّلام عَلی الشَیبِ الخَضیبِ
السَّلام عَلی الخدِّ التریبِ
السَّلام عَلی البدنِ السَّلیبِ
.امام حسین
از روی دلسوزی دهاتی های اطراف
تاصبح دور پیکر تو گریه کردند
همراه حیوانات صحرا دور گودال
باگریه های مادر تو گریه کردند
*
از تکه های چادری بر خاک پیداست
بازور خواهر را جدا کردند از تو
تا وقت بوده پیکرت را جمع کرده
بر جای دست خواهر تو گریه کردند
*
پیرِ قبیله گفت کی؟سر را بریده
در مکتب ما ذبح کردن حکم دارد
چون گیسوی آشفته گشته وضع رگها
بر حال و روز حنجر تو گریه کردند
دربین پیکرها دوتایش فرق دارد
یک پیکری پامال قدری قد کشیده
آن دیگری پیچیده بین یک عبا بود
بر اربا اربا اکبر تو گریه کردند
**
نزدیک نخلستان صدا آمد بیایید
یک پیکر بی دست اینجا بر زمین است
پای فرات و باصدای موج دریا
بر ساقی آب آور تو گریه کردند
*
پرپشت خیمه مشتی از زنها نشستند
بالای قبر کوچکی که زیر و رو شد
ناخواسته جای رباب دست بسته
بهر علی اصغر تو گریه کردند
*
از راه زین العابدین آمد صدا زد
من صاحب اسرار این گودال هستم
بوسه به بوسه پیکرت را شرح می داد
آنها همه دور و بر تو گریه کردند
*
فرمود مردم تکه بوریا بیارید
باید کنار هم بچینم این بدن را
دیدند پیداکرد یک انگشتِ خونین
بر دست بی انگشتر تو گریه کردند
*
شاعر:
قاسم نعمتی
. #ناحیه #ناحیه_مقدسه