.
#شور
#امام_حسین علیه السلام
#شب_اول_محرم
#طلیعه_محرم
➖➖➖➖
1⃣
همیشه دل بیقرارم
شبایِ قبلِ محرّم
تا لحظه ای که بپیچه
صدایِ طبلِ محرّم
چه خوبه کوچه ها دوباره حالِ غم بگیرن
همه علم کشا بیان و باز علم بگیرن
مثلِ رسولِ ترک عرق خورا دهان و شستن
میخوان دو ماه میونداری کنن دو دم بگیرن
با اذنِ حضرتِ فاطمه مادرش
لباسِ مشکی میپوشیم
همه یِ فخرِ ما اینه برا حسین
غلام حلقه به گوشیم
➖➖➖➖
2⃣
دوباره ماهِ عزا و
دوباره ماهِ محرّم
نشسته روی دلامون
غبارِ ماه محرّم
روضه خونا به هر زبون مصیبتی میخونن
آذریا میان با چه حرارتی میخونن
یاده گذشته ها زنده میشه میونِ روضه
وقتی قدیمیا نوحه یِ سنّتی میخونن
یه پیرِ مرد و دیدم که عصا زنون
با پاهای خسته میره
به زیر سایه یِ پرچم یا حسین
پشتِ سرِ دسته میره
➖➖➖➖
3⃣
اگر که روضه میگیریم
فقط برایِ حسینه
محرّما رو لبامون
فقط نوایِ حسینه
یه دهه نوکری برا حسین صفایی داره
خدایی این محرّما عجب شبایی داره
چشم انتظار روضه یِ شبِ هفتمم آخه
علیِ اصغرش دستِ گره گشایی داره
دخیل روضه ی دستِ بریده ی
تک یلِ امّ البنینم
میدونم از کرمِ ابوفاضله
که زائره اربعینم
➖➖➖➖
📝امیرحسین پارسا(کلب الرقیه)
#محرم
👇
.
#نوحه
#حضرت_قاسم (ع)
#شب_ششم_محرم
ای عمو طاقت ندارم
من تو را تنها ببینم
در میان موج ماتم
در دل غم ها ببینم
کن عنایت ، ای عمو جان
دستِ خالی بر نگردم
با عدویت ، از دل و جان
من مهیّای نبردم
ای عمو جان
ای عمو جان
ای عمو جانم عمو جان
اختر سرخِ زمینم
جز در این وادی نتابم
من عزیز مجتبایم
مثل اکبر کن حسابم
اذنِ میدان ، خواهم از تو
رخصتی تا که روم من
گر دهی اذن ، با رشادت
م زنم در قلب دشمن
ای عمو جان
ای عمو جان
ای عمو جانم عمو جان
تا نداد اذنِ جهادش
نور چشمان پیمبر
بر عمو آورده قاسم
دستِ خطّی از برادر
ای عمو جان ، گفته بابا
یاورت باشم در اینجا
آمدم تا ، مثل لاله
پرپرت باشم در اینجا
ای عمو جان
ای عمو جان
ای عمو جانم عمو جان
اذنِ میدان را گرفته
نوجوان سرباز ایمان
شد حرم غرقِ تماشا
می رود قاسم به میدان
از پی او ، چشم زینب
گشته ابری پُر ز باران
وَه چه زیبا ، گشته قاسم
در میانِ گلعِذاران
ای عمو جان
ای عمو جان
ای عمو جانم عمو جان
زد به قلبِ دشمنانش
آن یلِ میدان هستی
ناگهان بر پهلوی او
نیزه زد ، نیزه بدستی
تیغ گلچین ، تا برون شد
لاله گون شد روی شمشاد
حالِ زینب ، شد دگرگون
راکب از مرکب که افتاد
ای عمو جان
ای عمو جان
ای عمو جانم عمو جان
oo
محمود تاری "یاسر"
👇
.
#نوحه
#حضرت_عباس (ع) ،
#سبک_حاج_ناظم
--------
عباسم و سقای کودکانم
از تشنگی رفته ز تن توانم
شد جدا دو دستم ، به خون دیده بستم
در راه حفظ دین به میدان
جان می دهم با کام عطشان
یا سیدی مولا حسین جان ...
تیر عدو بر دیده ام نشسته
فرق من از عمود کین شکسته
چشم من غرقه خون ، چهره ام لاله گون
از پشت زین افتاده ام من
رخ بر زمین بنهاده ام من
یا سیدی مولا حسین جان ...
در خون فتادم با لبان تشنه
در انتظارم کودکان تشنه
دارم اکنون بجان ، خجلت از تشنگان
من ساقی در خون خزانم
پرپر شده چون ارغوانم
یا سیدی مولا حسین جان ...
از هر طرف می رسدم زمزمه
آید صدای ناله ی فاطمه
گوییا خون جگر ، گشته از این خبر
گوید که هستم ای دلاور
من مادرت زهرای اطهر
یا سیدی مولا حسین جان ...
؛؛؛؛؛؛؛؛
محمود تاری "یاسر"
👇
.
#شور
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#زمزمه
عموجون
برام سخته واسه تو کاری نکردم
نکش پا روخاکا که لبریز دردم
زیر سنگا دنبال جسمت میگردم
عمو جون!
دیگه به همه آرزوهات رسیدی
برای خودت دیگه سرو رشیدی
زیر سمّ اسبا چقدر قد کشیدی
بگو چی مسیر، نفسهاتو بسته
مگه چندتا نیزه، تو سینهات شکسته
میده شمشیراشون، بوی پیرهنت رو
سم اسبا داره، شمیم تنت رو
عموجان عموجان
عمو جون!
میخوام بشنوم من دوباره صداتو
به هم ریخته این سنگا طرح چشاتو
نزن دست و پا که میمیرم برا تو
عموجون!
دیدم توی چنگ یه نامردی موتو
میخواد که با شمشیر ببرّه گلوتو
صدای کمکخواستنت کشت عموتو
میترسم سرت رو، یه نامرد بیاره
جلو چشم نجمه، رو نیزه بزاره
میترسم با چشمی، که پر اضطرابه
ببینی که زینب، توو بزم شرابه
عمو جان عمو جان
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#شب_ششم_محرم
.