eitaa logo
امام حسین ع
19.4هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ۱۴۰۰ بند1⃣ گریه های خاص زیبا میشه یعنی با احساس زیبا میشه توی چشم یک جوون مرد فقط اشک بر عباس زیبا میشه روی تو از خورشیدم دل برده ماه یک عمر به چشمات حسرت خورده تو بی شک ما فوقِ اقیانوسی که دریا بهت پناه آورده محوکلامتم سرمست مدامتم مبهوت مقامتم عباس سقای تشنه ای حیرون مراتم تا محشر غلاتم عباس بند2⃣ علم تو اقتدار مکتب چه کسی رسیده تا این منصب ادب افتاد به پات وقتی که زانوی تو شد رکاب زینب عشقی و ذکر لب عشاقی پر کن امشب دستم رو ای ساقی باهیبت باغیرت و مهربون صاحب مکارم الاخلاقی امید سایلی حلال مسائلی چون حیدر خصایلی عباس هم عبدصالحی هم انسان کاملی جانم چه فضائلی عباس بند3⃣ تویی مظهر رشادت عباس نسبت داره اصالت عباس هیبت نگات که هیچی حتی اسمتم داره ابهت عباس خون حیدر تو رگهات جاری روی لب ذکر یازهرا داری پشت دشمن از وحشت میلرزه وقتی که شمشیر و برمیداری پلکی بهم زدی ازحیدرکه دم زدی صفینو رقم زدی عباس مثل علی شدی وقتی که قدم زدی لشکر رو بهم ‌‌زدی عباس شعر: ایمان عاقل احمد حیدری سبک: ایمان عاقل انجمن تکیه نوکری مشهد 👇
. بند1⃣ دلخوشی شاه کربلا علی اکبر یا علی دکبر یوسف دلخواه کربلا علی اکبر یا علی اکبر روشنی راه کربلا هم قسم ماه کربلا دلخوشی شاه کربلا علی اکبر یا علی اکبر طینت پیغمبر رحمت پیغمبر رجعت پیغمبر صولت پیغمبر شوکت پیغمبر حضرت پیغمبر ای شور و احساس نبی ای جلوه ی خاص نبی جان به قربان تو اشبه الناس نبی یا علی اکبر مددی بند2⃣ ماه جوانان کربلا علی اکبر یا علی اکبر شمس شبستان کربلا علی اکبر یا علی اکبر قاری قرآن کربلا فاتح میدان کربلا لنگر طوفان کربلا علی اکبر یا علی اکبر ای وقار حیدر ذوالفقار حیدر ای دوباره حیدر افتخار حیدر برمدار حیدر از تبار حیدر ای زور و بازوی علی ای خشم ابروی علی جان به قربان تو جلوه ی روی علی یا علی اکبر مددی بند3⃣ مهر دل آرای کربلا علی اکبر لیلی لیلای کربلا علی اکبر خوش قدو بالای کربلا نغمه ی زیبای کربلا وارث اقای کربلا علی اکبر یا علی اکبر دلبر ثارالله اکبر ثارالله حیدر ثارالله یاور ثارالله باور ثارالله لشگر ثارالله ای مهر تایید حسین ای روح جاوید حسین جان به قربان تو چشم امید حسین یا علی اکبر مددی شعر و سبک: امیر آهمند و احسان نوری انجمن تکیه نوکری مشهد 👇
. 🔸شب ششم مراسم عزاداری دهه اول محرم ۱۴٠٠ 📆 زمان: 👈 شنبه ۲۴ مرداد ماه ۱۴۰۰ 🔷 باسخنرانی: 👈 حجت الاسلام والمسلمین رنجبر 🔷 با مداحی: 👈 کربلایی ____ 🔊 حجت الاسلام رنجبر 🔊 بخش اول | شکر حق روز و شبم با روضه ات سر میشود 🔊 بخش دوم | نای بستن چشاتو نداری 🔊 بخش سوم | فرقی نداره دیگه روز و شبش 🔊 بخش چهارم | اگه این همه ترسیده مادره دیگه 🔊 بخش پنجم | بارون اشکامو دعاهامو به دریا سپردم 🔊 بخش ششم | سر در هیئتا بیرق یا حیدره 🔊 بخش هفتم | اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من 🔊 بخش هشتم | شکر خدا که سایه ی سرم یه پرچم شد 🔊 بخش نهم | تا طفلی میگه آب گریه ام میگیره 👇👇👇👇👇👇👇
Fadaeian_Moharam1400_Shab06_06.mp3
10.01M
. سر درِ هیئتا بیرق یا حیدره سر درِ هیئتا بیرق یا حیدره پرچم یا حسین از همه بالاتره بایدم بترسه دشمن از برپایی مجلس عزا تا خدا خدایی می‌کنه تعطیل نمی‌شه روضه‌ها با اینکه عمریه هر سال از سیل طعنه‌ها دلگیریم شفای مردم دنیا رو از امام حسین می‌گیرم " حسین مَن إسمُهُ دوا و ذِکرهُ شفا " روضه‌ها سنگره اشک ما میشه جهاد مرد جنگ مرد جنگ توی این میدون بیاد گریه‌ای که شد سلاح ما جزء واجبات عینیه فاتح نبردِ با ستم اون کسیه که حسینیه تا وقتی زیر علم باشیم شیعهٔ مجاهد هستیم دل و به دریا زدیم چون که به اسم حسین دلبستیم " حسین مَن إسمُهُ دوا و ذِکرهُ شفا " تا ابد این علم روی دوش نوکراست جادهٔ نوکری منتهی به کربلاست کربلا مسیر تازه‌ای تا خدا به ما نشون میده جون میگیره رزمنده‌ای که به پای حسین جون میده شبیه مسلم و جون و حر، شبیه حنظله و عابس اگه مطیع ولی باشیم به ما میگن شیعهٔ خالص " حسین مَن إسمُهُ دوا و ذِکرهُ شفا "
. 🔻عمر بن جنادة الانصاري جوان يازده ساله‌اي است كه از اصحاب امام حسین علیه السلام است و آن شعر زيباي «اميري حسين و نعم الأمير ، سرور فؤاد البشير النذير» متعلق به اوست. 🔸روز خدمت آقا آمد تا برای جهاد اذن بگیرد. اين نوجوان، پدرش در حمله اولی که صبح شد کشته شد. (حملة اولي كه روز عاشورا اوّل جنگ شد و پنجاه نفر از اصحاب حضرت در آن حمله يك جا كشته شدند.) 🔹حضرت فرمودند نه تو برو خدمت مادرت باش؛ ديگر سزاوار نيست که تو هم کشته شوی. رفت پیش مادرش و قضیه را گفت. مادرش دست بچه ‌اش را گرفت و آمد خدمت حضرت سيدالشهداء و عرض كرد: يابن رسول الله! سزاوار است كه مادر شما به شما عزادار بشود و من به بچه ‌ام عزادار نشوم؟ اين بچه مي‌خواهد جان خودش را در راه شما فدا كند. 🔸خلاصه مادرش آورد و به حضرت سيدالشهداء تقديمش كرد. حضرت اذن دادند و رفت. يك نوجوان يازده ساله و آن اشعار را خواند كه: اميري حسين و نعم الأمير... از يك بچّه این حرف، خيلي حرف است. (بحار الأنوار، ج‏45، ص: 28) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. شب هشتم شده و سینه فقط غم دارد روضه ی امشب ما پیر شدن هم دارد مثل ارباب کنار تن مجروح علی مستمع در شب هشتم کمری خم دارد روضه ی دفن حسین است و به تنهایی خود داغ، اندازه ی یک ماه محرم دارد روضه میخوانم از آن سرو رشید مجروح که تنش روی عبا چند قلم کم دارد آسمان، غم زده ی روضه و خون می بارد پای این روضه اگر مُرد کسی حق دارد روضه خوانِ شب هشتم بدنش می‌لرزد مثل ارباب در این روضه تنش می‌لرزد پدر داغ جوان دیده اگر هست اینجا تازه شد داغ دلش باز، ببخشد ما را جگرم سوخته مرهم بگذارید مرا امشب ای سلسله سادات ببخشید مرا نیمه ی سیب رسول است و مسیحای حسین رفت با رفتنش امید ز سیمای حسین پسری غرق به خون نقش زمین در صحراست کمر روضه خم از واژه ی ارباً ارباست از کمر تا شده این پیکر چون کوهی که... ریخته روی زمین قامت مجروحی که... می چکد خون ز گلو چشم و دهان دست و سرش جای یک بوسه نمانده است برای پدرش دشت را چشم پدر پُر ز علی می بیند گل پرپر شده را روی عبا می چیند لشکری کرد اشاره پدر پیرش را خنده ها کُشت دوباره پدر پیرش را گیسوان پسرش روی زمین پا خورده دید یک تیغ میان کمرش تا خورده نیزه ای از وسط سینه ی او رد شده است خون نشسته به گلو راه نفس سد شده است شاعر: .
. ⚫️ مقتل حضرت علی اکبر(ع) 1⃣مصیبت حضرت علی اکبر(ع) در بیان امام صادق علیه السلام الأمالی للصدوق عن عبدالله بن منصور عن جعفر بن محمّد بن علیّ بن الحسین عن أبیه عن جده [زين العابدین] علیه السلام: لَمّا بَرَزَ [عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ] اِلَيهِم دَمَعَت عَینُ الحُسَینِ علیه السلام فَقالَ: اللّهُمَّ کُن أنتَ الشَّهیدَ عَلَیهِم، فَقَد بَرَزَ اِلَیهِمُ ابنُ رَسولِکَ، و أشبَهُ النّاسِ وَجهاً وسَمتاً بِهِ، فَجَعَلَ یَرتَجِزُ و هُوَ یَقولُ أنَا عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ بن عَلِیّ نَحنُ و بَیتِ اللهِ أولي بِالنَّبِیّ ما تَرَونَ کَیفَ أحمی عَن أبی فَقَتَلَ مِنهُم عَشَرَةً ثُمَ رَجَعَ الی أبیهِ، فَقالَ: یا أبَه العَطَشُ، فَقالَ الحُسَینُ علیه السلام: صَبراً یا بُنَیَّ، یَسقیکَ جَدُّکَ بِالکَأسِ الأَوفی، فَرَجَعَ فَقاتَلَ حَتّی قَتَلَ مِنهُم أربَعَةً و أربَعینَ رَجُلًا، ثُمَّ قُتِلَ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ. الأمالی، صدوق به نقل از عبدالله بن منصور، از امام جعفر صادق(ع)، از پدرش امام باقر(ع)، از جدش امام زین العابدین علیه السلام: هنگامی که علی اکبر علیه السلام برای مبارزه به سوی دشمن رفت، چشمان حسین علیه السلام گریان شد و گفت: خدایا! تو برای ایشان گواه باش، که فرزند پیامبرت و شبیه ترینِ مردم به او در صورت و سیرت به سوی آنان می رود. علی اکبر علیه السلام نیز چنین رجز می خواند: من علی، پسر حسین بن علی ام به خانه خدا سوگند که ما به پیامبر(ص) نزدیکتریم. آیا نمی بینید که چگونه از پدرم حمایت می کنم؟ آنگاه، ده تن از آنان را کُشت و سپس به نزد پدرش بازگشت و گفت: ای پدر! تشنه ام. حسین علیه السلام فرمود: شکیبایی کن، پسر عزیزم! جدّت با کاسه ای پُر به تو می نوشاند. او بازگشت و جنگید و ۴۴ تن از دشمنان را کشت و سپس به شهادت رسید. درود خدا بر او باد! 📚الٲمالی للصدوق، ص ۲۲۶ 2⃣حضرت علی اکبر علیه السلام در بیان ناحیه مقدسه السَّلامُ عَلَیکَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلِِ مِن سُلالَةِ ابراهیمَ الخَلیلِ، صَلَّی اللهُ عَلَیکَ و عَلی أبیکَ، اِذ قالَ فیکَ: قَتَلَ اللهُ قَوما قَتَلوکَ، یا بُنَیَّ ما أجرَأَهُم عَلَی الرَّحمنِ و عَلَی انتِهاکِ حُرمَةِ الرَّسولِ! عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ العَفا، کَأَنّی بِکَ بَینَ یَدَیهِ ماثِلًا و لِلکافِرینَ قائلًا: أنَا عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ بنِ عَلِیّ نَحنُ و بَیتِ اللهِ أولي بِالنَّبِیّ أطعَنُکُم بِالرُّمحِ حَتّی یَنثنَی أضرِبُکُم بِالسَیفِ أحمی عَن أبی ضَرَبَ غُلامِِ هاشِمِیِِّ عَرَبِیّ وَ اللهِ لا یَحکُمُ فینَا ابنُ الدَّعِیّ حَتّی قَضَیتَ نَحبَکَ و لَقیتَ رَبَّکَ، أشهَدُ أنَّکَ أولی بِاللهِ و بِرَسولِهِ و أنَّکَ ابنُ رَسولِهِ و حُجَّتُهُ و أمینُهُ وَ ابنُ حُجَّتِهِ و أمینِهِ. حَکَمَ اللهُ عَلی قاتِلِکَ مُرَّةَ بنِ مُنقِذِ بنِ النُّعمانِ العَبدِیِّ لَعَنَهُ اللهُ و أخزاهُ و مَن شَرِکَهُ فی قَتلِکَ و کانوا عَلَیکَ ظَهیرا، أصلاهُمُ اللهُ جَهَنَّمَ و ساءَت مَصیرا، و جَعَلَنَا اللهُ مِن مُلاقیکَ و مُرافِقیکَ، و مُرافِقی جَدِّک و أبیکَ و عَمِّکَ و أخیکَ وامِّکَ المَظلومَةِ، و أبرَأُ الَی اللهِ مِن أعدائِکَ اولِی الجُحودِ، و السَّلامُ عَلَیکَ و رَحمَةُ اللهِ و بَرَکاتُهُ. در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به او آمده است: سلام بر تو، ای نخستین کُشته از تبار بهترین بازمانده از نسلِ ابراهیم خلیل! درود خدا بر تو و پدرت، آنگاه که درباره ات فرمود: خدا بکشد آن گروهی را که تورا کشت. پسرم! چه جرئتی بر خدای مهربان کردند و چه جسارتی در هتک حرمت پیامبر! پس از تو! خاک بر سر دنیا. گویی که من (زائر)، در نزد تو هستم و تو (علی اکبر علیه السلام) به کافران میگویی: من ، علی، پسر حسین بن علی ام. به خانه خدا سوگند که به پیامبر (ص) نزدیکتریم. با نیزه، چنان بر شما خواهم زد که نوک آن کج شود و با شمشیر، در حمایت از پدرم شما را میزنم؛ زدنِ جوان هاشمی عرب. به خداوند سوگند، پسر بی نسب(ابن زیاد)، حق ندارد بر ما حکمرانی کند! تا عهدت را به انجام رساندی و پرودگارت را دیدار کردی، گواهی می دهم که تو به خدا و پیامبر او، نزدیکترینی و پسر پیامبر خدا و حجت و امین اویی، و پسر حجت خدا و پسر امین اویی، خداوند در باره قاتل تو، مُرّة بنِ مُنقِذ بن نعمان عبدی که لعنت و خواری خدا بر او باد و همدستانش در کشتن تو، داوری کند که علیه تو، هم داستان بودند. خدا، آنان را به جهنم، فرو افکند که بد بازگشتگاهی است و خداوند، مارا از دیدارکنندگان تو و همراهانت و همراهان جدّ و پدر و عمو و برادر و مادر ستم دیده ات قرار دهد! از دشمنان اهل انکار تو، برائت می جویم. سلام و نیز رحمت و برکات خدا بر تو باد. 📚اقبال الاعمال، ج ۳، ص۷۳ ادامه👇
. 3⃣حضرت علی اکبر(ع) در نقل تاریخ الملهوف: فَلَمّا لَم یَبقَ مَعَهُ اِلّا ٲَهلُ بَیتِهِ، خَرَجَ عَلِیُّ بنُ الحسین علیه السلام و کانَ مِن اَصبَحِ النّاسِ وَجهاََ و اَحسَنِهِم خُلُقاََ فَاستَٲذَنَ ٲباهُ فِی القِتالِ، فَٲذِنَ لَهُ؛ ثُمَّ نَظَرَ اِلَیهِ نَظرَهَ آیِسِِ مِنهُ و ٲرخی علیه السلام عَینَیهِ و بَکی. ثُمَّ قالَ: اللّهُمَّ اشهَد، فَقَد بَرَزَ اِلَیهِم غُلامُ اَشبَهُ النّاسِ خَلقاََ و خُلُقاََ و مَنطِقاََ بِرَسولِکَ صلی الله علیه و آله و کُنّا اِذَا اشتَقنا اِلی نَبِیِّکَ نَظَرنا اِلَیهِ. فَصاحَ و قالَ: یَابنَ سَعدِِ، قَطَعَ اللهُ رَحِمَکَ کَما قَطَعتَ رَحِمی. فَتَقَدَّمَ نَحوَ القَومِ فَقاتَلَ قِتالاََ شَدیداََ و قَتَلَ جَمعاََ کَثیراََ، ثُمَّ رَجَعَ اِلی اَبیهِ و قالَ: یا اَبَتِ! العَطَشُ قَد قَتَلَنی و ثِقلُ الحَدیدِ قَد ٲجهَدَنی، فَهَل اِلی شَربَهِ ماءِِ مِن سَبیلِِ؟ فَبَکَی الحُسَینُ علیه السلام و قالَ: واغَوثاه! یا بُنَیَّ مِن ٲینَ آتی بِالماءِ، قاتِل قَلیلاََ فَما ٲسرَعَ ما تَلقی جَدَّکَ مُحَمَّداََ صلی الله علیه و آله، فَیَسقیکَ بِکَأسِهِ الأَوفی شَربَةَ لا تَظمَاُ بَعدَها. فَرَجَعَ اِلی مَوقِفِ النِّزالِ و قاتَلَ ٲعظَمَ القِتالِ، فَرَماهُ مُنقِذُ بنُ مُرَّهَ العَبدِیُّ بِسَهمِِ فَصَرَعَهُ فَنادی: یا ٲَبَتاه عَلَیکَ مِنِیّ السَّلامُ، هذا جَدّی یُقرِئُکَ السَّلامَ و یَقولُ لَکَ: عَجِّلِ القُدومَ عَلَینا، ثُمَّ شَهِقَ شَهقَةً فَماتَ. فَجاءَ الحُسَینُ علیه السلام حَتّی وَقَفَ عَلَیهِ و وَضَعَ خَدَّهُ عَلی خَدِّهِ و قالَ: قَتَلَ اللهُ قَوماََ قَتَلوکَ! ما أجرَٲَهُم عَلَی اللهِ! و عَلَی انتِهاکِ حُرمَةِ رَسولِ اللهِ صلی الله علیه و آله! عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ العَفاءُ. قالَ الرّاوی: و خَرَجَت زَینَبُ بِنتُ عَلِیِِ علیه السلام تُنادی: یا حَبیباه یَابنَ ٲخاه! و جاءَت فَأکَبَّت عَلَیهِ فَجاءَ الحُسَینُ علیه السلام فَأَخَذَها وَرَدَّها اِلَی النِّساءِ‌. ثُمَّ جَعَلَ أهلُ بَیتِهِ یَخرُجُ مِنهُمُ الرَّجُلُ بَعدَ الرَّجُلِ، حَتّی قَتَلَ القَومُ مِنهُم جَماعَةً، فَصاحَ الحُسَینُ علیه السلام فی تِلکَ الحالِ؛ صَبراََ یا بَنی عُمومَتی صَبراََ یا ٲهلَ بَیتی، صَبرا فَوَاللهِ لا رَأیتُم هَواناََ بَعدَ هذَا الیَومِ ٲَبَداََ. الملهوف: هنگامی که جز اهل بیت امام علیه السلام کسی با او نماند، علی اکبر(ع) که از زیباترین و خوش خوترین مردم بود بیرون آمد و از پدر اجازه نبرد خواست. امام به او اجازه داد. سپس مایوسانه به او نگریست و سرش را پایین انداخت و گریست. سپس گفت: خدایا گواه باش، جوانی به نبرد با آنها می رود که از نظر صورت و سیرت و سخن گفتن شبیه ترین مردم به پیامبر توست و ما هرگاه مشتاق پیامبرت می شدیم به او می نگریستیم. سپس بانگ برآورد و فرمود: ای پسر سعد! خداوند رحمت را قطع کند همان گونه که رحم مرا قطع کردی. سپس علی اکبر(ع) به پیش آمد و به سختی با دشمن جنگید و گروه فراوانی را کشت. سپس به نزد پدرش بازگشت و گفت ای پدر تشنگی مرا کشت و سنگینی آهن (شمشیر و کلاه خود و زره) مرا به رنج افکنده است. آیا آبی برای نوشیدن یافت می شود؟ حسین گریست و گفت: وای وای! ای پسر عزیزم از کجا آب بیاورم؟ اندکی بجنگ که خیلی زود جدّت محمد صلی الله علیه و آله را می بینی و او از جام لبالبش شربتی به تو می نوشاند که دیگر هرگز تشنه نشوی. علی اکبر(ع) به میدان بازگشت و بهترین نبردش را به نمایش گذاشت. مُنقِذ بن مُرّه عبدی، تیری به سوی او پرتاب کرد و او را به زمین انداخت. علی اکبر علیه السلام ندا داد: ای پدر! سلام بر تو! این جدم است که به تو سلام می رساند و می‌فرماید زودتر به سوی ما بیا. سپس صیحه ای کشید و جان داد. حسین علیه السلام آمد و بر بالای سرش ایستاد و گونه بر گونه اش نهاد و فرمود: خداوند بکشد کسانی که تو را کشتند چقدر در برابر خدا و بر هتک حرمت پیامبر خدا(ص) گستاخ بودند! دنیا پس از تو ویران باد. زینب(س) دختر علی(ع) بیرون آمد و فریاد می زد ای محبوب من! ای زاده برادرم. آن گاه آمد و خود را بر روی پیکر علی اکبر(ع) انداخت. حسین(ع) نیز آمد و او را بلند کرد و نزد زنان باز گرداند. آنگاه مردان خاندان حسین(ع) یک به یک به میدان رفتند و دشمن گروهی از آنان را به شهادت رساند. حسین(ع) در آن حال بانگ آورد و فرمود: ای عموزادگان! شکیبا باشید. ای خاندان من! شکیبایی کنید. شکیبایی کنید که به خدا سوگند پس از امروز هیچگاه خواری نخواهید دید. 📚الملهوف؛ ص ۱۶۶ 📚منبع: برگرفته از کتاب حسینیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحات ۵۳۵ الی ۵۴۰ ۱۴۰۰
. 📃 والشّمس، همان طلعـت نیکـوی 🎙 از 🗓 در _۱۴۰۰ 📍 🏷 "ع" والشّمس، همان طلعت نیکوی حسین است و اللیّل، سواد گره‌ی موی حسین است حاجی! زکجا می‌طلبی کعبه‌ی دل را سوگند به حقّ؛ کعبه‌ی دل، روی حسین است جنّت که بود رایحه‌اش، رایحه‌ی عشق الحق که معطّر‌شده‌ی بوی حسین است جبریل امین، فخرکنان از ازل‌الدّهر در کنگره‌ی عرش، ثناگوی حسین است آن رقعه که ثبت است در او، حکم شفاعت از روز ازل، بسته به بازوی حسین است خود را مزن ای شیعه به ‌این‌سو و به آن‌سو سویی که بود سوی خدا، سوی حسین است تأسیس شفاخانه به صحرای بلا زد خاکی که کند معجزه، داروی حسین است نازم به غلامی که به هنگام شهادت از لطف، سرش بر روی زانوی حسین است دشتی‌ست تماشایی و پرجاذبه، آن دشت زیبا پسری هست که آهوی حسین است هر پادشهی، صاحب اردو و سپاهی‌ست یک طفل رضیع، زینت اردوی حسین است ببین به اینو به آن، رو زدم؛ نشد بابا به شمر تا به سنان، رو زدم؛ نشد بابا به قدر این کف دست، آب هم نمی‌خواهی برای کمتر از آن، رو زدم؛ نشد بابا برای آن‌که مرا حرمله زند نه تو را به او، به تیر و کمان، رو زدم؛ نشد بابا مقابل من و تو، آب را به اسبش داد ————— ببین که پیر و جوان سپاه می‌خندند علی به پیر و جوان، رو زدم؛ نشد بابا بگو به مادر خود، کم نذاشت بابایت بگو به قدر توان، رو زدم؛ نشد بابا .👇
روضه (والشّمس، همان طلعت نیکوی حسین است) - حاج محمود کریمی.mp3
18.15M
📌 عزاداری شب‌هفتم‌محرّم سال1443 🎙 با مــدّاحی: 🕌 پادگان 06 ارتش‌ جمهــوری‌ اسلامی
. 📃 یــــه عـــده، علــــــی رو دیــــدن 🎙 از 🗓 در ۱۴۰۰ 📍 🏷 "ع" یه عدّه، علی رو دیدن حسن رو دیدن؛ حسین رو دیدن رفتن و رفتن؛ توو ظلمت شب ترسیدن یه عدّه، کسی رو ندیدن کرب‌وبلا رو فقط شنیدن موندن و موندن؛ پای ولایت جنگیدن ما ثابت کردیم که اهل کوفه نیستیم علی تنها بمونه ما مرد مردیم؛ محاله که برگردیم عوض شده زمونه اگه من بودم کربلا سپر اصغر می‌شدم توو نماز ظهرت حسین پیش تو پرپر می‌شدم یه عدّه، غدیرو دیدن توو روز روشن، امیرو دیدن واضح و روشن، حقّ علی رو نفهمیدن یه عدّه، غدیرو ندیدن قصّه‌ی غدیرو فقط شنیدن هزار سال بعد، حرف حسین‌و فهمیدن ما صاحب داریم؛ مگه می‌شه دوباره علی تنها بمونه ما بیعت کردیم با مکتبی که ریشه‌اش توو دل آسمونه دعا کن یا صاحب‌زمان منی که زنده‌ام با حسین توو رکابت باشم آقا با یه سربند «یا حسین» ای شیر شیرخواره؛ علی‌اصغر مدد مولا ای ماه گاهواره؛ علی‌اصغر مدد مولا ای سند مظلومیت حسین ای علم حقّانیت حسین قربون دستای گره‌گشای تو قربون چشمای خدانمای تو قربون نوکرهای باوفای تو یه‌پارچه آقایی؛ علی‌اصغر مدد مولا سرباز بابایی؛ علی‌اصغر مدد مولا با نگهت، شدم آزاده‌ی حسین جان من ای آقازاده‌ی حسین نظر کنی اگر توو آغوش مادر اسماعیل‌و قربونی می‌کنه هاجر حک‌شده رو قلبم نذر علی‌اصغر ای عشق آل‌الله؛ علی‌اصغر مدد مولا رضیع ثارالله؛ علی‌اصغر مدد مولا ای که دعا با تو می‌شه مستجاب ای نوه‌ی مولانا؛ ابوتراب پرچم نام تو، تا به ابد بالاس روزیه خدّامت با مادرت زهراس قبله‌ی حاجاتی مثه عمو عبّاس توسّل امّت؛ علی‌اصغر مدد مولا ای علّت رحمت؛ علی‌اصغر مدد مولا با پدرت در شش‌گوشه ساکنی یاد توئه، شور هر سینه‌زنی بین قماتی و عالم به پات افتاد عالم به پای پرچم عزات افتاد بعد از تو از چشم خدا، فرات افتاد .👇