واحد؛ مرهم.mp3
1.58M
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#واحد
🔹مرهم🔹
من موندم و غصه و عزا و ماتم
جز گریه نداره زخم این دل مرهم
جز گریۀ هر شبم ندارم یاری
حتی توی خونه هم ندارم محرم
غمگینتره از گریهها لبخندم
من زیر عبا هم زره میبندم
غم دیده دل بی پناه و تنها
هم از یاران و هم از دشمنها
آه از این مردم که منو آزردن
سجاده رو از زیر پای من بردن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از کوچه نمیگم کوچهمون محشر بود
از در نمیگم که شعلهها از در بود
ای گریهکنا روضۀ من اون لحظهس
که دستای من تو دستای مادر بود
من بودم و غم بود و آه مادر
آتیش میگیرم از نگاه مادر
اون چادر خاکی دلیل آهم
من کشتۀ اون روضۀ جانکاهم
یک عمره که قلبمو شکسته این درد
دستم نرسید به دستای اون نامرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالا منم و یه دنیا اشک ناگاه
چشمم که میافته به حسین میگم: آه
حالا منم و یه دنیا داغ حسرت
لا یوم کیومک اباعبدالله
از کرب و بلا من ندارم سهمی
حال دلمو یا حسین میفهمی
داری میبینی آه حسرتهامو
باید ببری این امانتهامو
تو کربوبلا کنار تو بودم کاش
از روی همون نیزه به یاد من باش
شاعر: #رضا_یزدانی
نغمهپرداز: #یوسف_رحیمی
#شهادت_امام_حسن #هفتم_صفر
#بیست_و_هشتم_صفر #امام_حسن
.
#زمینه
#حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
#زمزمه
نگفتی من دل دارم رفتی
نگفتی دختر داری رفتی
بدون اینکه بار غم رو
از رو دلم برداری رفتی
حالا من بدون تو کجا برم
حالا من بدون تو چیکار کنم
اونقدر گریه میکنم که نیمه شب
از خواب ناز سرت و بیدار کنم
وای وای وای دلم بابا
وای وای وای سرم بابا
از بس زدنم کمرم بابا
ندیدی ما رو روی ناقه
دیدم رها شد موهات در باد
سرم رو پای عمه بود که
از روی نیزه سرت افتاد
کاش میشد سر تو رو بغل کنم
کاش میشد سر تو رو رها کنه
بابا کی دلش اومد که اینجوی
رگهای گردنت رو جدا کنه
وای وای وای سرت خونی
وای وای وای سرم خونی
گفتی کی میریم به یه مهمونی
یادم نمیره دشمن میگفت
بالای نی دیدی باباتو
رو نیزه دیدم چشمات وا بود
هیچکی نبود ببنده چشماتو
میدیدی که بچه هات تو دست و پان
میدید که بچههات تو آتیشن
میدیدی رو خارای بیابونا
دارن دخترات و بابا میکشن
وای وای وای کجا رفتی
وای وای وای چرا رفتی
دیدم که تو طشت طلا رفتی
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
https://eitaa.com/emame3vom/50030
.👇
.
#شهادت_حضرت_رقیه
خرابه و ماه
دوش گلگون سحری آمد و رفت
غرق در خون قمری آمد و رفت
تا کند سرکشی از دختر خود
کنج ویرانه سری آمد و رفت
کنج ویرانه سری غرق به خون
نزد خونین جگری آمد و رفت
از غم روی پدر ناله کُنان
دختر نوحه گری آمد و رفت
با سر آمده بر روی طبق
به جگرها شرری آمد و رفت
ما سفر کرده ی داغیم خدا
پیش ما همسفری آمد و رفت
ما که دل سوخته بودیم و خموش
آتش شعله وری آمد و رفت
سوی این لانه ی گردیده خراب
مرغ بی بال و پری آمد و رفت
تا غریبانه نمیرد ز فراق
نزد دختر پدری آمد و رفت
به تماشای جگر سوختگان
باز هم چشم تری آمد و رفت
لیلة القدر من امشب اینجاست
در همین جا که سری آمد و رفت
ماند در قلب حرم داغ دگر
تا که خونین گهری آمد و رفت
«یاسر» از داغ دلم با خبر است
غصه ها را خبری آمد و رفت
**
محمود تاری «یاسر»
#شب_سوم_محرم #پنجم_صفر
.
.
.
#شب_سوم_محرم
#شهادت_حضرت_رقیه
شعر شهادت حضرت رقیه - (نگاش به سمت آسمون،ستاره ها رو می شمرد)
نگاش به سمت آسمون،ستاره ها رو می شمرد
خسته می شد بلند می شد،زخمای پارو می شمرد
یكی دو تا و هفتا زخم،دستی رو پاهاش می كشید
زخمای پا تموم می شد،زخمای دستاشو می دید
به ماه آسمون می گفت،شمع شبستون منی
یاده عمو بخیر كه تو،مثل عمو جون منی
راستی تو از تو آسمون،ببین بابای من كجاست
هش بگو كه دخترت ساكن تو خرابه هاست
بهش بگو دختری كه شونه به موهاش می زدی
جون به لبش رسیده و تو از سفر نیومدی
من را ببخش اگر كه لكنت زبان گرفتم
آخر شكسته دستی دندان شیری ام را
مداح:حاج محمود کریمی
#پنجم_صفر
🔊 سبک 👇👇👇
.
#شهادت_حضرت_رقیه
#زمزمه
خوش اومدی تو از سفر بابا
تورو خدا منو ببر بابا
کجا یهو تو بی خبر بابا
گذاشتی رفتی
دیگه تمومه گریه و زاری
تمومه این شبای بیداری
آخه نگفتی دختری داری
گذاشتی رفتی
نذار بازم بهم جسارت شه
همین لباس پاره غارت شه
منو ببر که عمه راحت شه
بابا بابایی
نبودی از همه کتک خوردم
یه جوری زد که عمه گفت مردم
به خاطر تو طاقت آوردم
بابا بابایی
بیابونا نمیره از یادم
تو راه کوفه جون دادم
تو خواب من از رو ناقه افتادم
رو نیزه بودی
سه سالتو چقدر دادن آزار
گوشای خونیمو دیدی انگار
بذار بگم چی شد توی بازار
رو نیزه بودی
مارو بهم دیگه نشون میدن
به زور النگوهامو دزدیدن
بابا نامحرما منو دیدن
سید مجید بنی فاطمه
#سبک_خوشابحال_نوکرات_ارباب
#شب_سوم_محرم
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
#سبک_خوشا_بحال_زائرات_ارباب
👇
.
#زمزمه
#شهادت_حضرت_رقیه
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
سبک: دوس دارم نگات کنم توهم منو نگا کنی
▪▪ """ """▪▪ """ """▪▪
خواب دیدم با ذوالجناحت/ اومدی کنار من
دستا تو کشیدی رو / چشمای غصه دار من
دیده بودی توی خواب /چقد پریشونت بودم
روز و شب توی همین/ خرابه گریونت بودم
قلب بی تاب منو / دیدی و با سَر اومدی
مث خورشید، میوونِ /ستاره ها در اومدی
بابا جون خوش اومدی / به کنج ویرانهء ما
روشن از نور تو شد / گوشهء غمخانهء ما
سر به رویِ دامنم / بذار که خیلی خسته ای
این همه راه اومدی /پلکی رو هم نبسته ای
بابا جون به صورتِ / زخمی و گلگونت سلام
به لبِ بریده و / شکسته دندونت سلام
بابا جون به ما میگن/خارجی ، یعنی چی بابا؟
دخترای شامی هم / به ما یتیم میگن چرا؟
بابا جون بِهِم بگو /، «مَنِ الّذی اَیتَمَنی »؟یا به دخترای شامی / بگو بابای منی
بابا جون یادش بخیر/ همیشه رو دوشت بودم
بابا جون یادش بخیر / زینت آغوشت بودم
می کشیدی دستا تو / همیشه رویِ سرِ من
حالا نیست دستای تو / پاک کنه اشک تر من
چی شده دستای تو / میگن بریده ساربان
لب و دندونت رو هم /شکسته چوب خیزران
دوس دارم همین سرت /تا صبح کنارم بمونه
قصه ی کرب و بلا رو / برام از سر بخونه
دوس دارم بِهِم بگی / علی اکبرم کجاست
یا که شش ماهه گلم / علی اصغرم کجاست
یابگی عمو چرا /رفت و سری به ما نزد
وقت غارتِ حرم / سری به خیمه ها نزد
بابا جون یادم میاد / وقت خداحافظی مون
با چه حالی دستامو / سپردی دست عمه جون
از همون لحظه دیگه / عمه برام سپر شده
بس که تازیونه ها / خورده شکسته پر شده
دیگه بسّه بابا جون /که خیلی زحمتش دادم
با خودت ببر منو / چون دیگه از پا افتادم
بابا جون عمه میگه / شدم شبیه مادرت
توی این سه سالگی / خمیده قَدّ دخترت
اومدی توو دل شب / تا دلم آروم بگیره
می دونی بدون تو / دلم از این دنیا سیره
به دلم برات شده /جدایی مون تموم میشه
دل من فقط ، بدون/ کنار تو آروم میشه
ای خدا مثل رقیه / هیشکی بی بابا نشه
تویِ قلب کوچکش / داغ یتیمی جا نشه
""" """▪▪ """ """▪▪ """ """▪▪ """ """
✏رقیه سعیدی (کیمیا)
۱۴۰۰/۶/۱۷
👇
روضه رقیه.س.اول صفر.شریفی.m4a
7.27M
خواب دیدم با ذوالجناحت/ اومدی کنارمن...
#نوحه_زمزمه