eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. بند اول چقدر شور از چشای علی و آل علی می باره صف کشیدن همه هستی برای بوسه به این گهواره خیل ملک میخونه از تو آسمون یا زینب فرشته ها گهوارشو میدن نشون یازینب یازینب_ای جااااان شکوفه می باره از آسمون امشب حک شده ، رو قلبم یا حضرت زینب *زینب بساط کاخ ستم رابه هم زده زینب به رویِ قلّه يِ عصمت علم زده زینب نگو بگو همه يِ هیبت علی کفار را به خطبه چو تیغ دو دم زده* مددی ای جان یا حضرت زینب بند دوم ملائک شاد و غزل خون چی شده دل پیمبر شاده پیچیده تو عرش اعلی خدا به فاطمه دختر داده جلوه ی اقتدار حیدر اومده ماشاالله غرش ذوالفقار حیدر اومده ماشاالله ماشاالله_ای جااااان علی بندِ قنداقه رو میبنده رو لبِ ثارالله گل لبخنده روی سر ملایکه سر بند زینب است با من بگو کجا که همانند زینب است اصلا نگو ز عرش و بهشت برین حق الحق بهشت یک گل لبخند زینب است مددی ای جان یا حضرت زینب *وامی از ترکیب بند شاعر ارجمند برادر 👇
. (علیه السلام) (سلام الله علیها ) سپر کردی به تیغ و تیر و نیزه، پیکر خود را گرفتی جای پرچم روی دست خود، سر خود را تمام عمر من با تو، تو با من بوده ای، چون شد که تنها می گذاری بین دشمن خواهر خود را کمی خم شو به زیر پای اسب خود نگاهی کن فرود آ در بغل گیر ای برادر دختر خود را عزیز فاطمه دشمن نبیند تا که تنهایت مرو تنها ببر با خود علیّ اصغر خود را بیا از اشک خود آبی فشانم بر لب خشکت که سقا جای سقا کرده ام چشم تر خود را خروش العطش پر کرده این صحرای سوزان را خبر کن در کنار علقمه، آب آور خود را رقیه، نجمه، لیلا، من، سکینه، همرهت هستیم مکن احساس تنهایی، نگه کن لشگر خود را سر خود را به بالا گیر تا بوسم گلویت را ببوسم باز جای بوسه های مادر خود را اگر باور ندارند این سپه جدت پیمبر را دوباره روی دستت گیر نعش اکبر خود را چنان از شعله های آه زینب پر شدی میثم که جای شعر پُر کردی زآتش دفتر خود را 🎤 👇
Haftegi14000901[04].mp3
3.24M
🎙ای تشنه لب، جانم حسین () 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی کشتی شکست خوردهء طوفان در خاک و خون طپیده به میدان بودند دیو و دد همه سیراب اما تو بین معرکه عطشان ای تشنه لب، جانم حسین ای بی کفن، جانم حسین ای کشته فتاده به هامون ای صیدِ دست و پا زده در خون زخم از ستاره بر تنت افزون شاهِ شهیدِ ناشده مدفون ای تشنه لب، جانم حسین ای بی کفن، جانم حسین
Haftegi14000901[03].mp3
7.72M
🎙تویی إنا أعطینا، ثمر قلب طاها ( ) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی آمد سائل ای سوره‌ی هل أتی تطهیرم کن ای آیه‌ی إنما ای جان علی، مادر مصطفی تویی إنا أعطینا ثمر قلب طاها شب قدری یا زهرا نور خدا نما مادرم زهرا زهرا نار آمد دمی به ملاقات نور آتش می رسید به حوالی طور گویا فاطمه در میان تنور... شعله می‌آمد بالا ناگهان افتاد از پا کشته شد محسن آنجا فضه بیا بیا مادرم زهرا زهرا شاعر: سید مهدی سرخان
Haftegi14000901[01].mp3
15.43M
🎙قرائت 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 📆 دوشنبه ۱ آذر ماه ۱۴۰۰
Haftegi14000901[02].mp3
6.16M
🎙ذوالجناح آمد ولی با خود سوارش را نداشت (روضه) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی ذوالجناح آمد ولی با خود سوارش را نداشت بی قرار بی قرار آمد ،قرارش را نداشت سالها پا در رکاب حضرت خورشید بود بر رکاب اما سوار کهنه کارش را نداشت بر رکاب خود نگین سرخ خاتم را ندید بر رکاب خود نگین شاهوارش را نداشت خوب یادش بود وقتی رهسپار جنگ شد  دشت تاب گامهای استوارش را نداشت لحظه هایی را که بی او از سفر برگشته بود لحظه هایی را که اصلا انتظارش را نداشت یال هایش گیسوانی غوطه ور در خاک وخون چشمهایش چشمه ای که اختیارش را نداشت اسب بی صاحب شبیه کشتی بی ناخداست صاحبش را،هستی اش را ، اعتبارش را نداشت پیکر خود را به خون آسمان آغشته کرد طاقت دل کندن از دار وندارش را نداشت اسب ها در قتله گاه آسیمه سر میتاختند کاش شرم دیدن ایل وتبارش را نداشت پیکری صدپاره از آوردگاه آورده بود که حساب زخمهای بی شمارش را نداشت کاش دُلدُل بود ودِل دِل کردنش را میشنید لحظه ای که حیدر بی ذوالفقارش را نداشت بال هایش را همان جا باز کرد وجان سپرد آرزویی غیر مردن در کنارش را نداشت
. بیا بیا گل زهرا عزای مادر توست صفای فاطمیه از صفای مادر توست اگر که سائلم و نوکر همیشگی ام فقط به خاطر لطف و عطای فاطمه است تمام عزت شیعه رحین منت اوست تمام زندگی ما فدای مادر توست قسم به مادر و آن احتجاج حیدریش دوام خدمت ما با دعای مادر توست ز نور چادر او ما همه مسلمانیم که اصل طینت ما خاک پای مادر توست به وقت مرگ که دستم به هر دری کوتاست امید دلخوشی من وفای مادر توست بیا که با تن خونین ، هنوز منتظر است که انتقام تو تنها دوای مادر توست .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. غلامرضا سازگار از شعلــۀ نــار ،گُـــل بـه احمـد دادند بـر بانوی وحـی تحفـه بی حد دادند ضــرب لگـد و غـلاف تیـــغ و سیلـی اجـریست کــه بــر آل محمـد دادنــد از هر طرفی که رهسپر می گشتم پیـش ضــربـات او سپــر می گشتم همــراهم اگـر نبـود در کوچه حسن تـا خانـۀ خـود چگونـه بر می گشتم کی بــود گمـان بـه فتنه دامن بزنند آتـش بـه سـرای حـی ذوالمن بزنند ای اهـل مدینـه از شمـا می پرسم کی دیده سه نامرد به یک زن بزنند .